محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

بازمنوشبای تارتوی فراق یارgo

بیا تا بگم بی تو میمیرم عزیزم مرو اشک خون زه فراق تو بریزم مرو اشک خون زه فراق تو بریزم از این زندگی تو فقط سهم من هستی بهاره دلم همه دنیایه من هستی بهاره دل.زمان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
مرگ در شعر فارسی - مولوی
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگو دریغ دریغ
به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
که گور پرده جمعیت جنان باشد
فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد
تو را غروب نماید ولی شروق بود
لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانت این
اینجا چلچله ها به روی نی می خوانندراز لاله های مانده را میدانندیک دسته پرستوی مهاحر اینجا از داغ و فراق لاله ها گریانندهرکس گلی به سینه اش بگرفته با زمزم عشق خاک گل را شسته   گوید گل عزیز و عریان خفته  از داغ و فراق تو همه حیرانندپاها ورم کرده از سختی راه چشم ها نمی خوابند از حسرت و آه دنیا ت در قاب تگاه از داغ و فراغ لاله ها می خوانندآفتاب تمی رسد بر عرصه خاک از کثرت سینه های سرخ و چالاکدشمن ستیزان غیور و بی باکاز
غم زمانه خورم یا فراق یار کشمبه طاقتی که ندارم کدام بار کشمنه قوتی که توانم کناره جستن از اونه قدرتی که به شوخیش در کنار کشمنه دست صبر که در آستین عقل برمنه پای عقل که در دامن قرار کشمز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیستجفای دوست زنم گر نه مردوار کشمچو می‌توان به صبوری کشید جور عدوچرا صبور نباشم که جور یار کشمشراب خورده ساقی ز جام صافی وصلضرورتست که درد سر خمار کشمگلی چو روی تو گر در چمن به دست آیدکمینه دیده سعدیش پیش خار کشمشیخ اجل سعدی شیرازی
لحظه های فراق و تنهاییحجمِ سنگینِ بودنِ بی توانتهای مسیرِ لبخند وابتدای شکستنِ بی توبی تو من از خودم گریزونمبی تو مثلِ یه بیدِ لرزیدهمثلِ باغی که رنگِ سبزش روفصلِ پاییزِ غصه یدهزیرِ شلاقِ دوری از دستاتروی قلبم هجومِ هاشورهاشکِ خشکیده روی گونه م رودستِ بارونِ غصه می شورهعقربک های ساعتم انگاربی تو با لحظه های من قهرنواسه برگشتنِ به اون روزابی توقف عقب عقب میرنلحظه های فراق و تنهاییلحظه های همیشه غمگینهبرفِ سنگینِ غصه ها هرشبروی سقفِ ت
چه شود که به یمن میلاد  خاتم اوصیا(عج)
به سر آید فراق و ظهور کند منجی عالم
به صداقت صادق قسم ، صادق میشوم به عهد و وفا
گر بی لیاقتم خدایا تو مرا لیاقت عطا فرما
به یمن وصال تو و جان سپردن در ره عشقت فردا ما بهشت است بهشت
و بدون تو زندگی رو به فناست بهشت که دور از تو برای خودمان ساخته ایم فردا
جهنم است جهنم
خدایا در زندون بی وفایی اسیر فراقم مکن
به خطا منتظرین خدایا زندانی نکن یوسف زهرا(س)
هرچند که زندانی ما هستیم در فراق یار
اتهام بی وفایی یار مرد
چه شود که به یمن میلاد  خاتم اوصیا(عج)
به سر آید فراق و ظهور کند منجی عالم
به صداقت صادق قسم ، صادق میشوم به عهد و وفا
گر بی لیاقتم خدایا تو مرا لیاقت عطا فرما
به یمن وصال تو و جان سپردن در ره عشقت فردا ما بهشت است بهشت
و بدون تو زندگی رو به فناست بهشت که دور از تو برای خودمان ساخته ایم فردا
جهنم است جهنم
خدایا در زندون بی وفایی اسیر فراقم مکن
به خطا منتظرین خدایا زندانی نکن یوسف زهرا(س)
هرچند که زندانی ما هستیم در فراق یار
اتهام بی وفایی یار مرد
من و جام می ‌و معشوق، الباقی اضافات استاگر هستی که بسم‌الله، در تاخیر آفات استمرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیستتو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات استز من اقرار با اجبار می‌گیرند باور کنشکایت‌های من از عشق از این دست اعترافات استمیان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدمکه گاهی واقعیت با حقیقت در منافات استاگر در اصل دین حب است و حب در اصل دین، بی‌شکبه جز دلدادگی هر مذهبی مشتی خرافات است
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درددل کنم و دردسر شود
ای زخمِ دلخراش لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی باخبر شود
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود
 
 " اشعار فاضل نظری "
سلام امروز از اون روزا بود دلم تنگ شد بدجور.مثل اون وقتا هوای تو بیشتر از قبل در پی نگاهم میزد.زل زدم به ان لاین بودنت ولی دم نزدم خوشحال شدم گوشه ای از این دیار روزمرگی زندگیت را دنبال میکنی.ترسیدم پی ام بدم.گفتم بهت قول دادم که مزاحمت نشم.نه حالا که دلتنگم نه هیچ وقت.آه چه زیباست فراق تو با همه دردها.خوشحالم روسفید این عشق شدم.اولین پست این وبلاگ نگاه کردم به خودم خندیدم چی بودم چی شدم پخته تر شدم.چه زود بزرگ شدم.عشق کودکانه جوانی به کجاها مرا
دانلود مداحی جواد مقدم شبی آخر منه دیوانه از فراق رخ جانانه
شب سوم ایام فاطمیه اول 1398هیئت بین الحرمین طهراننوحه زمینه
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیشبی آخر منه دیوانه از فراق رخ جانانهدر هوای لب پیمانه ، رفتم و رفتم تا در مِیخانهمنه مجنون در به در ، زِ غیر جانان بی خبراز سر شب تا دل سحر ، گهی به دست و گهی به سرحلقه زدم بر در ، حلقه زدم بر درگفتم ای نازنین یارم ، ای که هستی دار و ندارمتا که هستم عشقتو دارم ، در فراقت بیقرارمرحمی ک
غزل از عطار | نی: جمشید عندلیبی | تار: داریوش پیرنیاکان | دستگاه: سه گاه | جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی/دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی/چون جان و دلم خ.گلدیس دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
ببین غم مرگ فرزند چه با حال مادر میکند؟
حال مادر بهمن ورمزیار بسیار بد است، او در غم فراق پسر جوانش که حکم اعدام برای جرم سرقت مسلحانه از طلا فروشی که بعد ا.رزا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دانلود اهنگ مرتضی جعفرزاده انتظار ، اهنگ مرتضی جعفرزاده به نام انتظار دانلود تمام اهنگ های مرتضی جعفر زاده دانلود آهنگ دله عاشق از مرتضی جعفرزاده 
دانلود اهنگ مرتضی جعفرزاده انتظار
متن اهنگ انتظار مرتضی جعفر زاده
باز منو شبای تار توی فراق یار گذشت همه روزای جوونیم توی انتظار گذشت
همه روزای جوونیم توی انتظار گذشت تا کی حسرت و دوری خدا تا کی صبوری
با غم دوری تو سر کنم من چجوری با غم دوری تو سر کنم من چجوری
هی ای دل عاشق این نبود حقت دس
۲۷۶- نظم پریشان یک دو جامم دی سحر گه اتفاق افتاده بود   وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب   رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر   عاقیت را با نظر بازی فراق افتاده بود ساقیا جام … نظم پریشان – یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود – غزل ۲۱۲ – ۲۷۶منبع : فالگیرفال حافظ آنلاین
از عجایب روزگار ما اینه که افرادی، بر خلاف فطرت انسانی، گریه بر فراق محبوب و مصیبت اونو نشانه افسردگی می‌دونن! اونم بدون هیچ دلیلی!!
مگه میشه گریه یعق.آرنیکا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
روایت و بیان خاطرات برداران شهید کاوسی فر به نقل از پدر و مادر شهیدان.
صفات روحی و اخلاقی شهیدان.
تحمل فراق و گذشتن از فرزندان در راه میهن.
غبار روبی و عطر ا.آرام دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد ؟بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد ؟به من که سوختم از داغ مهربانی خویشفراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد ؟سرای خانه بدوشی حصار عافیت اسـتصبا به طایر بی آشیان چه خواهد کرد ؟ز فیض ابر چــه حاصل گیاه سـوخته را ؟شراب با مـن افسرده جان چه خواهد کرد ؟مکن تلاش که نتوان گرفت دامن عمرغبار بادیه با کاروان چه خــواهد کرد ؟به باغ خلد نیاسود جان علوی مابه حیرتم که در این خاکدان چه خواهد کرد ؟صفای باده روشن ز جوش سـینه ا
مداحی نوحه در فراق امام زمان (عج) شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
شور بسیار دلنشین و درد دل: چشمم به راه تا کی چشم انتظار باشم تا کی خمار چشم سرمست یار باشم با صدا.بهین دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
عشق را بد آموخته‌ایم. آموزگاران ما از کودکی تنها وصال آغوش را در ذهنمان زیبا پنداشته‌اند اما هیچ استادی نگفت که گاهی عاشق‌های واقعی، دوری و فراق را ناجی معشوقه خود می‌دانند. کسی که از دل فداکار آنها آگاه نیست.عشق گاهی نرسیدن است؛وگرنه زدودن فاصله‌ها را همه بلدند.!راتین رها - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲بارانم - وبنوشت رسمی راتین رها
بر دلم داغ تو مانده تا ابدبر لبم شعر نخوانده تا ابدیاور بشکسته بال سرخ پردشمن از بامم پرانده تا ابد*شعرها چون بغض مانده در گلودر کجا یابم تو را ? با من بگوعمر من در خوش خیالیها گذشتدر پی تو تا ابد در جستجو*وصل تو ممکن نگردد هیچ گاهچون پلنگی که جهد بر روی ماهرسم این دنیا بنا شد بر فراقبیژن و یوسف نگون در قعر چاه*آه از مکر و فریب روزگاربدگمانی در نهان و آشکارسایه ها هر روز بیش و بیشترسالهای گنگ و پوچ و پر غبار*میکده خالی ز خوبان این زمانپیر ما رفته
کوک می زند پلکهای از هم فراری ام را خیاط نابلد خواب.اما لعنت.  مرور می کند مرا و این روزهای بی برکت را که مثل نفسهای گنجشکی هراسناک از نگاه تیز عقاب . میان دم و باز دم بهت  گم می شوند اصلا برایم قصه بگو مادر بزرگ .از بس عاشق بود. چه میدانست فراق چیست ؟ می گفت ؛اگر پیش اویی باشی که باید. پیر نمی شوی و من دامنگیر نفرین کدام معشوقه بودمکه در تاریکی های نبودنش. هر ثانیه. صد سال نوری شکسته تر می شدم.آرشید
در عجبم از کسی که کوه را می شکافد تا به معدن جواهر برسد،ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد

.

.

.

الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی . الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم . اکنون خود را می جویم ترا یافتم.
الهی بر عجز و بیچارگی خود گواهم و از لطف و عنایت تو آگاهم ! خواست خواست تو است من چه خواهم ؟ ( من چه دانم ؟)

.

.

.

الهی!خواندی تاخیر کردم.فرمودی،تقصیر کردم.عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.اگر گوییم ثنای
یکی از اساتید میفرمود: میدانید چرا روز اول ماه شوال را عید قرار داده اند؟! علتش این است که خواسته اند سر مردم را به این بهانه گرم کنند تا مبادا غم فراق و وداع ماه مبارک رمضان آنان را افسرده کند.
آری آن استاد از دنیا رفت ولی امروز صحیفه ی سجادیه ی امام زین العابدین را مطالعه می کردم که اتفاقا به دعای 45 از این کتاب رسیدم که امام سجاد این دعا را در وداع با ماه مبارک رمضان، هنگام رویت هلال میخواندند. 
  آن هم با سوز و گداز.
فقط به مناسبت پایان
بعضی وقتا میمونم بین دل بستن و دل کندن آخه نمیدونم کدوم کار درستهعاشق باشم فارغ از هر چی دلیل و منطقه یا اینکه سر عقل و منطق بیام :( بعضی موقع ها انقدر دلم میخوادش. انقدر برای اون آدم ذوق دارم :(اما من آدم ایده آل اون آدم شاید نیستم شاید الکی دارم انقدر ذوق میکنم نمیدونمممممخیلی سردرگم هستم +خود درگیری مزمن دارم :|+ نمیدونم که همین آدم صاف و ساده ایی  که هستم بهتره یا اینکه در مورد همه حس های درونیم نباید انقدر صاف و صادق باشم ؟+ دل
همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد~ ~ ~ همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد ~ ~ ~ خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید~ ~ ~ خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد~ ~ ~ چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی ~ ~ ~ خسته ای را که دل و دیده به دست تو سپرد~ ~ ~ نه به یک بار نشاید در احسان بستن~ ~ ~ ساقی ار می ندهی کم ز یکی جرعه درد~ ~ ~ همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد~ ~ ~ هیچ کس بی تو در آن حجره ره راست نبرد~ ~ ~ گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین~ ~ ~ آنکه کوبد در وصل تو کجا باشد خرد~ ~ ~ آستینم ز گ
یک واژه ی سه حرفی بیهودهیک فریب غمگین پژمرده اگرحذف میشد از دفتر واژگان سرگردانپاک میشد از خاطر حزین شبانگاهانباز می گشت لبخند بر لبان خشک روزگارانعشق را می گویماین واژه اگر نبوداندوه فراق، جایش رامی داد به خنده های شکوفه ی صبحِگاهاناین واژه اگر خط می خوردیا که می رفت از خاطر غمین دربندانقفل ها باز میشد یکایک از زندانزنجیرها گسسته میشد از پایکوباناندوه از دفتر شعرهاچونان برگ های پاییزیمی ریخت بر زمین سبکروحانغزل ها شاد و مست سروده می شد
 
مناجات با امام زمان (عج)
مجموعه: آرامش سبز

مناجات با حضرت مهدی (عج)
 خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست   طاقت بار فراق این همه ایامم نیستخالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست****درد و دل با امام زمان (عج)****گلچینها
 
مناجات با امام زمان (عج)
مجموعه: آرامش سبز

مناجات با حضرت مهدی (عج)
 خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست   طاقت بار فراق این همه ایامم نیستخالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست****درد و دل با امام زمان (عج)****فان وسرگرمی
 
مناجات با امام زمان (عج)
مجموعه: آرامش سبز

مناجات با حضرت مهدی (عج)
 خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست   طاقت بار فراق این همه ایامم نیستخالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست****درد و دل با امام زمان (عج)****گلچینهای گوگل
جای او این‌جا نبود. او یک " خدا اندیشِ به تمامه " بود. ناله‌هایش برای متاع دنیا و برای ازدست دادن سریر قدرت نبود. چرا که دنیا پیش چشمش کوچک می‌نمود، چنان که گویی با این جهان غریبه بود. امواج متلاطم اندوه کیهانی ، ساحل آرامشش را در هم می‌کوبید. رنج‌های متعالی هیچ گاه خانه‌ی دل و جان‌اش را ترک نکرد. چون بیگانه‌ای در این جهان زیست و تنها از این جهان رفت. خود را در غربتی محزون و دردناک می‌دید. از آن رو در وقت هجرت، با شادمانی و ابتهاج می‌
آهستگی:کندیارتفاع:بلندیاز ما بهتران:جناز نت ها:فااز وسایل آهنگر:سنداناعصار:قروناعلان:رکلامبا ناخن روی پوست کشیدن:خاراندنبالاپوش:ردابخیه:کن  بزرگ منشی:نببستر:جاپوشاننده:ساترپوشیده:پنهانتازه:نوجمع جانب:جوانبحضور ندارد:غایبحیله گر:شیادحیوان عظیم الجثه:فیلخوب تر:بهترخوب نیست:بدخودنمایی کردن:تظاهردرخت خوش قامت:سروراه:مسیررود آرام:دنساده لوح:زودباورسایه:ظلسپاس خدای را:بحمدللهصدای پاره شدن:جرصیغه عقد را خواندن:صیغه جاری کردنفراق
شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کَنعان گفت:
فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت
دلخوشی امشبم اینه که به جای ۹۰ کیلومتر، فقط ۹ کیلومتر باهات فاصله دارم!!
بهت نزدیکترم ولی دلتنگیم بیشتره
به همه ی کسایی که امشب کنارتن حسودیم میشه
همینطور به هوای سردی که تو رو احاطه کرده
و اون گردوهای تازه ای که باهاشون پذیرایی میشین!
راستی وقتی شنیدم واسه اینکه بیای، زنگ زدی به مامانت باهاش هماهنگ کردی و ازش اجازه گرفتی کلی دلم برات قیژ رفت الهی خانومیتو من
/**/
/**/



 
, دانلود
Remix Mp3 آهنگ قلبم کوه درد مادر
, اهنگ مادر
, دانلود
Remix Mp3 آهنگ لالایی گرشا رضایی
, اهنگ لالایی گرشا رضایی
, کلیپ دل هواتو کرده خونه بی تو سرده مادر
, دانلود
Remix Mp3 آهنگ در فراق مادر محمدرضا طاهرخانی
, دانلود
Remix Mp3 اهنگ مادر ز من یادی کن
, کلیپ آهنگ مادر گرشا رضایی
, کد پیشواز مادر گرشا رضایی
,



درخواستی ریمیکس
دکلمه غزل آن که رخسار تو را با صدای نسرین محمدی   آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد               صبر و آرام تواند به من مسکین داد  وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت                هم تواند کرمش داد من غمگین داد  من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم                        که عنان دل شیدا به لب شیرین داد &nbs
چه فرقی می کند اینکه امسال هزار و صد و سی و نهمین سال غیبت باشد یا هزار و صد و سی و هشتمین سال، وقتی تمام این سال ها با خون دل گذشته و تمام تفاوتش یک سال خون گریه کردن بیشتر یا کمتر است. من نمی توانم جشن های نیمه شعبان را در خود هضم کنم. یا حضرت نور؛ تنها ما هستیم که می توانیم فرارسیدن هزار و صد و چندمین اندوه نیامدنت را مصرّانه جشن بگیریم. آدم چگونه شرکت کند در جشن هایی که با بهانه تو از گناه پذیرایی می کند؟ چطور می شود بهره برد از برخی شادی های غی
زن زیبا چشم:شهلااثر علی شریعتی:چه باید کردنامحدود:بی کرانآدم هفت خط و شارلاتان:قالتاقسخن بیهوده:یاوهاز حالات دریا:مدناشنوا:کرانجام حرکت بدنی:ورزشدرست کردن چای:دم کردنفیلمی با بازی لیلا حاتمی:لیلا  برگه فروش:فاکتورجنگ:رزمجنگنده:رزمجودودلی:شکمربوط به حمل و نقل:نقلیهحرامی:راهزنبازیگر فیلم پشت پرده مه:رزیتا غفاریجدایی:فراقهمسر مرد:ستفراق:قیاز مراکز استان ها:یاسوجپایبند:مقیدخرخر:خرناسشرمگین:خجلانیک خوشه:سنبلهخدمت:سرویسچندین فل
به نام هستی بخش احساسسلام بانوی من. سلام تنها به تو که یادت، تنها مایه آرامش شب های بی قراری من است.حالت چطور است؟ خوب هستی که انشاءالله. چه خوب است که این روزها بیشتر می بینمت و ظاهرا حالت بهتر شده. ظاهرا مشغله هایت کمتر شدند و فرصت های کوتاه برای لذت بردن اتفاق های زیبای اطرافت داری:)اتفاقی به زیبایی مهمانی چون خواهرزاده اتمحبوبِ من! شب دهم را در حالی برایت می نویسم که فردا، کلی آدم (فامیل های پدری) را دعوت کرده ایم افطاری. به قول معروف، از
​بسم المعطّرٌ الحبیبتصدقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم وُ زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده. زن جماعت را کارِ خانه وُ طبخ وُ رُفت و روب وُ وردار و بگذار نکُشد، همین بی‌همدمی و فراق می‌کُشد. مرقوم فرموده بودید به حبس  گرفتار بودید، در دلمان انار پاره شد. پری‌دُخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیه‌چی‌ها بوده و او بی‌خبر، در اتاق شانهٔ نقره به زلف می‌کشیده.حی لایموت سرشاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ ح
نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد ؟بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد ؟به من که سوختم از داغ مهربانی خویشفراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد ؟سرای خانه بدوشی حصار عافیت اسـتصبا به طایر بی آشیان چه خواهد کرد ؟ز فیض ابر چــه حاصل گیاه سـوخته را ؟شراب با مـن افسرده جان چه خواهد کرد ؟مکن تلاش که نتوان گرفت دامن عمرغبار بادیه با کاروان چه خــواهد کرد ؟به باغ خلد نیاسود جان علوی مابه حیرتم که در این خاکدان چه خواهد کرد ؟صفای باده روشن ز جوش سـینه ا
گودال .با وفا قدر تو ندانستندنیزه از قوم بی وفا خوردی
خواستی ما زیاد گریه کنیمزیر سُم ها زیاد پا خوردی
روی نیزه نشستی و من همبارها دیدم احتراق تو راغصه کم نیست در دلم اماچه کنم غصه ی فراق تو راجعفر ابوالفتحی
پایگاه اشعار آئینی جعفر ابوالفتحی_ نِی جَف
همه ی هستی من سلام
حالت خوبه؟
مماغت چاقه؟
روبه راهی؟
ردیفی؟
احوال درسیت چطوره؟
امیدوارم طبق برنامه پیش رفته باشی و از عملکرد خودت راضی باشی
این روزا که همه توی خونه موندیم و بیرون رفتنامون رو به کمترین حد رسوندیم فرصت خوبیه واسه درس خوندن البته اینو قبول دارم که حوصله آدم سر میره ولی تو قوی باش و برای بهتر بودن بجنگ
نمیدونم توی عید چه اتفاقی پیش میاد
دید و بازدید‌ها چجوری میشه!
وچقدر تحمل میاریم که خونه هم نریم!
میدونی
شوق دیدنت یه
بهارم دختر خوشکلم
بی شک قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب  کوچک تو ست
چراکه تو یادگار مهربانترین  وپاک ترین ومعصوم ترین ومظلومترین فرشته آسمانی هستی❤️
اینک در طوفان غضب ناک غم  جانفرسای فراق مادرت  ازنگاه معصومانه وغمناکت سبد سبدسیب می چینیموقد کشیدنت را نفس می کشیم وراه رفتنت را در دنیای بی وفای امروزی سر می کشیمتا که خانم شدنت را در آغوش بکشیم وجانشین  خلف وشایسته مادر جوانمرگ بلکه عزیز ترین مادر ومعلم دنیا شویبهــــــــــــــ
  (خاطرات کوچه)باز هم دروازه شب باز شدقصه درد علی آغاز شدشهر خاموش است و او در زمزمهگریه دارد از فراق فاطمهدرد دارد، درد بی اندازه ایماجرای تازه تر از تازه ایشرح درد و داغ را اندازه نیستاین مصیبت ها که چیزی تازه نیستآسمان دیده است اشک و آه رادرد دلهای علی با چاه رااشک را با ناله ها آمیختهدست بر دامان شب آویختهسر فرو کرده است در گوش زمینلاله ای دارد در آغوش زمینبس که در خود ریخته اندوه راسوز آهش میگدازد کوه رادرد دیرین باز هم تاث
درود.درسشنبه شبِ گذشته موقعیکه آسمان کشور کاملا جنگی اعلام شده بود . بامداد چهارشنبه جمعی از هموطنانمان به امیدی سفر کردند. این افراد همشون تحصیلات عالی داشتن در رشتهای گوناگون.اما ناگهان تیر غیب آنها را درآغوش گرفت سوختند دریغا صدای نالهاشون را کسی نشنید.این مصیبت عظما را بعنوان یک هموطن بتمام خانوادهای داغدار شهیدان جاوید تسلیت گفته وبرای بازماندگان صبر و سلامتی آرزو میکنم .بدانید ملت غیور ایران فراق جانسوز شما را فرام
دانلود مداحی مرده بودم زنده شدم حاج محمود کریمی برای دانلود روی عکس زیر کلیک کنید
مرده بودم زنده شدم عشق تورا بنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
با شهیدانت جان ما هم به قربانت با شهیدانت جان ما هم به قربانت
 
مرده بودم زنده شدم عشق تورا بنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
با شهیدانت جان
چرا فکر می کردم هزار بار نامه برات نوشتم؟همش 3 تا نامه برات نوشته بودم. این نامه 319  هست :)سه سال از شروع نامه نوشتن ها گذشته. حالا من دیگه من جوانی 33 ساله نیستم. من 36 ساله شدم :))خوب هنوز هم حس می کنم جوان هستم. دلتنگتر و کمی خسته ام.نا امیدی، تنها چیزیه که جرات داشتنش رو ندارم. می ترسم ناامید بشم.و من فقط منتظر ماندم. یعنی می شه خدا نامه های من رو بهت برسونه؟ اشتباه بود؟ انتظار کشیدن و نا امید نبودن اشتباه بود بنظرت؟ من اون
نامه‌ی عاشقانه‌ی بسیار خواندنی از زن جوانی که حدود صد سال پیش شوهرش جهت تحصیل به خارج رفته است.این نامه اکنون در کتابخانه‌ی وزیری یزد نگهداری می‌شود:بسم المعطّرٌ الحبیبتصدقت گردم،دردت به جانم،من که مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده، زن جماعت را کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و وردار و بگذار نکُشد، همین بی‌همدمی و فراق می‌کُشد.مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید، در دلمان انار پاره شد.پری‌دُخت تو را بمی
به تو قول می دهم که به خواب روماما هنگام که می خوابماین درختان ساکت واین سکوت را از دست می دهممن مردی را می شناختم که نامش یوسف بودلاغر اندام واز هیاهو بیزارساکت برصندلی می نشستویا که آرام در ایوان قدم می زدمرا دوست می داشتهمانگونه که پرسه زدن در ایوان رابه تو قول می دهم که به خواب روماما من محکوم به سفر هستممن پندار بودممن طیف بودمخنده وگریه ام را هیچگاه باور نکنباور نکن نفس تنگیهایم رانازکدلی ولباسهایم رادلتنگی ام را نیزمن خدمتگذار روح خ
بلبلی زار زار می‌نالیدبر فراق بهار وقت خزانگفتم اندُه مبر که بازآیدروز نوروز و لاله و ریحانگفت ترسم بقا وفا نکندورنه هر سال گل دمد بستان»(مواعظ سعدی)این گفتگوی شاعرانه با بلبلِ هجران‌دیده و دردمند، یکی از درخشان‌ترین فرازهای ادب پارسی است.این بهار نیست که از برابر ما می‌گذرد، این ماییم که در گذر ابرآسای زندگی، از کنار بهار می‌گذریم و هیچ معلوم نیست چند بهار دیگر را در این گذرگاه پرحادثه شاهد خواهیم بود. بلبلی که در هجران بهار ناله س
اگه نویسنده می شدم ازم استقبال نمیشد شاید بخاطر اینکه قبل از نوشتن احتمالا قناعت رو یاد می گرفتم. اگه نویسنده شدید قناعت نکنید. قناعت قلم رو خواهد فرسایید. اگه به قلم پر و بال بدید نوشته به خواننده شوق پریدن میده؛ و بدونید که پر و بال قلم تجارب نویسنده س. ناب ترین نوشته های بشر اونهایی هستن که در حین تجربه فراق نوشته شدن. برای تعالی قلم تجربه رو تعالی بدید.روبروی یه آینه اونقدر خیره به خود بمونید تا یقین پیدا کنید این چهره هیچ جایی در نوشته شما
اگه نویسنده می شدم ازم استقبال نمیشد شاید بخاطر اینکه قبل از نوشتن احتمالا قناعت رو یاد می گرفتم. اگه نویسنده شدید قناعت نکنید. قناعت قلم رو خواهد فرسایید. اگه به قلم پر و بال بدید نوشته به خواننده شوق پریدن میده؛ و بدونید که پر و بال قلم تجارب نویسنده س. ناب ترین نوشته های بشر اونهایی هستن که در حین تجربه فراق نوشته شدن. برای تعالی قلم تجربه رو تعالی بدید.روبروی یه آینه اونقدر خیره به خود بمونید تا یقین پیدا کنید این چهره هیچ جایی در نوشته شما
گزیدهٔ غزل ۱۰۸                    در شهر چو تو فتنه و مردم کش و بیداد          مـــن زیـــســـتـــن خـــلـــق نـــدانـــم کـــه چــســان اســت          تـرکـی کـه دو ابـروش نـشـسـتـه اسـت به دلها          قـــربـــانـــش هـــزارســـت اگـــر چـــش دو کــمــان اســت          گزیدهٔ غزل ۱۰۹       &nbs
آموزش شینیون در اصفهان
برای جلوه عکس ، یک شینیون نامرتب بپوشید. باید فرصت های شادی زیادی برای این سبک نرم و سبک روح فراهم باشد. به سادگی چند رشته موی کناری را از مدل موی شینیون خود بیرون بیاورید و اجازه دهید صورت شما را قاب بگیرند. شینیون های خنثی شده نباید ساختار خاصی داشته باشند.
آموزش شینیون در اصفهان . شش مدل کلاسیک بیشتر مدل مو
دم اسبی - جوان و جذاب
 
اگرچه به اندازه مدل موی شینیون فنی نیست ، اما دم اسبی هنوز هم راه حل مورد علاق
دل ماتم زدهکو دلی تا که به
دلدار دگر بسپارمحالتی کو که به کویت
قدمی بگذارمبه سر موی تو سوگند
که ای باغ امیدمن ماتم زده از دور و
زمان بیزارمحسرت روی شد تو همدم
شب های فراقبه جنون می کشد از
دست تو آخر کارمبا نسیم سحری تا دهمت
پبغامیچشم بر کوی تو با مرغ
سحر بیدارماین پریشانی من کی سر
و سامان گیردای خدا گر نگشایی
گرهی از کارماشک و دردو غم و آه
هر شبه مهمان منندتا سحر همدل خود این
همه مهمان دارمدل ز جان شسته (رها)
در ره تو یاس سفیدتا که باشد چو تویی
ای
آزرم:شرمآفت گندم:سنآماده سفر شدن:رخت بر بستناثر امیل زولا:ترزراکناثر بااک:گوبسک ربا خواراثر پا:رداثر صادق هدایت:ولنگاریاثر فرزانه کرم پور:توفان زیر پوستاز دست رفته:مافاتاز دنیا رفتن:فوت  از علائم نگارشی:ویرگولاز عوامل بیماری زا:میکروباسب مایل به زرد:سمندالتماس:خواهشالفبای موسیقی:نتبدی کردن:شرارتبر سر عروس و داماد ریزند:شاباشبرف همراه با باد:بورانبزرگ:گتبزه:جرمبه حضور شخصی رسیدن:شرف یاببه طور ناگهانی:زرتبه بیماری هاری دچار شدن:
تا نقش خیال دوست با ماستما را همه عمر خود تماشاست
آنجا که جمال دلبر آمدوالله که میان خانه صحراست
وانجا که مراد دل برآمدیک خار به از هزار خرماست
گر چه نفس هوا ز مشکستورچه سلب زمین ز دیباست
هر چند شکوفه بر درختانچون دو لب دوست پر ثریاست
هر چند میان کوه لالهچون دیده میان روی حوراست
چون دولت عاشقی در آمداینها همه از میانه برخاست
هرگز نشود به وصل مغرورهر دیده که در فراق بیناست
اکنون که ز باغ زاغ کم شدبلبل ز گل آشیانه آراست
بر هر سر شاخ عندلیبی‌ستز
دل بریده امتا که تو را به
بوستان یاس سفید دیده امترک دیار کرده ام از
همه دل بریده امشب به سحر نخفته ام
درد به دل نهفته امشاهد ادعای من جان به
لب رسیده امجای تو بزم دیگران شب
من و خیل اخترانروز، من از فراق تو
بال به سر کشیده امترس ز بیم آبرو بغض
تو مانده در گلوشهد لبت ز دیگران زهر
غمت چشیده امناز تو را خرم به جان
درد و غمت به دل نهاناول آشنائیت با دل و
جان خریده امگر نشدی تو قسمتم
شبنم و اشک حسرتمدل خوشم ای
"رها" که از چشم تو من چکیده ام












علت تعویض سنگ قبر سردار سلیمانی چیست؟
سنگ قبر سردار سلیمانی : همزمان با ایام اربعین شهادت سردار دل‌ها، ویدئویی از مراسم تعویض سنگ مزار این شهید عالی مقام توسط فرزندانش منتشر شد.
همزمان با برگزاری مراسم چهلمین روز شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی در کرمان، سنگ مزار جدید این شهید والامقام با حضور خانواد ایشان رونمایی شد. سحرگاه روز گذشته چهار فرزند شهید سلیمانی با حضور بر سر مزار پدر شهیدشان، در غم فراق ایشان اشک ریختند.
در ادامه نماهنگی
بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنمچون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنمهر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بندپادشاهی کرده باشم پاسبانی چون کنمداشتی در بر مرا اکنون همان بر در زدیچون ز من سیر آمدی رفتم گرانی چون کنمگر بخوانی ور برانی بر منت فرمان رواستگر بخوانی بنده باشم ور برانی چون کنمهر شبی گویم که خون خود بریزم در فراقباز گویم این جهان و آن جهانی چون کنمبودم اندر وصل تو صاحبقران روزگارچون فراق آمد کنون صاحبقرانی چون کنمهست آب زندگانی در لب ش
نامه عاشقانه بسیار خواندنی از زن جوانی که حدود صد سال پیش شوهرش جهت تحصیل به خارج رفته است.این نامه اکنون در "کتابخانه وزیری یزد" نگهداری می شود: بسم المعطّرٌ الحبیبتصدقت گردم،دردت به جانم،من که مُردم وُ زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراقِ لا کردار هم مصیبتی شده، زن جماعت را کارِ خانه وُ طبخ وُ رُفت و روب وُ وردار و بگذار نکُشد، همین، بی‌همدمی و فراق می‌کُشد.مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید، در دلمان انار پاره شد.پری‌دُخت تو
دانلود مداحی حسین طاهری آه از اون روز که دنیای من از پا افتاد
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیآه از آن روز که دنیای من از پا افتادرد پا روی پر حضرت حورا افتادنفس حادثه ها را به شمارش انداختاتفاقی که برای من و زهرا افتاداتفاقی نبود خونه سوختاتفاقی نبود در شکستاتفاقی نبود فاطمه رو زمین نشستاتفاقا دیدنش مثل گل پشت در کوبیدنشاتفاقا کشتنش چهل نفر رد شدن از رو تنشمظلومه علی****چشم یک طایفه دنیا چنین روزی بودکارم امروز که دیگر به تماش
به نام هستی بخش احساسسلام به بانوی زیباترین آرزوهای منبانویی که در دنیای رنگارنگ و پر از زیبایی و زشتی ها، زیباترین صورت و سیرت را در تو مشاهده کردم.نمی دانم چطور از خدایم تشکر کنم که توی بهترین را به من نشان داد. همان گونه که حوا را به آدم، خدیجه را به محمد، فاطمه را به علی،  شهربانو را به حسین و. و در عصر ما فاطمه ای دیگر را به شهیدی به نام مهدی باکری.حالا هم تو را، تویی که هم نام بانوی برجسته کربلا، زینب، هستی را به من نشان داد.اکنون هم در
 
"شهر من"
 
شهر من، ای شهر پیکر سوخته!باغ و بستانت سراسر سوختهبا سموم بادها بر دامنتبید بندهای تناور سوختهخاطرات سبز تو دیریست دیربا شقاقی های پرپر سوختهروی دشت سینه خونین توسرو پژمرده، صنوبر سوختهزنبق و یاس و گل و نسرین تودر هجوم باد صرصر سوختهایستاده بر فراز شانه اتنخل قد افراشته سر سوختهدر کنارت مادر از داغ پسرخواهر از داغ برادر سوختهدر دل و در سینه و پهلوی تودشنه و شمشیر و خنجر سوختهاز فراق سینه سرخان شهیداشک در چشم کبوتر سو
بیا که نوبت صلح است و دوستی و عنایتبه شرط آن که نگوییم از آن چه رفت حکایت
بر این یکی شده بودم که گرد عشق نگردمقضای عشق درآمد بدوخت چشم درایت
ملامت من مسکین کسی کند که نداندکه عشق تا به چه حد است و حسن تا به چه غایت
ز حرص من چه گشاید تو ره به خویشتنم دهکه چشم سعی ضعیف است بی چراغ هدایت
مرا به دست تو خوشتر هلاک جان گرامیهزار باره که رفتن به دیگری به حمایت
جنایتی که بکردم اگر درست بباشدفراق روی تو چندین بس است حد جنایت
به هیچ روی نشاید خلاف رای تو کر
دانلود آهنگ جدید پاییز از محمد معتمدی با بهترین کیفیت + پخش آنلاینمن پریشان تر از آنم که تو زخمم بزنی غم چشمان تو بر این دل دیوانه نشستبا که نجوا بکنم این همه تنهایی را باز پاییز رسید و دلم از غصه شکستدانلود آهنگ محمد معتمدی به نام پاییز با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ متن و ترانه آهنگ پاییز – محمد معتمدیباز پاییز مرا یاد تو انداخت ببین سختافسرده دل و ساکت و بی رنگ شدممیروم در دل این جاده ی تنهاییبعد تو باز همان شاعر دلتنگ شد
سه ماهه ننوشتم! فکر کنم تا حالا توی این چهارسالی که وبلاگ رو مینویسم ، چنین دوره ی طولانی ای رو از دست ندادم برای نوشتن! هرچند که جاهای دیگه مینوشتم ولی وبلاگ رو تا حالا این قدر ازش دور نیفتاده بودم! چند تا علت داشت ، علت اول همون همیشگی ، تنبلی بالفطره ای که همیشه تو وجودم بوده!! دومی ، سنگینی بخشا و درسایی بود که این دو سه ماه داشتم.یک ماه اول بخش جراحی رو که مقارن بود با آبان ماه ، تماما پشت پنجره ی اتاق گذروندم ، با یه استکان چای روی میز ، کتا
یه وقت هم  یه چیز کوچیک مثل یه صدا، یه سایه، یه قطعه ی آروم  موسیقی، یه مصرع شعر! چیکار می کنه با روح و روان یه آدم؟! چی میشه که اینجور میشه؟ چه پاییز غریبی بود و چه زمستون غریب تری!  بازم اسفند رسید با غم تلنبار شده ی سال پشت سرش! با خستگی نجویده بلعیده شده از مقاومتی که آخرش  اون جایی شکسته میشه که دیگه نه برگی مونده باشه نه بارونی! جایی که همه چیز این دنیا یخ زده  باشه از سرمایی که دیگه فقط سوزش میشینه به استخون! اون جا که میشه ته ته ص
گاهی
اضطرار آنقدر بالا می گیرد که حتی برادریمان را سرسری می گیریم و فدای ت می
کنیم گویی یادمان رفته که تا همین دیروز هرات یکی از نمادهای پارس بود و بسیاری از
شاعران ، نویسندگان ، عارفان و صوفیان پارسی در این شهر زاده شده یا می زیسته‌اند ،
تکه های وطن سترگمان را که با نیرنگ و زر و زور از مام میهن جدا کردند ما لااقل
نمک نپاشیم بر این زخم فراق آنگاه که در تنگنای زمانه گیر افتیم ، سنجیده گوییم و
پخته که دشمن شاد و دوست مغموم نشویم .  خوشحالم
دانلود مداحی حسین سیب سرخی دوباره دیده ها ابر بهاره
شب شهادت حضرت زینب (س) 1391نوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیدوباره دیده ها ابر بهارهدلای زینبیون بی قرارهدو عالم غرق اندوه و عزا شدکه زینب راهی دیدار یارهدل بسوزهپس از عمری فراق و درد هجرانرسیده وقت وصل جان و جانانبگوید زیر لب زینب حسین جانوقت رفتندوباره خاطراتی شد تداعیبه یادش آمده درد و بلاییشده زینب دوباره کربلاییواحسینا حسینم واحسینم واحسیناخودم دیدم که صحرا لال
در اقدامی انتحاری با هدف تخریب خود باز سیم کارت های گوشی رو ازش جدا کردم. دقیقا ساعت سه بعد از ظهر بود. از اون ساعت تا حالا سه مبحث درس خوندم، یک ساعت ورزش کردم، یک ساعت رفتم مار بکشم که موفق نشدم و تازه رفتم نون  هم گرفتم!از دو روز پیش حس کردم دارم معتاد میشم، معتاد به چرت خوندن و چرت نوشتن بیش از حد نیاز. یه سر که می خوابیدم ندای درونم می گفت این اعتیاد کوفتی رو بذار کنار، نذار بگی "نمی تونم". این پروسه ادامه پیدا کرد تا امروز که اعلام
فقط تک دختر پدر و مادرش نبودکل فامیل او را جواهر میدانستندهمه غیر از ما البتهعشاق دست رد به سینه خورده ی بسیاریاز همین فامیل با هم گلاویز شدندبرای تقدم در عاشق شدنو یکی از این دست به یقه شدنهاخیلی پرسروصدا شدو از بمب خبری فامیلتبدیل شد بهسرتیتر اخبار منطقهخلاصه انها که پسر داشتندسنگ مفت گنجشک مفتبه خواستگاری شتافتندو انها که پسر نداشتند یا پسرشان را قابل نمیدانستندهر پسر قابلی میجستندجواهر فامیل را معرفی میکردندشنیده ها حاکی از این است
چه خوش است یاد یاری که به دل نشسته باشد
چه نکوتر آنکه یادت زدلش نرفته باشد
چه خوش است حال و روزی که به عشق بگذرانی
برسی به کام وکارت زغمش گذشته باشد
چه خوش است آنکه دلبر نگهش  سوی  تو باشد
به نگاه نازنینی غم دل نوشته‌باشد
چه خوش است دیدن یار پس از آن فراق بسیار
که زفرقتش غباری به دلت نهفته باشد
چه خوش است یاد دلدار بنوازدت پگاهی
چه نکوتر انکه عشقت به دلش گرفته باشد
چه خوش است یاد یاری که به دل نشسته باشد
چه نکوتر آنکه یادت زدلش نرفته باشد
چه خوش است حال و روزی که به عشق بگذرانی
برسی به کام وکارت زغمش گذشته باشد
چه خوش است آنکه دلبر نگهش  سوی  تو باشد
به نگاه نازنینی غم دل نوشته‌باشد
چه خوش است دیدن یار پس از آن فراق بسیار
که زفرقتش غباری به دلت نهفته باشد
چه خوش است یاد دلدار بنوازدت پگاهی
چه نکوتر انکه عشقت به دلش گرفته باشد
دانلود مداحی جواد مقدم ناله ی سحرم کربلا
مراسم شهادت امام باقر(ع) و ایام مسلمیه ۹۸هیئت حر رامسرنوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیناله ی سحرم کربلا شوق توی سرم کربلاصد دفعه زائرت شم بازم آرزومه برم کربلابه دلم شوق تو دارم به سرم شوق حرمبه خدا پای فراق تو شکسته کمرمیعنی میشه به اجابت برسه خواهش منمادرم رو به طواف حرم تو ببرمهنوز زیادن به خدا کربلا نرفته هاعجب حکایتی شده من و دوری از شمامیون دل شکسته ها تورو میزنم صدامن نرو
 
ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن
برحال عاشقان خرابت نظاره کن
پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن
خورشید آسمان علی، ماه فاطمه
شام سیاهِ بخت مرا پر ستاره کن
بنگر چه آمده به سرم از فراق تو
زخم دل شکستۀ ما را شماره کن
ما از نفس فتاده و در راه مانده ایم
ما را به روی مرکب لطفت سواره کن
ای سایۀ عنایت تو بر سر همه
بر سائل شکسته نگاهی دوباره کن
باید عریضه ای نویسم برای تو
خواهی بخوان تو نامۀ من. یا که پاره کن
اما
دانلود مداحی مهدی اکبری ریحانة النبی مظلومه ی علی
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیریحانة النبی مظلومه ی علیآه از آن روز که دنیای من از پا افتادردِّ پا روی پر حضرت حوراء افتادنفس حادثه ها را به شمارش انداختاتفاقی که برای من و زهرا افتاداتفاقی نبود خونه سوختاتفاقی نبود در شکستاتفاقی نبود فاطمه رو زمین نشستاتفاقاً دیدنش مثل گل پشت در کوبیدنشاتفاقاً کشتنش چهل نفر رد شدن از رو تنشریحانة النبی مظلومه ی علیچشم یک طایفه دنبال چنین ر
 
از سختی‌ها و تلخی‌های دوره غیبت، دوری شیعیان از مولای خود و محروم ماندن از دیدار جمال آن یوسف بی همتاست. با شروع روزگار غیبت، منتظران ظهور، پیوسته در حسرت تماشای آن سرو بلند فضیلت سوخته‌اند و آه فراق از دل کشیده‌اند.عزیزٌ علیّ أن أری الخلق و لا تری؛ (1)سخت است بر من که همه را ببینم و تو دیده نشوی.البته در دوران غیبت صغرا، شیعیان به وسیله نایبان خاص با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط داشتند و بعضی از آن‌ها به فیض حضور
دل می طپدامشب دلم ز دست خودم هم گرفته استسر تا سر وجود مرا غم گرفته استآمد نگار و دیر نپایید و زود رفتدل از فراق اوست که ماتم گرفته استآن شبنمم که جای به دامان گل نداشتخارم دلم بهانه ی شبنم گرفته استدل می طپد به سینه و لرزان چو جام گلگویی هراس زله ی بم گرفته استراهم به باغ یاس سفیدم گرفته اندگویی خدا بهشت ز آدم گرفته استشب را "رها"امید سحر نیست بعد ازیندنیا ببین که بوی جهنم گرفته است












علی
میرزائی"رها"  
یادداشتی از مریم سنجابی به مناسبت
آغاز فعالیت تشکل مادران، قربانیان فراموش‌شده»
تشکیل انجمن مادران، قربانیان
فراموش‌شده را به تمام مادران، خانواده‌های قربانیان فرقه رجوی و اعضا جداشده
تبریک می‌گویم.
به خانواده‌های دردمند قربانیان،
از طرف فرقه در این سال‌ها ظلم‌های فراوانی روا شده است.
رجوی جنایت‌کار، هم اعضای ربوده‌شده
را به نیستی و تباهی کشاند و هم خانواده‌های مظلوم را سال‌ها به بازی گرفت، خیانت
کرد و سر بزنگاه‌ها به آن‌ها پ
دانلود مداحی جواد مقدم آقا اگه کربلا نرم می میرم
شب هفتم محرم 1397هیئت درب شازده شیرازنوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیآقا اگه کربلا نرم میمیرم پا بوس امام رضا نرم میمیرمدنیا بی تو واقعا کسالت باره هر هفته تو روضه ها نرم میمیرمچشمام اگه تر نشه برات میمیرم هستیم رو نریزم زیر پات میمیرمآقا همه اصرارم رو میدونند امسال نبریم به کربلات میمیرممیمیرم اگه یه شب از روضه جدا بشم اون روزو خدا نیارهمیدونی که این گدا هر شب واسه دیدن
دیشب ، رفتیم حرم . مسیر خیلی شلوغ بود و مجبور شدیم حدود یک ساعت تا حرم رو پیاده بریم.توی مسیر هم چندتایی ایستگاه صلواتی دیدیم و دلی از عزا در آوردیم.کلی هم صحبت کردیم و خندیدیم.هوا هم خنک بود و ابری.حرم البته زیاد شلوغ نبود.مجال زیارتی شد و نمازی و دعایی و بعد هم برگشتیم.توی راه برگشت ، با دو تا از بچه های آذری هم کلام شدم ، دست آخر بهشون گفتم من زبان آذری رو خیلی دوست دارم ، و حتی یه مدتی هم شروع کردم به یادگرفتن این زبان ، و مث بقیه ی زبان ه
ما از خدای گم شده‌ایم او به جستجوستچون ما نیازمند و گرفتار آرزوستگاهی به برگ لاله نویسد پیام خویشگاهی درون سینه مرغان به های و هوستدر نرگس آرمید که بیند جمال ماچندان کرشمه دان که نگاهش به گفتگوستآهی سحر گهی که زند در فراق مابیرون و اندرون زبر و زیر و چار سوستهنگامه بست از پی دیدار خاکئینظاره را بهانه تماشای رنگ و بوستپنهان به ذره ذره و ناآشنا هنوزپیدا چو ماهتاب و به آغوش کاخ و تدر خاکدان ما گهر زندگی گم استاین گوهری که گم شده مائیم یا که
برای مولانا راه خدا، رنگ شادی داشت. در تلقّی او غم را نیز می‌توان از صافی عشق یار عبور داد و تبدیل به شادی کرد. عشق، در نگاه مولانا اکسیری بود که مسِ غم را به طلای شادی بدل می‌کند.شادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش ای غم بر ما آی که اکسیر غمانیم(غزلیات شمس)غم چو بینی در کنارش کش به عشقاز سر رَبوه نظر کن در دمشق(مثنوی، دفتر سوم)می‌گفت که در جان او عروسی برپاست و از اثر این عروسی درونی، جهان را تر و تازه می‌دید:چه عروسی ‌است در جان که جهان ز عک
آشکار:نمایانآیین:دینابر:میغاثر آندره ژید:درتنگاثر جمال میرصادقی:درای شباز درختان:ناروناسب ماده:مادیاناستراق سمع:شنوداسم گذاشتن:نامیدناصل سرمایه:راس المال  انباره:خاندرز:پندبدی:شربدیع:نوبسیار زیاد:خیلیبسیار زیاد:فاحشبه کار گرفتن:صرف شدنبیرق:لواپایان نامه:تزپایتخت سیشیل:ویکتوریاپایتخت فراری:رمپرچم:لواپسوند محو کننده:فرسایپنج ترکی:بشپند گرفتن:عبرتپیش از موعد مقرر آمده:زودرسجرات یافتن عامیانه:شیر شدنجمع کردن:ضمچای فرنگی:
لیلا دوبارقسمت ابن السلام شدعشق بزرگم آه چه آسان حرام شدمی شد بدانم این که خط ِ سرنوشت ِ من از دفتر ِ کدام شب ِ بسته وام شد؟اول دلم فراق تو را سرسری گرفتوان زخم کوچک ِ دلم آخر جذام شدگلچین رسید و نوبت با من وزیدنت دیگر تمام شد، گل سرخم ! تمام شدشعر من از قبیله ی خون است، خون من،فواره از دلم زد و آمد کلام شدما خون تازه در تنِ عشقیم و عشق را شعر من و شکوه تو ، رمزالدوام شدبعد از تو باز عاشقی و باز . آه نه!این داستان به نام تو ، این
نام : فاطمه "سلام الله علیها"کنیه : ام ابیها • ام الائمه • ام الحسن • ام الحسین • #ام_المحسنزادروز : ۲۰ جمادی‌الثانی، سال ۵ بعثتزادگاه : #مکهدرگذشت : ۳ جمادی‌الثانی، ۱۱ق.مدفن : ناشناختهمحل زندگی : مکه • مدینهلقب ها : زهرا • صدیقه • طاهره • راضیه • مرضیه • مبارکه • بتول • سیدة نساء العالمین • #کوثرپدر : پیامبر اسلام صلی الله علیه و آلهمادر : خدیجه علیهاالسلامهمسر : امام علی علیه السّلامفرزندان : حسن • حسین • محسن &
سرو روان من – دورتان
بگردم – همین پیش پایتان – دروغ چرا؟ - واقفید – نوبرانه هایش – در کاممان زقوم
بود
اندرونی – زهرمارمان
شده بود. ویشگون گرفت – هر غلطی دلت می خواهد- اشکت دم مشکت باشد – وابدهی

تا بگویند پخ بر خود
بلرزی –سفر قندهار که نرفته – شگون ندارد پشت سر مسافر هی اشک بریزی
راه برگشنش را شوره
زار و نم زار نکن – جایت سبز- پر بیراه نمی گوید – از دلمان در بیاورد
برگه کردن قیصی – گول
زنک ها – ساروق می کنیم – مهر و موم کردن – کدبانوگری
دل به یاد روی او هر لحظه دارد صد نوا
در خم گیسوی او مانده اسیر و مبتلا
در پی اش هر سو شتابانم به هر کوی و دیار
هم از او جویم نشان از هر کسی در هر کجا
هر کجا پا می نهم در باغ و شارستان و کوه
نقش رویش در خیالستان جان آید مرا
باز یابد جان نو هر کو فکنده رخت تن
بوی دلجویش اگر پیچد در این بوم و سرا
باز باید راه تا انباز باشم با نگار
جز تنم کو حاجبی بین من و آن مه لقا
نیست در گوش دلم جز نغمه دلجوی او
می شتابم زی که او هر دم مرا خواند فرا
نقش از آن قامت ن
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیستطاقت بار فراق این همه ایامم نیستخالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشدسر مویی به غلط در همه اندامم نیستمیل آن دانه خالم نظری بیش نبودچون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیستشب بر آنم که مگر روز نخواهد بودنبامدادت که نبینم طمع شامم نیستچشم از آن روز که برکردم و رویت دیدمبه همین دیده سر دیدن اقوامم نیستنازنینا مکن آن جور که کافر نکندور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیستگو همه شهر به جنگم به درآیند و خلافمن که در خلوت خاصم خبر
 شوارعُنا ینقصها الحبُ و الفنُ و اناسٌ مبتسمة ******************خیابا ن های ما عشق و هنر را کم دارندو همینطور مردمی که لبخند بزنند"جداریات عربی ترجمه ی خودم"* عنوان پست از صادق ابراهیم زاده* هنر اگرچه نان نمی شود ولی شراب زندگی ست/ "ژان پل سارتر"* ادبیات  برای آنانی که به آنچه دارند خرسندند، برای آنانی که از زندگی بدان گونه که هست  راضی اند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراکِ جان های ناخرسند و عاصی ست.زبانِ رسای ناسازگاران
ابر آمد به زیر خود نگریست
اثری از گیاه و سبزه ندید
گفت جایی که سبزه و گل نیست
خوب در آن جا نمی شود بارید
خواست آرام رد شود برود
ابر با آن همه افاده و ناز
ناگهان خاک بر خودش لرزید
از دلش نعره بر کشید پیاز
ابر چون قیمت پیاز بدید
رعد و برق از سر و تنش بگریخت
بعد هم با زبان ابری سخت
گفت ای دوست پنبه هایم ریخت
پنبه ها قطره قطره باریدند
مثل اشک فراق یار از چشم
سیل آمد سپس محاصره شد
دور تا دور آق قلا تا قشم
حجم آبی که بود دور قشم
چون به شدت عظیم و سنگین بود
موعدش رسیده بود در هواپیما باز شد نوری بیرون آمد قامت افراشتۀ مردی که
استقلال و آزادی ایران را با خود به ارمغان آورده بود بر پلکان هواپیما ظاهر شد
امام پله ها را پائین می آمد حکم پیری داشت که عبا بر می کند شکاف انداخت و از
تخته در نفوذ کرد به دلهای مشتاق عاشقانش، همان دم پرنده ای در قفس سینه بال بال
زد، بال زدن پرنده بیدارمان کرد آمدن امام حلاوت و سُکر صبح را داشت این تن دیگر
مال ما نیست پیش از این هم نبود از محفظه چهارم وجود پریده بودیم به شاخه
, دانلود remix mp3 آهنگ پرستوی من کردی چرا کوچ
, کلیپ پرستوی من کردی چرا کوچ
, اهنگ محمدرضا طاهرخانی بی تو مهتاب دلم خاموش و سرده
, محمدرضا طاهرخانی دلتنگتم
, آهنگ بابا کاش میومدی کاش برمیگشتی
, اهنگ محمدرضا طاهرخانی پدر
, محمدرضا طاهرخانی ترانه عشق
, آهنگ در فراق پدر
, محمدرضا طاهرخانی بابا از وقتی رفتیدرخواستی ریمیکس
غم آتیش درد دلامو
کسی نمیدونه رضا جانم
غم چشمۀ اشکِ چشامو
کسی نمیدونه رضا جانم
دیدی آخرشم نرسیدم
آخرش داداشمو ندیدم
تو فراق تو من چی کشیدم
کسی نمی دونه رضا جانم
بیا که تو دام غم اسیرم
حالا که دیگه دارم می میرم
سراغِ تو رو از کی بگیرم
کسی نمیدونه رضا جانم
غم آتیش درد دلامو
کسی نمیدونه رضا جانم
غم چشمۀ اشکِ چشامو
کسی نمیدونه رضا جانم
« کبوترِ مسافرم کجایی ای برادرم »
دم نوحۀ زمزمه هامو
کسی نمیدونه رضا جانم
دم نالۀ بغض صدامو
ک
اس ام اس عاشقانه جدید گزوه سرگرمی مجله اینترنتی ائویمیز : سری جدید از اس ام اس های عاشقانه مخصوص شما کاربران عزیز.  ‌در انتظار تو بنشستم و سرآمد عمردگر چه داری از این بیش انتظار از مَـن…شهریار******************************ای ز غـــم فراق تو جان مرا شکایتیبر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتیگر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظرور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتیعراقی*******************************اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگرترسم که سازد آشکار اسرار پ
اس ام اس عاشقانه جدید گزوه سرگرمی مجله اینترنتی ائویمیز : سری جدید از اس ام اس های عاشقانه مخصوص شما کاربران عزیز.  ‌در انتظار تو بنشستم و سرآمد عمردگر چه داری از این بیش انتظار از مَـن…شهریار******************************ای ز غـــم فراق تو جان مرا شکایتیبر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتیگر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظرور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتیعراقی*******************************اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگرترسم که سازد آشکار اسرار پ
اس ام اس عاشقانه جدید گزوه سرگرمی مجله اینترنتی ائویمیز : سری جدید از اس ام اس های عاشقانه مخصوص شما کاربران عزیز.  ‌در انتظار تو بنشستم و سرآمد عمردگر چه داری از این بیش انتظار از مَـن…شهریار******************************ای ز غـــم فراق تو جان مرا شکایتیبر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتیگر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظرور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتیعراقی*******************************اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگرترسم که سازد آشکار اسرار پ
???? پیامبرم در فراغت می‌نالم
مدتی است امت در پریشانی به سر می‌برد. طوفان سهمگین کرونا بر جهان سایه انداخت و ناگهان درب‌های مسجدالحرام به روی زائران بسته شد، غم روی غم و دل‌ها افسرده گشت. بحران روز به روز اوج گرفت. در این میان گاه‌گاهی خبر وفات یکی از علماء به گوش می‌رسید و این افسردگی را بیشتر می‌کرد. 
چاره‌ای جز صبر - طبق فرمودهٔ الله متعال نبود -، راضی به تقدیر الهی بودیم و باید به خود و رفتار و اعمال خود می‌نگاشتیم و در
 
به نام خدا
عصر جمعه گرفته باز دلم
مثل خورشید در کُسوف اقا
کوچه پس کوچه دلم دارد
حس و حال غروب عاشورا
 
کم کم از حال خویش می فهمم
دل به درگاه نور نزدیک است
حسم از این حضور می گوید
که زمان ظهور نزدیک است
 
آه در واقع بی حضور تو
جمعه ها جمعه های دلگیره
هر چقدرم که باز زود آیی
زودِ زودِ تو باز هم دیره
 
چقَدَر جمعه ها که تنهاییم
چقَدَر جمعه ها که تنهایی
چقَدَر ندبه ها که می خوانیم
در فراقت ولی نمی آیی
 
یا سزاوار محنتیم و عذاب
دانلود فصل چهارم قسمت اول سریال شهرزاد
دانلود سریال شهرزاد قسمت اول با کیفیت عالی و سرعت بالا
لینک دانلود با کیفیت بلوری …

ژانر سریال :اجتماعی,تاریخی,درام,عاشقانه
امتیاز سریال : ۷.۷/۱۰ – ۵,۴۹۷ رای
رده سنی :  —
کارگردانان : حسن فتحی
بازیگران :
پریناز ایزدیار,ترانه علیدوستی,شهاب حسینی,مصطفی زمانی
محصول کشور : ایران
تاریخ انتشار : ۹۹
شبکه پخش کننده :خانگی
زمان هر قسمت : ۴۲ دقیقه
زبان سریال :فارسی
IMDB , Wiki

در مورد&nb
عشق چیز خطرناک و پیچیده ای است. میتواند آدم عوضی را به یک انسان خوب تبدیل کند و می تواند آدمی شریف و صادق را تا پایین ترین درجات انسانی نزول دهد!آگاتا_کریستیبه احتمال زیاد من آخرین نفریم که باید در مورد عشق و دوست داشتن نظر بدم اما روایت های متفاوت دوتا از رفقا در کامنت های زیر یک پست |+| منو قلقلک داد تا منم تفسیر خودمّ بگم !!روزهای رفته از عمرم بهم یاد داده زندگی منشوری از روایت ها و قوانینی هست که منظم در بی نظمی قائده ها و قانون هاست .یعنی هرچق
نامه
ی یک اسیر در بند رژیم عراق به امام خمینی(ره) و پاسخ امام (ره)
بسم
الله الرحمن الرحیم‌
 پدر جان، سلام؛ امیدوارم حالتان خوب باشد. راضی
نمی‌شدم مزاحم اوقات شریفتان گردم، لکن دیگر قدرت تحمل دوری را نداشتم؛ لذا تصمیم
به نوشتن نامه برایتان گرفتم پدرم باور کنید تحمل سختی راحت است، اما تحمل بر
فراق یار دشوار است. پدرم من از بلاد غربت از گوشه زندان غم غبار آلود از هجر_دوست،
با چشمانی غمزده، در انتظار رویت نامه را می‌نویسم. پدرم نامه‌ام را ا
دانلود آهنگ شدم عاشقت منو بی تاب و گرفتار دل بی کسم از علی براتی
شدم عاشقت منو بی تابو گرفتار دل بی کسم تا سحر میمونه بیدار 
دانلود آهنگ علی براتی شدم عاشقت منو بی تاب و گرفتار 
 
شدم عاشقت منو بی تاب و گرفتار
دل بی کسم تا سحر میمونه بیدار
کنارم بمون نور ماه شب تاره کنارم بمون بخدا من تو رو دارم
پدرم گل من گل گلدون من پدرم گل من گل گلدون من
یاد تو هرنفس شده مهمون من …
بیا تا بگم بی تو میمیرم بابا جون
نرو اشک خون ز فراق تو
جایتان سبز – زن گل است .گل رسیدگی می خواهد – شیرینی خورده هم – دلمان بازار شام است
گور پدر .- اعاظم –
لدی الطلوع – زیر بیرق – یک جفت صندل – ران ملخی نزد سلیمان بردن

نشئیگی می آورد –بمیرم
.- هوایی شدن – خدا از زمین بردارد – خسرو – صلاح مملکت خویش خسروان دانند –
به غایت – تفربج –
بلبل یک نغمه دارد و هزار دستان هزار نغمه – موی سپید – سرد و گرم چشیده
عصای دستت – زیاده
عرضی نیست – حی ّ لایموت – مادیان یاغی و طغیان گر – رکاب ندادن – دل بی صاح
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها