محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

پدر یه باغبونه مهربونه

استاد رائفی_پور
میخوای بفهمی خدا چقدر مهربونه.
ببین چقدر برای مادرت ناز می کنی بازم خاطرتو میخواد.
✨خدات از اون خیلی بالاتره ✨زمان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
استاد رائفی_پور
میخوای بفهمی خدا چقدر مهربونه.
ببین چقدر برای مادرت ناز می کنی بازم خاطرتو میخواد.
✨خدات از اون خیلی بالاتره ✨دی کلیپ کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
سلامچند روزيه يه دوست به زندگیم وارد شده  :) بودنش و صحبت گردن باهاش بهم حس خووف میده :)همون ارزیابی که دی ماه اومد شهرمون برا تاسیسه رشته.در واقع از اساتیده بازنشسته رشتمونه و يه جورایی مث استاد مهربونه هس که تو تهران بود. خیلی خوبه.راضیم از این ارتباط :)))
دانلود آهنگ آی جونوم آی دلبر از علی رزاقی
موزیک شنیدنی و محلی علی رزاقی
برای دانلود آهنگ به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
 
 
متن آهنگ:
دلم امشو به آرومی تو خو کرده وای جونم وای دلبر
یاد چشمون سیاهش منو جادو کرده وای جونم وای دلبر
دلم پیش پر میزنه به هر دری در میزنه
خدا مهربونه یار عاشقونه دل ما جوونه وای وای
دانلود آهنگ دلم امشو به آرومی تو خو کرده وای جونم وای دلیر علی رزاقی
بعد عمری هنوز مرغ دلم نالونه آی جونم آی دلبر
میگردم شهر به ش
ساده و بی دلیل
باید با هم بخندیم
پای عشق بمونیم
دل به همدیگه ببندیم
خدا خیلی مهربونه
مراقب دلمونه
میخام با دل و جونم
از عشق تو بخونم
چه حالی داره این روز.راشل دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
تقدیم به فرشته ای که بال نداره توی دنیا تنها رفیق منه بقيه همه دوستن♡تقدیم به کسی که خیلی مهربونه♡تقدیم به بهترین بهترین های جهان♡تقدیم به یک هر چی بگم بازم .تیک تاک کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
متن آهنگ زیبای يه ذره یواش از مهرزاد امیرخانی
جونمی چطور بگم برات همونی که میدونمی هم خونه می
يه جوری عاشقم که انگار هم خونمی جونمی
یار من عزیز مهربونه مر.طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد
خانمهای عزیز، مامانهای خوشگل، دخترای ناز، فاطمه خانمها، زهرا خانمها، روزتون مبارک اساسی.درسته که هر روز مائه ولی خوب يه روزم به مناسبت روز ما خانمها گذاشتن که ارزش خودمون رو دست کم نگیریم.می بوسمتون. مواظب دلهای مهربونتون باشید. زنها ذاتا مادر هستن، پس اگه مامان نشدید، هم غصه نخورید. شما هم مامان هستید. زنها قدرت ماورایی درونشون دارن که باعث میشه حتی وقتی ازدواج نکردن نگاهشون مادرانه و مهربونه. پس مهربونا روزتون مبارک. غصه ها رو از خودت
یک حس دل گرفتگی عجیبی دارم امشب! نمیدونم چرا؟! حس میکنم خدا (البته اگر باشه ) مثل یک مادر سخت گیر وایساده اون بالا و اصلا حاضر نیست باهام صحبت کنه! منم مث بچه های تخس محلش نمیدم . اما تو خلوتم دلم برا بغلش تنگ شده و نمیدونم بهونه ام چيه که نمیرم سمتش . میدونم دلش مهربونه اما نمیتونم غرورم و بگذارم زیر پام! نمیدونم برا چی؟! غرور چی؟! بهونه چی؟! دلم میخواد اون بیاد منت کشی! بیاد بغلم کنه بلندم کنه ببره پیش خودش بخوابونتم. من مثل چسب بهش
دلم میخواد برای همکارم بنویسم که چقدر دلم برای شوخی و خنده هامون تنگ میشه گاهی :) ولی نمیگم بهش! دلم نمیخواد احساسات و قاطی کنم به این برهه از زندگیم. برای من تاثیر میذاره این حرفا. برا همین بازم بیشتر به خودم سخت میگیرم‌.‌ شاید بعدا بهش بگم :) میدونم دل اونم تنگه ولی چون مغرورتره، نمیگه.خوب میشناسمش . احساساتش شدید تر از من هست حتی :) این آخرا زیاد باهم خوب نبودیم . بیشترش سر اشتباه های اون و ناشی گری‌هاش بود و یکمم عصبانیت من که استر
حدود یازده نفر شدند.چطور میشه ادامه داد؟چطور میشه موند؟دقیقا لحظاتی که تصمیم گرفتم يه طور دیگه بشه، این طور شد. حالا یا باید بابت عمل نکردن به تصمیمم بهاشو بدم یا اینکه خدا مهربونه و دستمو می گیره و در گوشم می گه:تو فقط چشماتو ببندوقتی گفتم بازکن باز کنتو فقط نفس بکشهمه کارها با من. دلتنگی؟می فهممت. بیا به کافه ما و سفارش بده همون همیشگی. مست شو از همون همیشگی. دنبال معجزه ای؟میشه، میشه. موسی هم می ترسید.بهش گفتیم تو نتر
يه آقای جوونی هست توی خیابونمون ، که مغازه شکلات فروشی داره . همیشه سعی میکنه تعامل خوبی با مشتری ها داشته باشه با همه مهربونه و همه رو میخندونه :) موقع کریسمس درخت کریسمس تزیین میکنه ، در مورد گلدون های مختلف به مشتری هاش اطلاعات میده ، خاک گلدونشونو عوض میکنه ، گیاهشونو قلمه میزنه ، گیاه پژمردشونو احیا میکنه ، در مورد شکلات ها اطلاعات مختلفی میده ، عکس شکلات هایی که مشتری میخواد رو براشون واتس اپ یا تلگرام میکنه ، محصولاتشو به روز میکنه
امروز قراره بریم بیرون, احتمالا ساعت 5 بریم کوه. بعد دقیقا یکماه! از پنجم مرداد ندیدمش. امیدوارم خوش بگذره و ریلکس باشم.دیشب خواب خیلی بدی دیدم:/ خواب دیدم وقتی که بیرونیم, فهمیدم که 19 ساله ازدواج کرده! و يه پسر تپل پروی 12 ساله داره!!! داشتم رسما سکته میکردم. زنش هم اومد اونجا, همونقدر که با من خوب و مهربونه, با اونم بود! انقدر توی خواب عصبی و ناراحت و مستاصل بودم که حد نداشت. منطق خواب هم فرق داره با بیداری, هرچی فکر میکردم نمیتونستم بفهمم چ
از صبح تا حالا مشغول کارای ناتمام خونه بودم چرا این کارای خونه تمومی نداره آخه:)اومدم از خستگی یکم نشستم و واسه خودم میوه آوردم که بخورم!!ولی دوباره دیدم گوشی بابا از طرف زنگ میخوره و صدای بابام که به خواهرم گفت شما خودتون ناهارتون را بخورید. دوباره قلب ما برای بار نمیدونم چندم يه تَرَک دیگه برداشت و میوه کوفتم شدمن تو خوابم مگه نه؟؟ یکی بیاد بیدارم کنه. این خواب طولانی و آشفته رمقی برام نذاشتهبچه ها من باید بیام از روزای خوشبختی خودم و خو
متن آهنگ
جر میدم هر چی که سر رامه
عشق و دوست داشتن لای پامه
عشق معرفت میون یچی دامه
پول داری عشق و حال پی جامه
میرم میکنم هر جور شده سردرشو
دوست داره من بدم پول خرجوشو
بام میگرده فقط بده واسم تنشو
نمیتونم نبینم فرم آبدار لب شو
مخم رد میده میبینم داف کاری
چشما زوم رومه به روش گاوی
هرجا میرم میبینم یکی منوپایید
منتظره ببیننه بالاخره کی و .
پره دورم سکو سینه
میارن واسم از هرچی یجینه
عشق دوست داشتنش لنگ پوله
واریزی کنی واسش خیلی مهربو
نسخه ی زیرنویس فارسی چسبیده اضافه شد.
يه دکتر بیخیال ، يه مدل شاخ پندار، يه عده خبرنگار فضول و يه سرنوشت بامزه.دکتر پاپ پزشکی که بعد مدتی برگشته بانکوک . اون عاشق یکی از انترن های بیمارستانی که میخواد توش کار کنه.کلویی يه مدل و سلبریتی عملا خودشیفته ولی مهربونه.این دو تصادفا هم خونه میشن و مجبورن با هم زندگی کنن ولی يه روز خبرنگارها مچ این دو رو باهم میگیرن و خبر نامزدی شون تیتر اول اخبار میشه. بعد این ماجرا پاپ و کلویی به شدت از هم متنفر میشن
بهت که فکر میکنم پر میشم از شوق. هر جا سر میچرخونم تو هستی. روی دیوار اتاقم، تو دل اون هیچ و رقص سماع چوبی. تو هستی، گوشه اون جعبه های شازده کوچولو که از هر کدومش تنها يه دونه تو دنیا وجود داره. منو ببین. توی قلبم، تو هستی. کی به اندازه تو مهربونه با من؟ کی به اندازه تو نگرانم میشه؟ کی به اندازه تو منو میشناسه؟ کی میدونه دقیقا چی دوست دارم؟ تا يهو با يه چراغ مطالعه دست ساز یا با انگشترای چوبی عنابی غرقم کنه تو خوشی. من همیشه با ارزش ترین هديه ها
بهت که فکر میکنم پر میشم از شوق. هر جا سر میچرخونم تو هستی. روی دیوار اتاقم، تو دل اون هیچ و رقص سماع چوبی. تو هستی، گوشه اون جعبه های شازده کوچولو که از هر کدومش تنها يه دونه تو دنیا وجود داره. منو ببین. توی قلبم، تو هستی. کی به اندازه تو مهربونه با من؟ کی به اندازه تو نگرانم میشه؟ کی به اندازه تو منو میشناسه؟ کی میدونه دقیقا چی دوست دارم؟ تا يهو با يه چراغ مطالعه دست ساز یا با انگشترای چوبی عنابی غرقم کنه تو خوشی. من همیشه با ارزش ترین هديه ها
نگران رفیقمم اما نمیدونم چیکا کنمنگرانشم اما کاری از دستم بر نمیادنگرانشم در حالی که خودمم گیجمجونم براتون بگه که يه دعوای تقریبا مشتی با هم داشتیم:/-سر چی؟      +هیچیاتفاقایی که تو این مدت افتاد: یکیش این بود که جناااااب مجتبی خانمهرچتی اعظم بعد از گذشت یک سال و خورده ای از آشناییاومد گفت که يه نیمچه علاقه ای به من داره و این حرفامنم بعد از دو روز که با عذاب وجدان پشت سر گذاشته بودمدر حالی که هارد کامپیوترم توسط پدر عزیزتر از جان
امروز زنگ زدم به عمه.چند بار.جواب نداد.دم غروب زنگ زد.گفتم میشه بیایید پیشم.گفت چیزی شده؟ بگو به عمه، حالت خوبه ؟.گفتم اگه میشه بیایید خونمون، حرف بزنیم يه کم.گفت نگرانم کردی خوبی سارا؟ گفتم نگران نشید چیزیم نیست.گفت امشب نمی تونم عزیزم ولی فردا حتما میام پیشت، اصلا افطار میام پیشتون خوبه؟ببین چه زرنگم سریع خودمو دعوت کردماصلا همگی میاییم.خندیدم، گفتم خیلی هم خوبه عمه زرنگ پس تا فردا.ولی وقتی قطع کرد فقط گريه کردم.عمه رو خیلی دوس
روز فوق العاده ای بود.با بنفشه و بنیامین و همسر بنفشه (شهراد) و برادرش شهروز رفتیم ویلای لواسونبابا اینجارو ۶ سال پیش خرید منم هیچ وقت نرفتم سر بزنم همیشه بهانه تمرین و کنسرت و کار داشتم تا اینکه  امروز به پیشنهاد بنیامین قرار شد ۵نفری بریم اونجا.با دیدن اتاقی که بابا برام درست کرده بود اشکم درومد هم برای بنیامین هم بنفشه هم من اتاقای جدا با اِلمان های خودمون درست کرده بود بنفشه میگفت مامان عکس اینجارو براش فرستاده و متعجب بود من چرا ندیدم
حالا من هی میگم بحران و از کمبود وقت مینالم و .کسی فکر نکنه بچه بده!نه ! بچه خیلی شیرین و دوست داشتنيه اما این یک واقعیت هستش که اون کوچیکه،ناتوانه،خیلی چیزها باید یاد بگیره،پس نیاز به توجه و مراقبت و صرف زمان داره. کلا فراموش نکنیم اینجا دنیاست. یعنی سختی و لذت کنار همدیگه س. اساسا ادمی هستم که همیشه سعی میکنم در حقیقت و مجاز جوری رفتار کنم که خدای نکرده کسی دلگیر یا ازرده یا دلتنگ نشه. دلش چیزی که نداره نخواد و نتونه به دستش بیاره به دلش بمون
دانلود آهنگ جدید فرشید ادهمی به نام ای دل غاقل
دانلود ترانه شنیدنی ای دل غاقل از فرشید ادهمی با دو کیفیت اصلی به همراه متن موزیک پخش توسط سایت موزیکدل
Download New Song BY : Farshid Adhami – Ey Dele Ghafel / And lyrics دانلود آهنگ فرشید ادهمی ای دل غاقليه چشم اشکه يه چشم خونه …♪
دلم از دستش دیگه داغونه ولی باز دوسش دارم …♪
چشمم به ساعت گوشم به زنگه
»∵♫✿♫∷
خودم میدونم قلبش از سنگه ولی باز دوسش دارم …♪
همه چیم اونه اما نمیدونه بی اون دلم خونه بی جونه …♪
تو دلم جن
دقیق که فکر می کنم، یادم میاد زندگیم روزای سخت کم نداشته، روزایی که فکرم خراب باشه و دلم پر غصه و بین امید و ناامیدی سرگردون باشم. روزایی که بالاخره تموم شدن و همیشگی نبودن. بعد به خودم می گم این روزا هم می گذره، اینا هم موندگار نیستن. این اوضاع هم عوض می شهد چیزی که تو این مدت بیشتر از همه چیز آزارم داده، دیدن وضعیت پریشون و حال خراب شازده اس. حالتی که تو این همه سال زندگی در کنار هم، هیچ وقت این طوری و به این شدت دچارش نبوده. چون زمانی که فکر می
تو خواب های پراکنده من بیشتر شب ها یک تعقیب و گریز عاشقانه هست عجیبه برام انگار کسی مدام بخواد چیزیو بگه و حتی تو عالم خواب هم نگهو تمام مدت خواب مشغول یک زورآزمایی احساسی باشمهرشب و هرشب و هرشبگرچه که پنج صبح خوابیدن دیگه شب نیست فقط بیشتر صبحا که بیدار میشمسوال دارمنمی دونم چی شده و بازهم سوال دارمولی حتی یک تصویر واضح یادم نمیاد فقط انگاری هرچیزی توی خواب من ممنوعه است . انگار گذشته ای داره خلاصه گره می خورم صبح ک
راستش گوشی من يه مدتيه که شکسته و دیگه هم درست نمیشهدیروز با گوشی آقای خونه داشتم تو تل با میم چت میکردم و اون حالش زیاد خوب نبود وسط همین چتامون يه دفه آقای خونه که دعوای شدیدی با خانوم خونه کرده بود لباساشو پوشید که بره و منم مجبور شدم گوشیشو بهش بدمالانم با کامپیوتر اومدم ولی تلم رو نمیاره شم همش قطع میشهنگران میم م . خیلی سختی کشیده . گاهی وقتا به دردای اون فکر میکنم و دردای خودمو یادم میرهمیگفت میخواد بره . کاش نرفته ب
 شعر عاشقانه ای ساده
 
کتاب شعر جونی جونی یار جونی
شاعر الهه فاخته
                میگم يه وخ بد نباشه
يهو می آم خاطره هاتو می چینم
                می گم يه وخ بد نباشه
میام یواشکیيه برگ سبز
از جلوی در خونت بر می دارممی زارم لای کتاب
                می گم يه وخ بد نباشه
شعر گونجیشکای کوچتو حفظ میکنم
گاهی زیر لب وق می زنم
فکر میکنم آ
 شعر عاشقانه ای ساده
 
کتاب شعر جونی جونی یار جونی
شاعر الهه فاخته
                میگم يه وخ بد نباشه
يهو می آم خاطره هاتو می چینم
                می گم يه وخ بد نباشه
میام یواشکیيه برگ سبز
از جلوی در خونت بر می دارممی زارم لای کتاب
                می گم يه وخ بد نباشه
شعر گونجیشکای کوچتو حفظ میکنم
گاهی زیر لب وق می زنم
فکر میکنم آ
 شعر عاشقانه ای ساده
 
کتاب شعر جونی جونی یار جونی
شاعر الهه فاخته
                میگم يه وخ بد نباشه
يهو می آم خاطره هاتو می چینم
                می گم يه وخ بد نباشه
میام یواشکیيه برگ سبز
از جلوی در خونت بر می دارممی زارم لای کتاب
                می گم يه وخ بد نباشه
شعر گونجیشکای کوچتو حفظ میکنم
گاهی زیر لب وق می زنم
فکر میکنم آ
رضا صادقی -شیر خستهدانلود آهنگ رضا صادقی به نام شیر خسته با دو کیفیت 128 ♥ 320 از رسانه موزیک 364Reza Sadeghi ←♥→ Shire Khasteh  ♫♫♫♫♫♫♫♠♣♥♦♠♣♥♦متن آهنگ رضا صادقی به نام شیر خسته♦♣♥♦هرکی فهمید که بریدی میخواد از تنت ببرهواسه شیر خسته موشم یلی میشه و میغرهتا بدونن شدی خسته همه میپرن به جونتتیکه تیکتو مین حتی قلب مهربونتدیگه تسلیم میشی وقتی توی گله شغالاعاشقا رو ببینی که غریبن دیگه حالاحتی اونایی که روزی همه یاور بودن و کسوقتی افتادی م
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
چی شد که  نمردی  و  هنوز  زنده ای؟ راستش رو بخوای دقیقا در آخرین  لحظه یعنی 1 ثانيه موند که  بمیرم  ترسیدم و از مرگ فرار کردم  گفتم نمیخوام بمیرم شاید واقعا بمیرم و اگر بمیرم اونوقت دیگه  زنده نیستم و شاید هنوز  دلبستگی  و وابستگی به دنیا و زندگی  دارم مگه دست  خودته که  بمیری  یا  نمیری  یا  دقیقا  در آخرین  لحظه تصمیم  بگیری و زنده بمونی  آیا  ازراییل فرصت میده که  برگردی  بیای  ای
از پسر عمو دلگیر بودم، از پرنسس هم.کتابمو رو برداشتم و رفتم توی اتاق مهندس کوچیکه.سرگرم خوندن بودم که يهو دیدم يه چی قلمبه پرید تو بغلم، هر چی تلاش کردم دورش کنم، بیشتر چسبید بهم و خودشو توی آغوشم جا کرد.فرفروک هاشو کرد ته حلقم.يه عادتی دارم که اگه خنده ام بگیره یارای مقاومت ندارم و شل میشم از خنده.همین طور که مشغول پس زدنش بودم يهو مهندس کوچیکه وارد اتاق شد اونم مثل يه خرس پرید رومونگمونم پسر عمو انگشت به دهن مونده بود از دیوانگی ما سه
خروار ها حرف و موضوع و اتفاق تلنبار شده توی ذهنم ،نوشتنش هم از طرفی سخت شده برای من.+به وقت دقایق شروع چهارشنبه  آخرین شب انتخاب واحد آسمونی،   من بودم ُ تنهایی،من بودم ُ قاب شیشه ای  تلوزیون  ُ  من بودم ُ يه دنیااا حرف با خدا از دِنج ترین گوشه خونه ،دور بودم از آسمون ولی سقف خاکستری بالای سرم   سنگینی برای شب آخر دردِدل ها و حرفای من با خدا نداشت .خیسی چشمام دوست داشتم ،دل شکسته و بغض دار اون لحظه ام  دوست داشتم ،
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها