محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

وای وای دندونم

این اواخر ک تو اینه نگا میکنم میدونی چشمام سیاهیش کم‌رنگ شدهحسش شبیه زمانیه ک سرما میخورم انکار چشمام باهام قهر میکننانگار خسته شدن سر چیزای الکی گیر دادم بهشونکاش راه میرفتم یه مسافت طولانیو خیلی طولانی خیلی زیاد پ ن:میدونی ک فراموش‌میکنی. نه!؟معلومه ک میدونم حتی میدونم بهتر از قبل میشممیدونم از پس هرچیزی برمیاممیدونم از لین ببعد دنیامو کسی نمیتونه بگیرهمیدونی بموقع اش بهترینا میاد نه؟معلوم ک میدونم حتی شک ندارمپ ن:ورم دندونم
سلام دکتر
خسته نباشید
خانم فروغی هستم
دندون ۷ سمت راست پایین همون دندونیه که شرح ماوقعشو تلفنی خدمتتون عرض کردم
من چند دکتر جراح اینجا رفتم همشون متفق القول بودند که دندون ۷ من باید تحت نظر فوق تخصص قراربگیره .
چند نظریه داشتند که پین کوچتری میبیایست استفاده شه و یه قسمتی از عصب کشیده نشده و حتی گفتند که اون عصبی که بالاش کشیده نشده میتونست از پایینشم کمی کشیده شده
دکتر ایراد از دندون۶ یا بقیه نیست حتی خودتونم وقتی معاینه م کردید بهم
یک دوست اجباری برام انتخاب شده و خداروشکر که میشه نقاب عوض کردن رو یاد گرفت!وقتی نتیجه چند ساعت زحمتم برای کار گروهیمونو براش فرستادم و متواضعانه(!) گفتم ببینید خوبه?! و در جواب نوشت باش.( یعنی میبینم!) دندونم درد گرفت:/ کاش حداقل نوشته بود باشه! نه باش!کاش وقتی من منتظرم بخونه، پروفایل و استوری هاشو آپلود نمیکرد.میدونم که نوجوونا فکر میکنن قراره بزنن و دنیا برقصه. و شاید طبیعیه. ولی خاک بر سر تربیت والدین امروزی! 
یک دوست اجباری برام انتخاب شده و خداروشکر که میشه نقاب عوض کردن رو یاد گرفت!وقتی نتیجه چند ساعت زحمتم برای کار گروهیمونو براش فرستادم و متواضعانه(!) گفتم ببینید خوبه?! و در جواب نوشت باش.( یعنی میبینم!) دندونم درد گرفت:/ کاش حداقل نوشته بود باشه! نه باش!کاش وقتی من منتظرم بخونه، پروفایل و استوری هاشو آپلود نمیکرد.میدونم که نوجوونا فکر میکنن قراره بزنن و دنیا برقصه. و شاید طبیعیه. ولی خاک بر سر تربیت والدین امروزی! 
سلام دکتر
خسته نباشید
خانم فروغی هستم
دندون ۷ سمت راست پایین همون دندونیه که شرح ماوقعشو تلفنی خدمتتون عرض کردم
من چند دکتر جراح اینجا رفتم همشون متفق القول بودند که دندون ۷ من باید تحت نظر فوق تخصص قراربگیره .
چند نظریه داشتند که پین کوچتری میبیایست استفاده شه و یه قسمتی از عصب کشیده نشده و حتی گفتند که اون عصبی که بالاش کشیده نشده میتونست از پایینشم کمی کشیده شده
دکتر ایراد از دندون۶ یا بقیه نیست حتی خودتونم وقتی معاینه م کردید بهم
چطور جرم های دندان را به از بین ببریم؟
جرم دندان، یك لایه نرم و چسبناك باكتری است كه روی دندان‌هایتان، پرشدگی‌ها، لثه‌ها، و زبان ایجاد می‌شود.
وقتی لایه‌های متعددی از جرم با موادمعدنی موجود در بزاق تركیب می‌شود، به ماده‌ای آهكی و گچی سفیدرنگی تبدیل می‌شود كه رسوب یا تاتار نام دارد.قطره آهن باعث پوسیدگی دندان میشود ؟
+خیلی اوضاعم بد شدهاصن تمرکز ندارم، نمی دونم دارم چیکار می کنمدندونم باید عصب کشی بشه.موقعی که تو درمانگاه بودم دیدم هزینه ها چقدرررر وحشتنااااااک بالاست :/بعد حالا من بیام ازدواج کنم تو این شرایط؟؟ که به زور از پس هزینه های خودم برمیام؟؟؟+یه چیز دیگه هم باعث شد بیشتر فکر کنم.اصن من تو مسیر درستی هستم؟ از لحاظ پول درآوردن و اینا؟زندگیم رو می تونم تامین کنم؟؟قطعا نههه اگه همین جوری بمونه اوعضام+پس چی کار باید بکنم؟ اصن برنامه ندارم برا اینکه
قلمم خشک شدهفرصتم خیلی کم شده خوابالودگی که دلیلش رو نمیدونمروزای باشگاه هم کلا نفس ندارم از خستگی و فشار تمریناخونه تی با سرعت لاکپشت رو هم بهش اضافه کنیمو چند روزی که حال دهنم خوب نیست و فکر کردم شاید آفتهاما امروز کاملا احساس تب و عفونت دارم. فکر کنم دندونم آپسه کرده. لثه.ام دردناکه و ورم کرده. باید صبر کنم تا فردا شب که همسر بتونه همراهم بیاد و ماه اک رو نگه دارهیه کمی هم احساس سرماخوردگی . معجونی شده برای خودشفقط خدا رو شکر که می
* * * مدت زیادیه دندانهام درد میکنن.یادمه سال 92 که رفتیم دانشکده دندانپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد، عصرها استاید برای مردم کار میکردن ولی صبح ها آموزشی بود کارشون.من اون موقع یکی از دندانهای عقلم نهفته بود. اونو با جراحی درآوردم. تا دو ماه دهنم اندازه قاشق مربا خوری باز میشد تازه چقدم درد داشتم.بعد چند تا از دندونهام هم گفتن باید پر بشه. رفتم عکس opg از فکم گرفتم و چند تا دندون کاندید پرشدن ، شدن.یکیش همون موقع به دکتر گفتم درد دارم. میگفت به عصب نرس
پنج شنبه هفته قبل بعد نوشتن پست ساعت 11  مرخصی گرفتم و دراومدم از اداره،  یک ماه پیش وقت گرفته بودم از یک باشگاه حرکات اصلاحی که دوستم یک سال بودبرای دیسکش میرفت و خیلی راضی بود. خلاصه رفتم و کلی هم شلوغ بود نوبتم که رسید خانوم دکترشون ویزیتم کرد و برام رادیولوژی گردن نوشت، گفت شرایطم خیلی به دیسک گردن نزدیکه. یک مدتی هست شدیدا گردنم درد میکنه کار کردن با کامیپیوتر برام خیلی سخت شده ولی مجبورم همش پشت سیستم باشم چون کارم ایجاب میک
+ درست همون ساعت که قرار بود بریم؛ چنان بارونی می بارید که به خاطر ماه پشیمون شدم چون جای شلوغی بود و جای پارک نبود و باید ماشین رو جای دوری پارک می کردیم. از طرفی دیدم اگر آنتی بیوتیک بده واسه شیر ضرر دارهدر حقیقت حوصله دکتر رفتن نداشتم. فعلا دهانشویه و آب نمک استفاده می کنم. کاش بتونم قبل عیدی به دندونم یک رسیدگی جدی بکنم که تو عید کار دستم نده+ در طول روز که تنهاییم؛ وقتی شب همسر از شدت خستگی می خوابه دلم می گیره. خصوصا الان که ناخوشم. طفلکی خی
هفته ی پیش بعد از یک سال کابوس و فکر بالاخره رفتم و دندون عقل و اضافاتش رو کشیدم، خیلی ترس داشتم، چون دندون شماره ٩ هم داشتم که نزدیک سینوس ام بود و در صورت کوچک ترین اشتباهی توی جراحی ممکن بود حسابی دستم بند بشه، ولی دکتر من فوق العاده است و دوتا دندون پایین عقلم رو هم ٣ سال پیش همین دکتر جراحی کرد و خلاصه که خیلی راحت شدم و فقط یه دندون عقل دیگه مونده که اونم ٢ تاست و جراحی اش سخته و گذاشتم واسه بعد از عید.نمیدونم به خاطر جراحی و خونریزیه یا .
هفته ی پیش بعد از یک سال کابوس و فکر بالاخره رفتم و دندون عقل و اضافاتش رو کشیدم، خیلی ترس داشتم، چون دندون شماره ٩ هم داشتم که نزدیک سینوس ام بود و در صورت کوچک ترین اشتباهی توی جراحی ممکن بود حسابی دستم بند بشه، ولی دکتر من فوق العاده است و دوتا دندون پایین عقلم رو هم ٣ سال پیش همین دکتر جراحی کرد و خلاصه که خیلی راحت شدم و فقط یه دندون عقل دیگه مونده که اونم ٢ تاست و جراحی اش سخته و گذاشتم واسه بعد از عید.نمیدونم به خاطر جراحی و خونریزیه یا .
سلام روزتون شیرین . روزتون با طعم مربای توت فرنگی . اونم مامان پزروزگارتون همیشه خوشچند تا پرتقال تو یخچال مونده بود. منم یکی را برش زدم و ریختم داخل پارچیه کم عسل و .زندگی همین لحظه های کوچولوکوچولو هست . اگه بخوايم از دستش بدیم خیلی ساده از دست میره. اگه بخوايم نگهش داریم . خیلی ساده جاودانه میشهلحظه ها هستند که زندگی را میسازنیک لحظه غفلتیک لحظه دقت.حواسمون به آدمها و دلشون باشهیک برش از زندگیدارم در دفتر را باز میکنم که چشمم میفت
مرفّهین بی‌درد میگن جهان سوّم جاییه که یه آیفون تو جیبت باشه و یه دندون خراب تو دهنت. یکی به من بگه، پس اینجا کجاست؟ که وقتی میری دندون خرابتو درست کنی، دندون‌پزشک خیلی راحت، نه تنها اون یه دونه دندون خرابت رو درست و‌حسابی درست نمی‌کنه و تا آخر عمر باید دستت بهش بند باشه، بلکه میزنه یه دندون عقب‌تر، یه دندون جلوتر از اون دندون خرابت رو هم به ف*ک عُظمی میده و هیچکس هم جوابگو نیست. خیلی شیک میر**ه تو دندونت بجای کامپوزیت و روکش! 
اگه همون مو
رمان : چه خوب چه بد


نویسنده : هستی آریان


ژانر : عاشقانه ، درام


تعداد صفحات : ۱۹۱


خلاصه رمان چه خوب چه بد :


رفتارهایی بی قانون ، بی حد و مرز…


رفتارهایی گاه ترسناک و گاه عجیب و غریب که کسی دلیلشان را نمیداند…


مردی که انگار با شک زاده شده است و دختری که عشق وادارش میکند به دوست داشتنِ دیوانگی های عشق دیوانه اش و کسی چه میداند این دیوانگی دو عاشق قصه را به کجا میبرد؟!


 

بخشی از صفحه اول رمان چه خوب چه ب
بابام امشب برام پول ریییختتت (اشک شووق ) از اون ۱۰۰ تومن دو هفته پیش فقط ۳۵۰۰ تومن کم آوردم و این برای من ولخرج موفقیت بزرگیه  (بازم اشک شووق )البته ته کارت ۸ تومن موند ولی فکر کنم دگ قابل برداشت نبود تا ۵ تومنش!  خلااااصه، خوب خودم و کنترل کردم :) و خیلی خوشحالمممممم من همیشه با خودم سر جنگ دارم، میخوام خودم‌رو به خودم ثابت کنم (شخصیت عالی طلب ) هزار بار هم که ثابت کنم بازم میگم کمه! یا خوب نیست! دارم سعی میکنم اون ۳۵۰۰ تومن رو ه
مامانم بمن میگه تو قوی تراز خواهرتیدربرابر استرس یا هرچینه مادرمن قوی نیستمدوستام میگن تو خوش بینی  مثبت فکر میکنینه دوستان من هیچوخت خوش بین نبودمسراسر این زندگی چیزی بجز عذاب پایدار نبوده و نیست و‌نخواهد بودادما دنیا میان با کلی مریضی و نشدنای خودشون با نقطه ضعفاشون سر و کله میزنن اخرش میشن یه انسان بالغتا حالا ب بچه ها نگا کردین؟چن بار زمین میخورن؟مریض میشنغذا بالا میارن باهم دعوا میکنن حتی لج میکننادم گاهی فکر میکنه خدا اون ب
امشب، بارونی بود،زمین خوردم،و به حالت زمین خورده  نشسته بودم کف شلوغی های چهار راه وصال و دیگه دلم نمی خواست بلند بشم.کف دست هایم کاملا پوستش رفته بود،زانوی راستم  زق زق می کرد،احساس می کردم در اثر برخوردم با زمین و انتقال تکانه ی حاصل به حفره ی دهنم، چند تا دندونم خورد شدند،و تکه هایی از آسفالت به کف دستم چاپ خورده بود و در محل چاپ آسفالت، پوست تنار (نرمه ی کنار انگشت شست) دستم ور اومده بود،خون هم که این وسط مسط ها جاری بود،و این ها من
ماه عسل سوم ما با حضور آینه در اولین سفر زندگیش جذاب و هیجان انگیز بودبرای
سفر شهر فومن رو انتخاب کردیم و برای اقامت هتل مزرعه معین،از طریق اقامت
24 با تخفیف خوب برای یک شب رزرو کردم .دوشنبه از صبح زود رفتم خونه
مامانم،مامانم آینه رو نگه داشت و من موهامو رنگ کردم و دستی به صورتم
کشیدم .شب قبلش چمدونا رو بسته بودم و خونه خودمون بود.شب سنگ اومد رفتیم
چمدان رو برداشتیم و برگشتیم خونه مامانم،می خواستیم صبح از اونجا حرکت
کنیمسه شنبه 9 بهمنساعت 3:3
پدرم دوچرخه‌ای داشت که با دنیا عوضش نمی‌کرد. آخه همه‌ی کارهاشو واسش انجام می‌داد. از خرید خونه و مغازه بگیر که یه عالمه بار و بندیل می‌ذاشت پشت ترکش تا گشت و گذار شب عید و سیزده به در  و رفتن به دشت و دمن.
البته بابا هم قدرش رو می‌دونست و حسابی بهش می‌رسید.
از دسته تا رکابش رو نایلون پیچی کرده بود و احدی جرأت نداشت چپ بهش نگاه کنه آخه رو گلگیر عقبش نوشته بود: «بارم نمکه»
دوچرخه با نمک بابا پیش همه اهالی محله و مغازه‌دا
سلام به همه. من بالاخره برگشتم امیدوارم این مدت خوشحال و سلامت بوده باشید.پست قبل تا دوازده شهریور بود. ببینم تا کجا میشه بنویسم. سیزدهم شهریور سه شنبه بود، باز یه جلسه ای بود بیرون شرکت که با همکاران منابع-انسانی رفتیم و برگشتیم. بعد از اداره هم رفتم خونه و دوش گرفتم و برای شام هم سالاد-الویه درست کردم.چهارشنبه هم آخرین مهلت انتخاب-واحد دانشگاه بود، که سامان کارت بانکیش رو داد که با کارتش هزینه ش رو پرداخت کنم، که انتخاب واحد کردم(البته تمدی
سلاااام به همه. خوبید؟ خوشید؟ اوضاع بر وفق مراده؟ امیدوارم همیشه خوب باشید. یه کم تنقلات بیارید و یه جای نرم بشینید که خیلی باید بخونید سریع برم سر تعریف کردنیا.دوشنبه اول مرداد بود، وقتی بیدار شدیم قرار بود بریم رستوران هتل صبحانه بخوریم، که سامان گیر داده بود زود لباس بپوشید بریم، ایمان داشت چپ چپ نگاهش میکرد که یعنی باشه آماده میشیم، بعد سر همین جریان پدر و پسر دعواشون شد!!! سامان یکی محکم زد توی سر ایمان و اشک بچه رو درآورد!!! منم به سختی ج
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها