محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

شب به بیابان تنها منتظرت بودم

دانلود آهنگ جدید راغب منتظرت بودم


در
این ساعت از رسانه موزیکفا شنونده ♫ اهنگ شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ی ناکامی در هجر تو پیمودم با صدای مصطفی راغب به همراه تکست و بهترین
کیفیت باشید ♫


شعر : محمود صناعی | ملودی : مجید وفادار


Download New Music BY : Ragheb | Montazerat Boodam With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa










دانلود اهنگ جدید |STR MUSIC
, کد پیشواز اهنگ منتظرت بودم ورژن جدید
, کد پیشواز منتظرت بودم شکیلا mp3
, کد پیشواز منتظرت بودم با سنتور
, کد پیشواز شب به گلستان تنها منتظرت بودم
, کد پیشواز منتظرت بودم داریوش رفیعی
, کد پیشواز شب به گلستان تنها جدید
, کد پیشواز منتظرت بودم با صدای احسان کرمی
, کد پیشواز شب به گلستان تنها با سنتور8mp3
قسمت ۰3  |   زیرنویس فارسی ۰3 اضافه شدنام اثر : خیلی منتظرت ماندم – خیلی منتظرت شدم – Seni Cok Bekledim – من خیلی منتظرت ماندم – خیلی منتظرت بودم ژانر : درام ، اکشن ، خانوادگی زبان : ترکی استانبولی – سنی چوک بکلدیم زیرنویس فارسی : دارد چسبیده به فیلم (هاردساب) کیفیت فیلم : FullHD1080P و HD-720P و HQ480P محصول سال های : 2020 و 2021 میلادی محصول کانال : StarTv به تهیه کنندگی شبکه : SkalaMedya روز های پخش : بزودی بروزرسانی میشود کارگردان ها : Şahin Altuğ نویسنده : Elif Usman Ergü
پویا بیاتی–پایان پریشانی
ای جمعه ی دیدارت پایان پریشانی
باز آی و خلاصم کن از بی سر و سامانی
از مهر تو لبریزم ای ماه دل انگیزم
برگم که چنین عاشق در پای تو میریزم
با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم
هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم
هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی …
آرامش دل هایی آرام دل مایی
ای پادشه خوبان وقت است که باز آیی
ای پادشه خوبان وقت است که بازآیی بیا مهدی …
پیراهن یارم کو آشفته و آشوبم
یعقوب نی ام اما هم گریه یع
امروزکه منتظرت بودم نیامدی جای خالی تو می دانم با من از چه خواهد گفت جای خالی تو که آشوب به پا می کند همچون ستاره ایدر حجم پوچی که جای گذاشته ای گفت که نمی خواهی دوستم بداری همچون طوفانی تابستانی که رخ می نماید و دور می شود اینگونه خودت را به وقت تشنگی ام از من دریغ می کنی عشق در بدو تولد ندامتی غیرمنتظره به همراه دارد غرق سکوت به یکدیگر پی بردیم ای عشق ای عشق چونان همیشه می خواهم پیراهنی از گل و دشنام بر تن تو بپوشانم وینچنتزو کاردارلی ترجمه :
حضور میم که ساکت نشسته کنار شوفاژ، روی گلیمش آزارم می دهد. به خودم نهیب می زنم که بدجنس نباش، کاری با تو ندارد. کشاورز به پنجره نگاه می کند و می گوید تجربه ی تنها نگاه کردن به یک تپه حتی وقتی می دانی کسی پشت تپه منتظرت است توفیر می کند. تلفنش زنگ می خورد. صدایش را دوست ندارم.دلم نبودنش را می خواهد. چرا برنگشت؟ حتی شب ها به خودش زحمت نمی دهد در هال بخوابد. راضی است من آواره هال بشوم اما بخوابد روی تشک پادشاهی اش. عصر رفتم دوچرخه سواری. سعی کردم در
دانلود آهنگ بردیا با استعداد 
Download New Music Bardia – Ba Estedad
دانلود آهنگ جدید بردیا بهادر به نام با استعداد با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه و اهنگ : بردیا بهادر    تنظیم : پازل بند
متن آهنگ با استعداد بردیا 
دل تو چرا دیگه بیقراره؟
دل منه که هنوز حس بهت داره
ولی بلیطت واسم سوخت و
دیگه هیچ وقت نمیام، استقبالت
ادامه بده این استمرارت
 
حیف نشه یه موقع این استعدادت؟
بذار برسه به استحظارت؛ که رفتم و ب
فقط یه زنگ یه  دیدار همه چیز رو  قشنگ  میکرد  و  تو  زنگ  زدی  وقتشه وقت رسیدن  وقتشه زنگ بزن تلفن بزن آه چه روزی بود  اون  زنگ زد ما به هم مجتاجیم مثل ماهی  به  آب  خدای من اون  زنگ  زد  و  من  از خوشحالی   2 متر  به  هوا  پریدم  منتظر بودم یک زنگ بزنه یه تلفن تا دنیام از این رو به اون رو بشه انتظار تمام شد چه لحظه قشنگی بود وقتی  تلفن به صدا درامد و گفت سلام حالت خوبه اون روز برام مثل
3
زندگی مثه  رویاسدرست یا غلط , عشق یا نفرتهمشون با گذر زمان به خاک سپرده میشن و به آرومی و هیچ اثری میرنهنوزم فکر میکنی همه ی وجودم , قلبم برای تو نیستو منو پس میزنی.؟همیشه نگران این بودم که با تنفر به جای عشق ترکت کنمهنوزم عاشقتمزمانی که همه چیو ول کردی و کنارم زیر بارون وایسادیزمانی که جلو خانوادت برای من سپر بلا شدیتبدیل به کسی شدی که من هرگز تو زندگیم فراموشش  نمیکنممن به این نتیجه رسیدم که خلاف دوست داشتن متنفر بودن نیست ترک کردنهدل
گفته بودم ممکنه نیاز پیدا کنم به چند روز تنهایی یا حتی یک روز تنهایی. بهم گفت اگه تو همچو شرایطی گیر کردی بهم بگو که مقدمات سفر رو برات فراهم کنم. میفرستمت بری هر کجا که خودت بخوای. یک یا هر چند روز که خودت بخوایاعتراف می‌کنم که کیف کردم از این همه درک و همراهیشامروز صبح دنبال یه سری کارای دفتری خسته‌کننده بودم، ظهر که رسیدم خونه با خودم فکر کردم الان درست اون زمانه که نیازه تنها باشم، نیازه یه جا بشینم و تنها فکر کنم. وقتشه اقلا یک روز با خو
من رو زمین تو روی ابرا منتظرم برسی از راهما از اهالی زمینیم اشتباهی رفتی سمت ماهبا اولین پرواز برگرد من زیر آسمون نشستمآغوش من بازه عزیزم من تا ابد منتظرت هستمبا اولین پرواز برگرد منتظرم دلتنگ و بی تابتو میرسی از راه ای کاش بلند نشم هرگز از این خواببلند نشم هرگز از این خواب .قراره زود برگردی قراره خونه روشن شهدارم آماده میشم تا بازم دنیا مال من شهتنم بارونیه مشکی دلم بارونیه امشبچقدر دیدار نزدیکه دارم میسوزم از این تببا اولین پرواز برگرد
وقتی شغلت دامداری باشد اما روحت عاشق طبیعت، وقتی قلبت به اندازه مشت دستت باشد اما دلت دریایی از عشق و وقتی ساکن خانه‎ای گرم باشی اما همسایگی‎ات بيابانی سوزان، این می‎شود که پیرمرد روستایی مرودشت می‎شوی با سی سال پای پیاده در بيابان رفتن. می‎شوی پیرمردی که سی سال آب روی دوشش می‎گذارد و روی زمین سنگلاخی که حتی مال (چهارپا) نمی‎تواند برود، گام برمی‎داری و می‎رسی به آن‎جا که حیوانات منتظرت هستند. می‎رسی به آن‎جا که نه لبان تشنه جان
دانلود آهنگ پویا بیاتی به نام پایان پریشانی
 
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی به نام پایان پریشانی
Download New Music Pouya Bayati – Payane Parishani

متن آهنگ پویا بیاتی پایان پریشانی
ای جمعه ی دیدارت پایان پریشانی باز آی و خلاصم کن از بی سر و سامانی از مهر تو لبریزم ای ماه دل انگیزم برگم که چنین عاشق در پای تو میریزم با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی آرامش دل هایی آرام دل مایی ای
دانلود آهنگ پویا بیاتی به نام پایان پریشانی
 
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی به نام پایان پریشانی
Download New Music Pouya Bayati – Payane Parishani

متن آهنگ پویا بیاتی پایان پریشانی
ای جمعه ی دیدارت پایان پریشانی باز آی و خلاصم کن از بی سر و سامانی از مهر تو لبریزم ای ماه دل انگیزم برگم که چنین عاشق در پای تو میریزم با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم هر جمعه نه هر لحظه من منتظرت هستم بیا مهدی آرامش دل هایی آرام دل مایی ای
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی بنام پایان پریشانی با بالاترین کیفیت










Download New Music Pouya Bayati – Payane Parishani
ترانه و موزیک: پویا بیاتی , تنظیم: امید سلیمانی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …










 
متن آهنگ جدید پویا بیاتی بنام پایان پریشانی :
ای جمعه ی دیدارت پایان پریشانی باز آی و خلاصم کن از بی سر و سامانی از مهر تو لبریزم ای ماه دل انگیزم برگم که چنین عاشق در پای تو میریزم با یاد تو سرمستم دل بردی و دل بستم هر جمعه نه هر لحظه من
چند روز بوددنبال بهونه بودم ببینمتولی نمیشدامروز ظهر وقتی مامان و خاله میخواستن برن بیرون گفتم میبینمتولی نیومدیشب اصلا انتظار نداشتم بیای پارککه‌اومدی و کلی تو دلم خوشحال شدم.بعد از قدم زدن و حرف زدن و خندیدن و گرفتن دستات موقع سوار ماشین شدنبه صورت خیلی جدی بهت گفتمکه نساء مراقب خودت باااشیکم شکه شدیچیزی نگفتیبا سرت گفتی باشهیه روزی که بزرگتر شدییه روزی که یکی رو دوست داشتییه روزی که یکی دوستت داشتیه روزی که منتظر کسی موندییه روزی ک
.
نذر کرده امیک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد***یک روزی که خوشحال تر بودممی آیم و می نویسم کهاین نیز بگذردمثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است***یک روزی که خوشحال تر بودمیک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست***یک روزی که خوشحال تر بودمنذرم را ادا می کنمتا روزهایی مثل حالا
الان جای تنها کسی که نمی‌خوام باشم خودمم.امشب برای اولین بار فکر کردم کاش اصلاً هیچ‌کدوم از این چیزا پیش نمیومد. کاش نمی‌دیدمت اصن، کاش الان اینجا نبودم. کاش همون اول دبیرستان رفته بودم هنرستان و مسیر زندگیم در تک تک جزئیاتش با الان فرق می‌کرد. کاش الان دانشجوی نقاشی بودم و تا سه صبح سیگار می‌کشیدم و درباره‌ی فلسفه ی هنر با دوستام که هر پنجشنبه گروپ سکـ.س میکردیم، گه می‌خوردم:))))))))))))کاش اون جلسه‌ی اول مردادو نمیومدم.کاش جای نون بودم. مطم
ای کاش تو زندان بودم. کاش حکم ابد داشتم و تا اخر عمرم اون تو بودم. اونطوری فقط یه زندانبان بود که بهم زور میگفت اما الان همه بهم زور میگن.ننه بابا شوهر برادر بزرگتر مدیر .ای کاش تو زندان بودم. حداقل اونطوری به خودم میگفتم تو زندانم و اسیرم. اما الان بیرون از زندانم و اسیرم. خیلی تقصیر فندق نیست.زورگوهای اطراف دست و پای منو بستن. ای کاش تو زندان بودم :(
دانلود مداحی حسین سیب سرخی غروب عاشورا تو رفتی من تنها
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیغروب عاشورا تو رفتی من تنهااز نفس افتادم تا افتادی از پاای کاش سر تو روی نیزه ها ندیده بودمای کاش بالا سرت تو قتلگاه رسیده بودمسیدنا العطشان یا اخا الامظلومیه دنیا درد و غم یه عده نامحرمنگاهت از نیزه به زخم دل مرهمای کاش سرتو کنج ویرونه ندیده بودمای کاش بالا سرت تو قتلگاه رسیده بودمای کاش تنتو زیر دست و پا ندیده بودمای کاش بالا سرت تو قتلگاه
صبح ساعت نه بیدار و با تبلتم مشغول شدم. چسبیدم به مبل و تا سه ساعت و نیم بعد نشستم. a صبح رفته بود بیرون و ظهر که اومد من از رو مبل پا شدم ‌و یه نیگا به خودم کردم؛ هنوز صورتمو نشسته بودم، مسواک نزده بودم و لباسمم عوض نکرده بودم 
رفتی تا با رفتنت من تو را در دور دستها بیابم در دوردست‌ها در کوره راهی جاده ای دورافتاده قراری در در راهی دور و بی پایان منتظرت هستم فراموشم نکن مرا که برای دیدنت آنقدر راه رفتم که جاده از من خسته شد قراری دارم در دوردست‌ها جایی که هیچ غریبه ای نتواند بر هم زدن آنرا
باید ثبت بشه روزی که تباه بودم اما عقلم اجازه نداد با اون حال برم بشینم سر کلاس بشری. و اگه ذره‌ای بدونید از عشق بی‌پایان من به این مرد و اینکه لحظه‌ای از کلاساشو از دست نداده‌م در این هفت ماه و تنها برنامهٔ ثابت حال‌خوب‌کن من در هفته‌ تاریخ‌ادبیاتشه، می‌فهمیدید چقدر تباه بودم که نرفتم. گوشهٔ بوفه نشستم، تا ساعت هفت. همین.فردا، از فردا. قول می‌دم.پ.ن: ساجده بغلم کرد، بالاخره. الان دیدم اس‌ام‌اس داده: من به حسابت می‌رسم.» بیا برس.
توی عجیب ترین دوره ی زندگیمم.بی خوابی ایی مطلقا بی منطق و یه سری مشکلات دیگه همه با هم آوار شدن سرم و آیا روا نیست واسه اولین بار تو زندگیم گشاد بشم و سیصد و چهل و دو هزار تومن برینم تا لباس خوشگل مورد علاقمو بخرم؟اون لباسه فقط به من میاد.باور کنید.حتی اگه زشت ترین بلاگر دوران باشم ولی همه میدونن توی اون لباسه چقدر خوشگل شده بودم وسط اتاق پرو.دختر فروشنده ی بیشعور در اتاقو کامل وا کرد و یه ملت ریختن نگام کردن.تنها بودم.از خجالت مُردم.ولی خوشگل ش
مطلب در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب را میتوانید به صورت کامل از سایت هفتاد و پنج دانلود دریافت کنید.در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاببا سلام خدمت شما دوستان عزیز قفس تاریک خبروان متن زیر را در یک بند ادامه دهید در اتاق نشسته بودم و به کتاب ادامه نوشته کتابخانه فکر روشن دبستان ابتدایی اکسیر دانش درس شانزدهم کتاب خوانی ادامه در اتاق نشسته بودم وبه کتاب های کتاب
بخشی از این آهنگ:واسه خاطر تو بود اگر یه عمر مست شدماگه به قول خودت پاپتی و پست شدممن که آروم بودم پشت تو دعوا کردمحرف بد بلد نبودم که به هم وا کردمتو گفتی پشت من هستی تو بهم قول دادیمن شرارتی نبودم تو منو هل دادیمن رفیق باز بودم با تو دلم تنها شدواسه خاطر تو بود پام به زندون وا شدبا وجود اینکه واست میدونستم مردمواسه وایسادن به پشت تو ابد هم خوردمنه ملاقات من اومدی نه من زنگ زدمببین سلولمو با بخت خودم رنگ زدممامورای زندونم عین خودت دیووننمن تن
تلفن و برداشتم و سعی کردم بعد از مدت ها هرچی از منا دیدم بهش بگم اما اونم ناحقی نکرد گفت حتی چرت و پرت گفت حتی ناراحت شدم اما گفتم و گفت. میدونی اخرش چی شد دیدم نمیتونم تحمل کنم زندگی کردن کنار هیچ کدوم از آدمای اطرافمو خب آرههههه معلومه منی که تمام تمایلم به سمت خانوادمه و خانواده ای که تمایلی به سمت من ندارن بایدم با مرگ یه دوست از پا دربیام بایدم روزی صدبار چیزایی رو دوره کنم با خودم که تحمل زندگی و برام سخت کنه بعدشم هی روز به روز بیشتر بمون
داستان تا اونجا پیش رفت که یه روز صبح یکدفعه و آنی ! بله کاملا از قبل تعیین نشده ، دلبسته یکی از کارمندای خودم شدم !ناراحت بودم به این دلیل که هیچوقت این رابطه رو هیچوقت با هیچیک از کارمندام دوست نداشتم ، کلا  کار و رابطه نیاز به کنترل داره که من نه وقتش رو داشتم و نه توانش رو!ناراحت از اینکه وسط حجم زیاد کارهام این داستان پیش اومده بود و نیاز به وقت داشتناراحت بودم چون زینب شرایطش رو نداشت !( توضیحش رو بعدا میدم)ناراحت بودم چون انتخاب نکرد
به نام هستی بخش احساسسلام بانو!صدایم را از شهر یزد، دارالمومنین میشنویچند ساعتی میشود که رسیده ایم و برایم جای خالی تو بیشتر از هر زمانی حس میشود.تا قم خواهر کوچکم سرش را روی شانه و یا روی پایم گذاشته و خوابیده بود.از قم به بعد، همان کفگیر خورده هم اضافه شد و من بین دو خواهر، گیر کرده بودم.آن لحظات ، از اینکه خواهرانم را اینگونه به آرامش میرساندم خوشنود بودم.اما جای سر تو ردی شانه ام، خالی تر از همیشه بود.کاش تو همسفرم بودی و تو با تکیه به من آر
چهل و یک سال پیش دانشجوی سال اول پرستاری بودم.عجب جدی گرفته بودم .معدل بالا.راضی ولی.خیلی زود مصمم شدم ؛ ترک تحصیل در این رشته داشته باشم.خط قرمز هایی داشتم که،  بودن در این رشته باعث می شد ؛ ازشون عبور کنم ؛ ولی ماندم و امروز من یک نرس بازنشسته خواهم بود؛ با کلی خاطره از بیمارستان ،بیماران،همکاران و دانشجویانی که مربی بالین شان بودم.کم کم نویسندگی ام را آغاز خواهم کرد دنبال وسایلش میگردم.(پرینتر،صفحه کلید ،مانیتور .ووو
کاشکی من خسرو ات بودم نه فرهادت کاشکی از عشق میمردم نه در یادتنامه ات را تا سحر با عشق بوییدم بوی گلهای جنون میداد فریادتبوی گلهای جنون میداد فریادت .زندگی پیچیده شد چون کاغذی در مشت دست تو سهراب تقدیر مرا میکشتاشک های آسمان بر صورتم میخورد نقش تو روح مرا تا آسمان میبردحال من از روز اول هم همین بودست هیچکس جز من مرا این سان نمی آزردهیچکس جز من مرا این سان نمی آزرد رنج یعنی دوری از آن کس که میخواهی خاطرات خانه و یک حوض بی ماهیحال آشوب مرا دریا
 دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
دانلود کتاب
دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
خلاصه کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
قیمت کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم
دانلود رایگان کتاب ای کاش وقتی ۲۰ساله بودم میدانستم
دانلود پی دی اف ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
کتاب کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم
دانلود کتاب
تو ماشین منتظر نشستمبرای این که حوصلم سر نره آهنگ های گوشی رو بالا و پایین می کنمحواسم پرت شیشه جلو می شهقطره ها اینقدر قشنگ خودشون رو می کوبن به شیشه و بعد آروووم سر می خورن پایینیه صدای گوش نواز .یادم نیست آخرین بار کی اینجوری آروم نشستم و بارون رو تماشا کردمچشمام و می بندم، دلم می خواد فقط بشنوم .همه از دور می شنیدن بغض دریا تو صدامههمشون به هم می گفتن غم دنیا تو نگامههمه درهاشون رو بستنتنها موندم زیر بارونتنهایی گاهی یه مرزه بین آزادی و
بیدار شو از رویا و درد کشیدن بیا بیرون. عشقی نیست رویایی نیست کسی نیست کسی منتظرت نیست بیرون و ادمها واقعی ان. غریبه هایی که بی صدا ازت رو به روت رد میشن. عشقی نیست . اغوشی نیست کسی نیست ساعت به وقت شب است قرص " ابد" را بخور بخواب. فردا دوباره افتاب میزند چشمانت را میزند. عشقی نیست.جایی نیست. کسی نیست. باور کن 
یه ساعت 4 میلیونی گرفتم.کلی لباس قشنگ گرفتم.اتکولون داوینچی گرفتم.ب عشق تو
میخواستم بیام خونتون رودر رو با خودت و خانوادت حرف بزنم.
هرشبم شده کابوس اینکه داری ماله کسه دیگه ای میشی.کابوسه اینکه کسه دیگه ای بهت پیام میده.کسه دیگه ای دستتو میگیره
بابات گفتم همه اینهاروبابات قبول نکرد اومدنمو گفت فقط با پدرت باید بیای.پدرم هم نمیاد.از یه طرف هم بابات گفت دخترم نمیخادت اگه میخواست من به نظرش احترام میزاشتم.از یه طرف هم قضیه مریضیت رو بابات
برعکس اونی که فکر میکردمزینب خیلی خوش برخورد بود و از اونجایی که حس منو شنید یه لبخند و حتی بیشتر از اون روی چهره ش اومده بودازم تشکر کرد که حسمو بهش گفتمهمون اول ازش قول گرفته بودم که اگه صحبتهام تموم نشد تا خونه برسونمش و تووی راه باقی حرفهام رو بزنم و اتفاقا همینجوری هم شدسوار ماشین شدیم و تووی راه کلی هم خندید و اتفاقا خیلی شوخی کرد و عین بچه ها ادای حرف زدن در آوردبرخوردش یه جوری بود که من تووی راه برگشت به خونه ترکیبی از تعجب و خوشحالی مح
به نام هستی بخش احساس.سلام فرشته مهربانمبعضی وقت ها انسان ادعایی میکند، اما مگر به ادعاست.اگر به ادعای تنها بود که باید برجام منفعت داشت. اگر به ادعای تنها بود که با گزارش های صد روزه ، کشور گلستان شده بود.نه بانوی من. نه قصدم ی نویسی نیست.ادعا کرده بودم تو را دوست دارم چون لایق دوست داشته شدنی. چون فرشته ای بی همتا از همه نظر زیبایی. ادعا کرده بودم بی هیییچ توقعی دوستت دارم و فقط آرزو دارم که همسفری با من را قبول کنی. اما دوست داش
 خسته رسیدم این بالا و  از خورشید گنده و پیر عکس گرفتم . یه وزنی از روی دوشم برداشته می شد. انگار نقطه جوش افکار منفی پایینه و توی ارتفاع بخار میشن و از توی کله آدم خارج میشن. همه چیزرو توی دامنه ها کم کم جا گذاشته بودم. نشستم فکر کردم. به زندگیم. به دهه بیست سالگیم. انگار بازیگر یه فیلم پر ماجرا بودم.همه چی توش داشته. از مرگ گرفته تا تولد. از عرش تا فرش. از دلتنگی. دلتنگی.و همچنان دلتنگی. دوباره شروع کردن از صفر که نه از منفی و تازه رسیدم به
عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم.همان یک لحظه اول،که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم،که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،بر لب پیمانه میکردم .عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم،که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگینزمین و آسمان راواژگون، مستانه میکردم .عجب صبری خد
تو زیبایی این دنیایی این دنیای پر از ضد حال ها تو خیلی خواستنی هستی الان که اینا را مینویسم چشمام خیسه چقدر سخته که من هیچی ندارم چقدر سخته که شرایطم خوب نیست اما من اصن سختم نیست که دوستم نداری من خیلی خیلی هم راضیم راضیم که توی عمرم انقدر  خوشبخت بودم که تو را دیدم انقدر خوشبخت بودم که دلم پر از حس به تو شد انقدر خوشبخت که طعم  گرفتن دستهات را چشیدم من خیلی خوشبخت بودم که کنار تو شاد بودمکه قلبم برای تو ت
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها