محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

پدرت. یطتینطgo

روزهای روشن تو راهه.مثل خیلی وقت پیش ها، که برای فرار از مشکلات چسبیدم به کارهای جدید، این روزها باز هم عزمم رو جزم کردم که کار جدیدی انجام بدم.و انجامش میدم.چند ماه پیش که این کارها رو شروع کردم، شریکم گفت دیر شروع کردی، باید قبل از اینکه پدرت سکته میکرد شروع میکردی تا پدرت کمکت کنه، راست میگفت، اون روز که این حرف رو زد بابا هنوز زنده بود، چند هفته بعد هم که بابا رفت.این روزها حس میکنم که بابا داره کمکم میکنه، که کارهای جدیدی که میخواستم انجا
خوب یجور برنامه ریزی کنیم که دچار اسیب نشویمیا اسیب به.حداقل برسدبهتر استیا بیخیال شویمو بگوییم هرکه زرنگ نباشد اسیب میبیندبعد ما اسیبهایش را جبران کنیمشاید هم نتوانیم جبران کنیماسیب دیده با دردورنجش کناربیایدشاید هم کنار نیایدبشود مار زهرخورده وبیفتد به جان دیگران؟بشود کودکی بد و ما کتاب بنویسیم زندگی خوببگوییم پدرت مست بود کردتو گناهی نداشتیخودت را سرزنش نکن؟بگوییم برادرت نتوانست شهوت خود را کنترل کنداز تو مکررا سواستفاده
سلام پسرم !
سال جدید را به شما تبریک می گویم
امیدوارم حال شما خوب باشد. چندین سال است از شما بی خبرم و دلتنگ شما شده ام. به نظر
شما این حق من مادر است که طی این چند سال تماسی با من نمی گیری و احوالی از من
نپرسی! مگر من چه بدی به شما کرده ام؟ من مادرم . مگر می شود مادر فرزندش را
فراموش کند . شما در کجا زندگی می کنید که دسترسی به تلفن ندارید جهت اطلاع شما
الان در دور افتاده ترین روستای ایران به تلفن دسترسی دارند . من که سواد ندارم
خبرها را برای من و پدرت
مردی پسر تنبلی داشت که از زیر کار در می‌رفت و همه چیز را به شوخی می‌گرفت. روزی او را نزد حکیم آورد و گفت: «از شما می‌خواهم به این پسر من چیزی بگویید که دست از این تنبلی و بی‌تفاوتی‌اش بردارد و مثل بقیه بچه‌های این مدرسه به دنیای واقعیت و کار و تلاش برگردد».
حکیم با لبخند به پسر نگاه کرد و گفت: «پسرم اگر تو همین باشی که پدرت می‌گوید زندگی سخت و دشواری مقابلت هست. آیا این را می‌دانی؟»
پسر تنبل شانه‌هایش را بالا اندا
راهرو رو می رفتیم رو به حیاط، یکی از تازه واردا سیگار به دست اومد گفت: آقا ما خسته ایم. شما که گردنت بلنده میتونی بگی باهار کدوم وره؟ جمشید از پشت سر گفت یعنی میخوام بت بگم هنوز خوشگلیاشو داره. تو دلمون گفتیم جمشید کله پدرت از بس دیوونه ایمهدی یوسفی
یه کادوی خیلی خاص گرفتم! :)))درست توی سالگرد آشنایی!فک کنم باس یه زنگ بزنم با پدرت حرف بزنم عزیزم تا حالم خوب شه.حس میکنم توی این مورد خدا نتونه حقتو بذاره کف دستت، هوم؟!خدا فقط بلده معجزه های بی مزه کنه.مثلا وقتی که دارم توی اینستا سر از همه در چی میارم و هر لحظه خل تر میشم، اکانتمو لاگ اوت کنه! :)))پ.ن: حس میکنم دچار "جنون" شدم.
در ایران که زن باشی انگار موجودیت نداری! مردها تعین می‌کنند که ارزش داری یا نه، باید حجاب بگذاری یا نه، باید خانه‌دار باشی یا نه. اجازه خروج از ک دست شوهریست که اجازه ازدواج با او را باید از پدرت گرفته باشی.قانون را مردها می‌گذارندش و در آن برای زن‌ها تصمیم می‌گیرند.لعنت به همه‌تان.
دلنوشته عاشقانه
عشق قدیمی من
امشب، باد خنکی را حس کردم که مهمان ناخوانده اتاق کوچک من شده است.بلند شدم، لای پنجره باز استبازترش کردم، بوی چوب باران خورده، سرمستم کرد.اندکی بعد، خواستم پنجره را ببندم که دیدم دوکبوتر روی کانال کولر، در سیاهیِ خیس باران خورده،  آرام خوابیده اندچه سکوتی اینجاست! حتی میتوانم صدای نفس هایم را بشمارم. من هم سکوت کرده ام.راستش. کمی حسادتم شد به این جفتِ کبوتر و بعد، به خودم آمدم و برایشان دعای خوشبختی کردم.میگو
مادرم میگوید: دیگه  با پدرت شوخی نمی‌کنم. بهم میگه چرا منو جلوی دخترات مسخره می‌کنی» چاییش را سر می‌کشد و می‌گوید ایششش، ول کن بابا، چرا با کسی که ژنبه نداره شوخی کنم»دارد عربی حرف می‌زند و فقط جنبه را فارسی می‌گوید؛ و برای اینکه خیلی شیک حرف زده باشد، مثل لبنانی‌ها و سوری‌ها ج» را ژ»  می‌گوید.با وجود شصت سالگیش هنوز هم یک خانم کوچولوست.
آیت الله جوادی آملی گفت: عدل مانند چینش اعداد
است، اگر کسی یکی از این اعداد را بردارد، جای آن خالی می ماند و همه دنبال ظالم
می گردند. لذا عدل و ظلم واضح است. امام علی ع هم می فرماید(العدل یضع الامور
موضعها) عدل یعنی هرچیز، برجای خودش مستقر باشد. و بهترین عدل یاری مظلوم است. [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
دیروز مراقبت داشتم .از کلاس که اومدم پایین دیدم تو دفتر معاون پرورشی چند تا کیسه نون لواشه .با خنده بهش گفتم فلانی مامانت گفته نون بخری  برا افطار ؟ گفت نه ! یه خیری نون فرستاده برای بچه های بی بضاعت .هر خانواده ۵۰ تا .اومدم تو راهرو یکی از شاگردام رو دیدم ،گفتم چی شده اینجایی ؟ گفت پیجم کردن برم اتاق پرورشی .هی فکر کردم چی بگم که مطمئن بشه من نمیدونم چی کارش دارن هیچی به ذهنم نرسید .
دانلود مداحی حسین سیب سرخی ناله میزنن اهل خیمه دور و برت
شب ششم محرم ۱۳۹۷هیئت روضة العباسنوحه زمینه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیناله میزنن اهل خیمه دور و برتتو مثل علی اکبری منم پدرتروی ماهتو می بوسم با گریه عموچه عمامه ای بسته مادرت به سرتراهیت کردم بری با چشم گریون می خونی تا رجز می لرزه میدونبرو شاخ شمشادم برو تازه دامادمقدم میزنی قاسم یاد حسن افتادمحسن جانم حسن جانمدست و پا نزن دست و پام می لرزه عموچه قدّی کشیدی ای یاد
دادگاه حضانت فرزند:قاضی :خب خانم شما برای دفاع از خودتون چی دارید بگید؟؟؟؟ زن :بچه از شکم من اومده بیرون پس باید پیش من بمونه! قاضی:آقا شما برای دفاع از خودتون چی دارید بگید؟؟؟ مرد :آقای قاضی وقتی شما یه سکه میندازید تو دستگاه، یه نوشابه میگیرید نوشابه مال شماس یا مال دستگاه؟ قاضی : ای تو قبر پدرت تا حالا اینقد قانع نشده بودم .بچه با پدرش میمونه، ختم جلسهدی تی آموز
مادرم
میگوید: دیگه  با پدرت شوخی نمی‌کنم. بهم میگه چرا منو جلوی دخترات مسخره
می‌کنی» چاییش را سر می‌کشد و می‌گوید ایششش، ول کن بابا، چرا با کسی که
ژنبه نداره شوخی کنم»دارد
عربی حرف می‌زند و فقط جنبه را فارسی می‌گوید؛ و برای اینکه خیلی شیک حرف
زده باشد، مثل لبنانی‌ها و سوری‌ها ج» را ژ»  می‌گوید.با وجود شصت سالگیش هنوز هم یک خانم کوچولوست.گلنار
دیروز همکلاسی و کپلچه در وضعیتی اومدند خونه که اخم های هر دوتا تو هم بود و هیچ کدوم حرف نمیزدند. کپلچه با اخم رفت توی اتاقش. به آرومی از همکلاسی پرسیدم چی شده؟ با عصبانیت گفت ریاضی نمره ی خیلی بدی گرفته! سکوت کردم. همکلاسی رفت توی آشپزخونه و گفت خودم شام میپزم. فهمیدم اونقدر ناراحته که میخواد خودش رو سرگرم کنه! دو ساعت بر همین منوال گذشت! شام آماده شد و در سکوت خوردیم. بازم همکلاسی اجازه نداد من ظرف بشورم. بعد از شام توی هال نش
در آمده پدرت توی این خراب شدهبرای تو، جگر توده ها  کباب شدهشبیه چی شده ای؟ گوسفند رامی کهبرای کشتن، از قبل انتخاب شدهوَ یا به فرض  شبیه مریضِ بد حالیکه از همه ی شِفاخانه٭ ها جواب شدهربوده‌است هر آن‌چه‌که داشتی را #مرد،دریده ای که  روانت از او عذاب شدهنگاه کن به تصاویرِ عشق _روحش شاد_که توی ذهنت #زن، تا همیشه قاب شدهبه خود بیا و ببین که چه ساده در وطنتتمام سهمت،  از زندگی  سراب شده.#زهرا_موسی_پور_فومنی
عکس جواد رضویان و دخترش به مناسبت تولدش
سید جواد رضویان بازیگر و کارگردان خوب سینمای ایران که جدیدا با فیلم زهرمار خبر ساز شد و مورد انتقاد و تعریف فراوان قرار گرفت امروز با انتشار پستی در صفحه شخصی خود تولد دخترش را تبریک گفت

متن پست :

به نام پروردگار یكتا ؛

.

دخترم! 

برای پدرت میلاد تو شیرین‌ترین بهانه‌ایست که می توان با ان به رنج‌های‌ زندگی هم دل بست و در بین این روزهای شتابزده زیست. میلاد تو معراج دست‌های‌ م
داستان و حکایت پندآموز
ثروتمند زاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقیرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى كرد و مى گفت :صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگین است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان قبر، خشت فیروزه به كار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاك، درست شده، این كجا و آن كجا؟
فقیرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زیر آن سنگهاى سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده ا
روضه میخونی امشب تنها شال عزات و دیدم آقا ناله زدم باچشم گریون     آجرک الله یبن اهرا پدرت گوشه ی بستر تو جوونی شده پرپر  شبیه مادر سینه میزنم شب شهادت صاحبِ عزا سرِت سلامت وایِ من از این غمهای تو        خون به دلم از اشکای تو بس که غریب بود حتی خونش تحت نظر بود بابای تو سامرا دل پریشونه  شده قبرش غریبونه میون خونه بین بسترش دور از مدینه دست و پا میزد با زهر کینه پدرت گوشه ی بستر تو جوونی شده پرپر  شبیه مادر سینه
پسر #آریایی عراق که باشی میگویند ایران نفتت را بردهایران که باشی عراق آبت را خوردهسوریه و لبنان که باشی معادنت را سپاه و حزب الله برده اند ایرانایران که باشی پولهایت را داده اند به غزه ولبنانافغانستان که باشی معادن طلای نداشته ات را داده اند دست آدمهای ایرانایران که باشی خون پدرت را از افغانهای بدبختی که به ایران آمده اند طلبکاریعراق که باشی متعصبان شاکی اند که چرا اجازه می دهی زائر ایرانی بیاید و در صیغه خانه های کربلا و #نجف که معلوم نی
امروز مراسم چهلم داریم. زن‌های سوگوار مگر ول می کنند؟ خدا مرگم بدهد. خدا مرگم بدهد. خدا مرگم بدهد! زن مومن ایستاده گوشه ای. می‌گوید :گیریم مرگ داد! تو میروی پیش پدرت؟ مقامتان یکیست؟ زن امیدوار دارد دنبال روزنه می گردد. به هر طرف که می رود بسته و گرفته است بدون بابایم. دست آخر یادش می آید بچه ها! زن نا امید با بی رحمی به احوال روحی من و بیزاری ام از خانه و زندگی  و گرگ بودن آدم‌های مقابلم اشاره می کند. زن رک و راست می گوید:خب بله خیلی بدبختی. یا ب
رمان : عاصی 


نویسنده : زهرا دلگرمی


ژانر : عاشقانه


بخشی از رمان عاصی :


ـ دیوونه شدی ؟ میخوای اوضاعو از اینی که هست بدترش کنی ؟ کافیه جلوی رئیسی اینو بگی یه نامه می ذاره رو پرونده ت خلاص .


ـ عطا ….



میان حرفش پرید و این بار با لحنی ملایم اما همچنان جدی گفت


ـ میدونم سخته… بخدا می دونم ولی تو هم باید به خودت مسلط باشی پسر ! کلهر می گه تا امنیت جانی پدرت برای قاضی محرز نشه حکمو تغییر نمی ده . حالا تو هلش دادی یا ن
دلم میسوزه واسش .خواهرش پیام فرستاده: بهامین. نظرت راجع  آدمی که قد کهکشانا دوستت داره و عاشقته و حاضرِ واست هر کاری کنه چیه؟خیره به صفحه گوشی بودم و مرور سال ۹۲ به آدمی که یادم نیست چه شکلی بود اما اینو مطمئنم  عاشقمِ.ادامه داد‌بهامین .داداشم میگه حاضر هر شرط  که پدرت یا برادرت یا خودت وخانواده ات بگن را قبول کنه ‌.داداشم میگه بهامینُ دوست دارم . بهامین  دختر خیلی خوبیه و .بهامین ،نظرت همون حرف قبلیه؟؟؟دلم غم‌میگیره برای پسری
Sirwe kavianروزی شیوانا در حیاط مدرسه مشغول رسیدگی به باغچه بود که  زنی مسن برای دیدنش آمد ،زن وقتی شیوانا را دید گفت :مدتی است دخترم ازدواج کرده و هر بار که به خانه آنها می روم می بینم که شوهرش حرفهایی در قالب شوخی و مزاح به دخترم می گوید ،من این حرفها را توهین تلقی میکنم و به دخترم گوشزد میکنم که نگذار شوهرت با تو چنین شوخی هایی بکند ،بیا به خانه پدرت برگرد و او را رها کن ،اما گوش دخترم به این حرفها بدهکار نیست و میگوید شوهرم را بسیار دوست دارم ،
دنده دو : کلاسیک نسخه مود شده برای اندروید رایگان 
 
دانلود مود بازی اندروید ایرانی دنده دو : کلاسیک 1.0.3
 
" نسخه مود (بی نهایت) تقدیم شما عزیزان "
 
 
دنده دو : کلاسیک یک بازی ایرانی فوق العاده زیبا توسط استودیوی ارکا گیمز برای گوشی های اندروید به صورت رایگان توسعه یافته شده است. در این بازی انواع ماشین های ایرانی خارجی لوکس قرار داد که هر کدام از آنها طراحی شده با گرافیک واقع گرایانه بالا و فوق العاده نسبت به دیگر بازی های ایرانی
دیشب تا صبح کابوس دیدم. کابوس. کابوس. کابوس. بعد بدن درد داشتم و بعداز روزها سروکله زدن با بدن درد و حس تکه پاره شدن بدنم از درون به خودم لطف کردم و مسکن خوردم. حالا کابوس می دیدم بدون اینکه بتوانم بلند شوم یک چکه آب بخورم یا  اصلا بتوانم دعا بخوانم. صبح هنوز گرگ و میش بود که از شدت ترس زنگ زدم خانه ی یکی از عزیزانم که توی کابوس ها دور از جانش مرده بود. صدایش را که شنیدم قطع کردم و خوابیدم. بعد خواب آیدا را دیدم.  ایران نبودیم ،هوا عالی بود. با ب
بچه یتیمی بزرگ شد تنها نان آور خانه بود تنها امید مادر بود اما بزرگان اندیشمندان ایشان  هنگامی که خاک ما مورد دشمن بعثی قرار گرفت  مادر می گوید فلانی نرو اگر توجبهه بروی ما کرفتار میشویم ما چند سال آرزو داشتیم بزرگ شوی و جانشین پدرت باشی   اما این شهید بزرگوار در جواب مادر می گوید مادر جان مگر نشیند ه ای که علی اکبر. قاسم امام زمان خودرا تنها نگذاشتند مگر  میشود امام و ندای امام خودرا بی پاسخ بگذارم
نتیجه بحث : این انقلاب حاصل
رمان انتقام آبیدانلود رمان انتقام آبی اثر مرجان فریدی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگانداستان این رمان از یک رمز شروع می‌شود.این رمز زندگی دختر بی‌گناه داستان را از هم می‌پاشاند.مرگ پدر دختر و یده شدن دلسای داستان تنها شروع ماجرا است.یک ماجرای بسیار عجیب و پر از هیاهو…خلاصه رمان انتقام آبیمی‌لرزیدم و اشک جلوی دیدم رو گرفته بود و از این موضوع خوشحال بودم چون بدن پر از خون بابام رو در حالی که جایی توی
عمو ونون، که بسیار پهن شده بود، چیزی را شنیده بود که مانند "Mimblewimble" شنیده بود. هیگرید در هری به شدت خندید.او گفت: "اما یحی باید مادر و پدرت را بداند." "منظورم این است که آنها معروف هستند تو مشهور هستی"چی؟ من - مادرم و پدرم مشهور نبودند، آیا آنها بودند؟ ""یوه دان" می دانید . یوه نمی داند . "هقرید انگشتانش را از طریق موهایش پرت کرد، هری را با نگاه خیره ای خیره کرد."یوه دان" می دانند چه چیزی هستند؟ "او در نهایت گفت.عمو
اهمیت نیکی به پدر و مادر در کلام معصومین 


 نیکى به والدین، کفارۀ گناهان است
آیت الله دستغیب در صفحه ۱۳۸ کتاب
گناهان کبیره» به اهمیت نیکی به پدر و مادر و دوری از آزار و اذیت آنها
اشاره می کند که در متن زیر شرح موضوع آمده است.
نیکى به والدین کفارۀ بسیارى از
گناهان است. چنانچه مرویست که مردى خدمت حضرت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد:
کار زشتى نبوده مگر اینکه من انجام داده ام، آیا براى من توبه اى هست؟ حضرت
فرمود: برو به پدرت نیکى کن ت
دانلود مداحی محمود کریمی گفتی دنیا بی تو زندونه
شب چهارم محرم 1397هیأت رایة العباس (ع)نوحه زمینه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیگفتی دنیا بی تو زندونهمردن واسه تو آسونهبعد تو که چیزی نمیمونهاو به تو گفت باشه خواهرسهم تو این دو دلاور اجرت ای قربون تو و پسرات سربازای کرب و بلاتای قربون مهر و وفات بی بی جانگفتی که جلوی این لشکرباشید دوتایی مثل حیدربگیرید تقاص علی اکبربه تو گفتن باشه مادرکرب و بلا میشه خیبر الله اکبرای قربو
برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی 
 *** 
بهرام آذرمهان، رقعه ی پرنیان (پند نامه ی توام با پیشگویی کسرا انوشیروان) در باره ی حوادثی که در سال دوازدهم حکومت نابخردانه ی پسرش هرمزد روی خواهد داد را نزد هرمزد نوشیروان می برد:
پیامی فرستاد نزدیک شاه/که ای تاج تو برتر از چرخ ماه-
 بهرام آذرمهان
یکی پند گویم چو خوانی مرا/بر تخت شاهی نشانی مرا-
پیامش چو نزدیک هرمز رسید/یکی رازدار از میان برگزید- 
هرمزد نوشیروان
شب تیره بهرام را پیش خواند/به
 
در مطلبی که پیش رو دارید، تهمت ناموسی و مجازات تهمت ناموسی را توضیح داده ایم. تهمت ناموسی یکی از دعاوی کیفری است که توسط وکیل کیفری پیگیری می شود. در صورت نیاز به مشاوره حقوقی پیش از اعطای وکالت به وکیل کیفری می توانید از مشاوره حقوقی رایگان بهره مندش شوید. مجازات تهمت ناموسی را بخوانید : 
مجازات تهمت ناموسی چیست؟
در مطلبی که پیش رو دارید، تهمت ناموسی و مجازات تهمت ناموسی را توضیح داده ایم. تهمت ناموسی یکی از دعاوی کیفری است که توسط وک
دانلود مداحی مهدی اکبری دم تموم ها گرمه
شب 29 صفر 1398نوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیدم تموم ها گرمهدو ماه برا حسن زاری کردنبا گریه و سینه زدن تو هیئتمادر سادات را یاری کردنالهی که جان قربان کنندچشارو از غم گریان کنندآخر مجلس زهرا میگهتو شادی هاتون جبران کنمای علی یاورت باشهالهی که زهرا مادرت باشهغم حسین غم آخرت باشهابا عبداللهما بیشتر از اینا بهت مدیونیماز تو و مادر و پدرت ممنونیمدو ماه که سهل آ
یه ساعت 4 میلیونی گرفتم.کلی لباس قشنگ گرفتم.اتکولون داوینچی گرفتم.ب عشق تو
میخواستم بیام خونتون رودر رو با خودت و خانوادت حرف بزنم.
هرشبم شده کابوس اینکه داری ماله کسه دیگه ای میشی.کابوسه اینکه کسه دیگه ای بهت پیام میده.کسه دیگه ای دستتو میگیره
بابات گفتم همه اینهاروبابات قبول نکرد اومدنمو گفت فقط با پدرت باید بیای.پدرم هم نمیاد.از یه طرف هم بابات گفت دخترم نمیخادت اگه میخواست من به نظرش احترام میزاشتم.از یه طرف هم قضیه مریضیت رو بابات
آقا جان چای اش را هُرتی کشید و گفت : تلفن که نداشتیم، مجبور بودیم یکی دو ساعتی در صف بایستیم تا نوبتمان شود شانس آوردیم تلفن آن ها به راه بود نوبت به ما که میرسید از استرس سکه مگر در آن خط باریک می افتاد ! به زور و صلوات می انداختیم توو شماره را میگرفتیم ، هی سلام و صلوات که خدایا به حقِ پنج تن خودش بردارد بعد یک هو صدای دلخراشی از آن سوی تلفن بله بفرماییدی میگفت که بند بند استخوانت بریزد پای شلوارت ! قطع میکردیم دوباره میگرفتیم .
نسبت به زهرا مطلقا حس بدی ندارم. مجبورتون نمی کنم که باور کنید. من بدون اینکه فشار روی نوشتنم باشه، دارم می نویسم و میرم جلو.حس من نسبت به زهرا شبیه حس دوتا جاری نسبت به هم بود.‌منتهی دوتا جاری که من بزرگتر باشم و اون کوچک تر. رابطه مون فوق العاده محترمانه است. همسر همیشه به هر دوتایی مون احترام می ذاره. اما وقتی هر دومون توی یک فضا و محیط قرار داریم، این احترام همسر کمی بیشتر میشه.  دقت نظرش برام جالبه. مدام باید حواسش به هردوتایی مون باشه. به
جناب شیخ عبدِصالح خدا رجبعلی نکوگویان»مشهوربهجناب شیخ»وشیخ رجبعلی خیّاط»در سال1262هجری شمسی،درشهرتهران دیده به جهان گشود. پدرش مشهدی باقر»یک کارگرساده بود.هنگامی که رجبعلی دوازده ساله شدپدر ازدنیارفت ورجبعلی را که ازخواهروبرادرتنی بی بهره بود،تنها گذاشت. ازدوران شیخ بیش ازاین اطلاعی دردست نیست،امّا اوخود،از قول مادرش نقل می کندکه: موقعی که تو رادرشکم شبی پدرت-که در چلوکبابی کارمی کرد-کباب دُرسته به خانه آورد.خواستم بخ
کریم باوفا، آقا ابوالفضلخداوند سخا، آقا ابوالفضلدلی دارم که نذر مرقد توستببر تا کربلا، آقا ابوالفضلعباس آمد تا برادری را معنا کندوفا را شرح دهد، ایثار را الگو باشدشجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد
ای زمین بوس تـو ادب عباس
پسر اشجع العرب عباس
بـه تـو دادند ای سراپا نور
قمر هاشمی لقب عباس
پدرت فاتح اسـت خیبر را
تـو از او برده ای نسب عباس
کربـلا فتـح علقمه کردی
در دل آب و تشنه لـب عباس
از تـو ایثار مفتخر گشته
وز تـو تاریخ در عجب ع
دانلود مداحی وحید شکری قلم رو دفتر مینویسه حسن
مراسم هفتگی 1398/10/17هیئت جان نثاران امام زمان عج اللهنوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیقلم رو دفتر مینویسه حسناز توی چشمام نم بارون میادابن کریمی و کرم پروریواسه اینه ازتو میخونم زیادحسن آرامش تا و تب هامحسن زمزمه رو لبهامحسن بهترین خواب بهترین رویابهترین آهنگ شب هاماه جهان تاب حسنجلوه ی مهتاب حسنفاتح جنگ جملحضرت ارباب حسنجانم آقا یا حسنقلم رو دفتر مینویسه حسنچه اسمیه چهر
چراغ خاموش، علی رغم میل باطنی ام، (چون وسط عملیات پوشک گرفتن بودم)، دیدم دل همسر تنگ شده(عید رفتیم شمال اصلا مادرش رو ندید، سر جمع یه ساعتم ندیده بودش)، خلاصه با اکراه رفتیم شمال. استرس هم داشتم. در حدی که قلبم از حلقم داشت بیرون میومد، می گفتم الان بریم دوباره مثل روال پنج سال گذشته، مسخره بازی رو شروع می کنن. دیگه هم حوصله حرف زدن ندارم چه برسه به مقابل به مثل. به چند نفر سپردم دعام کنن و راه افتادیم. پدرشوهر هم استرس داشت! خواهرشوهر کو
بعضی روزا واقعا کم میارم ،دوس ندارم زنده باشم ،همه چیز برام بی معنی میشه،فکر میکنم این زندگی ارزش اینو نداره که یه جسم دردمند رو دنبال خودم بکشم ،میگم خوب که چی ،اخرش چی?اخرش مرگه دیگه،پس چرا خودمو زجر بدم?! بهتره الان تموم شه .ولی نمیدونم چرا جراتشو ندارم تمومش کنم .خستم خسته ی خسته !این معده درد و نفس تنگی امونمو بریده .فکر اینکه چه مرگمه بدتر از هرچیزی نگرانم کرده بدتر از همه برادرای نفهمم که نوبتی میرن تو تراس سیگار میکشن و بوش مست
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی دادن گل و هدیه» و حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند،داستان کوتاهی تعریف کرد:یک روز
سلام آبجی جونمامیدوارم خوب باشیاز دیروز که افطاری رفتیم‌روستاتا الان .منگم.دلم به قدری گرفته که نمیدونم چکار باید بکنمیه بغضی تو گلوم هست که نمیدونم چکارش کنمنساء ؟؟؟ اگه خدایی‌نکرده یه اتفاقی بیوفته براتچکار کنیم؟؟شدیدا از دست مادرت عصبا نی م.از دست پدرت عصبانی مولی نمیتونم بهشون چیزی‌بگمهمیشه از همچین روزایی میترسیدماز تنهایی میترسماز تنهایی خونه موندن میترسمدیروز که زنگ زدم جواب ندادیدلم  نگرانت شدولی چون داشتیم از خونه میوم
یکی از رایج ترین و پرکاربرد ترین موارد استتفاده از زبان انگلیسی در مکالمات روزانه است، شما در هر جایگاه و شغلی که باشید لازم است که به زبان انگلیسی آشنایی و تسلط نسبی داشته باشید تا بتوانید با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنید.در این مقاله ما برای شما اصطلاحات پرتکرار زبان انگلیسی درباره کار را جمع آوری کرده ایم تا شما را با آنها آشنا کنیم تا انتها این مطلب همراه ما باشید.
اصطلاحات پرتکرار زبان انگلیسی در محیط کار
1- چه کاره هستید؟ شغل شما چیس
حاج آقا همسایه ما بود.تو یکی از مجتمع ها.سالیان سال بود با هم همسایه بودیم.حاج آقا اخلاقش اینجوری بود که به همه چیز گیر میداد.همیشه در حال بحث با همسایه ها بود. وقتی قرار به پرداخت هزینه مشترک بود همیشه بهانه برای ندادن و مخالفت داشت.با این که وضع مالی خوبی داشت.یه زمانی نماینده ورودی بودم.هر وقت خرجی میکردم فاکتورها رو در بورد نصب میکردم.همان شب حاج آقا میومد و شروع به بحث درباره ریز مخارج میکرد.اون موقع شاغل بودم و شب میرسیدم خونه.حوصله چندا
گردش مجازی در یزد؛
مقبره‌ای که روایتگر عشق "رعنا و اعلا" شد

ایسنا/یزد مقبره اعلا یکی از بناهای تاریخی به جامانده از قرن هفتم هجری در شهرستان ابرکوه یزد است که بنا بر باورهای محلی ریشه در داستان عشق دختر و پسری به نام‌های رعنا و اعلا دارد؛ شخصیت‌هایی که امروز در قالب عروسک‌هایی با همین عنوان، این داستان کهن را زنده کرده است.
بنای خشت و گلی مقبره اعلا در روستای فیروزآباد شهرستان ابرکوه از میراث فرهنگی و جاذبه‌های گردشگری گمنام ای
 
دریافت فایل
 جامع ترین فایل pdf خلاصه کتاب با خورشید شامگاه اشو (گفتارهایی از ذن)
قابل توجه کاربران و دانشجویان عزیز و گرامی: فایلی که هم اکنون معرف حضور شماست جامع ترین و کامل ترین فایل pdf خلاصه کتاب با خورشید شامگاه اشو (گفتارهایی از ذن) ترجمه فریبا مقدم چاپ اول 1382 می باشد. این فایل شامل122 صفحه می باشد. و در غالب فرمت pdf تهیه شده و هم اکنون آماده دانلود است. امیدواریم که سودمند بوده و مورد استفاده شما سروران گرامی واقع گردد. در صورت تم
نمونه ای از شعر حبیب ساهر
به دختر قالی فروش »
ترجمه از ترکی : حسین منزوی و عمران صلاحی
رنگت پریده دخترکم
                      گرفته صدایت
 در سایه ها نشسته است
                           چشم درشت زیبایت
به آفتاب درآ
که کارگاه تاریک است
 وز دور دست ها نمی شنوم
                     &
موضوع :
انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳
 
متن انشا :
مقدمه:دنیا پر است که خلقت هایی که خداوند عالم مانند پازلی آن ها را با نظم و ترتیب و در پی هدفی آن ها را خلق نمود، تا ما از آن بهره گیریم.
تنه انشا: به هر سمت و سویی از جهان بنگری زیبایی های آن را به چشم می بینی! درختان زیبا که زلف های خود را در اوج آسمان برافراشته اند و یا رودخانه ی جاری که همچون تکه های الماس می درخشد و دریایی را که انتهایش را نمی بینی و آن را بی کران می شماری و ی
  برنامه های ما الان نوروزی میشه :)
این برنامه؛ باهار، جمشید، دلبر!

سر صُپی دوباره پاشدیم اومدیم خسته باشیم، جمشید پرید وسط گفت ببین چقد سمنو داریم، ببین زندگی هنوز خوشگلیاشو داره. گفتیم جمشید الحق که دیوونه ای، بیا بشین یه دیقه خسته باش جای این جلافتا سر صُپی. دستشو تا مچ کرد تو کاسه، گفتی یعنی می خوام بهت بگم دنیای دیوونه ها از همه قشنگه :) بذا دهنت هر چی نداره صفا داره.
پاشدیم تا این فضای خستگیه ما رو مبتذل نکرده زدیم بیرون یه سیگار ِ نا
 
مهمان پیری شدم در دیار بکر که مال فراوان داشت و فرزندی خوبروی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شب‌های دراز در آن پای درخت به حق بنالیده‌ام تا مرا این فرزند بخشیده است. شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همی‌گفت: چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی و پدرم بمردی. خواجه شادی‌کنان که پسرم عاقل است و پسر طعنه‌ن که پدرم فرتوت.
سال&zwn
علیرضا قزوه از شاعران کشورمان در هجو ترامپ ـ که خود آمریکایی‌ها هم به او صورت خوکی» می‌گویند، شعری سروده است.به نقل از فارس نیوز:به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، در ادب فارسی در کنار طنز هزل و هجو هم به فراوانی حتی در دواوین شاعران بزرگ یافت می‌شود و این هجوها درباره آدم‌هایی بوده است که از ظرفیت انسانی و مراتب اخلاق بسیار دور بوده‌اند و در روزگار ما ترامپ نشان داده است که از همان دسته است.علیرضا قزوه از شاعران کشورمان در هج
کم سن و سال بودم که عروس خانواده عمو شدم، همخون، همولایتی و هم کیش بودیم اما با فرهنگی کاملا متفاوت.نمی گویم خوب یا بد، متفاوت فقط.تمام انرژی ام رو گذاشتم برای ارتباط و صمیمت بیشتر.با پسر عمو شدیم پدر و مادر خانواده شان، برادر شوهر کوچیک و خانم اش از من بزرگتر هستند، عروسی شان را راه انداختیم، حتی خیلی از جهیزیه عروس را خودم انتخاب کردم، خدا میدونه که با چه درایتی برایشان اتاق ردیف کردم آن هم با طعنه های مادر شوهر خدا بیامرز و دخترانش( عرو
/**/
/**/



متن و دانلود آهنگ غصه ی خونخوار بره
متن و دانلود اهنگ محسن فیروزیان عشق بسوزت پدرت
اهنگ محسن فیروزیان غصه خون خوار
متن و دانلود اهنگ محسن فیروزیان جدید
متن و دانلود اهنگ بندری غرورت دیوونم ایکه
متن و دانلود اهنگ محسن فیروزیان شروند
متن و دانلود آهنگ غزل محسن فیروزیان
متن و دانلود اهنگ محسن فیروزیان امشو چکه ماه بودی
متن و دانلود اهنگ اسلو محسن فیروزیان
 



پیشواز
چیزی برای نوشتن نیست.جز ماتمی که باران بر دو ش مردمانمان گذاشته. این حق مردم این سرزمین نبود که گرفتار این بلا شوند! مردمی که هیچ کس را جز خدا ندارند مردمی که حقشان را جلو چشمشان خورده اند و نجیبانه کلامی نگفته اند مردمی که در درد وفادار بودنده اند! مردمی که هیچ کسی را ندارند که در بحران به آنها رسیدگی کند، نه این حقشان نبود!زندگی در حال گذار است .  فعلا بی تنش.اما هست مواردی که مرا می رنجاندمثلا اینکه با آن همه بی احترامی مادرش در جشن
 انشا در مورد از دل برود هر آن که از دیده برفت
با سلام خدمت دوستان عزیزی که این مطلب را مشاهده می کنید ما در این مطلب قصد داریم که تمام انشا های صفحه ۲۶ کتاب نگارش سکه جدید برای پایه دوازدهم منتشر شده است را در این مطلب و در این پست برای شما عزیزان بنویسیم در این انشا شما موارد مختلفی از عنوان ها برای انشا را مشاهده می کنید ما به زودی این انشا را برای شما عزیزان پیدا خواهیم کرد و در این مطلب قرار خواهیم داد چون که هنوز کتاب نگارش ۳ به تازگی وا
همونطور که تا الان توی جای جای وبلاگم راجع بهش نوشتم، تفکر من از خانوادم خیلی خیلی متفاوته! و خب این تفاوت باعث میشه خیلی دیالوگ به درد بخوری بین ما وجود نداشته باشه! و من هیچ درکی ازشون نداشته باشم! به عنوان مثال عرض کنم خدمتتون اتفاقی که همین به تازگی پیش اومد! موضوع سر بند انداختنه! از نظر مامان من خیلی زشته که آقایون ببینن خانوما دارن بند میندازن! بعد اون زمان هایی که من تازه دانشگاه میرفتم و این لطف در حقم شده بود که اجازه داده بود
خر در گل ماندهحکایت خر در گل مانده»مردی خری دید که در گل گیرکرده بود و صاحب خر از بیرون کشیدن آن خسته شده بود. برای کمک کردن دُم خر را گرفت و زور زد! دُم خر از جای کنده شد.فریاد از صاحب خر برخاست که ، تاوان بده!مرد برای فرار به کوچه‌ای دوید ولی بن بست بود. خود را در خانه‌ای انداخت. زنی آنجا کنار حوض خانه نشسته بود و چیزی می‌شست و حامله بود. از آن فریاد و صدای بلند در ترسید و بچه اش سِقط شد.صاحب خانه نیز با صاحب خر همراه شد. مرد
گری
یکی از معضلات اصلی بسیاری از جوامع امروزی جدایی و طلاق زن و شوهر ها است که آمار ان روز به روز و به خصوص در جامعه ما در سالیان اخیر رو به افزایش بوده است. بسیاری از زن و شوهرها به دلیل عدم شناخت مناسب از یکدیگر و به هر دلیلی ازدواج نموده و پس از مدتی متوجه می شوند که برای یکدیگر مناسب نبوده و به دنبال جدایی می روند  و در این بین اگر آن ها صاحب فرزندی نشده باشند موضوع خیلی مطلوب تر به نظر می رسد چرا که در این صورت تنها پدر و مادر قصد جدایی داشته و
خلق عظیم - پیامبر اسلام (ص) : ================= طوریکه میدانید تاریخ اسلام پراز وقایع وجریانات آموزنده اجتماعی اخلاقی -وی است که بیانگر حلم وبردباری وسعه صدر پیامبر بزرگ اسلام در مقابل معاندین ومخالفین شان را نشان میدهد که در اینجا بنمونه از آن اشاره خواهیم کرد در زمان نوشتن متن پیمان نامه صلح ( حدیبیه ) که بعد از آمده شدن مقدمات صلحنامه میان مسلمانان ومخالفین ( مشرکین قریش ) پیامبر اسلام ( ص ) حضرت علی ابن ابی طالب ( رض ) را بحضور خود خواستن
قصه ی مهتاب و گلبرگ
به نام خدا
نام داستان: قصه ی مهتاب و گلبرگ
نویسنده:مهری طهماسبی دهکردی
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
در زمان های قدیم در شهری دور، زن و شوهری زندگی می کردند که یک دختر به نام مهتاب داشتند. مهتاب دختر کنجکاوی بود  و همیشه  سعی می کرد چیزهای تازه  یاد بگیرد.مادرش به او آشپزی و خیاطی و پشم  ریسی و پارچه بافی و قالی بافی یاد می داد و برایش قصه های قدیمی تعریف می کرد.
پدرش عطار بود؛مهتاب از او اسم و خاصیت گیاه
گفته بودم دنبال تغییرم؟بعدشم تصحیح کرده بودم که چرت گفتم و هنوزم بدم میاد از تغییر کردن.از به هم ریختن نظم دنیام و چیزایی که توشون/باهاشون بیشتر آروم ترم.واقعیت اینه که دورانی رو دارم با ماستمالی به خورد قدح خاطرات میدم که قابل شرح و توصیف نیست ولی جرئتمو بیشتر کرده.یا حداقلش آدمایی دور و برم جمع شدن که نازمو بیشتر میکشن و بنابراین عنتر تر از سابق شدم.امروز رفتم بیرون.مطلقِ خودم بودم و بی حوصله و عن هم بودمو رفتم بیرون.آدمی که منو ندیده بود و
به نام هستی بخش احساسوقتی که از نامت مطمئن شدم.وقتی از  عمق محبتت به اطرافیان و حس دوست داشتنشان، مطمئن شدمو وقتی که لایق دیدارت شدم، هر بار بیشتر از پیش از این که گوهری ناب و نایاب یافته ام مطمئن شدم.هنوز اجازه ام ندادی که رو در رویت از میم مالکیت، استفاده کنم.بگویم: عزیزمبگویم: محبوبمبگویم:._َماما ماه هاست که بی اجازه  و در غیابِ تو این کار را می کنمچه آن موقع موقع که نمی دانستی.چه اکنون که کاملاً آکاهیبا این حال که باز هم به محبوبم خوا
سه
وصیت حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت
خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای
خدیجه، اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه: آیا می دانی که خداوند تو را
دربهشت نیز همسرم ساخته است!؟
آنگاه
از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه
خدمات او توصیف فرمود.
1چون بیماری
خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم،
مرا عفو کن.
پیامبر
(ص) فرمود: هرگز از
آرمن جانم سلام. چشمت از سرمه‌ی معنا روشن. چند روز دیگر راهی سفری هستم. سفر جانم را رقیق‌تر می‌کند و احساس غربت را تشدید. سفر مرا به سیاحتی در آفاق بی‌وطنی می‌بَرَد. به چشیدن مزه‌های تازه‌ی غربت. آرمن، وطن کجاست؟ این طنین مرثیه‌وار از کدام سو می‌آید که بی‌وقفه با من می‌گوید: زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.». حس غریب، مرغ، مرغِ مهاجر، وطنِ گمشده. چرا هر کجا که می‌روم پُر از هوای تازه‌ی بازنیامدن» است؟آرمن، وطن آنجاست که چشمان
, دانلود remix mp3 آهنگ غصه ی خونخوار بره
, دانلود remix mp3 اهنگ محسن فیروزیان عشق بسوزت پدرت
, اهنگ محسن فیروزیان غصه خون خوار
, دانلود remix mp3 اهنگ محسن فیروزیان جدید
, دانلود remix mp3 اهنگ بندری غرورت دیوونم ایکه
, دانلود remix mp3 اهنگ محسن فیروزیان شروند
, دانلود remix mp3 آهنگ غزل محسن فیروزیان
, دانلود remix mp3 اهنگ محسن فیروزیان امشو چکه ماه بودی
, دانلود remix mp3 اهنگ اسلو محسن فیروزیانسایت ناز پیشواز
پدرم این‌جا بود.دیشب سال دشداشه‌ی قهوه‌ای پوشیده بود و پدرم دشداشه‌ی سفید. سال چفیه‌ی آبی روی شانه انداخته بود. من و مادرم جلوی سال و پدرم راه افتاده بودیم. رفته بودیم طرف خانه‌‌های شرکتی که آرام بود. پدرم گفت الحمدلله علی نعمه الامان. ساعت از یک گذشته بود. برای سن پدر و مادرم آن ساعت از شب خیلی دیر بود اما آرام بودند و دلشان می‌خواست کمی راه بروند. باد خنکی می‌آمد و مادرم گفت پدرت چه می‌گوید؟ گفتم نمی‌دانم که چیزی نپراند به‌اش. عبای من
پدرم این‌جا بود.دیشب سال
دشداشه‌ی قهوه‌ای پوشیده بود و پدرم دشداشه‌ی سفید. سال چفیه‌ی آبی روی
شانه انداخته بود. من و مادرم جلوی سال و پدرم راه افتاده بودیم. رفته
بودیم طرف خانه‌‌های شرکتی که آرام بود. پدرم گفت الحمدلله علی نعمه
الامان. ساعت از یک گذشته بود. برای سن پدر و مادرم آن ساعت از شب خیلی دیر
بود اما آرام بودند و دلشان می‌خواست کمی راه بروند. باد خنکی می‌آمد و
مادرم گفت پدرت چه می‌گوید؟ گفتم نمی‌دانم که چیزی نپراند به‌اش. عبای
به نام هستی بخش احساسسلام به تو ای نور باعث فروغ چشمانم. سلام به تو ای بانوی محرم اسرارمبانو جان! وارد شب بیست و سوم شدیم. شبی که تقدیرها، امضاء و نهایی می شود. امشب، شبیست که لوح محفوظ برای انسان های متحول شده، پر از تغییر و تحول است و فرشتگان محافظ، انگشت به دهان از برخی تحولات. انگشت به دهان از تحول انسان هایی که شاید تا دیروز سیه بخت و سیه روز بودند. شاید کارنامه شان در عوض لکه های سیاه، لکه های مبهمی از سفیدی داشته. شاید هم تنها یک نقطه سفید
خو نذارین من این پسرک رو ببرم زبان و بشینم توی اتاقی که مادرها می شینن. چون در پوستین خلق می افتم و هی ازشون قصه می نویسم.*پسرک سبزه ای داشت تند تند در مورد سیزده گیگ رایگان نت که با تبدیل سیمکارت تری جی به فورجی به دست آورده بود حرف می زد:-یک گیگ آهنگای ترکیه ای دانلود کردم.  یه عالمه فیلم دانلود کردم. هنوز یازده گیگ رایگان دارم.در مورد آهنگها و فیلمها هم توضیح می داد. خانومی که پسرش توی یک کلاس دیگر درس داشت ، کنارم بود. برگشت رو به من:-سیزده گی
ظهیری:
خدیجه(س) مصداقی عینی از یک جهادگر مالی در راه خدا است / ثروتمندان به پیروی از
خدیجه(س) نسبت به فقرا احساس وظیفه کنند
مدرس
و پژوهشگر حوزه علمیه در گفتگو با تسنیم:
یکی
از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س) رسیدگی به امور فقرا و نیازمندان بود. ایشان در زمانی
که مسلمانان در شعب ابی‌طالب دچار محاصره اقتصادی بودند، با واسطه‌هایی که داشت،
در حد توان خود آذوقه‌رسانی می‌کرد. کسی که به خاطر خدا به فقیران رسیدگی می‌کند
مشخص است که تمایلی به شهوات دنیا ند
ظهیری:
خدیجه(س) مصداقی عینی از یک جهادگر مالی در راه خدا است / ثروتمندان به پیروی از
خدیجه(س) نسبت به فقرا احساس وظیفه کنند
مدرس
و پژوهشگر حوزه علمیه در گفتگو با تسنیم:
یکی
از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س) رسیدگی به امور فقرا و نیازمندان بود. ایشان در زمانی
که مسلمانان در شعب ابی‌طالب دچار محاصره اقتصادی بودند، با واسطه‌هایی که داشت،
در حد توان خود آذوقه‌رسانی می‌کرد. کسی که به خاطر خدا به فقیران رسیدگی می‌کند
مشخص است که تمایلی به شهوات دنیا ند
ظهیری:
خدیجه(س) مصداقی عینی از یک جهادگر مالی در راه خدا است / ثروتمندان به پیروی از
خدیجه(س) نسبت به فقرا احساس وظیفه کنند
مدرس
و پژوهشگر حوزه علمیه در گفتگو با تسنیم:
یکی
از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س) رسیدگی به امور فقرا و نیازمندان بود. ایشان در زمانی
که مسلمانان در شعب ابی‌طالب دچار محاصره اقتصادی بودند، با واسطه‌هایی که داشت،
در حد توان خود آذوقه‌رسانی می‌کرد. کسی که به خاطر خدا به فقیران رسیدگی می‌کند
مشخص است که تمایلی به شهوات دنیا ند
دیشب خواب عجیبی می دیدم ، جاده بود و فضا خاکستری و مه آلود . من کنار جاده ، با بچه ای تو بغلم ایستاده بودم . انگار مهردخت بود. مثل همون وقتا ها یک طرفه بغلش کرده بودم دوتا دستام رو  زیر باسنش،   به هم قفل کرده بودم . اونم دستاشو دور گردنم انداخته بود و سرش رو گذاشته بود روی شونه م . دوتا پاهای بلندش از کنار پهلوی راستم آویزون بود و من برای حفظ تعادلم پای راستم رو جلو تر گذاشته بودم و آونگ وار ت می خوردم . نمی دونم به چه امیدی اونجا ب
امروز صبح به صرف صبحانه، مهمان خاله م بودیم. نه تنها من و خانواده ام دعوت بودیم، بلکه بقیه ی خاله ها و بچه های متاهل شون هم، بودند.همسر خیلی از این نوع مهمانی ها استقبال می کنه. چون می دونه که بقیه ی روزش رو آزاد در اختیار خودش داره.میزبان هم خیلی به تکلف نمی افته. صبحانه هر چقدر هم مفصل باشه، باز به پای مهمانی ناهاری نمی رسه.بگذریم. از مهمانی برگشتیم و تو خونه یه کم کارای خونه رو سامان دادم.‌همسر هم یه مقدار از کارهای شخصی اش رو انجام داد.بعد هر
 
بسمه تعالی
موضوع:سه رمز موفقیت پیامبراکرم(ص) در قرآن
خُذِ العَفوَ و اً مُر بالعُرفِ و اَعرِض  عَن ِالجاهِلینَ (199اعراف)
پیامبر در آغاز پیامبری خود فشارهای زیادی را مُتَحَمِّل شد . فقط امیرالمومنین(ع)  و حضرت خدیجه(س) به او ایمان آوردند. و نماز جماعتشان به نوعی سه نفره بود.
فشارهای روحی که بر پیامبر وارد میشد بدتر از فشارهای جسمی بود . مثل تمسخر. استهزا، دست انداختن و تهمت زدن .
به پیامبر میگفتند که ساحر است . . مجنون است  . خائن اس
دیشب خواب عجیبی می دیدم ، جاده بود و فضا خاکستری و مه آلود . من کنار جاده ، با بچه ای تو بغلم ایستاده بودم . انگار مهردخت بود. مثل همون وقتا ها یک طرفه بغلش کرده بودم دوتا دستام رو  زیر باسنش،   به هم قفل کرده بودم . اونم دستاشو دور گردنم انداخته بود و سرش رو گذاشته بود روی شونه م . دوتا پاهای بلندش از کنار پهلوی راستم آویزون بود و من برای حفظ تعادلم پای راستم رو جلو تر گذاشته بودم و آونگ وار ت می خوردم . نمی دونم به چه امیدی اونجا ب
از وقتی آمدم توی این خانه چقدر گذشته؟ هر چقدر هست ( چقدر را نوشتم چه قدر و هی نگاهش کردم. به نظر ناآشنا می‌آمد. طول کشید تا یادم آمد چقدر را چطور می‌نویسند و اصلا چه مفهومی دارد و احساس کردم یک جاهایی از ذهنم، از فکرم دارد پاک می‌شود) هنوز جاصابونی‌شامپویی زرد رنگ ساکن قبلی  روی دیوار حمامم را برنداشتم. ازش استفاده نمی‌کنم و  چند عنکبوت خیلی درشت که شاید اسم‌شان رتیل باشد زیرش مرده‌اند گیر افتاده در تور خود. همان‌ها را هم برنداشتم. 
.
بالاخره اومدم، بعد از کلی اتفاق و تنش بالاخره به یک آرامش نسبی رسیدم، چند تا امتحان و پروژه پشت سر هم، مصائب اداره کوفتی و دعواهای گاه و بیگاه من و دکتر (یا بهتره بگم من با دکتر!) ، همه و همه دست به دست هم دادن تا روزهای سختی رو پشت سر بزارم، و اما.***خبر مهم اینکه از روز 15 اردیبهشت رسما از همکاران خداحافظی کردم و عطای اداره کوفتی رو به لقایش بخشیدم، راستش خیلی هم خداحافظی نکردم، یعنی بعد از 8 سال کار کردن تو اون اداره که واقعا یه حسی شبیه خونه ام
ورود کودک به کلاس اول دبستان یک مرحله مهم و دشوار از رشد کودک محسوب می شود که معمولا نگرانی هایی را برای والدین و کودک به همراه دارد. بیشتر مدارس، قبل ازپذیرش کودکان برای پایه اول ابتدایی آزمونی را از بچه ها به عمل می آورند تا برآورد کلی از توانایی های کودک داشته باشند که این آزمون با سنجش دانش آموزان که به طور عمومی انجام می گیرد، متفاوت است. یکی از مواردی که معمولا والدین دوست دارند بدانند روش مصاحبه و نوع سوالاتی است که در این آزمونها از بچ
راهنمایی که بودم، مدرسه مون یک خونه ی خیلی قدیمی بود که وسط سال، کف یکی از کلاس های طبقه ی دومش فرو کشید. اونقدر که ساختمونش کلنگی بود. کلا سه طبقه داشت، زیرزمین، که کلاس های طرح کاد و آزمایشگاه و بود، طبقه اول دفتر مدرسه بود و یه سری از کلاس ها و طبقه دوم هم باقی کلاس ها. کلا بافت اون منطقه از شیراز اون زمان که ما نوجوان بودیم خیلی قدیمی بود، الان رو دیگه واقعا نمی دونم، چون مُد شده این روزها همه آپارتمان سازی می کنند و جای هر خونه قدیمی حالا
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تس
داستان
مدافعان حرم قسمت 13
تا
رسیدن ما به مشهد ۱۶ ساعتی طول کشید
برنامه
مشهدمون کلا متفاوفت بود
خانما
یه هتل بودن
آقایون
یه هتل دیگه
هرکس
هم هرتایم و هرجا میخاست میتونست بره
منو
زهرام باهم میرفتیم حرم ،بازار فقط تنها جایی که من و زهرا و آقای کرمی و آقای
صبوری چهارتایی باهم رفتیم
پارک
ملت مشهد بود
واگرنه
حتی باغ وحش هم منو زهرا تنهایی رفتیم
من
که انقدر خرید کرده بودم
با یه
چمدون اومده بودم با چهارتا چمدون داشتم میرفتم
چمدون
ها هم سنگین
-وای
پارسال که رستوران داشتیم با دختر خانمی آشنا شدم که نمایش نامه نویسی دانشگاه تهران درس میخوند ولی با یک خانواده ی وحشتناک از نظر شعور اجتماعی و عاطفی و هر چیز زیر صفر . هر قدر از مشکلات این دختر بگم کم گفتم . شب هایی که من شیفت بودم تا یه مقدار زیادی از مسیرش رو با هم میرفتیم و می رسوندمش ولی بقیه ش رو باید خودش می رفت،گاهی تا ساعت نزدیک دوی صبح منتظر می نشستم تا خبر بده که سالم رسیده . واقعا دلم نمیخواست پیشمون کار کنه ، چون دختر فهمیده و
وسایلت رو روی میز ناهارخوری پهن کردی خط کش های بزرگ و مخصوصت رو دست می گیری و خطوطی رو روی کاغذ های برش رسم می کنی . بدون اینکه بفهمی زیر نظر دارمت . گاهی اخم میکنی و به چیزی دقیق نگاه میکنی خطی رو پاک میکنی و دوباره می کشی گوشی تلفن همراهت رو برمیداری، به صفحه ش خیره میشی ، صدای استادت  تو فضای اتاق طنین میندازه ، " بچه ها دقت کنید ، از خط کمر سه سانت داخل رو علامت می زنیم ، بعد فیلم رو متوقف میکنی  و دوباره روی میز خم میشی . لاب
وسایلت رو روی میز ناهارخوری پهن کردی خط کش های بزرگ و مخصوصت رو دست می گیری و خطوطی رو روی کاغذ های برش رسم می کنی . بدون اینکه بفهمی زیر نظر دارمت . گاهی اخم میکنی و به چیزی دقیق نگاه میکنی خطی رو پاک میکنی و دوباره می کشی گوشی تلفن همراهت رو برمیداری، به صفحه ش خیره میشی ، صدای استادت  تو فضای اتاق طنین میندازه ، " بچه ها دقت کنید ، از خط کمر سه سانت داخل رو علامت می زنیم ، بعد فیلم رو متوقف میکنی  و دوباره روی میز خم میشی . لاب
صیغه ایرانیان شامل چه مراحلی میشود؟ - صیغه سایت صیغه ایرانیان صیغه ایرانیان خانم یگانه ادامه داد: " تعجب مرا از شنیدن نام این خانم می توانی حدس بزنی. من گوش خودم را به شیشه پنجره دلیجان چسبانده بودم. این همان مردی بود که در سیرک به صیغه ایرانیان انگلیسی یاد داده بود بعد پدرت گفت: " به این ترتیب اگر حال برادر زاده شما بهتر است پس تمام این کارهایی را که کرده اید بی فایده خواهد بود. " آن مرد گفت: " در حال حاضر همین طور است. ولی من نمی گویم که آرتور زنده
صیغه ایرانیان شامل چه مراحلی میشود؟ - صیغه سایت صیغه ایرانیان صیغه ایرانیان خانم یگانه ادامه داد: " تعجب مرا از شنیدن نام این خانم می توانی حدس بزنی. من گوش خودم را به شیشه پنجره دلیجان چسبانده بودم. این همان مردی بود که در سیرک به صیغه ایرانیان انگلیسی یاد داده بود بعد پدرت گفت: " به این ترتیب اگر حال برادر زاده شما بهتر است پس تمام این کارهایی را که کرده اید بی فایده خواهد بود. " آن مرد گفت: " در حال حاضر همین طور است. ولی من نمی گویم که آرتور زنده
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها