محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

قد کوتاه لاغز نسبتا موهام کم پشت موهام مدل مستربین

موهام فر فره. پنجره های اتاق خواب رو باز کردم. که رو به حیاط بزرگ سبز رنگ باز می شه. . موهام رو دیگه شونه نمی کنم  علیا یادم داده نوک انگشتا رو روغن مو بزنم و از لای موها رد کنم اذیت نمی شم دیگه موقع شونه زدن . ابریه می رقصم یه کم. روی تخت خودم رو تو آینه ی آرایش می بینم . خنده ام می گیره چون خیلی شه أن هر کجام یه رنگه  اما موهام مشکیه یه دسته و فر فر چشم می افته به لیوانی که خودم رو دم کردم . نانا می آید  می گوید جهان را رها کن قهوه
سفید شدن تار موهام
دانلود آهنگ سفید شدن تار موهام
Sefid Shodan Tare Moham With Text And Direct Links
“آرشیو”
سفید شدن تار موهام
آهنگ سفید شدن تار موهام
دانلود آهنگ با کیفیت 320 kbpsدانلود آهنگ با کیفیت 128 kbpsمقاله فا
سفید شدن تار موهام
دانلود آهنگ سفید شدن تار موهام
Sefid Shodan Tare Moham With Text And Direct Links
“آرشیو”
سفید شدن تار موهام
آهنگ سفید شدن تار موهام
دانلود آهنگ با کیفیت 320 kbpsدانلود آهنگ با کیفیت 128 kbpsآیدین موزیک
سفید شدن تار موهام
دانلود آهنگ سفید شدن تار موهام
Sefid Shodan Tare Moham With Text And Direct Links
“آرشیو”
سفید شدن تار موهام
آهنگ سفید شدن تار موهام
دانلود آهنگ با کیفیت 320 kbpsدانلود آهنگ با کیفیت 128 kbpsبازی های ایکس باکس
قفل گل سرم با یه صدای تق ظریف باز می شه و موهام آشفته و وحشی تو دست باد رها می شهسرش آرووم ما بین موهام قرار می گیرهمی خوام غر بزنم اما پشیمون می شممن به آرامش آغوشش احتیاج دارم و اون به آرامش میون عطر موهای من .هر دو پی یه آرامشیم پس بی خیال مرزها نفس بکش عزیزم بذار هوات عوض شهاز من کسی به چشمات وابسته تر نمی شهنفس بکش عزیزم عمیق و عاشقونهفقط خدا می دونه چه حسی بینمونه( مارال جهانبخش)
اوایل مرداد امسال موهامو کوتاه کردم .موهام همیشه موخوره داشته ، کوتاه هم که میکنم تا بیاد رو شونه هام خوبه ، بلند تر از اون بشه بااااز موخوره میگیره . اینبار موهام نزدیکیای کمرم بود ، از وقتی که از روی شونه هام پایینتر بود بهش رسیدگی کرده بودم ، سشوار و اتو مو استفاده نکردم ، شامپوهای خوب ، روغن تراپی و . ولی خیلی ساده بود ، رفتم آرایشگاه که بهش به استایل بده ، چه میدونم تیکه تیکه کنه ، لایه لایه کنه . به آرایشگر هم گفتم که خیلی دارم 
دوستم موهاشو کوتاه کرده پسرونه خیلی خوجل (موهای سیم ظرف شویی عاطی ژوونم بسی قشنگه خیلی دلم میخواد کوتاه کنم جلو موهام بلندباشه  یکم پشتش پسرونهیه پیچی رو فالو کردم از مو و زیبایی میگه حنا خیلی خواص داره موهای منم چش زدن میریزه یکم عصری حنا گذاشتم ایشاالله که رنگ نگیرهموهام خیلی خوش حالت  و پرپشت تو عروسی همه تعریف میکردن ولی بعد اون قضیه موهام به فنا رفتهمش میریزه تصمیم گرفتم تا عید هفته ی دوبار حنا بزارمپ ن :پام برسه لندن اولین کاری ک
همراهان گرامی همینک می توانید از شنوندگان موزیکی بسیار جذاب و زیبای خواننده ی جوان ???? امید افخم بنام موهام ???? منتشر شده از وب آهنگ باشید
تو چشام خیره شی منو نمیشناسی آخه دلی نمونده که بدیش بازی
 
دانلود آهنگ موهام از امید افخمدانلود آهنگ جدید
عه :( این دختره توکا توی انیمه توکیو غول خیلی دوسش دارم:( الان یهو اتفاقی دوباره عکسشو دیدم بسی ناراحت شدم :( اصن تازه فهمیدم مدلی که دلم میخواست موهای جلومو کوتاه کنه دقیقا مثل این بود :(  اول اولای انیمه خیلی ازش بدم میومد و از هینامی فوگوچی خوشم مویمد ولی خو نظر زیرو رو میشه نمیشه؟عه (کسره داره بخونید:/) منتظرم زود موهای جلوم باز بلند شه برم دقیقا مثل این کوتاه کنه :(البته نمیدونم یادم نمیاد در اصل که شخصیت دختر دیگه ای هم هست که بیشتر دوسش
جلوی موهام که تا یک و نیم ساعت پیش به زیر ابروهام می رسید، در عرض نیم ساعت رسید به نیم سانت زیر خط رویش موهام. من راضیم، داداشم خوشش اومد. مامانم ناراضیه، بابام خوشش نیومد. به جهنم. مهم اینه خودم دوست دارم. البته انصافاً با شال و روسری زشت میشم، چون موهاموُ می خوابونه و دیگه جلوی موهام بلند نیست که به سرم حجم بده. دیگه کاریش نمیشه کرد، سایز پیشانی و فرم سرم همینه. همینه که هست.      به قول دوستم شبیه ژاندارک شدم :)     به قول مامانم
بازم سخت شده نفس کشیدن .پنجره رو باز میکنم.هوا ی خنک پاییز تنمو نوازش میکنه.چراغو خاموش میکنم و رو تختم دراز میکشم،دستمو دراز میکنم به سمت سیاهی مطلق آسمون.میگردم دنبال ماه.ماه من کجایی؟دستمو بگیر.چشمامو میبندم.میبینمش.میخنده و به سمتم میاد.سرشو ت میده و میگه بده من دستتو کوچولو!یه قطره اشک از گوشه ی چشمام میچکه.دیدنش هربار قلبمو به هیجان میاره.دستمو میگیره و منو میکشه بالا.اون بالا هوا سردتره.باد میاد و موهام میرقصن .موهایی که برای او
رزماری ها رو میریزم تو توری قوری. روش هم بابونه. کتری که جوش میاد، آب جوش میریزم تو قوری و میزارم رو شعله که بجوشه. میرم سراغ حناهای اصلی که مامان خریده. سری قبل که حنا زدم اصلا موهام رنگ نگرفت. حناهای اصلی که تو پارچه است و روش مهر داره! ولی پارچش خیلی بزرگه! یه عالمه میریزم تو کاسه. به نظرم قوری خوب جوشیده. کم کم به حناها اضافه میکنم و هم میزنم. نازبانو اومده تو آشپزخونه و نشسته رو یه تیکه پادری که براش انداختم و بازی میکنه. آروم آروم حناها رو
امروز موهام حنا گذاشتم  این دفعه رنگ گرفته شرابی شدولی دیگه موهام نمیریزه پوسته هم نمیده (حنا خیلی خوبه )پ ن : چیزی که فهمیدم ازدواج با ادم تحصیل کرده و پولدار یا معروف فقط شانس میخواد اصلا ربطی به موقعیت خانوادگی  و یا چیزی دیگه ی ندارهیکی از اشناهامون یه مدتت از خونه فرار کرده بود الانم  شورش پرستارهو خوشبختن و  اصلا دانشگاه نرفته دختره
خسته شدم ؛ اینقد به موهام میرسم ، آخرشم اونقد که باید جواب نمیگیرم . هفت ماه پیش موهامو تا چونه ام کوتاه کردم تاااازه رسیده به شونه ام . خیلی کُنده بابا تازه با ماساژ و تقویت و ماسکهای مختلف هم سرعتش بیشتر نمیشه که نمیشه . من بااااید این حساسیت رو از خودم دور کنم ، موهام خیلی بلند بود و تو یه لحظه خیلی کوتاه کردم ، پشیمونم ، ولی کاریه که شده . باید استرس و ناراحتی و تلاشهای بیفایده رو کنار بذارم و تمرکزم رو روی چیزای دیگه بذارم . تاز
سلام ظهرتون شاد و شنگولاول از نل تشکر کنم، که همین که حواسش بهم هست یه عالمه حس خوب بهم منتقل میکنهاینکه وقتی در زمان هر روزه غایب میشم سراغم را میگیره بهم نشون میده چقدر دوست با توجهی هست. ازت ممنونمدر یک اقدام ناگهانی خواهر نوبت آرایشگاه گرفته بود برای امروززنگ زد و خواهش کرد که باهاش برم و فندق را نگه دارم چون میخواست یه سری کارهای خیلی زمان بر انجام بدهمنم با اینکه یه دنیا کار و برنامه برای امروز صبح داشتم سریع رفتم سراغشاز این طرف شهر د
تو راه رفتن به شرکت رفتم و برای همه ی بچه ها کافی و دونات گرفتم کنار هم بخوریم کلی حس خوبی بهم داد رفتم باشگاه و بعدشم استخر به سرم زد برم یه تغییری به مدل موهام و رنگش بدم تو یه اقدام عجیب رفتم موهامو شکلاتی کردم و لایت های یه کم روشن تر دراوردم بعدشم کراتینه کردم جوری شده که خودم عاشق موهام شدم مژه هامم لمینت کردم به خاطر ساز و بحث موسیقی کلا از بحث ناخن کاشتن و اینا به دورم ولی اونجا به زور داشتم مخمو میزدن که ناخنم بکار و به زور دررفتم و فق
مهم نیست که خوشگل هستم یا نه،چشمام روشنیش به عسلی میزنه یا سبز،فر موهام ریزه یا درشتقدم بلنده یا کوتاهمهم تو یه نفری، توی این دنیا که من رو چه شکلی میبینی تو یه نفری که هر روز میگی:"چرا امروز یه طورِ تازه‌ای قشنگی"و من از تموم دنیا دلم میخوادفقط توی نگاهِ تو خوشگل باشم مهم تو یه نفری تو که چشماتو خرجِ دیدن من میکنی
همونجور که تو پست قبل گفتم یکماهی هر روز روی موهام ماسکهای مختلف میذاشتم و میشستم . اونقد که انتظار داشتم تو رشد موهام تغییر قابل توجهی رخ نداد ، طوری نبود که سوپرایز بشم و در واقع به زحمتی که میکشیدم نمی ارزید . حالا تو ماه بهمن روتین رو تغییر دادم ، از این به بعد هفته ای ۲ بار ماسک میذارم و در نتیجه دو بار موهامو میشورم . روزهای دوشنبه ماسک تخم مرغ ( یعنی ۱ قاشق روغن نارگیل + ۱ قاشق روغن زیتون + ۱ تخم مرغ + ۱ قاشق عسل ) همه رو خووووب ترکیب
سلام روزتون پر از نور و روشناییالهی روشنایی روزهای نزدیک بهار قلبتون را هم روشن کنه و دلتون پر از شادی و انرژی باشهامروز اونقدر کار باید انجام بدم که موندم از کدوم شروع کنمیک سری کارت پستال باید تا قبل ظهر تحویل بدمنزدیک 20 تا پوستر باید طراحی کنم و تا بعدازظهر تحویل بدمجلد یه سری مجموعه مسابقه هست که باید طراحی بشهو باید حتما یه سری به اتحادیه بزنم و نامه ای که برای دارایی زدند را بگیرم و ببرم داراییجواز کسبم فقط دو روز دیگه اعتبار دارهبا
این طور نیست که خسته نباشم، خوابم نیاد، و اگه چشماموُ ببندم خوابم نبره. این طور نیست که نتونم بخوابم. نمی خوام بخوابم.     امروز خاله ی مامانم ناهار دعوت بود. طبق معمول گیر داد به موهام که چرا کوتاهن: "کیجا شه می ره نَزِن! وِنه جِلو ره چه کِتا هاکِردی، بِزچه بَییی!" (="دختر موهاتوُ نزن! جلوشوُ چرا کوتاه کردی، [شبیه] بزغاله شدی!") ممنونم از اعضای این ایل و تبار که منوُ شبیه بزغاله می بینن (گویا بز موهای بالای سرش شبیه چتریه.)
بعد از این همه عمر امروز رفتم موهام کوتاه کردم . البته چند سالیه میرفتم برام خوردش میکرد . اما این بار تصمیم گرفتم کوتااااه کنم . تصمیم راحتی نبود و البته مامانم مخالف . ولی من اهمیت ندادم و به خودم گفتم برو یه کار متفاوت انجام بده . برو و یه حال متفاوت تجربه کن . امروز رفتم و مدل مملی کوتاه کردم . و خیلی حس خوبی گرفتم و خودم رو که تو آینه نگاه کردم چقدر عوض شده بودم و متفاوت . چقدر تو روتین گیر کردم این همه عمر ولی الان دارم کم کم سعی میکنم یه چیزایی
این روزها سرگرمیم رسیدگی کردن به موهامه . دوست دارم خوب تقویت بشن تا این دفعه موخوره نگیرن و خوب و سلامت رشد کنن . از چند تا پیج تو اینستاگرام چیزای خوبی یاد گرفتم ، یکیش اینکه ریزش موهای من هورمونیه چون با الگوی مردانه ریزش داره ، در حقیقت من از سال گذشته از چند تا ویدیوی هندی روغن تراپی رو یاد گرفتم و همون موقع یه دوره یکماهه موهامو روغن تراپی کردم که خیلی خوب بود ، هم فرقم کم پشت بود هم دو طرف فرق سرم تقریبا خالی بود و خیلی ناراحتم میک
رمان رویای بلند
دانلود رمان عاشقانه رویای بلند اثر مهسا صفری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان رویای بلند دختری بنام گیسی است که دختره خودپسندیه ، این دختره خودپرست قصه ما مجبوره بخاطره دلایلی یک سال پیش ( جده ) مادربزرگش زندگی کنه ، مادربزرگی که تاکنون اونو ندیده و اتفاقاتی که واسه گیسیا در این مدت می گذرد داستانی ساخته است به اسمه رویای بلند ، رویای بلندقصه ی رازه ، قصه خنده ها و گریه ها ، قص
چقدر بدم میاد از کسانی که از سر دلسوزی یک جوری رفتار می کنند انگار از تو نسبت به بچه ات دلسوزترند!!  بچه رو که خوابیده تو کالسکه نذار گناه داره » خب وقتی تو مسیر تو کالسکه می خوابه چیکارش کنم ، کالسکه رو خالی ببرم بچه رو بغل کنم؟؟؟ جواب ندادم بهش، تازگیا بزرگ تر شدم حرف رو عوض می کنم هیچ نیازی نیست بهشون توضیح بدم که بشم ملانصرالدین و پسر و  حیوان زبان بسته اش ، که بشویم رویا و پسر و کالسکه اش و آخر سر هم بچه رو بغل کنم هم کالسکه رو :-)بالاخره
تیغ برآورده خورشید، آسمون صافه. آفتاب، گرم و درخشان افتاده تو اتاقم، روی مدخل‌های دانشنامه‌ی فرهنگستان و من لم داده‌م رو نای نرم و قشنگ تختم. موهام بوی نرم‌کننده‌ی محبوبمو می‌ده و جورابای خرگوشیم بهم لبخند می‌زنن. معده‌م اصلاً درد نمی‌کنه، اصلاً! و این قضیه اون قدر اهمیت داره و اون قدر از بهرش خوشحالم که اومدم تا بنویسمش و برگردم پیش ابوالهیجاء اردشیر بن دیلمسپار نجمی قطبی. به‌به! 
یه چن روز نمیتونم پست بذارم بذار الان هرچی دلم میخواد بنویسمزبون من درازه با مامانم زیادی راحتم حرصش میدم حالم جا میاد دوسش دارم شدید ولی .مادر بزرگ پدریمو بگم اول ، همیشه سر به سر ما میذاشت میترسوند برای شوخی ، از موی بلند بدش میومد ، منم که موهام همیشه بلند اون موقع تا پایین کمرم میرسید الان تا زانوم:)بابا عاشق موی طلایی بلنده برای همین کوتاه نمیکنم موهامو ورنگم نمیکنم .مادر بزرگ خانوم اومد منو ترسوند ، منم گذاشتم به وقتش تلافی کنم ، رفت وض
سعی میکنم بعد از این اگه فرصت کنم از شیرین کاری های فندق بنویسم.دراز کشیده بودیم و داشت با ولع زیاد شیر میخورد. در حین خوردن داشت با انگشتای پاش بازی میکرد. منم در حالی که داشتم به کوتاه کردن موهام فکر میکردم، موهاشو نوازش میکردم . یه دفعه احساس کردم که دیگه شیر نمیخوره. نگاهش کردم دیدم داره شست پاشو میخوره !!!!!تو روروعکش بود و طبق معمول رفته بود پشت در اتاق خواب و داشت بند حوله منو میخورد که آیفون زنگ خورد. یه دفعه ای هول کرد و تند حرکت کرد که ب
عید باید توی دلامون باشه.+ولی عیدتون مبارکا باشه:)سال خوب و خوشی رو براتون خواهانم و آرزویی که خودم برای سال جدید دارم اینه که با خودم به صلح برسم،پس برای شماهم آرزو میکنم به صلح درونی برسید یا اگه دارینش،صلحتون پایدار باشه.و به عنوان یک آرزوچه(!)باید بگم که امیدوارم با موهام هم به صلح نسبی برسم و بالاخره یه مدل هیرکاتی پیدا بشه که با این کله‌ی کچل جور باشه!مچکرم.
#ترانه #جدید #بهنام #تاک تا که #تو مثل ی تاکپیچیدی دور و برمحس و حال #قلب منپر #طپش شد، تو سینمنه راه پس واسه فرارنه راه پیش، برا #دیداربی اختیار و بیقراردل و دل میکردم واسه یارتا که اومد #یواشیبوی عطرش تو هواممنو کرد اون بیقرارتا افتادم من، توی دامساکت اما پر حواسنگا کردم تو چشاشگوشو دادم به صداششنیدم ترانه هاشدست کشید لای موهام#منو برد تو رویاهامنمیدونم که چی شدیهو دیدمش #تو سلفیامحالا اون عاشق منحالا من #عاشق اوندست به دستیم ما حالا#خنده
چقدر خوشبختن آدمهایی که راحت خوابشون میبرهآدمایی که یادشونه امروز چندشنبه س، چندمه، کدوم ماهه،کدوم ساله.چقدر خوشبختن آدمایی که ته دلشون خالی نیست.چقدر خوشبختن آدمایی که خدا اینجوری اونارو مسخ نکرده.چقدر خوشبختن آدمایی که جرأت دارن هفتاد و سه سانت موهاشونو کوتاع کنن. نه برای فروش. فقط واسه اینکه به خودشون ثابت کنن پذیرای تغییرات زندگی هستن. و شجاعت کوتاه کردن غم هاشونو دارن.که ثابت کنن نمی خوان تو چشم جامعه زییا باشن.می دونم خوب نیستم.
خسته ام. عصبی ام. خستم. عصبی ام. عصبی و خسته ام و انقدر علامت سوال توی سرمه و انقدر غرق گوشیمم که دلم می خواد گاهی گوشیمو بزنم تو دیوار تا خورد و خاکشیر بشه! خسته شدم دیگه. حالم از هر چی دارم  بهم میخوره از این وبلاگ از موهام. از . دلم می خواد بالا بیارم. دلم می خواد انقدر گریه کنم که بمیرم. دیگه هرگز چیزی نمی نویسم و در اینجا رو تخته میکنم.لعنت به./.
خدانگهدارت وبلاگ مسخره من.
بارون پشت شیشه رفته و دیگه نیست که
دست کنه توو موهام واسم بگه چرا موهات خیسه
اصلا حق با توئه من بد خیابونها چقدر سردن
دارم از اون کوچه رد میشم که تو رو تو.آرام کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
موهامو ریختم دورم و فکر میکنم با اینکه کلی پت و گره‌خورده شده و موخوره هم که قربونش برم، و همه هم میگن برو کوتاه کن و حتی خودمم دیشب با اینکه عزممو جذم کرده بودم شونه‌شون کنم و فقط زورم به نصفش رسید و با خودم گفته بودن میرم دیگه کوتاه میکنم و حتاااااا شانس آوردیم قیچی مناسب تو خونه نبود وگرنه کاملا اون لحظه پتانسیلشو داشتم برم تو حموم و همه‌رو بزنم، ولی این چه سرّی هست که من ته تهش میمیرم برای موی بلند و حاضر نیستم قیدشونو بزنم :(انگار این مو
یاد بچگی بخیر!به طرز عجیبی عاشق عامر خان بودمیعنی از اون عشقا که همه ی فامیل در جریان بودن و کلی عکس ازش جمع میکردم و کلی هم درد عشق میکشیدم .در این حد که میخواستم حتما برم هند و پیداش کنم .(راست و دروغش رو نمیدونم اما آدرسش رو  تو یه رومه دیده بودم.هزار جا هم نوشته بودم یه دفعه گمش نکنم)میرفتم اتاق مامانم اینا,درم قفل میکردم.دونه دونه کت و دامنهای مامانم رو میپوشیدم( به نظرم  خیلی شیک و خانوم میشدم باهاشون)طلاهای مامانم رو  آویزون میک
خیلی وقته ننوشتم حقیقتش وقت نمیکنم یا سرکارم یا میرم خونه و اونجا سرم شلوغه تبلت هم خونه ی پدری میذارم با خودم نمیبرمش چون اونطرف نت ندارم و ترجیح میدم از صبح تا شب که سرکاریم حداقل شبها یکی دو ساعت با هم باشیم و ساعت دوازده شب هم  هفت پادشاه رو به خواب میبینیم.خداروشکر پرونده ی گرفتن مهریه و سکه ها تموم شده پارسال دی ماه به بابام وکالت دادم تمام کارهای مربوط به دادگاه و مهریه رو خودش انجام بده و من پا تو دادگاه نذارم خلاصه تو قسمت اجرای احک
اینو نیگا :))))) خودش میگه من هم زشتم هم سیاهم هم موهام وزوزیه ، عقده ای شدم ، مایه ننگ مامانم بودم ، خواهش میکردم دوستام بین خواستگاریم !!! مسیح علی نژاد - .رهام دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
توی انینه ی ما هیچی یاد نمیگیریم . سرچ کردم کسی نبود شریک هم نوموشم :/ زورش زیاده . خوف منم همینطورم . منحرفه . صد درصد . موهاش کوتاهه خو من موهام یال اسبه :.تیک تاک کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
همه چیز عادیه. کدهایی که روشون کار میکنم حتی اگر از سال 2006 تا حالا دست نخورده باشند و بیش از یک دهه تو پک سی دی تا حالا نگاشون هم نکرده ام عمر طولانیشون که دستمه عادیه. گذر روزها، ماه ها و سال ها هم که به سال مالی شرکت اضافه میکنن عادیه. حتی سفیدی تعداد زیادی از موهام توی سرم عادیه. ولی دیروز یک لحظه به دکمه هایی که جمع میکردم نگاه کردم احساس کردم انگار گرد پیری روشون ریخته ان؛ قوطی داره پر میشه و این دکمه ها چقدر هم قدیمی ان. چقدر زمان گذشته! این
کمی حواسپرتم و کمی گیج، حافظه ام درست کار نمی‌کنه.احساس می‌کنم از فکر کردن زیاد موهام ریخته و داره میریزه. همه کارها رو نصفه نصفه انجام میدم.دلم تنگه برای نور خورشید، این هوای ابری پاییز حالمو بد میکنه تا جاییکه گاهی صبح‌ها احساس تنفر دارم نسبت به این فصل.دلم خونه قبلیمونو میخواد، اتاقمو و پنجره ای که رو به روی گلدسته‌های مسجد بود. دلم اتاق قبلی کارمو میخواد یه پنجره بزرگ نورگیر و پرنده هایی که ماواشون توی بارون،  اون پنجره بود.دلم م
امروز حضور تابستون روُ حس کردم. از تابستون متنفرم. از گرما، از هوای شرجیِِ بی حال کننده ای که باید تحمل کنم. کاش می تونستم تابستون ها تو یه شهر خشک مثل تهران زندگی کنم. از وز شدن موهام، از برافروخته و تیره شدن صورتم، از خیس عرق شدنم، از کم لباس پوشیدنی که اندامم روُ کمتر از روزهای سرد از چشم هام پنهان می کنه، از باز کردن در و پنجره ها یا روشن کردن اسپیلتی که از صداش ناراضیم، از حموم کردن تو هوای شرجی، از چرت های بعدازظهر اعضای خانوادم، و از خیلی
اینجا، یه خونه ی چوبی وسط جنگله.همه چیز در حالت مطلوبه!پرنده ها آواز میخونن یا شاید جیرجیرکا جیرجیر میکنن،بوی سیگار و چوبای خیس یا شایدم بوی قهوه و وانیل،شاید آهنگ knives out از radiohead یا حماسه کولی از queen داره میخونه،قشنگترین لباسم که استایل مورد علاقمه تنمه،موهام شدیدا کوتاه و آبی رنگه یا شدیدا بلند و مشکی که بافته شده،تنهای تنهام یا شاید چندتا از آدمای عجیب زندگیم هم حضور دارن،ازون خنده های مرلین مونرویی روی لبمه یا شاید با حالت واقع گرایان
جایی که میرم برای پیاده روی صبحگاهی خانوما و اقایون اغلب مسن هم میان واسه پیاده روی البته که بینشون جوون هم هست ولی خب اغلب مسن هستن.یکبار که همینطور تند تند راه میرفت و توی افکار خودم بودم با صدای بلند سلام خسته نباشی یک پیرمرد ورزشکار سرم و بلند کردم و لبخندی زدم و جواب سلام دادم ولی این حس خوب تا اخر شب باهام بود و بعد از اون تصمیم گرفتم منم موقع پیاده روی لبخند روی لبام باشه و بجای فکر کردن به انواع و اقسام مشکلات زندگی و بچه ها به ورزشکاره
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها