محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

نمیدونم براچی باتوخوبه همه چیgo

, دانلود ریمیکس نامهربونی نميدونم میدونی, دانلود آهنگ نامهربونی نميدونم میدونی هایده, نامهربونی نميدونم میدونی سوسن, دانلود آهنگ نامهربونی پوران, شعر نامهربونی نميدونم میدونی, آهنگ نامهربونی نميدونم میدونی از ارسلان, دانلود اهنگ نامهربونی با صدای ارسلان سالارخان, نامهربونی نميدونم میدونی الهه, اهنگ نامهربونی جدید
9966
سلامچقد این وبلاگا غریب شدن خدا وکیلییه دیقه اومدم تو وبلاگم خودم دلم براش سوخت اصن نميدونم این به قول بلاگ اسکای یادداشت و چند نفر قراره ببینن،اما میدونم از تعداد انگشتای دستمم کمترن.به لطف عالیجناب اینستا،دیگه ملت روز مرگی هاشونو توی اینستا میزارن یادش به خیر اونموقع ها از شام دیشبمون تا معرفی  وطن و دیارمونو اینجا با بقیه به اشتراک میزاشتیم .این فضا پر از انواع نظر سنجی ها و نميدونم  تبادل لینک و غیره بود اما الان چی.هرچند یسری
بسم اللهاین یک داستان تازه است . چند وقت پیش از مرگ می ترسیدم . نميدونم که چی شد که اینقدر مرگ رو به خودم نزدیک دیدم . این باعث شد که بیشتر و بیشتر به مرگ فکر کنم . به آینده ای که در انتظارم است . حالا که دارم این رو مینویسم نميدونم آینده چه شکلی میشه , نميدونم چی در انتظار منه . حالا امشب اینجا میتونم بلند بلند فکر کنم و بلند بلند این فکر نوشته بشه . آینده شبیه کدوم یکی از داستان هایه که خوندم ؟ نميدونم . این یه داستان دیگه است. یه داستان جدید. من شبیه
من که هیچی نفهمیدم از این سیزده به در. کلش را در خانه بودم. دو روز دیگه همینطور بارون میومد از کل ایران فقط یه جزیره قله دماوند باقی میموند.کار جدید قبول کردم نميدونم چقدر واگذاریش به من جدیه و چه اتفاقی خواهد افتاد نميدونم باید قبول میکردم یا نه . ان شالله خیره
.
بمیرم من برات، بمیرم.***خدایا لازم بود این دم آخری، وسط این روزهای شیرین اینطوری حالمونو بگیری؟ نگفتی من دیگه چطوری زنده بمونم؟ این تعطیلات چی بود این وسط آخه؟ چطوری تا یکشنبه طاقت بیارم  تا اون آزمایشگاه کوفتی جواب بده؟ هزاربار وسط گریه هام دعا کردم  اگرم دکتر چیزی بهش گفته ازم پنهان کنه، نميدونم چرا پنهان نکرد و همه چیز رو بهم گفت ، نميدونم چطوری فکر کرد من ظرفیتشو دارم، نميدونم چرا نفهمید وقتی بین کلی حرف مسخره و شوخی و خنده یهویی خ
صبح روز سه شنبه.چقدر دردناکه روزای من.ته دلم ی غم بزرگیهدل من اتیشه.اتیشی ک‌نميدونم کی بلخره خاموش میشه.همش بغض بغض بغض.دیگ حوصله دانشگاهو ندارم خیلی زیاد فشار رومه.این روزا لعنتی ترین روزاس بدترین روزا نميدونم شاید بدتر ازینم میتونست باشهکاش این غم از دلم بیرون میرفت.کاش حال دلم خوب بود.کاش دیگ انقدر ب دوستای خوششبختم حسودیم نشه.
امان وقتایی که حقیقت تف میشه توی صورت آدم.و بدتر ازون هیچ استدلالی برای رد کردنش نداری و مجبور میشی قبولش کنی!تکلیف چیه؟!نميدونم.میخوام بدونم اگه لفظ "نميدونم" توی زندگیم نبود، دیگه حرفیم برای زدن داشتم؟!چند وقته که بیشتر از هرچیز دیگه ای، فقط نميدونم که نميدونم.یا اینکه.بهتره بگم میدونم ولی نمیخوام که بدونم! :)))وحشتناکه.میلان درا گفته که "یک بار اصلا حساب نیست!"من در ادامه اضافه میکنم که "برای بعضیا تا همیشه حساب نیست ک
امان از وقتایی که حقیقت تف میشه توی صورت آدم.و بدتر ازون هیچ استدلالی برای رد کردنش نداری و مجبور میشی قبولش کنی!تکلیف چیه؟!نميدونم.میخوام بدونم اگه لفظ "نميدونم" توی زندگیم نبود، دیگه حرفیم برای زدن داشتم؟!چند وقته که بیشتر از هرچیز دیگه ای، فقط نميدونم که نميدونم.یا اینکه.بهتره بگم میدونم ولی نمیخوام که بدونم! :)))وحشتناکه.میلان درا گفته که "یک بار اصلا حساب نیست!"من در ادامه اضافه میکنم که "برای بعضیا تا همیشه حساب نیس
یک حس دل گرفتگی عجیبی دارم امشب! نميدونم چرا؟! حس میکنم خدا (البته اگر باشه ) مثل یک مادر سخت گیر وایساده اون بالا و اصلا حاضر نیست باهام صحبت کنه! منم مث بچه های تخس محلش نمیدم . اما تو خلوتم دلم برا بغلش تنگ شده و نميدونم بهونه ام چیه که نمیرم سمتش . میدونم دلش مهربونه اما نمیتونم غرورم و بگذارم زیر پام! نميدونم برا چی؟! غرور چی؟! بهونه چی؟! دلم میخواد اون بیاد منت کشی! بیاد بغلم کنه بلندم کنه ببره پیش خودش بخوابونتم. من مثل چسب بهش
نميدونم چرا امشب یهو این حس اومده سراغم که اگه یهو ازدواج کنه چی؟! در حالیکه ۱۹ با هم بیرون بودیم و خیل هم خوش گذشت. امروز هم قرار داشتیم و بنا بردلایلی کنسلش کردیم. دلم گرفته بود امروز حس میکنم مامانش بهش شک کرده. خیلی هم روش حساسه، هی زنگ میزنه بعید هم نیست این اتفاق. نميدونم چی پیش میاد. ولی کاشکی هرچی قراره بشه زودتر معلوم بشه. حتی اگه قراره تموم بشه و ازدواج کنه! حالا اصلا خبری نیستا . دیشب اون همه کیف کردیم  با دوچرخه و حرف
وبلاگ عزیزم سلام چطوری . کم پیش میاد این موقع روز حرف بنویسم معمولا آخر شب . نميدونم امروز قراره چطوری بگدره پووووف . خدامیدونه ولی به هر حال میگذره دیگه این روزا همشون بالاخره تموم میشن برن دیگه برنگردن ایشالا
اه چقد اعصاب خورد کنن تا کنکور هفت ماه مونده تحمل کن میگذره به خدا خیلی نگرانم که چی پیش میاد خدایا نميدونم چی باید بهت بگم دلتنگی حس سختیه نميدونم کی تموم میشه ا یا اصلا تموم میشه؟؟
امروز یه روز افتابیه قشنگه از روزای ابری متنفرم
چی بگم و از کجا ؟ نميدونم . دو هفته داغون بودم اوووف کلی زجر کشیدم یه هفتشو که بیمارستان بستری بودم بغیشم هی مریضی و بدبختی تازه امروز یکم بهتر بودم کلی از درسام عقب موندم اه . استارت نیم سال دومم افتضاح بود این دوهفته عین تیر خلاصم بود خدا رحم کنه اوووف اصلا نميدونم چی بگم نمیشه که از کار خدا گلایه کرد آخ که دیگه طاقتم طاق شده هر شب بین کابوسام رویاشو میبینم نکنه امشب نباشه ؟ بازم ذهنم رسید به بمبست خدایا . آخه. واقعا نميدونم چی بگم صدام در
از دیروز صبح تا همین لحظه پرم از گریه و بغضحرفامو رک و پوست کنده نمیتونم به هیچکسی بگم. فکر کنم تهش غمباد میگیرم میمیرم  خدا هیچ کارش بی حکمت نیست اما ممکنه کاراش بی نتیجه باشن؟ نميدونم ممکنه یهو وسط راه تصمیمش عوض بشه؟.نميدونممن الآن گیر افتادم توو بدترین حالت ممکن زندگیم و مجبور شدم تصمیمای سخت و دردناک بگیرم. تصمیم به این که اگه بهش نرسیدم دیگه به کسی فکر نکنم چون واقعاً نمیتونم اصلا دلمو بدم یکی دیگه. وقتی دیگه دلی در کار نیس و ق
دانلود آهنگ جدید علیرضا پویا بنام نميدونم با بالاترین کیفیت
Download New Music Alireza Pouya – Nemidonam

متن آهنگ جدید علیرضا پویا بنام نميدونم :
چند روزه که باهام قهره
همه لحظه هام واسه من زهره
اون نمیدونه که چی کار کرده
سکوتش قده خلوته شهره
اما از این ور نداره طاقت
منو میبینه میشه ناراحت
اون با رفتارش میگه مغروره
یا یه چیزیش هست یا بی منظوره
سر و سنگین شده چند روزه با من
به این آتیش همش میزنه دامن
اگه این رفتارا نشون عشقه
نميدونم که اون عاشقه یا من
سر و سنگین
نميدونم چرا اخلاقام انقد بد شده خیلی بدجز خانوادم و همکارام با بقیه مثل گه رفتار میکنم انقدی که خودشون مستقیم بهم میگن چقد بد برخورد میکنیخودم دوست ندارم خداییش ولی نميدونم چم شده انقد گه شدمحوصله هیچیو ندارمهی میگن بیا حرف بزن اروم شی شاید تونستیم کمکت کنیم ولی اصن نه حوصله حرف زدن دارم نه حوصله دیدن کسی نه حوصله شنیدن راهنماییاشون
ریحانه زیاد چیزی نداره کارنميدونم چکار کنمدارم اثر مرکبو گوش میدمبا ماه بیگم حدود نميدونم 40 50 روزه قهرمناراحتم نیستم. دلیل انجام ندادن فریلنسرو پر رو پر رو گفت چون رفتارت طلبکارانست. عوضی. من که هرگز پا پیش نمیزارم برای آشتی. هرگز اونم اومد میرینم بهش.من برای اون چه کارا که نکردم
جدی جدی خیلی زود میگذره ها دو روز دیگه ۱۳ بدرهنميدونم چی کار کنم عفونت گلوم خوب بشه. درد دارم همش خستم کردهامروز مدیر بهمون پیتزا داد.دیشب تا پاسی از شب به خاطر استرس خوابم نبردیه مرگیم هست ولی نميدونم چه مرگمهوای امروز یکی از آقایون همکاری که توی یه استان دیگه فعال هستند بهم زنگ زد گفت ان شالله امسال شیرینی عروسی تونو بخوریم!!!!  منم هنگ کرده بودم گفتم ایشالله :))
- باید از توضیح دادن به همه دست بردارم . زیادی توضیح میدم . نميدونم چه ضرورتی داره ؟ میخوام تاییدم کنن ؟ مسخره است. اگه اینظوره باید اول این رو درست کنم - فکر میکردم  من در مورد دیگران قضاوت نمیکنم . اما اشتباه میکنم . دیروز یک نفر یه چیزی بهم گفت . کلی توی فکرم بود . هی با خودم میگفتم چرا ؟ آخر به این نتیجه رسیدم که واقعا نميدونم چرا پس قضاوت نکنم . اما کار سختیه 
تا الان از نبود باران نگران بودیمالان از حضور شدیدشحداقل الان دیگه نگران کم ابی نیستیمتا چند روز چون بعد چن روز دوباره اب هست اما کم دوباره رخ میده0-0دقیقا نميدونم چراولی احتمالا قاچاق اب رخ میدهخلاصه فعلا میتونین آب جمع کنین برا خشک سالی :| چون از شنبه دچار خشکسالی میشیم0-0و دوباره تلویزیون میگه اب کمه.ای کاش این بارون هیچوقت تموم نشه.بیرحمانست ولی قشنگ .نميدونم چرا چرت میگم.ولی خبهیچی
تا الان از نبود باران نگران بودیمالان از حضور شدیدشحداقل الان دیگه نگران کم ابی نیستیمتا چند روز چون بعد چن روز دوباره اب هست اما کم دوباره رخ میده0-0دقیقا نميدونم چراولی احتمالا قاچاق اب رخ میدهخلاصه فعلا میتونین آب جمع کنین برا خشک سالی :| چون از شنبه دچار خشکسالی میشیم0-0و دوباره تلویزیون میگه اب کمه.ای کاش این بارون هیچوقت تموم نشه.بیرحمانست ولی قشنگ .نميدونم چرا چرت میگم.ولی خبهیچی
یک روز پر استرس و‌پر از نگرانی داشتمبرام سخت بودبین شک و‌ شبهه بودم که فهمیدم واقعیهاسترس زیاددرست یا غلط.هنوز هم توی شوکماولش پر از دلهره بودمکم کم بهتر شدم و فهمیدم من زیادی سخت میگیرم و سعی‌کردم با خودم مهربونتر باشم.نميدونم میتونم اسمشو بزارم نقطه عطف زندگی یا نهنميدونم‌میتونم بزارم بهترین‌روز زندگیم یا نهخدایا شکرتخدایا شکرت.
دیشب بابام همش میگفت پاشو قران بخون فلان کل بلان کن منم لج کردم هیچ کاااااری نکردم. اصلا شب قدر رو نمیتونم درک کنم. هر سال دعا کردیم چی شد جز سال بعدش گه تر شد؟ اصلا نمیتونم درک کنم قبلا هم گفتم چرا حوصله ندارم.داشتم میگفتم منم لج کردم و رفتم خوابیدم. داشتم خواب دکتر میدیدم یادم نمیاد دقیقا چی داشتم میدیدم ولی یادمه تو مطب بودیم و هر یک عکسی که نشونم میداد خیلی ترسناک بود واقعا ترسناک بوود و یادم نمیاد از چی میترسیدم. یک کابوسی بود که نگو تازه ب
نميدونم تووی سال جدید باز هم ادامه میدم این وبلاگ رو یا نه !نميدونم میمونم یا نهشاید مثل زینب من هم ترک زمین کنم !نوشتن همیشه باید یه هدفی داشته باشهالان من برای سبک شدن خودم می نویسمو شاید یه چیزایی توو مایه های درد دل کردننشون دادم خیلی آدم قوی ای که فکر میکردم نیستم که یه حسی اینجوری روی سرم آوار شده که هنوز نتونستم قد علم کنمسخت بود و هستاما طولی نمیکشه که واقعیت هر چند کمی تلخ خودش رو به من تحمیل میکنه و من باورش میکنم و فراموش میکنم شاید
سلام خداجانم.
خداجان نميدونم چجوری بگم ولی افتادم ته ته گمراهی.خداجانم خواهش میکنم منو ببخشید و دستم رو بگیرید و منو از گمراهی نجات بدید.خداجان.دیگه نميدونم چیکار کنم.از بیکاریم، از شکست عشقیم.از زندگیم، بیماری مادرم.حال خودمم که الان اینجور.نداریم و قرض ها و حکم جلب.حق الناس و نداشتن کرایه خونه و چیزی برای خوردن.همه اش داغونم میکنه.میدونم همه رو میدونید.ولی نميدونم تا کی میخواید امتحانم کنید و قراره طول بکشه.خداجانم فردا دار
+این آدم خله.چندین بار بلاک شده.باز هم ول نمیکرد.من دیگه حتی به خودم زحمت بلاک هم نمیدادم.بیجواب دیلیت میکردم.امروز باز تبریک روز زن داده! پیام قبلیش تبریک ی مناسبت دیگه بودتمامی مراسمهای شهادت و فلان هم اختصاصی دعوت میکنه روضه و اینکه بیا وگرنه خانواده ام ناراحت میشن و .همه اینها بی جواب بوده:/بهش پیام دادم:من چطوری باید به شما بگم دیگه به من پیام ندین تا متوجه بشین؟به شکرانه جواب نداده هنوز:/+بدجوری دل دل میکنم بهش پیام بدم.به کسی که من ن
هر روز میاد میگه به فلان استاد فلان گفتم، با فلتان استاد صحبت کردم. چرا من با استادامون حرف نمیزنم؟چرا سعی نمیکنم ازشون راهنمایی بگیرم؟چرا سعی نمیکنم از طریق دانشگاه وارد حوزه ای بشم که بهش علاقه دارم؟چرا چراچراخوب معلومه، نميدونم با کدومشون حرف بزنماصلا نميدونم بهشون چی بگم؟+چه قدر حرف زدن رو در رو با اساتید برام سخته. اگر اجازه میدادن تو تلگرام ازشون راهنمایی بگیری، الان مخ همه شون رو خورده بودم با سوالام! 
امروز یه قاصدک مهمونم شدبه قول اخوان ثالث:قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟از کجا، وز که خبر آوردی؟خوش خبر باشی، امّا، امّانميدونم حرفای دلتنگی کیو با خودش اورد که منم دلتنگ شدم.چی دوست داشت بگه و اصلا چرا اومده بودنميدونم شایدم تمامش خیال و بس یاد بانوی قاصدک ها افتادم.پانوشت:به پیام رسونی قاصدکا اعتقاد دارید؟
امروز قسمتی که من کار می‌کرد تعطیل بود نرفتم سرکار.ای کاش دلیل اون نگاه هارو میدونستم.بعضی رفتاراش هم عجیبه و به این سوالات تو ذهنم دامن میزنه که تو اون فکرش چی میگذره. شایدم تمام اینا برداشت اشتباه من باشه از کارهاش و رفتاراش. شاید هیچ حرفی جز دو سه کلمه کاری بینمون رد و بدل نشده. نميدونم، نميدونم، لعنتی تو اون کله ات چی میگذره.ته دلم حس میکنم همش خیالات و برداشت اشتباه 
دلشو شکستم . میخواست اونطوری برخورد نکنه + زیاده روی کردی .نه خیرم +نکنه راست بگه . راستم بگه اصلا به درک + واقعا؟؟ . نميدونم +تقصیر ما بود؟؟ چرا همش ما باید گردن بگیدیم و منت بکشیم یه بارم اون . +ای بابا . پووووف +چیزی تو دلش نیس. مطمفنی؟ +نه.هوووف
ای بابا -چته؟ +حقش نبود -بود +نبود -بود +بحث نکن با من - اه روانی +اخه منم حق دارم دلخور شم -خیلی زود رنجه +اوهوم -اینطوری خوب نیست خودش اسیب میبینه + باید مراعات میکردی -یه بارم اون مراعات کنه +who? -اون +
چادر و جانمازمو پهن کرده بودم که وقتی زنگ زد با خبرای خوب، سجده شکر به جا بیارم، آخ که نشد، به کی بگم از وقتی پیغام داد داره میره داخل اتاق دکتر رفتم نشستم تو تراس و به آسمون چشم دوختم تا شاید خدا رو ببینم، که وقتی زنگ زد و قسمم داد گریه نکنم از شدت بغض گلو درد گرفتم، که با همه ی این اتفاقات بازم نگران امتحانات منه که یه وقت نمره ام کم نشه، به کی بگم چقدر درد داره وقتی نتونی به کسی بگی چته، چقدر سخته بغض کنی ولی بخندی که روحیه اش رو نبازه، کاش م
نميدونم چرا یه دفعه هوس نوشتن کردم شاید چون وقتی توی وبلاگا میگشتم به یه نوشته برخوردم که میگفت هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه و وبلاگش رو حونش میدونست
من وبلاگمو نه به عنوان یه خونه بلکه به عنوان یه دوست قدیمی و. بامعرفت میدونم با مثل یه فرزند .خوبه که ادم همیشه یه دوستی داشته باشه که تغیر نمیکنه
وسایل و یادگاری ها و خونه و .همیشه بدون تغییر باقی نمیمونه اما یه سری حس ها و خاطره ها هیچ وقت با هیچ تغییری عوض نمیشه و فراموش نمیشه
نميدونم شاید خو
نوشتن ایمیل رد کردن یه آفر یا یه اسکایپ خیلی خوب یکی از سخت ترین کارهای دنیاست به خصوص وقتی دانشگاه خیلی تاپ باشه. میدونم که پشیمون نمیشم و تصمیمم رو گرفتم. +هنوز ایمیل رو نفرستادم. نميدونم چرا اصلا دستم به send نمیره. باید م کنم اول با چند نفر. اون یکی آفر توی کانادا رو هم نميدونم چرا میترسم ریجکت کنم. در حالی که استادم گفته دیگه اسمت رو رسما توی سیستم وارد کردم سر فاند کاملا به توافق رسیدیم و دیگه فقط باید پروسه اداریش طی بشه تا نامه رسمی اد
اخه چرا اینقدر ماها عجیبیم؟ چرا اینقدر نفرت انگیزیم؟ و چرا اینقدر به هم مرتبطیم! حالم از همتون به هم میخوره. اگه یک روز بی دین بشم قطعا یک قاتل زنجیری میشم.میرم تو دارک وب کار میکنم. خخخچرا اینقدر ارتباط برقرار کردن با همدیگه رو اینقدر برای هم دیگه سخت کردیم؟ چرا؟نميدونم فقط تا خرخره پر از نفرتم. از ادما و ادم بودن!اقا حیون با دشمنش اینکارو نمیکنه که شما با همنوعتون اینکار میکنید.نميدونم. فقط دلم میخاد زودتر تموم شه دیگه هیچی حس نکنم.هیچ
حتی در پست بودن هم غرایز ساده‌ی انسانی متجلیه. اینکه توی پستی تنها نباشی شدیداً تسلی بخشه.نميدونم واقعاً چرا ولی این تفکر گه منو رها نمیکنه. ینی حتی دقیقاً نميدونم از کِی شروع شده ولی مدتی بود که شدید شده بود و الان هم حتی در حالات خوب، توی تموم کارام اون هجمه‌ی کثافتو میبینم. اینکه اون جنبه‌ی تموم قضایا رو میسنجم. اینکه به خیلی چیزا حسودی میکنم، اینکه از خیلی چیزای خودم بیزارم. اینکه سردرگمم و اینکه به شدت گناهکار میبینم خودمو بابت این افک
.
نميدونم کنکور سراسری مجدد بعد از هشت سال کار درستی هست یا نه. تو این 7ماهی که گذشت یک بارم به دلم شک راه ندادم. ولی امشب با خوندن نوشته های قدیمی وبلاگم وقتی دیدم چه زحمت زیاادی تو سال کنکور ارشدم کشیدم تا شهیدبهشتی قبول شم، دلم شکست. یه لحظه قلبم لرزید. حالا یه ماه مونده به کنکور اونم تو روزایی که خودم نميدونم چم شده همش فاز استرس دارم چرا بایستی پیگیر خوندن اون نوشته ها می شدم. خداجونم. تنهااا خودت میتونی قلبمو پررز آرامش کنی. مثل با
باغشو فروخت، ماشین اولشو فروخت، الان میگه ماشینا که گرون شده بود داره ارزون میشه باید ماشین دومم بفروشیم اوضاع درست شه و یه دو سه ماه بعد میخریم. ینی اینقدر در کثافت غرق شده. میگم اون ماشینم گندی که زدی رو جمع نمیکنه. هیچی جمع نمیکنه.بعد به من میگی لیا کمتر خرج کن؟ مگه اثری هم داره بابا.اعصابم خورد شد اومدم سیگار میکشم تو هوای ۳۱ درجه ی گه و صورتمو میسوزونم. نميدونم مامان بابای من چشونه. در واقع مامانم چشه. خیلی روانی عه. من بودم جدا خودکشی میکر
یه روز بهم گفت وبلاگت رو ببند ! حذفش کن !گفتم چرا !؟گفت دلم نمیخواد بخونم ولی نميدونم این چه مرضیه که هی میرم میخونم !من اون لحظه خیلی خوب متوجه درگیری حسی که دچار شده بود ، شدم ولی نخواستم جدی بگیرمش و ترسیدم وابسته بشه و مشکلات دو تا بشنمن به اوناون به منهنوز که هنوزه نميدونم چقدر درگیر من شد ولی از فرارش احساس کردم قضیه داشته واسش جدی میشدهولی دوست ندارم دروغ بگم ، از اینکه نوشته هام رو میخوند بینهایت حس عالی ای دلشتمافسوس که دیگر نیست که بخ
گویا ۱۰ روز بیشتر تا کنکور ارشد نمونده و من ناامیدم از نتایج تست هام :)نميدونم چی قراره بشه :) نميدونم توی این ده روز چقدر میتونم وضعیتم و تغییر بدم!کم هم با وضعیت مطلوب فاصله ندارم زیاده در واقع نوسان زیاد داره درصدام و این نشون میده چندان مسلط نیستم. خلاصه که اینجوریم و امیدوارم روز کنکور روز خوبی باشه.بیشتر از این کلافه ام که پلن b توی زندگیم ندارم. ینی برنامه ای در صورت نشدن وضعیت مطلوب اولیه :) خیلی بده و باید جدی بهش فکر کنم. در واقع ب
پارت شش*از خونه ی استاد فو بیرون رفتم یعنی چی؟باید همرو ترک کنم تا نگهبان میرالکس شم؟ نميدونم نميدونم!***کمی بعد*بالای ساختونی رفتم شرور یه موجودی بود که میت.دنیای کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دوباره بعد از مدت ها   نميدونم چرا هر باریادم  میره که جایی  رو دارم برا زدن حرفام .اتفاق های زیادی هست برای گفتن . قبول شدن دانشگاه و رفتن از خونه .جالبیش انجاست که برگشتم به جایی که قبلا بودم و نميدونم میشه اسم اینو گذاشت پیشرفت یا نه :) رفتن به رشته ای که از چندسال قبل میخواستم هم برام شیرینه و هم نگران کننده  اخه میترسم از پسش برنیام .همش به بقیه نگاه میکنم و خودمو مقایسه میکنم .با شخصیتی که من دارم نميدونم اخرش چی میشه .همه ت
هر روز یکی رد میشه از تو خیالم
با خیالش خوب میشه حالم
نميدونم هنوز شاید عاشقشم
هر روز میشینم دم پنجره تا اون
بیاد رد بشه از تو خیابون
نميدونم هنوز شاید .تی تی کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد
اصولا اگه از رفیقام بپرسی مینا چجور آدمیه میگن یه ادم شاد.انقد که من پیششون بیخودی میخندم ینی نه خنده ظاهریاااا از ته ته دل.نميدونم میشه اینو به کل آدمای زندگیم هم تعمیم داد یا نه اما  از دید خودم ظاهرم جلو بقیه شاده.اصن نميدونم کسی میفهمه چقد به حال زندگیم غصه میخورم یا نه.کسی میفهمه چقد از خودم ناراضی ام یا نه.کسی میدونه چی از خودم میخوام یا نه.که حدس میزنم جواب همش نه باشه.درسته میخندم و از ته ته دلم شادم اما یه حس بدی تو وجودم بهم
هه زنگ زده حالم رو میپرسه ! تعجب آور نیست شایدم باشه نميدونم والا :)حس رقابت باید درم ایجاد بشه شاید دور باشه شایدم نزدیک نميدونم.ولی یاد گرفتم سکوت کنم حداقل اینجوری خیلی بهتره برای من !این ماسماسکم باید ازم دور بشه :))سکوت سکوت سکوت و سکوت !!!!سه چیز از پا درت میاره غرور حسادت دروغسه چیز رو توی رابطه نباید قبولش کنید توهین حسادت خیانت
ضعیف‌ترینم. نه راه پس دارم نه راه پیش. درمونده‌ام.خیلی چیزا عوض شده.نميدونم درست چیه.نميدونم غلط چیه.نه. میدونم درست چیه.درست اونه که شاد باشم.پس چرا نیستم. پس چرا میلرزم. پس چرا تنهام. پس چرا خالیه.حس خوبی نیست.میخوام به وجد بیام.میخوام عشق جادو کنه.میخوام حالم خوب باشه.میخوام به خاطر من یه کاری بشه.کاش بشه. چقد بی روحمچقد خسته‌ام.چقد دلم برات تنگ شده. چقد نیازتون دارم. چقد تنهام. چقد هیشکی رو ندارم. چقد ناتوانم.چقد میترسم. کاش نیاد درد.کاش بره
بچه ها نميدونم چیشد ولی اصلا صدا نداره ویدیوم اولش خوب بودل ولی نميدونم چیشد
حالا کلا اگه آموزش این اسلایم خامه ای رو میخاین باید ۱۰ تا دنبال کننده داشته باش.ارنواز دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
نميدونمنميدونم همیشه میتونم اینجوری فک کنم یا نه ولی دلم میخواد بتونم دلم میخواد تا آخر عمرم بتونم اینجوری فک کنمراستش این تنها فکریه که می‌تونه کمکم کنه به زندگی ادامه بدم . کاری که هیچکدوم از جمله های مثبت و انگیزشی و . نمی تونن بکنن حتا میتونم بگم بیشتر وقتا همین جمله های به اصطلاح مثبت حال آدمو بدترم میکنن خیلی بدتر.بگذریم  زندگی ادامه داره » به هرحال چه بخوایم چه نخوایم !پس بجای فکر کردن به خیلی چیزا و یه جا نشستن بهتره پا
ترخدا کمک کنید من نميدونم باید اونجا چیکار کنم لطفا من نميدونم اگه شما میدونید بگید فقط اولش اونجارو خریدم همه جارو نشون داد بعد کار گر اومد من از اونجا رفتم.پرنیا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دانلود آهنگ جدید علیرضا پویا به نام نميدونم
ترانه سرا: فرهاد جهانی ، آهنگساز و تنظیم کننده: امیر پدرام ، نوازنده گیتار: فرشید ادهمی
Download New Music Alireza Pouya Called Nemidoonam
آهنگ جدید و شنیدنی علیرضا پویا به نام نميدونم را با بهترین کیفیت و لینک مستقیم از سایت یک موزیک دانلود کنید.
 
متن آهنگ علیرضا پویا نميدونم
»───♫♫●|●|●♫♫───« چند روزه ، که باهام قهره … ! همه لحظه ها ، واسه من زهره … !
»──|♫●|──«
اون نمیدونه ، که
زندگی جونم من بدون تو یه لحظه ام نمیتونم / قبل تو یادم نمیادش نميدونم
تو منم عین خودت کردی / که دیوونم که دیوونم
درست تویی که تونستی منو درست کنی
دیگه هیشکی تو دلم به جز تو نیست به جز تو نیست
تو قلبمی عشق من شدی خودت بخوای نخوای
عشق من فقط خودت به من میای به من میای
خود ماه انقد ماه نیست که تو انقد ماهی دیگه هیچوقت با هیشکی نمیشه
میمیرم من بی تو توی قلبمی تو یکی چقدر میتونه زندگی شه
زندگی جونم من بدون تو یه لحظه ام نمیتونم
قبل تو یادم نمیادش نمیدو
نميدونم چی اومد سر چشمام که اشکام مثل اون قدیم نمیشه ( شور جدید فوق العاده بسیار زیبا) بامداحی حاج سید مجید بنی فاطمه
شب چهارم محرم 1397 مداحی جدید محرم ارب.دلبر کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
امروز زینب زنگ زد شرکت و با بخش مالی برای تسویه حسابش حرف زدخبر مهم اما اینه که گفت قراره روز چهارشنبه ساعت ده تا یازده بیاد شرکتمتاسفانه توان نوشتن ندارم الانولینميدونم برای من چهارشنبه سوری ست و باید خوشحال باشمیاچهارشنبه سوزی ست !؟باید شرکت باشم که چک تسویه ش رو امضا کنم با اینکه یه جایی قرار ماموریت هم گذاشتند برای منواقعا نميدونم باید چیکار کنمعجب لحظه ای ست لحظه گرگ و میش» !فعلا     تا بعد که مفصل می نویسم
با وجود اینکه خیلی مودم از 3_4ماه قبل عوض شده ولی همون تنبل پارسالم .هیچ وقت نمیتونم به نبود وبلاگم فک کنم ولی نميدونم چرا اینقدر واسه نوشتن دستم به کیبور نمیره .مثل برق و باد 37روز از 98سپری شد .نميدونم دلیلش چی بود دقیقا وقتی  که دست کشیدم از تلاش واسه عوض شدن زندگیم .خود به خود اوضاع بهتر شد بیمارستان که فقط صباس. بقیه روز و اکثرا میخوابم اونم زیاااد و درس و .حالا مثلا دو روزه تو ترکم !!که تایم خوابم درست شه درسم کم و بیش میخونم بخش ز
این شبها عجیب دلم یک هم صحبت و همراه میخواد کسی که بیاید و بمونه با همه  سختی ها رابطه ای میخوام با دوام رابطه ای که بشه روش حساب کرد خسته ام از نبودهاخسته از اینکه وقتی شناخت بیشتر میشه نميدونم چرا تموم میشه هیچ وقت آدمی نبودم که به رابطه به شکل زودگذر نگاه کنم و تمام سعیم هم همین بوده ولی نميدونم واقعا نميدونم خیلی سخته خودم به قول یکی به نفهمی بزنم و طوری رفتار کنم که چیزی را از کسی حس نمیکنم خوشبختانه یا شوربختانه من آ
دانلود آهنگ جدید علیرضا پویا به نام نميدونمترانه سرا: فرهاد جهانی ، آهنگساز و تنظیم کننده: امیر پدرام ، نوازنده گیتار: فرشید ادهمیDownload New Music Alireza Pouya Called Nemidoonamآهنگ جدید و شنیدنی علیرضا پویا به نام نميدونم را با بهترین کیفیت و لینک مستقیم از سایت یک موزیک دانلود کنید.متن آهنگ علیرضا پویا نميدونم»───♫♫●|●|●♫♫─── چند روزه ، که باهام قهره … ! همه لحظه ها ، واسه من زهره … !»──|♫●|──اون نمیدونه ، که چی کار کرده … ! سکوتش قد ـه ،
شنبه رفتم تهران و امشب برگشتمبرای کارای مدرکمقصه خیلی مفصله، داغون شدم، دعوا و بحث و ماکافات و آدمای بیشعور و خدایا از ما که گذشت این مملکت رو از دست این اراذل و ازین باند بازیها نجات بدهنميدونم حق و ناحق وجود داره یا نه نميدونم این چیزا هست یا نه، منکه دیگه بریدم از همه چیز. واقعا این قصه ها درسته؟ اگر درسته این مردک تا کجا میخواد پیش بره؟ کثافت عوضی کوتاه بیا هم نیست. دیگه حالم داره ازین سیستم بهم میخوره. علی رغم میل باطنیم مجبور شدم کمک ی
متن آهنگ سینا امامی با نام چشمات
Text Music Lyric Sina Emami - Cheshmat
همراه باشید با تکست اهنگ جدید چشمات | ترانه و شعر از سینا امامی
♪♪
دورم بی تو حصاره روزام شب تاره قلبم طاقت نداره از تو باخودم میگم بعد تو یکی دیگم.واست این دل بیقرارهچی شد نبودنم واست عادی شد اخرم همونکه گفتی شد من موندمو خاطرات تودیگه مثل من نه واسه تو نميدونم اخرم چی شدچی شد دیوونه دیوونگیت شد اخرم همونکه گفتی شد من موندمو خاطرات تودیگه مثل من نه واسه تو نميدونم اخرم چی شدمیرم از دلت
خب خب خبدوباره فصل باشکوه امتحانات رسید که من دقیقه 90، یادم بیاد که هیچ غلطی نکردم! در همین وانفسا خیلی جوگیرانه وقت دندون پزشکی بگیرم اونم برای یک کار اساسی، درست یک روز قبل از یک امتحان سخت. تازه کرم کتاب خوندنم باز فوران کرده. **** خدایا من کی به راه راست هدایت میشم؟ یا بهتره بگم کی راه راست به سمت من هدایت میشه؟**** یک شنبه امتحان دارم، هنوز نرفتم مشکل کارتم رو حل کنم!! فردا صبح هم مرخصی گرفتم که برم مشکل رو حل کنم اما نميدونم چرا یهو خون به م
دانلود مداحی جواد مقدم نميدونم منو بخشیدی یا نه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحینميدونم منو بخشیدی یا نهگریه هامو آقاجون دیدی یا نهدیگه رفته شب قدر از کف مونبیا ما را به محرم برسونگریه ماه رمضون شروع گریه غمتههمه ی امید و آرزوم رسیدن محرمتهگریه گریه می کنم اشکامو جاری می کنمبرای محرمت اقا لحظه شماری می کنممجنون یار
پارسال خیلی شلوغ تر از این حرفا بود و بچه ها نتایج خیلی بیشتری میذاشتن توی گروه ها چون خودم نزدیک دوساله عضوم. سال قبلترش دوستای خودم اپلای میکردن و کم کم توی باغ و جریان اومدم به صورت دقیق. یه برنامه نصفه نیمه هم ریختم برای این دوهفته. یه کتاب بخونم یه پازل درست کنم ویه فیلم که سینما جدید آورده رو ببینم و Green Book رو نیزبه پادکست هام هم خیلی وقته سرنزدم و نیاز دارم برم سر NPRخیلی حرف توی ذهنم وول میخوره ولی نميدونم بعضا چطور باید نوشته بشن. قلم خو
برچسب ها:ممنوع التصویر گوهر خیراندیش,توقیف گوهر خیراندیش, علت ,دلیل, ماجرا, جزئیات,گوهر خیراندیش ممنوع التصویر شد,ممنوع التصویر گوهر خیراندیش,براچي
 
ماجرای ممنوع التصویر گوهر خیراندیش و توقیف سریال زیر خاکی+ علت
علت ممنوع التصویر شدن گوهر خیراندیش به خاطر حواشی مراسم ازدواج دخترش که هنوز به ایران برنگشته بر اساس گفته های رضا نصیری نیا تهیه کننده و جلیل سامان کارگردان سریال زیر خاکی است که از او به خاطر رفتار نامناسب در آمریکا دل
مریضی و حال خرابی کشید به دوماه واقعا که .یه جوری شد که دیگه نتونم جبران کنم زحماتمو به باد داد تازه نميدونم کی خوب میشم و چقد دیگه طول می کشه تا خوب شم ازمون امروزو نابود کردم عمومیا خیلی خوب بود ولی اختصاصیا وحشتناک بود پووووف. نت سیمکارت افتضاحه هی پاک ویشه هی باید دوباره بنویسم .اختصاصیای لعنتی همه رو خراب کردم خب نخونده بودمشون میفهمی؟ مریض بودم درد داشتم نتونسم چیزی بخونم اینم از بخت ماست تف بهش تازه بدبختی اینجاست که نميدونم کی
نشده بود تاحالا که اینقدر ندونم چه حسی دارم. اینقدر همه فشار بیارن برای اینکه حسی نداشته باشم و من اینقدر کلافه باشم از بیرون رفتم در برم و ته دلم استرس و نگرانی موج بزنه و بازم لبخند فراموش نشه.هنوزم هیچی معلوم نیست هنوزم نميدونم چی میشه هنوزم نميدونم چی میخوام فقط میدونم که گاهی اگر ندونم چی میخوام شاید برای همیشه فرصتم و از دست بدم و این خیلی ترسناکه. میدونی درباره چی حرف میزدیم؟!اینکه چند نفر توی زندگیمون بودن که حرفمونو بدون اینکه ما
دلخوش به این بودم که امروز، روز خوبیه، امروز روز ماست، روز ما ایرانیا که خیلی غمگینیم، یه روز خوب و عالی که بدون آلودگی هوا شروع شده بود و بارونی بود.
عصر زودتر راه افتادم سمت خونه که فوتبال رو ببینم، ولی. عجب ترافیکی!
 تو راه به همکارم که گیر داده بود بیا برای فینال بریم دوبی، گفتم فکر کنم کار درستی کردیم که نرفتیم!
گفت چرا؟ گفتم نميدونم اما حس میکنم قراره ببازیم امروز. گفت نه بابا ژاپن رو هم مثل چین میبریم. گفتم نميدونم اما احساس میکنم
بعضی وقتا میمونم بین دل بستن و دل کندن آخه نميدونم کدوم کار درستهعاشق باشم فارغ از هر چی دلیل و منطقه یا اینکه سر عقل و منطق بیام :( بعضی موقع ها انقدر دلم میخوادش. انقدر برای اون آدم ذوق دارم :(اما من آدم ایده آل اون آدم شاید نیستم شاید الکی دارم انقدر ذوق میکنم نميدونمممممخیلی سردرگم هستم +خود درگیری مزمن دارم :|+ نميدونم که همین آدم صاف و ساده ایی  که هستم بهتره یا اینکه در مورد همه حس های درونیم نباید انقدر صاف و صادق باشم ؟+ دل
دیروز اتفاق خاصش این بود که با لادن حرف زدم 15 دقیقه بود:/ بعدش برای دوساعتی حالم خوب بود و بعد دوباره.بعد رفتیم پایین بازی کردیم پام کامل ساییده شد واقعا نميدونم چرا اینجوریه با این کفش جدیده شایدم تقصیر کفی طبیه نميدونم!همین.امروز هم سه تا شکل میز و صندلی که تو پرسپکتیو میرفت رو بالاخره کشیدم و الان دوتا نمای داخلی ینی یکی اتاق و یکی خیابون و یکی هم که خیابون که باید رنگش کنم مال ترم اوله و مغازه ی خودکشی فروشی!! همچین چیزی بود رو دیدم و دو
- اصلا حوصله نوشتن ندارم . یعنی چند روز خیلی گرفتاربودم و بعدش هم بی حوصله .- پورتفولیوم رو برای یه خانم معمار فرستادم خیلی مودبانه بهم گفت یه مقدار روی گرافیکش کار کن . خب راستش میدونستم پورتفولیوم خوب نیست ولی نميدونم چرا بیخیالی طی کرده بودم و این اشتباه بزرگی بود . سه چهار روز با پسرم نشستیم پشتش و بکوب کار کردیم روش (اون نرم افزارش رو وارد تر و سریع تر از من بود ) خلاصه نفسمون رو گرفت ولی تموم شد . بعد از تموم شدن دوباره فرستادمش برای همون خان
جاری دوباره رفته مثل اینکه بازم همه چیز به هم ریخته،نميدونم چرا این همه دلتنگ جاری هستم چند باررفتم بهش پیام بدم یا زنگ بزنم نمیتونم،دلم براش میسوزه آخه چرا بازم اینطوری شد؟ من چند ماه ازش خبر نداشتم اواخر زایمان بردارشوهر یه ضربه مالی به همسرزد،همسر هم رابطه اش رو قطع کرد منم از این بابت ناراحت بودم دست و دلم نمیرفت با جاری رابطه داشته باشم. چندوقت پیش هم شنیدم که دیگه رفته،من نميدونم چی بین اونا گذشته فقط میدونم جاری خوب بود کاری به کارکس
نميدونم چرا همش با کله میخورم به دره بستهریفیوز شدم. ینی که بهم ویزا ندادنتو نت که سرچ میکردم نوشته بودن که برا ویزای یوکی از vfs global و تهران اقدام نکنید و احتمال ریجکتی بالاس ولی من برا اینکه به خیاله خودم تو هزینه هام صرفه جویی کنم از ترکیه اقدام نکردم و به واسطه یه اژانس از تهران وقت مصاحبه گرفتم و ننیجه این شد که رد شدم! .چهار تا دلیل نوشتن  ، سه تاش ی جورایی تخمی هستش و من واقعا نميدونم دقیقا دیگه چی بایس تو مدارکم میذاشتم که رضایت اون
مهمونی دختر همکار مامانم بود دیروزمنو دعوت نکرده بودخیلی نامردنمن دلم میخواست برم مهمونی خیلی زیاد ینیبعدشم لباس مجلسی ک خریدم همین جوری موندهخب باید بپوشمش دیگه عه.امروز زندایی بزرگه خونه مادر بزرگ بساط اش ترشی راه انداخته بود عصر کلا اونجا بودمنميدونم چرا خوابم میاد؟!اینقدر شدید از الان زودهسعی میکنم بنویسم نوشتنم نمیادخوبم یا بد واقعا نميدونم ۱۲روزه درست حسابی نمیخونم ینی درحد توانم میخونم دعانمیکنم نمازمم کخلاصه ک ری
هنوز بیمارستانم.بخش اعصابسرکارگر زنگ زد و گفت بر نمی گردی سرکار؟ گفتم نميدونم دکتر گفته باید تحت نظر باشمگفتم منیزیمم بالاست و آسم دارم.من دروغ گفتمچون میدونم اینو بهونه میکنه تا اخراجم کنهمیدونم قراره اخراج بشم واسه همین استرس دارم و حالم خوب نمیشه.گریه می کنم چون تنهامچون مریم خواهرم به خودش زحمت نداد تا بیاد ببینتم.چون فامیلا نیومدنچون مامان می خواد بره مدرسه فردا و من بیمارستان بمونم.گریه می کنم چون تنهام و نميدونم
پسرکم 3 روزه تب میکنه و من نميدونم از چیه؟ نه علامت سرماخوردگی داره نه دندون درآوردن اما تب میکنه و شبها معمولا شدیده و دیروز خواهر کوچیکه و امروز همکار ها میگن ممکنه عفونت اداری باشه، دکتر دیشب بردم میگه ممنه چند روز پیش که با سختی مدفوع کرد خراش و پارگی هایی داخلی واسش پیش اومده باشه، عمه پسرکم و مامان میگن شاید داره دندون درمیاره و. و من بینوا به عنوان مادر نميدونم چه گلی سر بگیرم، درکنار همه اینا اضافه کنید پسرک من استامنفون نمیخوره یع
سلام آبجی نساءبازم صبح شنبه شدو دلتنگت شدم دو روزه میخوام باهات حرف‌بزنمولی نمیشهزنگ میزنم . جواب نمیدیاسمس میدم. جواب نمیادمنتظر میشم.خبری نمیادنميدونم چراشومیگم شاید درسش زیاده ، گوشی رو گذاشته کنارندونستن اذیتم میکنهاذیت میشم بی خبر باشمپنجشنبه هم حال  دلت خوب نبودتو نمیگی ولی من میدونم که حال دلت خوب نیستالانم که بی خبرمالان که جواب نمیدیمیگم نکنه از من ناراحتیمیگم‌ نکنه من کار اشتباهی کردمنکنه نمیخوای منو ببینیخوب به خود
درباره چی بنویسم؟؟؟؟نميدونمدرباره خواستگارم بنویسم‌مثلا؟خباونی ک‌معلمه راستش اشنایی خاصی باهاش نداشتم ولی خبیه شب حرف زدیم دعوامون شد قهر کرد رفت تا ۷روز بعدش ک خودم پی ام خدافظی فرستادم بالاخره بخودش اومد التماس ک نروبهرحال فهمیدیم اقا اهل قهر کردنهبرنامه هاشو بهم نمیگه حرف بزنه بگه خونه مادرم خونه میسازم اینکه میگه دوست دارم ولی ارزشی برات نمیذارهشب ب شب یه پی ام‌میده زود قهر میکنهزنگ نمیزنهبعد شعر میکه‌میفرسته شعر پیامبعد اخلاق
"وقتی طوفان تمام شد یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی که طوفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر آنی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت."+ اولین یادداشتی بود که از "کافکا در کرانه" خوندم. و بعد تحت تاثیر تبلیغات دوستانم کتاب رو برداشتم و خوندم. امروز هیچ چیزی ازش یادم نمیاد! نميدونم! شاید هیچ چیزی ازش نگرفته بودم! ولی یادمه توی روزهای بعدی بین بحثاشون
همیشه سخته.رفتننبودن برای  هر مصداق و موضوعی،وقتی موضوع رفتن و نبودن مطرح میشه،همه چی سنگین میشه،هاله ای از غم انگار پاشیده میشه روی قلبمون. وقتی رفتن مطرح میشه ،خبری از برق زدن چشمها نیست .هرچقدر اومدن و دیدن شوق داره ،رفتن  این چنین نیست.فقط حس دوباره برگشت   موقع رفتن ،  خیلی از رفتن هارا تلخ نمیکنه چون میدونی دوباره به زودی دیداری هست.اما اگه ندونی کی و چه زمانی ،زمان دیدار ِ خوب ماجرا سخت میشه.درسته  غالب اوقات این
یکی از دوستان و خوانندگان پرسیده بود اگه زینب متاهل بوده جرا وقتی تظر شما رو شنیده خوشحال شده !؟بله دقیقا همین اتفاق افتادزینب با روی خوش شنید و خوشحال شد و حتی بعدش تشکر کرد و بعدش سوار ماشین من شد و با هم تا خونه سون رفتیم و کلی هم تووی راه خندیدیم و حرف زدیمحتی بعدها که قصد رفتن کرد همه اینا رو بهش گفتم که تو ناراحت نشدی که الان احساس کنی تحت فشاری و بخوای بریولی من فقط حدس میزنم که اولا اون هم داشت دچار میشد و ترسید اتفاق بدی واسش بیفته و به
دیروز تو صف نون سنگک دو پیر مرد 60 الی 70 ساله شکسته، با یک مرد 50 ساله که لهجه ای شمالی داشت در حال بحث بودندمن منتظر بودم نون سنگک هام خنک بشوند و از نانوایی خارج بشوم، آن مرد 50 ساله با لهجه ی شمالی، کمی تند و با صدای بلند صحبت میکرد! اما آن دو پیر مرد شکسته با صدای آهسته و حالت کز کرده حرف های او را جواب میدادند!گویا صحبتشون در مورد رفراندوم بود! حالا رفراندوم چی؟ نميدونم!مرد شمالی در جواب پیرمد ها گفت: اصلا مگه رفراندوم قبوله!!!؟ مثلا فردا رفراند
بچه هاشماها فکر میکنید کسی که عزیزش رو از دست داده، دوست داره دورش شلوغ باشه و اقوام و فامیل و اشناها کنارش بمونن و دائم دور و برش باشن یا اینکه باید دورشون خلوت باشه و کمتر رفت؟ توی موقعیتی قرار گرفتم که نميدونم چه کاری بهتر و درسته. نميدونم باید بیشتر سَر بزنم و بمونم کنارشون یا اینکه گاهی تلفن کنم و همون یکی دوبار سر زدن کفایت میکنه.پ.ن: حدیث داریم که برای عرض تسلیت و عیادت بیمار باید کوتاه بمونیم. یه حدیث جالب دیگه هم که چند وقت پیش خوند
نميدونم چرا من از هیچی شانس نیاوردم نه پدر خوبی دارم نه مادر خوبی اصلا کاش تو دنیایی بدنیا میومدم که خدا نداشت یا حداقل خداش یکی دیگه بود.این خدا فقط جنگ راه میندازه و بنده هاشو مریض میکنه.اینم از خدای من که همرو انداخته به جون من اونوقت نميدونم اینکه فقط مظلوما و ضعیفارو اذیت میکنه کجاش افتخار داره کجاش حس خود برتر بینی داره.دیگه به جایی رسیدم که آرزو دارم پدر و مادرم زودتر از این دنیا برن .یه روز میاد که اونا دیگه نیستن و من هم این پستمو میخو
کله ام ی شد دیشب و نمیخواستم بحث کنم ولی خب متاسفانه اینقدر من آسیب پذیرم که هر کی از راه رسید میتونه رد شه بگه تو اصن مستی نمیفهمی یا تو خیلی سطحی ای زندگیت فلانه و اینا. حالا هر چی الان اعصاب خودمو خورد نکنم. دیشب تکست میداد برا عذر خواهی و بعد من زود خوابیدم و دیدم تکستای آخرشو حتی پاک کرده. حتی نمیخام بدونم چی گفته بوده.اصن اینجا ها میگم تو اعصابتو از سر اوردی مگه چرا باید با کسی حرف بزنی که دنیاش اصن با فرق میکنه خب درک نمیکنه دیگه. بعدم ک
نميدونم این کار خودخواهی هست یا نه ولی راستش تصمیم دارم اینجارو (حالا الان نه ولی احتمالا چند ماه دیگه) ببندم. میدونم اینجا این تابستون که بیاد میشه سال سومی که مینویسم ولی راستش دوست دارم یه مدتی بکنم از همه چیز و برم سراغ چیزهای تازه. نميدونم چقدر تصمیم منطقیه ولی چیزی هست که یه مدت نه چندان کوتاهی هم هست که دارم بهش جدی فکر میکنم.+ سفر ذهنی در زمان گذشته و حتی آینده. هروقت مشکلات بهت فشار آورد دنیا رو 100 سال بعد از حالا تصور کن. تو نیستی و دنی
من هنوز در روند بیکینی خریدن هستم و در پس زمینه آهنگای جدید متالیکا رو گوش میدم که میرم بفهمم چی به چیه دقیقا، دوستم گفت با رنگ پوستت باید بیکینی رنگ زنده و جیغ بخری صورتی و آبی اینا، از یه طرف جدی پول ندارم، هی خودم احساس میکنم شوخی دارم ولی جدا پول ندارم :)))) نميدونم چه گهی بخورم کلا. ناهار لوبیا پلو دارم و کلا باید آماده شم برا شب، نميدونم مست کنم یا نه. برم پایین پسره بگه بیاین خانوم جین :)))) مست کردن ریسکیه از کله ی صبح تا شب شاید دووم نیارم
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام برگرد دانلود موسیقی جدید علی یاسینی بنام برگردDownload New Music Ali Yasini – Bargardترانه ، آهنگ ، تنظیم ، میکس و مسترینگ: علی یاسینیگیتار: هیراد نیکناممتن آهنگ جدید علی یاسینی بنام برگرد :از هرجا رد میشم همش حرف توئه ولی از ترس آبروم من اصلا نمیارم به روممن که بد تنگه دلم انگار اصلا بی تو نمیتونم ولی تورو نميدونم تورو نميدونمخودت ببین چیکار کردی تو با من یادگاریات هنوز کنج اتاقن فکر تو هر شب داره میاد سراغمبرگرد پا رو دل د
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی از مسعود صادقلو به نام مثل مث من تنها مثل مث تو اینجا زیاده اما ما دو تایی خاص بودیم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang mesle man tanha mesle to inja ziyade ama ma dotaei khas bodim
دانلود آهنگ مثل من تنها مثل تو اینجا زیاده اما ما دو تایی خاص بودیم مسعود صادقلو
مثل من تنها مثل تو اینجا زیاده اما ♩♪/
ما دوتایی خاص بودیم ♩♪/
میشنون حالا اسم ما دوتا پیچیده هر جا ♩♪/
ما پر از احساس بودیم ♩♪/
من که پشیمونم تورو نم
دانلود آهنگ سینا پارسیان – این که راهش نیست
Download New Music Sina Parsian – In Ke Rahesh Nist
 
 
دانلود آهنگ سینا پارسیان این که راهش نیست

 
دانلود آهنگ سینا پارسیان این که راهش نیست
متن آهنگ سینا پارسیان با نام این که راهش نیست
 
با دلم هرچی میتونستی بد بودی بازی و بهتر بلد بودی
پیش من بودی اما عاشقم هرگز بودی اما حیف فقط بودی
زندگی شاید تموم شده واسه من بی تو شایدم مردم نميدونم
بی هوا شاید به عشقت بیشتر از صد بار هی زمین خوردم نميدونم
توی دنیا هیچ عذا
تا رفتم گفتن پودمان اامات داریم. خوش خندون رفتم زدن تو ذوقم:/ نميدونم حالا کلاسای دیگه دادن یا نه ولی ما ندادیم اگه میدادن هم به عنوان اعتراض پا میشدم میرفتم همون لحظه. چون به ما اطلاع نداده بودن و امتحانی هم نباید گرفته میشد برگه رم ریز ریز میکردم. واقعا میکردم.زنگ اول نپرسید درس دادزنگ دوم امتحان شنوایی زنگ سوم پرسید زنگ اول ایدا گفت برم پیششون بشینم ترسیدم. بقیه دوست نداشته باشن. زنگ خورد گفت چرا نیومدی زنگ بعدی رفتم پیششون نشستم.هم
دانلود آهنگ سینا پارسیان – این که راهش نیست
Download New Music Sina Parsian – In Ke Rahesh Nist 
 
دانلود آهنگ سینا پارسیان این که راهش نیست

 دانلود آهنگ سینا پارسیان این که راهش نیست
متن آهنگ سینا پارسیان با نام این که راهش نیست
 
با دلم هرچی میتونستی بد بودی بازی و بهتر بلد بودی
پیش من بودی اما عاشقم هرگز بودی اما حیف فقط بودی
زندگی شاید تموم شده واسه من بی تو شایدم مردم نميدونم
بی هوا شاید به عشقت بیشتر از صد بار هی زمین خوردم نميدونم
توی دنیا هیچ عذاب
گاهی نميدونم چه تعبیری از رفتار بعضی از آدما داشته باشم . الان نصف شب . من از شدت سرفه نمیتونم بخوابم . بلند شدم قطره ساعت 2 رو زدم و گرفتار سرفه هام شدم . از اونور داداشم هم سرفه میکنه . برا اونم آب بردم و برا خودم آب جوش عسل هم زدم خوردم ولی فایده نداشته انگار یکی نشسته وسط گلوم و یه پر گرفته قلقلکم میده و سرفه میافتم.  مامانم از جاش بلند میشه میره به داداشم سر میزنه بش میگه آب برات آوردن؟! اما سراغ من نمیاد . یعنی صدام نشنیده . یا من بیچاره چون ع
تا رفتم گفتن پودمان اامات داریم. خوش خندون رفتم زدن تو ذوقم:/ نميدونم حالا کلاسای دیگه دادن یا نه ولی ما ندادیم اگه میدادن هم به عنوان اعتراض پا میشدم میرفتم همون لحظه. چون به ما اطلاع نداده بودن و امتحانی هم نباید گرفته میشد برگه رم ریز ریز میکردم. واقعا میکردم.زنگ اول نپرسید درس دادزنگ دوم امتحان شنوایی زنگ سوم پرسید زنگ اول ایدا گفت برم پیششون بشینم ترسیدم. بقیه دوست نداشته باشن. زنگ خورد گفت چرا نیومدی زنگ بعدی رفتم پیششون نشستم.هم
بحث در مورد رابطه جنسی قبل از ازدواج

رابطه جنسی با اقوام پیش از ازدواج

پرسش و پاسخ
پرسش : سلام. خانمی هستم 28 ساله.با یکی از اقوام دور ٧ سال رابطه داشتم و همه ی فامیل متوجه شدن و خیلی حرف واسمون در اومد. رابطه جنسی هم داشتیم اما بکارتم حفظ شده خیلی خوب بودیم با هم و خانواده هم میدونستن قرار بود بیاد خواستگاری کنه و رسمی شه متاسفانه نميدونم چی شد که گفتن منو نمیخوان و ولم کردن ٣ هفته ای هست.خیلی خودم بهم ریختم. از طرف دیگه یکی دیگه از اقوام هست که
متن آهنگ سعید شهروز کابوس
نگو این آخرین راهه نگو دیگه نمیتونم بدون تو یه دلمردم نرو واجب تر از جونمبدون تو چقد تلخم غریب و سرد و آواره منو تنها نذار اینجا نگو این آخرین بارهنميدونم چرا حالم به چشمات بستگی داره ولی دنیای من بی تو یه کابوس اسف بارهحساب کن با تو میخندم خیال کن بی تو میمیرم ولی تنهام نذار عشقم که از داغ تو میمیرمیه بغض کهنه رو عشقت میون سینم آورده همه دیدن بدون تو چقد این دل کم آوردهمنو غرق نگاهت کن که بی تو از همه سیرم عصای دست من
نميدونم چرا من هروقت پلیسو میبینم بجای حس امنیت، میترسم????البته اینی ک تو پارک مواد میفروشم هم بی تاثیر نیس***********





 

‏باز خوبه معامله ی كالا به كالا از بین رفت و پول اختراع شد????وگرنه كی حوصله داشت هر روز صبح از زیر مرغا تخماشونو برداره ببره بده شارژ ایرانسل بگیره************


دی تی آموز
سلاااامالان ساعت ۳ونیم بامداده و من مثل همیشه یهو یاد وبلاگم افتادم.باز هم یه تابستون دیگه.تصمیم گرفتم اسم وبلاگمو از "دوست دارم زندگی رو!" به "وبلاگ تابستونی من!" تغییر بدم ولی هنو قطعی نشدهامسال دومین کنکورمو دادم.برخلاف کنکور پارسال امسال یکم اضطراب داشتم و هی سر جلسه کف دستم عرق میکرد و باز مثل پارسال وقت کم اوردم.امسال سال خوبی نبود.ناشکری نمیکنم ولی واقعا اتفاقای ناخوشایندی رخ داد که باعث شد من توی زندگیم  برای اولین
دانلود آهنگ جدید علیرضا پویا به نام نميدونم Download New Music Alireza Pouya Called Nemidonam دانلود موسیقی نميدونم ( سر و سنگین شده چند روزه با من ) جدیدترین ترانه علیرضا پویا با کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلودترانه : فرهاد جهانی   آهنگ و تنظیم : امیر پدراممتن آهنگ نميدونم علیرضا پویا چند روزه که باهام قهرههمه لحظه هام واسه من زهرهاون نمیدونه که چی کار کردهسکوتش قده خلوته شهرهاما از این ور نداره طاقتمنو میبینه میشه ناراحت
امروز سه شنبه دومین روز تعطیلات بهاره ست . دوشنبه و آخرهفته قبل رو کاملا تلف کردم . تلف کردم یعنی اینکه بهم خوش نگذشته ، یعنی  رابطه خوبی با خودم نداشتم .از چیزی احساس نا رضایتی میکنم و نسبتش میدم به محیط اطرافم.  اشیا و رنگهای دور و برم  رو  توی ذهنم عوض میکنم. مثلا فکر میکنم اگر  رنگ دیوارها خاکستری مایل به سفید بود و  اگر کابینتهای   آشپزخونه نو میشد و اگر و اگرحالم بهتر میشد و میدونم که حالم ربطی به هیچ کدام از  اینه
نميدونم چرا A امروز آیدیش رو دستکاری کرده بود.یه دستکاری بیخودی هم بود.مثلا اگر فرض کنیم آیدیش "pishi2000" بوده باشه، الان آیدیش رو این شکلی کرده"pishI2000".حرف آخر اسمش رو کپیتال کرده(اون حرفی که با رنگ قرمز نوشتم)خُو توی سرچ کردن آیدیش هم تاثیریی نداره که.بنظر شما یه آدم که خودش میگه سرم خیللللللللللی شلوغه چرا باید یهو بیاد همچین کار بیخودیی رو انجام بده؟!منه خر میگم برای من اینجور میکنه.حالا اینکه چه ربطی به من داره رو نميدونم.ولی
انیمه ی ناکجا اباد موعود الان داشتم میدیدم از چهار نشستم میبینم الان قسمت پنج خیلی جاذابهبعد یکسال باز دارم انیمه می بینم نميدونم چرا این مدت انیمه نمیدیدم.  الکی سر خودمو شلوغ کرده بودم که چی بشه؟!  ک چیو نبینم؟!  ک چی بشه؟! نميدونم ولی خیلییی جاذابع هر قسمتش ادم شوکه میشه میدونی نميدونم من از کلاس ادم کشی اصلا خوشم نیومد اینقدری که اصلا جذاب نبود برام فقط کیخاستم ببینم کی اخر سر میکشتش رفتم قسمت اخرشو دیدم اینقدر اصلا کشش نداشت
شلام بال آرسع.دوشتت دالمتوسایت دانشگاتون عکس گذاشتن از کلنگ زنی مزار نميدونم چیچی .توهم عقب وایساده بودی انگار با شال یا روسری قهوه اای و چادر.فققط یه ذره از صورتت معلوم بود وکیفیت پاییین ولی به احتمال زیاد خودت بودی.مماغ اوجلت معلوم نبود وگرنه میشناختمت کامل.از همه عقب وایساده بودی.یه دختر عینکی هم برگشته بود به تو نگاه میکرد.انگار گیرداده بود بهت.اصلا رو نده ها به کسی مواظب خودت باش.غصه هم نخور ما مال همیم فقط یکم صبرکن.فک نکن چون در تماس
یک چی هست به اسم نميدونم چی!  یادم رفت! مهم نی بهتر یادم رفت کاش میشد به همین راحتی همه چ رو فراموش کنم. همه چی رونميدونم اینقدر غرق انیمه بودم که یک لحظه گفتم خدایا فرار کنیم زنده بمونیم خورده نشیم. خورده شدن توسط چیزی به اسم عرف و مذهب یا هرچیز دیگهخیلی از حرفای پناهیان متنفرم چرت محض میگخ من نميدونم مامان میخاد گوش بده چرا بلند میزاره؟  رسما میگه هر کی هر کصی خاست بگه و تو تحمل کن شاید با نظر تو متفاوت باسه اما تحمل کن که قوی شی:/
ماه اک تا صبح غر زد. نه من درست خوابیدم نه همسر. نميدونم دندونش در میومد؟ این چند روز من دندون سمت راست رو چک می کردم اما امروز می بینم سمت چپی درومده. نميدونم تازه درومده یا روزای قبلحالا وقتی بیدار شدم میبینم صورتش قرمز قرمزه. شاید حالت ابر. ترکیبی از رنگ پوست و رنگ قرمز پوستی. روی تن اش هم ظاهرن داره دونه هایی پدیدار میشه. هنوز مطمئن نیستم.دکترش مطب نیست که ببرممامان میگه خودت گفتی نیا. (من نگفتم نیا. خودش گفت فلان موقع بیام اگر طوری نیست)همسر
رد کردن خواستگار به خاطر ظاهر و قیافه

خواستگار مناسبی دارم ولی به دلم ننشسته


دوشنبه ۵ آذر ۹۷
۰۰:۰۹

25 سالمه خواستگار زیاد داشتم. الان مدتی هست خواستگاری برام اومده. وضع مالی و شغل و اخلاقش مورد تایید خودم و خانوادم است. ولی مسئله اینجاست من وقتی ایشون رو دیدم ظاهر و قیافشون به دلم ننشست. البته اینم بگم ایشون ممکنه از نظر خیلیا خیلیم خوب و خوش قیافه و دلنشین باشه. البته من نمیگم ظاهرشون بده خرابه یا. ایشون فقط به دلم ننشست همین
خب من هم ج
سلاماومدم چن خط لااقل بنویسم و برم!از صب بیمارستان بودم برا ارزیابی درونی. میخان بیمارستانشونو اموزشی کنن. نهارمو همونجا خوردم و برگشتم ستاد طرفای دو و نیم و تا الان وخ تلف کردم. الانم زنگولیدم ماشین بیاد سراغم که برم جلسه. جلسه هه تو یه محله ایه. یه تشکل مردمی تشکیل دادیم تو 5 تا محله و این جلسه ها مربوز به این جمع های مردمیه! ملت نشستن دارن مقاله isi مینویسن و منم راهمیوفتم تو محله های شهر و مردم رو تشویق میکنم به اینکه اشغال نریزن زممین و بیان
دیروز عکس گل کاکتوسه رو نشون خاله م دادم. گفت تیریخدا بده بذارم استوریم!.ندادمبعد یه ربع ساعت رو مخم راه رفتن ازم گرفتش، گذاشت استوریش و در ده دقیقه ی اول هفت عدد ریپلای با اموجی چشم قلب قلبی گرفت :(گفتم نا مرد حداقل تگم می کردی روشگفت خیر!آخرش یکی ریپلای داد چه مدل کاکتوسیه؟گفت این چیه؟گفتم کاکتوس خاردار گفت مرض :/ میگم چه مدلیه؟گفتم والا نميدونم، از اون پونصدی هاییه که ده سال پیش دور یه میدونی از اندیمشک میفروختنه!با توجه به جوابم کامل
نشستم توی آزمایشگاه تنهاملیست آهنگای لایک کرده ام توی ساوند کلاود داره پلی میشه هنوز اونقدری که باید کارهام رو پیش میبردم پیش نبردمخیلی بین خوشی و ناخوشی در تناوبه حالم . ولی فکر کنم مجموعش رو به خوشیه . باید بلیط بگیرم . باید مقالمو تموم کنم . باید جا پیدا کنم . اقای معجزه باید بیاد . باید بیاد . باید بیاد . وقتی نمونده و اون لعنتیا اینو نمیفهمن . باید بیاد! ولی اذیت میکنن . ولی نیومده . ولی باید بیاد . جاش خالیه . خیلی خالی
امروز داشتم با یه دوست خوب صحبت میکردم .همیشه میگه تاجرها معمولا آدمهای تنهایین .نميدونم چقد در مورد بقیه صحت داره ولی در مورد من هم صدق میکنه .و بازهم نميدونم که علتش به تجارت بر میگرده یا به خلق و خوی اون فرد .طبیعیه که تجار دلشون نمیخواد اصرار کاریشون لو بره . ولی این در مورد بیشتر کارا صدق میکنه هیچ کسی دوست نداره کسی مشتریاشو بشناسن  من فکر میکنم من و دوستم و امثال ما چون باباهای پولداری نداشتیمفقط یه راه برای رسیدن به خواسته هامون د
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها