محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

پدرت. یطتینط

روزهای روشن تو راهه.مثل خیلی وقت پیش ها، که برای فرار از مشکلات چسبیدم به کارهای جدید، این روزها باز هم عزمم رو جزم کردم که کار جدیدی انجام بدم.و انجامش میدم.چند ماه پیش که این کارها رو شروع کردم، شریکم گفت دیر شروع کردی، باید قبل از اینکه پدرت سکته میکرد شروع میکردی تا پدرت کمکت کنه، راست میگفت، اون روز که این حرف رو زد بابا هنوز زنده بود، چند هفته بعد هم که بابا رفت.این روزها حس میکنم که بابا داره کمکم میکنه، که کارهای جدیدی که میخواستم انجا
خوب یجور برنامه ریزی کنیم که دچار اسیب نشویمیا اسیب به.حداقل برسدبهتر استیا بیخیال شویمو بگوییم هرکه زرنگ نباشد اسیب میبیندبعد ما اسیبهایش را جبران کنیمشاید هم نتوانیم جبران کنیماسیب دیده با دردورنجش کناربیایدشاید هم کنار نیایدبشود مار زهرخورده وبیفتد به جان دیگران؟بشود کودکی بد و ما کتاب بنویسیم زندگی خوببگوییم پدرت مست بود کردتو گناهی نداشتیخودت را سرزنش نکن؟بگوییم برادرت نتوانست شهوت خود را کنترل کنداز تو مکررا سواستفاده
سلام پسرم !
سال جدید را به شما تبریک می گویم
امیدوارم حال شما خوب باشد. چندین سال است از شما بی خبرم و دلتنگ شما شده ام. به نظر
شما این حق من مادر است که طی این چند سال تماسی با من نمی گیری و احوالی از من
نپرسی! مگر من چه بدی به شما کرده ام؟ من مادرم . مگر می شود مادر فرزندش را
فراموش کند . شما در کجا زندگی می کنید که دسترسی به تلفن ندارید جهت اطلاع شما
الان در دور افتاده ترین روستای ایران به تلفن دسترسی دارند . من که سواد ندارم
خبرها را برای من و پدرت
مردی پسر تنبلی داشت که از زیر کار در می‌رفت و همه چیز را به شوخی می‌گرفت. روزی او را نزد حکیم آورد و گفت: «از شما می‌خواهم به این پسر من چیزی بگویید که دست از این تنبلی و بی‌تفاوتی‌اش بردارد و مثل بقیه بچه‌های این مدرسه به دنیای واقعیت و کار و تلاش برگردد».
حکیم با لبخند به پسر نگاه کرد و گفت: «پسرم اگر تو همین باشی که پدرت می‌گوید زندگی سخت و دشواری مقابلت هست. آیا این را می‌دانی؟»
پسر تنبل شانه‌هایش را بالا اندا
راهرو رو می رفتیم رو به حیاط، یکی از تازه واردا سیگار به دست اومد گفت: آقا ما خسته ایم. شما که گردنت بلنده میتونی بگی باهار کدوم وره؟ جمشید از پشت سر گفت یعنی میخوام بت بگم هنوز خوشگلیاشو داره. تو دلمون گفتیم جمشید کله پدرت از بس دیوونه ایمهدی یوسفی
یه کادوی خیلی خاص گرفتم! :)))درست توی سالگرد آشنایی!فک کنم باس یه زنگ بزنم با پدرت حرف بزنم عزیزم تا حالم خوب شه.حس میکنم توی این مورد خدا نتونه حقتو بذاره کف دستت، هوم؟!خدا فقط بلده معجزه های بی مزه کنه.مثلا وقتی که دارم توی اینستا سر از همه در چی میارم و هر لحظه خل تر میشم، اکانتمو لاگ اوت کنه! :)))پ.ن: حس میکنم دچار "جنون" شدم.
در ایران که زن باشی انگار موجودیت نداری! مردها تعین می‌کنند که ارزش داری یا نه، باید حجاب بگذاری یا نه، باید خانه‌دار باشی یا نه. اجازه خروج از ک دست شوهریست که اجازه ازدواج با او را باید از پدرت گرفته باشی.قانون را مردها می‌گذارندش و در آن برای زن‌ها تصمیم می‌گیرند.لعنت به همه‌تان.
دلنوشته عاشقانه
عشق قدیمی من
امشب، باد خنکی را حس کردم که مهمان ناخوانده اتاق کوچک من شده است.بلند شدم، لای پنجره باز استبازترش کردم، بوی چوب باران خورده، سرمستم کرد.اندکی بعد، خواستم پنجره را ببندم که دیدم دوکبوتر روی کانال کولر، در سیاهیِ خیس باران خورده،  آرام خوابیده اندچه سکوتی اینجاست! حتی میتوانم صدای نفس هایم را بشمارم. من هم سکوت کرده ام.راستش. کمی حسادتم شد به این جفتِ کبوتر و بعد، به خودم آمدم و برایشان دعای خوشبختی کردم.میگو
مادرم میگوید: دیگه  با پدرت شوخی نمی‌کنم. بهم میگه چرا منو جلوی دخترات مسخره می‌کنی» چاییش را سر می‌کشد و می‌گوید ایششش، ول کن بابا، چرا با کسی که ژنبه نداره شوخی کنم»دارد عربی حرف می‌زند و فقط جنبه را فارسی می‌گوید؛ و برای اینکه خیلی شیک حرف زده باشد، مثل لبنانی‌ها و سوری‌ها ج» را ژ»  می‌گوید.با وجود شصت سالگیش هنوز هم یک خانم کوچولوست.
آیت الله جوادی آملی گفت: عدل مانند چینش اعداد
است، اگر کسی یکی از این اعداد را بردارد، جای آن خالی می ماند و همه دنبال ظالم
می گردند. لذا عدل و ظلم واضح است. امام علی ع هم می فرماید(العدل یضع الامور
موضعها) عدل یعنی هرچیز، برجای خودش مستقر باشد. و بهترین عدل یاری مظلوم است. [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
دیروز مراقبت داشتم .از کلاس که اومدم پایین دیدم تو دفتر معاون پرورشی چند تا کیسه نون لواشه .با خنده بهش گفتم فلانی مامانت گفته نون بخری  برا افطار ؟ گفت نه ! یه خیری نون فرستاده برای بچه های بی بضاعت .هر خانواده ۵۰ تا .اومدم تو راهرو یکی از شاگردام رو دیدم ،گفتم چی شده اینجایی ؟ گفت پیجم کردن برم اتاق پرورشی .هی فکر کردم چی بگم که مطمئن بشه من نمیدونم چی کارش دارن هیچی به ذهنم نرسید .
دانلود مداحی حسین سیب سرخی ناله میزنن اهل خیمه دور و برت
شب ششم محرم ۱۳۹۷هیئت روضة العباسنوحه زمینه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیناله میزنن اهل خیمه دور و برتتو مثل علی اکبری منم پدرتروی ماهتو می بوسم با گریه عموچه عمامه ای بسته مادرت به سرتراهیت کردم بری با چشم گریون می خونی تا رجز می لرزه میدونبرو شاخ شمشادم برو تازه دامادمقدم میزنی قاسم یاد حسن افتادمحسن جانم حسن جانمدست و پا نزن دست و پام می لرزه عموچه قدّی کشیدی ای یاد
دادگاه حضانت فرزند:قاضی :خب خانم شما برای دفاع از خودتون چی دارید بگید؟؟؟؟ زن :بچه از شکم من اومده بیرون پس باید پیش من بمونه! قاضی:آقا شما برای دفاع از خودتون چی دارید بگید؟؟؟ مرد :آقای قاضی وقتی شما یه سکه میندازید تو دستگاه، یه نوشابه میگیرید نوشابه مال شماس یا مال دستگاه؟ قاضی : ای تو قبر پدرت تا حالا اینقد قانع نشده بودم .بچه با پدرش میمونه، ختم جلسهدی تی آموز
مادرم
میگوید: دیگه  با پدرت شوخی نمی‌کنم. بهم میگه چرا منو جلوی دخترات مسخره
می‌کنی» چاییش را سر می‌کشد و می‌گوید ایششش، ول کن بابا، چرا با کسی که
ژنبه نداره شوخی کنم»دارد
عربی حرف می‌زند و فقط جنبه را فارسی می‌گوید؛ و برای اینکه خیلی شیک حرف
زده باشد، مثل لبنانی‌ها و سوری‌ها ج» را ژ»  می‌گوید.با وجود شصت سالگیش هنوز هم یک خانم کوچولوست.گلنار
دیروز همکلاسی و کپلچه در وضعیتی اومدند خونه که اخم های هر دوتا تو هم بود و هیچ کدوم حرف نمیزدند. کپلچه با اخم رفت توی اتاقش. به آرومی از همکلاسی پرسیدم چی شده؟ با عصبانیت گفت ریاضی نمره ی خیلی بدی گرفته! سکوت کردم. همکلاسی رفت توی آشپزخونه و گفت خودم شام میپزم. فهمیدم اونقدر ناراحته که میخواد خودش رو سرگرم کنه! دو ساعت بر همین منوال گذشت! شام آماده شد و در سکوت خوردیم. بازم همکلاسی اجازه نداد من ظرف بشورم. بعد از شام توی هال نش
در آمده پدرت توی این خراب شدهبرای تو، جگر توده ها  کباب شدهشبیه چی شده ای؟ گوسفند رامی کهبرای کشتن، از قبل انتخاب شدهوَ یا به فرض  شبیه مریضِ بد حالیکه از همه ی شِفاخانه٭ ها جواب شدهربوده‌است هر آن‌چه‌که داشتی را #مرد،دریده ای که  روانت از او عذاب شدهنگاه کن به تصاویرِ عشق _روحش شاد_که توی ذهنت #زن، تا همیشه قاب شدهبه خود بیا و ببین که چه ساده در وطنتتمام سهمت،  از زندگی  سراب شده.#زهرا_موسی_پور_فومنی
عکس جواد رضویان و دخترش به مناسبت تولدش
سید جواد رضویان بازیگر و کارگردان خوب سینمای ایران که جدیدا با فیلم زهرمار خبر ساز شد و مورد انتقاد و تعریف فراوان قرار گرفت امروز با انتشار پستی در صفحه شخصی خود تولد دخترش را تبریک گفت

متن پست :

به نام پروردگار یكتا ؛

.

دخترم! 

برای پدرت میلاد تو شیرین‌ترین بهانه‌ایست که می توان با ان به رنج‌های‌ زندگی هم دل بست و در بین این روزهای شتابزده زیست. میلاد تو معراج دست‌های‌ م
داستان و حکایت پندآموز
ثروتمند زاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقیرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى كرد و مى گفت :صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگین است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان قبر، خشت فیروزه به كار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك، درست شده، این كجا و آن كجا؟
فقیرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زیر آن سنگهاى سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده ا
روضه میخونی امشب تنها شال عزات و دیدم آقا ناله زدم باچشم گریون     آجرک الله یبن اهرا پدرت گوشه ی بستر تو جوونی شده پرپر  شبیه مادر سینه میزنم شب شهادت صاحبِ عزا سرِت سلامت وایِ من از این غمهای تو        خون به دلم از اشکای تو بس که غریب بود حتی خونش تحت نظر بود بابای تو سامرا دل پریشونه  شده قبرش غریبونه میون خونه بین بسترش دور از مدینه دست و پا میزد با زهر کینه پدرت گوشه ی بستر تو جوونی شده پرپر  شبیه مادر سینه
پسر #آریایی عراق که باشی میگویند ایران نفتت را بردهایران که باشی عراق آبت را خوردهسوریه و لبنان که باشی معادنت را سپاه و حزب الله برده اند ایرانایران که باشی پولهایت را داده اند به غزه ولبنانافغانستان که باشی معادن طلای نداشته ات را داده اند دست آدمهای ایرانایران که باشی خون پدرت را از افغانهای بدبختی که به ایران آمده اند طلبکاریعراق که باشی متعصبان شاکی اند که چرا اجازه می دهی زائر ایرانی بیاید و در صیغه خانه های کربلا و #نجف که معلوم نی
امروز مراسم چهلم داریم. زن‌های سوگوار مگر ول می کنند؟ خدا مرگم بدهد. خدا مرگم بدهد. خدا مرگم بدهد! زن مومن ایستاده گوشه ای. می‌گوید :گیریم مرگ داد! تو میروی پیش پدرت؟ مقامتان یکیست؟ زن امیدوار دارد دنبال روزنه می گردد. به هر طرف که می رود بسته و گرفته است بدون بابایم. دست آخر یادش می آید بچه ها! زن نا امید با بی رحمی به احوال روحی من و بیزاری ام از خانه و زندگی  و گرگ بودن آدم‌های مقابلم اشاره می کند. زن رک و راست می گوید:خب بله خیلی بدبختی. یا ب
رمان : عاصی 


نویسنده : زهرا دلگرمی


ژانر : عاشقانه


بخشی از رمان عاصی :


ـ دیوونه شدی ؟ میخوای اوضاعو از اینی که هست بدترش کنی ؟ کافیه جلوی رئیسی اینو بگی یه نامه می ذاره رو پرونده ت خلاص .


ـ عطا ….



میان حرفش پرید و این بار با لحنی ملایم اما همچنان جدی گفت


ـ میدونم سخته… بخدا می دونم ولی تو هم باید به خودت مسلط باشی پسر ! کلهر می گه تا امنیت جانی پدرت برای قاضی محرز نشه حکمو تغییر نمی ده . حالا تو هلش دادی یا ن
دلم میسوزه واسش .خواهرش پیام فرستاده: بهامین. نظرت راجع  آدمی که قد کهکشانا دوستت داره و عاشقته و حاضرِ واست هر کاری کنه چیه؟خیره به صفحه گوشی بودم و مرور سال ۹۲ به آدمی که یادم نیست چه شکلی بود اما اینو مطمئنم  عاشقمِ.ادامه داد‌بهامین .داداشم میگه حاضر هر شرط  که پدرت یا برادرت یا خودت وخانواده ات بگن را قبول کنه ‌.داداشم میگه بهامینُ دوست دارم . بهامین  دختر خیلی خوبیه و .بهامین ،نظرت همون حرف قبلیه؟؟؟دلم غم‌میگیره برای پسری
Sirwe kavianروزی شیوانا در حیاط مدرسه مشغول رسیدگی به باغچه بود که  زنی مسن برای دیدنش آمد ،زن وقتی شیوانا را دید گفت :مدتی است دخترم ازدواج کرده و هر بار که به خانه آنها می روم می بینم که شوهرش حرفهایی در قالب شوخی و مزاح به دخترم می گوید ،من این حرفها را توهین تلقی میکنم و به دخترم گوشزد میکنم که نگذار شوهرت با تو چنین شوخی هایی بکند ،بیا به خانه پدرت برگرد و او را رها کن ،اما گوش دخترم به این حرفها بدهکار نیست و میگوید شوهرم را بسیار دوست دارم ،
دنده دو : کلاسیک نسخه مود شده برای اندروید رایگان 
 
دانلود مود بازی اندروید ایرانی دنده دو : کلاسیک 1.0.3
 
" نسخه مود (بی نهایت) تقدیم شما عزیزان "
 
 
دنده دو : کلاسیک یک بازی ایرانی فوق العاده زیبا توسط استودیوی ارکا گیمز برای گوشی های اندروید به صورت رایگان توسعه یافته شده است. در این بازی انواع ماشین های ایرانی خارجی لوکس قرار داد که هر کدام از آنها طراحی شده با گرافیک واقع گرایانه بالا و فوق العاده نسبت به دیگر بازی های ایرانی
دیشب تا صبح کابوس دیدم. کابوس. کابوس. کابوس. بعد بدن درد داشتم و بعداز روزها سروکله زدن با بدن درد و حس تکه پاره شدن بدنم از درون به خودم لطف کردم و مسکن خوردم. حالا کابوس می دیدم بدون اینکه بتوانم بلند شوم یک چکه آب بخورم یا  اصلا بتوانم دعا بخوانم. صبح هنوز گرگ و میش بود که از شدت ترس زنگ زدم خانه ی یکی از عزیزانم که توی کابوس ها دور از جانش مرده بود. صدایش را که شنیدم قطع کردم و خوابیدم. بعد خواب آیدا را دیدم.  ایران نبودیم ،هوا عالی بود. با ب
بچه یتیمی بزرگ شد تنها نان آور خانه بود تنها امید مادر بود اما بزرگان اندیشمندان ایشان  هنگامی که خاک ما مورد دشمن بعثی قرار گرفت  مادر می گوید فلانی نرو اگر توجبهه بروی ما کرفتار میشویم ما چند سال آرزو داشتیم بزرگ شوی و جانشین پدرت باشی   اما این شهید بزرگوار در جواب مادر می گوید مادر جان مگر نشیند ه ای که علی اکبر. قاسم امام زمان خودرا تنها نگذاشتند مگر  میشود امام و ندای امام خودرا بی پاسخ بگذارم
نتیجه بحث : این انقلاب حاصل
رمان انتقام آبیدانلود رمان انتقام آبی اثر مرجان فریدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگانداستان این رمان از یک رمز شروع می‌شود.این رمز زندگی دختر بی‌گناه داستان را از هم می‌پاشاند.مرگ پدر دختر و یده شدن دلسای داستان تنها شروع ماجرا است.یک ماجرای بسیار عجیب و پر از هیاهو…خلاصه رمان انتقام آبیمی‌لرزیدم و اشک جلوی دیدم رو گرفته بود و از این موضوع خوشحال بودم چون بدن پر از خون بابام رو در حالی که جایی توی
عمو ونون، که بسیار پهن شده بود، چیزی را شنیده بود که مانند "Mimblewimble" شنیده بود. هیگرید در هری به شدت خندید.او گفت: "اما یحی باید مادر و پدرت را بداند." "منظورم این است که آنها معروف هستند تو مشهور هستی"چی؟ من - مادرم و پدرم مشهور نبودند، آیا آنها بودند؟ ""یوه دان" می دانید . یوه نمی داند . "هقرید انگشتانش را از طریق موهایش پرت کرد، هری را با نگاه خیره ای خیره کرد."یوه دان" می دانند چه چیزی هستند؟ "او در نهایت گفت.عمو
اهمیت نیکی به پدر و مادر در کلام معصومین 


 نیکى به والدین، کفارۀ گناهان است
آیت الله دستغیب در صفحه ۱۳۸ کتاب
گناهان کبیره» به اهمیت نیکی به پدر و مادر و دوری از آزار و اذیت آنها
اشاره می کند که در متن زیر شرح موضوع آمده است.
نیکى به والدین کفارۀ بسیارى از
گناهان است. چنانچه مرویست که مردى خدمت حضرت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد:
کار زشتى نبوده مگر اینکه من انجام داده ام، آیا براى من توبه اى هست؟ حضرت
فرمود: برو به پدرت نیکى کن ت
دانلود مداحی محمود کریمی گفتی دنیا بی تو زندونه
شب چهارم محرم 1397هیأت رایة العباس (ع)نوحه زمینه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیگفتی دنیا بی تو زندونهمردن واسه تو آسونهبعد تو که چیزی نمیمونهاو به تو گفت باشه خواهرسهم تو این دو دلاور اجرت ای قربون تو و پسرات سربازای کرب و بلاتای قربون مهر و وفات بی بی جانگفتی که جلوی این لشکرباشید دوتایی مثل حیدربگیرید تقاص علی اکبربه تو گفتن باشه مادرکرب و بلا میشه خیبر الله اکبرای قربو
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 
 *** 
بهرام آذرمهان، رقعه ی پرنیان (پند نامه ی توام با پیشگویی کسرا انوشیروان) در باره ی حوادثی که در سال دوازدهم حکومت نابخردانه ی پسرش هرمزد روی خواهد داد را نزد هرمزد نوشیروان می برد:
پیامی فرستاد نزدیک شاه/که ای تاج تو برتر از چرخ ماه-
 بهرام آذرمهان
یکی پند گویم چو خوانی مرا/بر تخت شاهی نشانی مرا-
پیامش چو نزدیک هرمز رسید/یکی رازدار از میان برگزید- 
هرمزد نوشیروان
شب تیره بهرام را پیش خواند/به
 
در مطلبی که پیش رو دارید، تهمت ناموسی و مجازات تهمت ناموسی را توضیح داده ایم. تهمت ناموسی یکی از دعاوی کیفری است که توسط وکیل کیفری پیگیری می شود. در صورت نیاز به مشاوره حقوقی پیش از اعطای وکالت به وکیل کیفری می توانید از مشاوره حقوقی رایگان بهره مندش شوید. مجازات تهمت ناموسی را بخوانید : 
مجازات تهمت ناموسی چیست؟
در مطلبی که پیش رو دارید، تهمت ناموسی و مجازات تهمت ناموسی را توضیح داده ایم. تهمت ناموسی یکی از دعاوی کیفری است که توسط وک
دانلود مداحی مهدی اکبری دم تموم ها گرمه
شب 29 صفر 1398نوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیدم تموم ها گرمهدو ماه برا حسن زاری کردنبا گریه و سینه زدن تو هیئتمادر سادات را یاری کردنالهی که جان قربان کنندچشارو از غم گریان کنندآخر مجلس زهرا میگهتو شادی هاتون جبران کنمای علی یاورت باشهالهی که زهرا مادرت باشهغم حسین غم آخرت باشهابا عبداللهما بیشتر از اینا بهت مدیونیماز تو و مادر و پدرت ممنونیمدو ماه که سهل آ
یه ساعت 4 میلیونی گرفتم.کلی لباس قشنگ گرفتم.اتکولون داوینچی گرفتم.ب عشق تو
میخواستم بیام خونتون رودر رو با خودت و خانوادت حرف بزنم.
هرشبم شده کابوس اینکه داری ماله کسه دیگه ای میشی.کابوسه اینکه کسه دیگه ای بهت پیام میده.کسه دیگه ای دستتو میگیره
بابات گفتم همه اینهاروبابات قبول نکرد اومدنمو گفت فقط با پدرت باید بیای.پدرم هم نمیاد.از یه طرف هم بابات گفت دخترم نمیخادت اگه میخواست من به نظرش احترام میزاشتم.از یه طرف هم قضیه مریضیت رو بابات
آقا جان چای اش را هُرتی کشید و گفت : تلفن که نداشتیم، مجبور بودیم یکی دو ساعتی در صف بایستیم تا نوبتمان شود شانس آوردیم تلفن آن ها به راه بود نوبت به ما که میرسید از استرس سکه مگر در آن خط باریک می افتاد ! به زور و صلوات می انداختیم توو شماره را میگرفتیم ، هی سلام و صلوات که خدایا به حقِ پنج تن خودش بردارد بعد یک هو صدای دلخراشی از آن سوی تلفن بله بفرماییدی میگفت که بند بند استخوانت بریزد پای شلوارت ! قطع میکردیم دوباره میگرفتیم .
نسبت به زهرا مطلقا حس بدی ندارم. مجبورتون نمی کنم که باور کنید. من بدون اینکه فشار روی نوشتنم باشه، دارم می نویسم و میرم جلو.حس من نسبت به زهرا شبیه حس دوتا جاری نسبت به هم بود.‌منتهی دوتا جاری که من بزرگتر باشم و اون کوچک تر. رابطه مون فوق العاده محترمانه است. همسر همیشه به هر دوتایی مون احترام می ذاره. اما وقتی هر دومون توی یک فضا و محیط قرار داریم، این احترام همسر کمی بیشتر میشه.  دقت نظرش برام جالبه. مدام باید حواسش به هردوتایی مون باشه. به
جناب شیخ عبدِصالح خدا رجبعلی نکوگویان»مشهوربهجناب شیخ»وشیخ رجبعلی خیّاط»در سال1262هجری شمسی،درشهرتهران دیده به جهان گشود. پدرش مشهدی باقر»یک کارگرساده بود.هنگامی که رجبعلی دوازده ساله شدپدر ازدنیارفت ورجبعلی را که ازخواهروبرادرتنی بی بهره بود،تنها گذاشت. ازدوران شیخ بیش ازاین اطلاعی دردست نیست،امّا اوخود،از قول مادرش نقل می کندکه: موقعی که تو رادرشکم شبی پدرت-که در چلوکبابی کارمی کرد-کباب دُرسته به خانه آورد.خواستم بخ
کریم باوفا، آقا ابوالفضلخداوند سخا، آقا ابوالفضلدلی دارم که نذر مرقد توستببر تا کربلا، آقا ابوالفضلعباس آمد تا برادری را معنا کندوفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشدشجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد
ای زمین بوس تـو ادب عباس
پسر اشجع العرب عباس
بـه تـو دادند ای سراپا نور
قمر هاشمی لقب عباس
پدرت فاتح اسـت خیبر را
تـو از او برده ای نسب عباس
کربـلا فتـح علقمه کردی
در دل آب و تشنه لـب عباس
از تـو ایثار مفتخر گشته
وز تـو تاریخ در عجب ع
دانلود مداحی وحید شکری قلم رو دفتر مینویسه حسن
مراسم هفتگی 1398/10/17هیئت جان نثاران امام زمان عج اللهنوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیقلم رو دفتر مینویسه حسناز توی چشمام نم بارون میادابن کریمی و کرم پروریواسه اینه ازتو میخونم زیادحسن آرامش تا و تب هامحسن زمزمه رو لبهامحسن بهترین خواب بهترین رویابهترین آهنگ شب هاماه جهان تاب حسنجلوه ی مهتاب حسنفاتح جنگ جملحضرت ارباب حسنجانم آقا یا حسنقلم رو دفتر مینویسه حسنچه اسمیه چهر
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها