محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

کدپیشوازایرانسل خواستم بهت چیزی نگمgo

تو را پنهان می‌خواستمنگاهت را در رگ‌ رگِ جانم پنهان کردماما از چشمانم به بیرون راه کشیدنامت را پنهان‌ترآن‌که با دل نگفتماما بادها از خاک‌ها و خاک‌ریزها گذشتندو بذر نام تو را بر گستره‌ی تمامِ زمین پاشیدندتو را پنهان می‌خواستماما حالا سبز شده‌ای همه‌جاچشمانم را می‌بندمکودکانِ هرجا که بگویینام آشنای تو راخنده خنده بر طبل‌ها می‌کوبندتو را پنهان می‌خواستماما این‌گونه کهحالا چه‌گونه پنهانت کنم ؟رضا کاظمی
یه لحظه صبر کن رفیقلا به لای شلوغی و کلافگی و سخت گرفتن های زندگی خواستم یه چيزي بهت بگم !یه نگاه به پشت سرت بندازمثل همه ی روزایی که گذشتاین روزا هم میگذرهخواستم بگم حواست هست دیگه؟ما یک بار زندگی میکنیمحالا ادامه بده روزمرگی های یک دیوانه
خواستم گلایه کنم گفتند مرد که گلایه نمیکند،هر طور شده جلو مشکلات می ایستد.خواستم اشک بریزم گفتند مرد که گریه نمیکند،مرد قوی تر از این حرف هاست که اشک در چشمانش جمع شودای آقا.این ها همش حرف و شعار استهمین جماعتی که میگویند مرد کم نمیاورد،برایشان از گذشته ام،از بلاهایی که این روزگار سر من آورد ،تعریف کنم حرفشان را پس میگیرنداصلا خدایا.میدانی چیست.من مردانه کم آوردم.
یه لحظه صبر کن رفیقلا به لای شلوغی و کلافگی و سخت گرفتن های زندگی خواستم یه چيزي بهت بگم !یه نگاه به پشت سرت بندازمثل همه ی روزایی که گذشتاین روزا هم میگذرهخواستم بگم حواست هست دیگه؟ما یک بار زندگی میکنیمحالا ادامه بده تازه خودمم میدونم خوشگل شدمسیبیلم بهم میادولنتاینمم مبارک واااای دهنتو مهدی قدیمی .روزمرگی های یک دیوانه
کارن همایونفر: به همه چيزي که می خواستم رسیدم / کارن همایون فر که برای فیلم به وقت شام سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را کسب کرد در گفتگوی اختصاصی با کافه تم.شهریور کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
من هیچ  تقصیری در رفتن برادرک م ندارم!تمام مدت خواستم که بهش بفهمانم مانند ما نشود! در جا نزند.محکم باشد.بلد باشد که اشتباه کند و برای اشتباهاتش عزا نگیرد و خودش را محکوم نکند.تمام مدت خواستم که مانند پدرم نباشد که از ترس پناه میبرد مدام به دین.به قران.به خدا.تمام مدت خواستم که مانند من نباشد.مانند من نباشد که چنان هر سال به سالی انگیزه اش را برای بقا از دست میدهد که فقط کمی بیماری روانی لازم دارد تا دست به خودکشی بزند!تمام مدت خواستم که مان
اجرای زنده و فوق العاده بهنام بانی از محمد اصفهانی:
نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گربه باش.نیاز کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
یه خاطره از وقتی خیلی کوچیک بودم دارم که و برادرم رفته بودیم بازار، و مادرم می خواست از دستفروشی که یه جعبه پر جوجه رنگی جلوی پاش بود برامون جوجه بخره. جوجه ها جیک جیک می کردن و تو اون جعبه که جای سوزن انداختن نبود وول می خوردن. یکی از جوجه ها که رنگ آبی روشن داشت، از بقیه نحیف تر بود و یکم مریض احوال میزد. جوجه های دیگه بهش فشار میاوردن و حتی از روش رد می شدن. من از مادرم خواستم اون جوجه روُ بخره، ولی مادرم مخالفت کرد و گفت مریضه. نگاه من ت
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی به نام خواستم بگم
متن آهنگ خواستم بگم :
به درد رفتنت قسم که استخونمو گرفت همین که خواستی بری غمت امونمو گرفت
ولیغرور لعنتیم جلو.زند دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
خواستم همسفر قلبم باشی نه یک رهگذر بی وفا!
پیش خود می گفتم تویی نیمه گمشده من، اما بعد فهمیدم که هم تو را گم کرده ام هم نیمه ی دیگر خودم
خواستم خزان زندگی ام.کلیپ دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
می‌خواستم خدا را نوازش کنم !
ندا رسید؛  کودک یتیم را نوازش کن
خواستم دستان خدا را بگیرم !
ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر
خواستم چهره خداوند را ببینم !
ندا آمد؛  به صورت مادرت بنگر
خواستم رنگ خدا را ببینم !
ندا آمد؛  بی رنگی عارفان را بنگر
خواستم دست خدا را ببوسم !
ندا آمد؛ دست کارگری را که درست
کار می‌کند ببوس .
خواستم به خانه خدا بروم !
ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن
خواستم نور الهی را مشاهده کنم
ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر
می‌خواستم خدا را نوازش کنم !
ندا رسید؛  کودک یتیم را نوازش کن
خواستم دستان خدا را بگیرم !
ندا آمد؛ دستان افتاده ای را بگیر
خواستم چهره خداوند را ببینم !
ندا آمد؛  به صورت مادرت بنگر
خواستم رنگ خدا را ببینم !
ندا آمد؛  بی رنگی عارفان را بنگر
خواستم دست خدا را ببوسم !
ندا آمد؛ دست کارگری را که درست
کار می‌کند ببوس .
خواستم به خانه خدا بروم !
ندا آمد؛ قلب انسان مومن را زیارت کن
خواستم نور الهی را مشاهده کنم
ندا آمد؛ ازپرخوری وشکم سیر
اونقدر با انگشت اشاره ام دور فنجون قهوه دایره کشیده بودم که اگه فنجون رو از جلوم بر می داشتن می تونستم رو هوا یه دایره فرضی رو با همون قطر رسم کنم .باید حرف می زدم ولی قبلش باید فکرم رو سر و سامون می دادم .  نقل من نقل همون بیت غزل حافظ بود:          از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان                                        &
احسان خوابیده، منم رو کاناپه ولوام، حسم بده، حالم بده، به دلیل یک حرف کاملا مسخره، انرژی ام ته کشیده، دیروز کلی کار کرده بودم از صبح تا عصر ، کمرم داغون بود اما حالم خوب بود، الان بازم می خواستم کار کنم اما یک چيزي به هم ریخت، کاملااااا مسخره، چرا اینطوری شدم؟؟؟:
احمقانه‌ترین چيزي را که می‌خواهی بنویس اما تکراری نباشد.مثلاً من اگر مرد بودم توی رابطه با دخترها چطور می شدم؟ اولین باری نیست که بهش فکر می‌کنم. هربار بی‌فایده است. نمی‌توانم تصورش کنم. اما گمان کنم  به هرحال مرد خوش‌مشربی می‌شدم. دلبر و دست‌ودلباز. اگر از یکی خوشم می‌امد و می‌خواستم باهاش بمانم حسود هم می‌شدم. چیزهای خاک بر سری هم دارند به ذهنم می‌رسند که خب بالاخره چيزي احمقانه و غیرتکراری نوشتم و بیخیال دیگر. 
برداشته کویر مرجان فرستاده خواستم فحشش بدم نتونستم خواستم بهش بگم لعنتی من با این آهنگ عاشق شده بودم نگفتمفقط گفتم این آهنگ ویروونم میکنه تازگیا  از تو گوشیم پاک کردم و براش دو تا آهنگ لیلا فرستادم تا این حد خز و مسخره و واقعیت اینه وقتی مسخره ام وقتی میتونم با آدما روابط ساده داشته باشم میتونم گذشته آینده خستگی دلتنگی شکست و . را لحظه ای فراموش کنم و شاید زندگی همین باشه کاش بتونم همه چیو راحت بگیرم
تاریک بودم و بی انرژی. سیاهی قلبم رو مملو ساخته و راه نفسم بالا نمی اومد. فقط می خواستم یه جا بیفتم و ناله کنم و زار بزنم . کر کره های دنیا رو کشیدم پایین تا برم زار بزنم و دور بشم از همه ی آدما که برای من مرهمی نداشتن. هیچ کدومشون تو دست هاشون شمعی نبود و هیچ کدومشون رو نمی خواستم. فقط می خواستم غرق بشم و بیشتر فرو برم.دلم میخواست بیشتر لوس بشم و بیشتر قهر کنم و هیچ مهم نبود که هیچ کسی هم نیست که منت کشی مو کنه و لوسی ای که کش اومده بود رو جمع و جور ک
 دانلود آهنگ فوق العاده احساسی و عاشقانه سوک خواستم بگم دوست دارم یکی دیگه عشقتو برد+ متن آهنگ
انتشار و پخش اختصاصی توسط : وبسایت عاشقانه حس غم
قسمتی از متن آهنگ خواستم بگم دوست دارم یکی دیگه عشقتو برد
خواستم بگم دوست دارم.یکی دیگه عشقتو برد 
خواستم بگم مال منــــــی.یکی دیگه اسمتو برد
حتی نشد بهـــــت بگم.پیشم بمون ای خوب من
رفتی و عشق اون شدی.عشق تو شد غروب من
برای مشاهده و دانلود آهنگ لطفا به ادامه مطلب مراجعه
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی بنام خواستم بگم با بالاترین کیفیت










Download New Music Pouya Bayati – Khastam Begam
ترانه: پویا بیاتی و علی سلیمانی , موزیک: میلاد اقدسی , تنظیم: امید سلیمانی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …











 
متن آهنگ جدید پویا بیاتی بنام خواستم بگم :
به درد رفتنت قسم که استخونمو گرفت همین که خواستی بری غمت امونمو گرفت ولیغرور لعنتیم جلو زبونمو گرفت خواستم بگم پیشم بشین تا بغضمو هق هق کنم من گریه کردم تا تورو با گریه ه
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی بنام خواستم بگم با بالاترین کیفیت










Download New Music Pouya Bayati – Khastam Begam
ترانه: پویا بیاتی و علی سلیمانی , موزیک: میلاد اقدسی , تنظیم: امید سلیمانی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …











 
متن آهنگ جدید پویا بیاتی بنام خواستم بگم :
به درد رفتنت قسم که استخونمو گرفت همین که خواستی بری غمت امونمو گرفت ولیغرور لعنتیم جلو زبونمو گرفت خواستم بگم پیشم بشین تا بغضمو هق هق کنم من گریه کردم تا تورو با گریه ه
بعد از هفت ماه رمان نخواندن الان که رمان جدیدی را شروع کردم به این حقیقت پی بردم که من برای ادبیات هم رنج می‌کشیده‌ام. کتاب را باز کردم و با انبوه اسم‌ها و آدرس‌های ناآشنا و اطلاعات حوصله‌سربر در چند صفحه آغازین رمان روبرو شدم. اما به جای بستن فایل تحمل کردم. این واکنشم مثل واکنش کسی بود که بعد از ده سال دوباره سوار دوچرخه شده و گرچه لق می‌زند اما می‌داند که باید چه کار کند. قلق رنج و تحملِ بخش‌های کسالت‌بار کتاب‌خوانی بخشی از ناخودآگا
دانلود آهنگ لحظه لحظه تو رو خواستم ولی تو منو ندیدی محمد یاوری
موزیک غمگین لحظه لحظه تو رو خواستم با صدای محمد یاوری به همراه متن آماده ی دانلود میباشد.
کیفیت فایل دانلود 320 میباشد
برای دانلود آهنگ به ادامه ی مطلب مراجعه کنیدموزیک جدید||عاشقانه
دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی بنام خواستم بگم با بالاترین کیفیت










Download New Music Pouya Bayati – Khastam Begam
ترانه: پویا بیاتی و علی سلیمانی , موزیک: میلاد اقدسی , تنظیم: امید سلیمانی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …











 
متن آهنگ جدید پویا بیاتی بنام خواستم بگم :
به درد رفتنت قسم که استخونمو گرفت همین که خواستی بری غمت امونمو گرفت ولیغرور لعنتیم جلو زبونمو گرفت خواستم بگم پیشم بشین تا بغضمو هق هق کنم من گریه کردم تا تورو با گریه ه
پست یکی از دوستامو خوندم فقط خواستم بگم بدجووررررر می فهممت.خواستم بگم منم یکی دقیقا مثل خودت، آخ که حرف دل منو زدی.ماههاست می خواستم راجع بهش بنویسم اما تف سر بالاس لعنتیاین روزا بعد مدتها آرومم، خیالم راحته.محمد خودش می ره اسنپ فعلا و روزی ۵۰ تومنش رو راحت و بی دردسر و بی اعصاب خوردی میاره.شاید الان پیش خودتون بگید ۵۰ تومن روزی چيزي نیست که کسی بخواد ذوقش رو بکنه. اما الان از یه طرف خیالم راحته که تا یک سال ماهی ۱ تومن باباش می ده و با این ر
همسر برام یه دستبند کوچولو زیر یک گرم خرید. خودمم امروز پلاک همون طرح گل رو سفارش دادم. امسال خواستم برای روز زن به خودم حال بدم. تو این چند ساله خودم برا خودم طلا نخریده بودم. .مدتیه می خواستم برا همسر دریل بخرم. فکر کنم اینجا هم نوشتم. خلاصه پریروز داداشم داشت می رفت بازار، ازش خواستم یه سر بره حسن آباد و یکی بخره. درسته گرون شده ولی بالاخره که چی. همسر خیلی دوست داره و کار چوب رو هم بهش علاقه منده. می خوام بندازمش تو کار چوب تا هم یه تفریح با
می خواستم امروز یه کار خاص اینجا انجام بدم ولی خب وقتم رفت!آخه ظهری تا خود پنج م داشتیم به مامانم کمک می کردیم وسایل ترشی خرد کنه. ما که نمی خوریم البته. فقط خودش و پسرشن.الانم هنوز سریالم مونده که باید برم نیگا کنم.به خودم قول دادم حالا که دیگه خودمم یکم بیشتر سعی کنم فعال باشم و کاری کنم که بهم خوش بگذره.اینجی می خواستم واست یه مصورانه بزارم که خب.راستی شهاب حسینی اینا اومدن توی سوپری محلمون فیلمبرداری. همه رو علاف (؟) کردن. میگن
سلامبعد از 5 ماه دوباره اومدم پستهای خودمو خوندم ، جالبه که آخرین بار نوشتم می خوام برم فرانسه ، می خواستم اقدام هم بکنم اما با یورو 20 تومنی حتی نتونستم نزدیکش هم بشم !پریروز با درخواست کاری یک شرکت به ترکیه مهاجرت کردم و در حال حاضر دومین روز کاری خودم رو توی این کشور می گذرونمفعلا که بد نیست ! اما قسمت عجیبش اینجاست که دیروز 50 مرتبه می خواستم استعفا بدم و چمدونم رو بردارم و برگردم ایران!!!دلتنگی بد چيزيه ، خانواده ، دوستان ،خونه ، حتی دلم برای
خواستم بدانی که دلم می خواهد بیایم دیدنت. می
دانم . می دانم دیگر نمی شود تورا دید.
اما راستش از مرور خاطره ها  خسته ام. دلم می
خواهد بیایم  وصورتم را بگذارم روی آن سنگ سیاهی که پنج سال است شده لحافت . شاید
مثل قدیمها  که من بی هوا و آرام صورتم را
روی صورتت می گذاشتم ،لبخند بزنی و  سفت
بغلم کنی. خواستم بدانی که چه دلتنگم این روزها.
 چه می
کنی ؟ کجایی؟ راحتی و خوشحال؟ دیگر درد نداری ؟ دیگر حسرت چيزي را نمی خوری؟
حالت خوب است؟ می بینی؟ .مث
بغضی دارم نمیترکهسختمه توی این روزای بی کسیکسی باشه زمانی حسی داشتالان هیچ حسی نداریشاید حس تنفرشاید حس بی حسیشایدم حس یه تکه چوباما هنوز این دل منهکه میتپه برای اون چشای سیاهخوب بودم نبودم نمیدونمفقط نخواستم اشکاتو ببینم فقط نخواستم عذابتو ببینمچيزي که خواستم آرامشت بودشاید آرامشت و گرفتمشاید اذیت شدیروحم در عذابهعذابی که با لبخند تورها میشه
دانلود اهنگ هر چقدر خواستم فراموشت کنم اما نمیشه (کیفیت 320) لینک مستقیم همراه با متن متن آهنگ نفس نفس از روزبه نعمت الهی : ♫ ♫ نکست وان ♫ ♫. وای از حال هم خبر نداریم. دوریمو این تنهاییو باور نداریم. وای بغضم با گریه وا نمیشه. میخوام فراموشت کنم اما . هر چقدر خواستمدانلود آهنگ روزبه نعمت الهی نفس نفس سوپرایز بزرگ آپ موزیک ، همین حالا دانلود کنید آهنگ جدید روزبه نعمت الهی بنام . لعنت به هر چی رفتنه این بغضه سنگین با منه سنگین تر از خواب زمستو
با یه نفر دعواش شد و از گپ لفت دادلینک گپو دیشب براش فرستادمگفتم اون نیست اگه دوست داری بیانیومدامروز رفتم بش گفتم :+ چرا نمیای حالا ؟- چیه نبودم حس میشه؟+ آره کسی نیست رو مخش برم "به شوخی "- بهتر منم راحت شدم+ حوصله ت سر نمیره ؟ " بازم به شوخی "- نه کلی کار دارم حوصله چی ؟+ باشه جواب سوالمو ندادی چرا نمیای ؟- می خواستم ببینم فضول کیه+ قانع شدم " به شوخی با چند تا ایموجی خنده "آخرش گفت : خب دیگه شرت کمگفتم : نیاز به گفتن نبود &qu
روی یکی از کاستام صدای دوستی رو ضبط کرده بودم که خیلی برام مهم بود امروز که خواستم گوش بدم به اون صدا از واکمن فقط صدای روشن بودنش پخش میشد فکر کردم خراب شده واسه اطمینان بقیه کاستارو امتحان کردم بقیه رو میخوند ولی این یکی که برام مهم بود نه چرا یه وقتایی یه اتفاقایی درست وقتی نباید بیفته میفته اونم برای کسی یا چيزي که با ارزش تره بین همه ی انتخابا چرا این یکی؟
خواهر کوچیکم اومد از گل های گل خونه دو سه تا برگ کند برد بچسبونه تو دفترش. حس کردم گل ها دردشون میاد. رفتم سرچ کردم: "گیاهان درد را حس می کنند؟"چندتا مطلب خوندم فهمیدم درد که هیچ، وقتی با هم حرف میزنن لهجه هم دارن.رفتم بیرون ماست بگیرم، گفت شایان چند تا برگ بچین بیار.خواستم از چنار در خونه بچینم نگاه کردم دیدم برگ نداره. عادی شدن می دونی چیه؟ همینه. چند ماهه برگ نداره اصلا توجه نکرده بودم بهش.خواستم از سرو کنارش بچینم. گرفتمش که بچینمنش
گفت همه چی همیشه همونجوری پیش رفت که میخواستم ولی من هیچوقت راضی نبودم. هیچوقت راضی نشدم. من از همون اول همه چیو اشتباه خواستم. گفتم خب نمیشه از اینجا به بعدو جور دیگه بخوای؟ گفت نه. من خواستنو یاد نگرفتم. میخوام دیگه نخوام. گفتم اینم که یجور خواستنه. گفت اره. انگار نمیتونم نخوام. گفتم میخوای من برات بخوام؟ گفت اره میخوام. گفتم باز خواستی که!!! تو نمیخواد بخوای. خودم برات خواستم. گفت بیا پایین. انقد خدایی نکن. گفتم اره. منم یاد نگرفتم خدایی نکنم. گ
حالا که می دونی سال دیگه کجایی حالت خوب شد؟ حالا که شکل کلی دو سال آینده برات روشن شده دیگه دلت نمی خواد بمیری؟ نمی دونم .شاید. هر چی که هست فقط می دونم من استعداد درخشان نیستم. می دونم که درخشان نیستم. می دونم تا الان وجودم به خواسته هام نکشیده. می فهمی چی میگم؟ چیزهایی که دلم می خواسته با گشاد و ذهن بی در و پیکر جور در نمیان. اصلا چی می خواستم؟ یادم میاد؟ اینکه روی ثانیه هام کنترل داشته باشم. آره. فکر کنم دلم می خواست تلاشگر باشم. از دور یک
خواستم فراموشت کنم .یادت را دفن در میان دغدغه ها تا دگر عاشق نشومنشد انگار . و کالبد شکافی می شود این دل هر شبتا تو را در میان مصلحت ها لحظه ای چشم چرانی کندانگارخاطره هایت قوی ترند از فاصله ها !و ثانیه هایی که پر شده اند از هم نوایی با خیالت بار سفر بسته ام تا در زیر آسمان شهر فراموشی، لحظه ای آرام شوم اما آسمان همه جا یک رنگ است !و مجنون هر دم زندانی شهریست که لیلی در آن خفتهکاش لحظه ای نگاهت در نگاهم چنگ بیندازدتا بفهمی هیچ زندانی حر
درباره مرحوم محمد حسن مامقانی بزرگ اعلی‌الله‌مقامه شریف نقل می‌کنند: گاهی اوقات ایشان در منزلشان مراسم عزاداری برگزار می‌کردند. هنگامی‌که منبری‌ها از ایشان تعریف می‌کردند، حضرت آقا عبای خود را بر سر می‌کشیدند.یکی از دوستان پرسیدند چرا زمانی که ما از شما تعریف می‌کنیم عبا را بر سرتان می‌کشید؟ فرمودند: در دوران کودکی ما خیلی فقیر بودیم. مامقان هم زمستان‌های سردی داشت، یک روز صبح که می‌خواستم به مدرسه بروم برای جلوگیری از سرما از ماد
قبلا تر ها یادمه فکر می کردم دنیای جدید کتابایی که نخوندم انگیزه ایه واسه زنده بودنبه خودم می گفتم : میم تا وقتی که این کتابا هستن چرا زندگی نکنی ؟الان بعد از مدت ها خواستم کتاب بخونم . هنوز یه صفحه نشده حوصلم سر رفت . نه این که اون کتاب حوصله سر بر باشه چون دوسه تا کتابو امتحان کردم و همین بود که بودوحشتناک تر از همه چیز برام اینه که علاقه مو به چیزایی که یه روز دوست داشتم از دست بدمچيزي که همش دارم تجربه ش می کنمحالمو روز به روز بد تر می کنه
خواب دیدم از ساعد دستم یهو داشت خون بیرون میومد، انگار کسی بهش تیغ زده باشه، ولی یادم نمیاد کسی به دستم زد (شاید خودم) یا خودبه خود ازش خون بیرون زد. من دستموُ گرفتم و از این جا به بعد دو تا حدس درباره ی خوابم می زنم: 1. من می خواستم دستموُ به مادرم (و پدرم) نشون بدم، ولی اونا حواسشون به چیز دیگه ای بود و به من توجهی نمی کردن. 2. من نمی خواستم پدر و مادرم دستموُ ببینن، و سعی می کردم ازشون پنهانش کنم. متأسفانه هیچوقت نمی فهمم کدومش روُ تو خواب دیدم، هر
مه تا پایین کوه اومده خیلی خط کشی شده و با مزه, اصلا نمیشه با دیدنش حتی برای یه لحظه هم شده , خوشحال نشد.ولی من از تعطیلات بیزارم.پسر از ضعف مریضی  14 ساعت دیشب خوابیده.هیچ جا نمی تونیم بریم.هیچ کس نیست که باهاش دو کلام حرف بزنم.کلافه ام.
داشتم یه متنی میخوندم و سرم پایین بود.دیدم یه آقای مسنی اومد جلوی باجه ام گفتم بفرمایید در خدمتمگفت کاری ندارم فقط خواستم چيزي بگم و برم !گفتم بفرماییدگفت : خدا وقتی یکی رو دوست داشته باشه۲ تا چیز بهش میدهیکی اخلاق خوبدومی چهره زیبا و دلنشینتو رو ، خدا خیلی دوستت داشته !ازش تشکر کردم و گفتم لطف دارین شما.لبخندی زد و رفت .میدونم که خیلی به من لطف داشت ولی آرزو میکنم خدا خیلی دوستتون داشته باشه.
همه چیز در خبرهای ایران و خاور میانه منفی است. بنابراین من می‌خواستم چيزي درباره غنای فرهنگی‌مان بسازم که در واقع همان ادبیات و سنت بصری ایران است.»…
لب بیش.رسا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
خیلی از چیزایی که خواستم رو خدا بهم نداده. به جاش منو تو موقعیتش قرار داده. و بعدم گفته: اینم چسب و قیچی. حالا بشین خودت کاردستی ت رو درستش کن.+ نمیشد بیشتر لوسم کنی خب؟+ به قول آدام: مِیک ایت هَپِن. دهنمون رو سرویس کرد با این جمله. هر چقدرم که حق داشته باشه.
عصر خواهرش زنگ زد. گفت یادم رفت از مادرت تشکر کنم برای جا دادن مبل‌ها. دلم می‌خواست بگم دو هفته گذشته تازه یادت افتاده؟! زنگ زدی خبری بدی. همونو بگو. بعد تشکر کرد که براش وقت دکتر گرفتم. یک سال بیشتره میگه معده درد دارم، تازه رفته دکتر. یکی از اقوام مادرم منشی یه دکتر معروفه. خودم که رفتم همسر فهمید، هی میگه برای اینا نوبت بگیر. منم اصلا بعدش ازش نپرسیده بودم رفتی دکتر چی شد. خودش می‌گه رفتم دکتر معلوم شد معده‌م خونریزی داره. منم خیلی عادی گ
می‌خواهم برای خواهر چيزي بخوانم بچه‌اش با دوتا دایناسور نزدیک می‌شودو می‌گوید مامان نگاه کن این رکسه علف‌خواره اون خشم شبه که مدادای آتیشی پخش می‌کنه. مامان من فیلمش رو ندیدم الان. بعدا آب‌ها آتیش گرفتن. وردش خونه‌اشون. این‌طوری وردش. مامان اون داستانا قوجاس؟ می‌شه بیاریش پایین ندیدمش.خواهر گفت: ببین اما خرابش نکن مال داداشیه.بچه‌اش می‌دود دنبال خواهر و کتاب را ازش می‌گیرد.خواهرم می‌گوید بیا مدادرنگیات رو جمع کن.آن چيزي که می‌خوا
دانلود آهنگ جدید پازل باند بنام ببینیم همو با بالاترین کیفیت










Download New Music Puzzle Band – Bebinim Hamo
ترانه: هادی زینتی , موزیک: هادی زینتی و عماد طغرایی , تنظیم: پازل بند
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …










 
متن آهنگ جدید پازل باند بنام ببینیم همو :
دوباره بارون میاد آروم میکوبه روی شیشه دلم روم نمیشه رد پاهات مث زخمی که میمونه تا همیشه دلم آروم نمیشه روت تو روم وا شد دوباره دعوا شد یه نفر رفت و یکی دوباره تنها شد اونکه که عشق
کاشا همکار سابق، دوست فعلی ام عاشق مسابقات مانع دار آسپارتان است. آخرین مسابقه اش را ماه ژانویه در آلپ های فرانسه داد و توی برف و یخ. خوبست که لهستانی ست و عادت دارد به دماهای پایین، من از این غلط ها بکنم از ذات الریه رو به موت می افتم و در عرض چند ساعت ریق رحمت را سر می کشم!خلاصه که در فقدان فیزیک و توان بدنی، به دوستم قول داده بودم توی مسابقه بعدی همراهی اش کنم و جزو تشویق کننده ها برایش دست و هورا بکشم و وقتی هن و هن کنان توی گل و لای سینه خیز می
می‌گه متال یعنی یه عده بشینن تو تاریکی مطلق بزنن تو سر خودشون بگن چرا نور نیست در حالی که نور دو قدم اونورتره. خواستم بگم باشه تو حالا دَرِتو بذار چون یه چیزایی دو قدم اونورتره. دیدم خیلی بد می‌شه هیچی نگفتم. مگه متال مال بابامه. بشاش توش اصن. والا.
سبزی های یخ زده آمدند دور مچ پایم، بعد رفتند، قرار شد برای پله ی کمتر و نزدیکتر بودن به دستشویی شب در باشگاه مادر بخوابیم، گربه تمام شب وقتی چشمانم گرم شد غر زد، به دنبال پشه ی گمشده اش بود یا حوصله اش سر رفته بود نمی دانم، شاید فقط چهار ساعت خوابیدم، دیگر حتی شیر و خرما طولانی مدت سیرم نمیکند و این بچه چندین بار محکم به نافم مشت زد، غذا می خواست، من اما پا می خواستم، دلم برای تختم تنگ شده، تخت فنری مهربانم که با قلمبگی های شکمم  با ملایمت رف
بازن دعوا ادامه دار شد :/ دیگه فردا اگه حرفی زد جوابش نمیدم تا ساکت بشه همیشه همینه هرجا از حقم خواستم دفاع کنم طلبکارم میشن.برام مهم نیست دیگه مهم اینه که حرفم رک زدم توهینی نکردم که بخوام پاسخگو باشم.+ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم، بگذار بگویند غیر منطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمی‌زند ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی‌ها که با این توضیح خو
+به وبم نگاه می کنم که بیشتر از یه ساله دارمش، البته اسمش عوض شده ولی از شهریور سال پیش همین اسمیه که الانم هست.حس خوبی دارم از اینکه چندبار خواستم حذفش کنم ولی اینکارو نکردم.خدا بخواد، خواهم بودبرای سالیان سال.از اتفاقام میگم، از اتفاقای زندگیم.از حسای خوبم، حسای بد و تنفر و عصبانیت.+شبتون بخیر.
گریه میکردم، زار میزدم، سکوت کرده بودم و فقط صدای نفس نفس زدنم و گاهی هق هق ام به گوشش میرسید، حتی چند باری انقدر گریه ام شدید شد که قطع کردم ولی هر بار دوباره تماس میگرفت، عزیز دلم ولی با وجود سکوت ممتد من از پشت خط یک ریز حرف میزد و وقتی ازم سوالی میپرسید و جوابی نمیشنید، صداشو نازک میکرد و بجای من جواب میداد، انقدر ادامه داد و ادامه داد که صدای هق هق گریه هام به هق هق خنده تبدیل شد، بنظرم مرد زندگی یعنی همین.***دارم سعی میکنم قوی باشم و بهش رو
تا الان هزار بار موضوعات مختلف به ذهنم رسیده بود که بیام اینجا بنویسم اما هر بار  انقدر سرم شلوغ شد که نتونستم.میخواستم  از ژاله بگم و کاری که قراره شروع کنیم و حکم پت و مت رو داریم! از روز جهانی کودک که خودمون رو قاطی بچه های زیر ۱۲ سال کردیم و رفتیم موزه. (که البته من زودتر رسیده بودم و چون اتفاقی با یه خونواده ای همراه شده بودم فکر کردن فامیل یا آشنا بچه شون هستم. موقعی که ژاله رسیده بود گفته بودن امروز فقط برای بچه های زیر ۱۲ ساله. اونم با
تا دیروز، افتان و خیزان رسونده بودم خودم رو تا حدود پنجاه سال تنهایی، و از خودم پرسیدم چرا داری می‌خونی؟ چرا داری تو این وضعیت کتاب می‌خونی؟ و خوب فکر کردم به جوابی که می‌خواستم به خودم بدم: چون تک‌تکِ این شخصیت‌ها رو، حتی اون شخصیت منفور، فرناندا رو، از آدم‌های واقعی بیشتر دوست دارم. چون این شخصیت‌ها اینجان، حی‌وحاضر، و منتظر تا برم به‌شون سر بزنم، بدون اینکه از تأخیر دلگیر بشن یا طاقچه‌بالا بذارن یا هرچی. و بعد تصمیم گرفتم بدو بدو بر
مادرم دوستی دارد که عادت داشت وقتی خبر پیشرفت کسی می‌رسید چيزي شبیه این می‌گفت: این را من می‌شناسم این‌ها تازه همین پارسال گاوگوسفندهاشان را فروخته‌اند» مادرم هر بار جواب می‌داد: بشر قابل ترقی است!». حالا این عادت از سر دوست مامانم افتاده و گه‌گاه مثلاً  می‌گوید :فلانی چقدر زرنگ شده»جدا از این فضای تفکرِ دوست مامانم، این جمله یاور خوبی است برایم. به گندهایی که زده‌ام فکر می‌کنم. آن‌جاهایی که نباید. جلو آن‌هایی که هیچ نمی‌خواست
اتفاقا عشق یعنی راه را گم کرده باشی اشتباهی را برای بار چندم کرده باشیاتفاقا بهتر است از چشم عاقل ها بیوفتی کارهایی بر خلاف میل مردم کرده باشیگوش به حرف مردم نمیدم اصلا به ما چه مردم چی میگناتفاقا افتادن این اتفاقو مردم شنیدمگوش به حرف مردم نمیدم اصلا به ما چه مردم چی میگناتفاقا افتادن این اتفاقو مردم شنیدمخودم بودم خودم کردم خودم خواستم که تنها از تو و عشق تو آرامش بگیرماگر با من قراره زندگی کردن نداری من در آرامش بمیرمخودم بودم خودم کردم
مهندسی عزیز روزتون مبارک- می‌خواستم امروز تا ۱۲ ظهر بخوابم ‌ و بعد ۱ خودمو برسونم دانشگاه ! ولی چون روز مهندسه باباش ۸ صبح زنگیدم بهم تبریک بگه :/  هم تبریک هم نرم غر زد که چرا فلان ! ممنونم از لطفش ! شماها میخواین تبریک بگین بزارین ۱۰-۱۱ ب بعد تبریک بگین ، آفرین .
این نشونه هایی که میده ، همش آشناس . خواستم بهش بگم جلوش کم نیار . خودتو ضعیف نشون نده . کاش میتونستم دستشو بگیرم و بیارمش بیرون . بیارمش بیرون از دنیایی که از دور قشنگه . ولی خب مگه اینجوری نیست که آدم خودش باید یه چيزيو ببینه ، حس کنه تا بتونه درکش کنه ؟ من میترسم شبای بعد از این روزاش دیگه صبح نشن ! همه ی نشونه هایی که میده ، آشناس .انگار من این آدمو میشناسم . انگار یه روز یه جایی همچین آدمی رو میشناختم . خواستم بگم مثل من نشی که خیلی  دیر بفهم
با عجله اومدم خونه که لباس عوض کنم و سریع دوباره برممی خواستم کلید بندازم و در رو باز کنم که یه تیکه کاغذ روی در خونه بغلی توجهم جلب کردمی شد حدس زد چیه اما عین احمق ها تو ذهنم می گفتم احتمالا چیز دیگه ای روش نوشتهدوبار خوندمش . از خودم بدم اومد اینقدر تو حال و هوای خودمم که حواسم به هیچی دیگه نیست .حتی رفتن آدمها
گرفتم و تمامی پست‌هایم را برچسب زدم، برچسب زدنم به این معنا بود که هر کلمه‌ای در پست که می‌دیدم و به دلم می‌نشست و یا می‌شود گفت چشمانم را می‌گرفت برچسب می‌زدم. خواستم ببینم چه کلماتی بیشترین برچسب را می‌خوند، راستش آن گوسه سمت راست وبلاگ برایم جالب است.فعلاً که: صدا» در جایگاه اول است و بعد از آن: ترس و پنجره.کلمات جالبی هستند.
دیروز تولد یکی از همکارای بنیاد بود که من به این نتیجه رسیدم هنوز هم بر آرمان های خودم با همون شدت و حدت قبلی باقی هستم. یعنی وقتی یاد جنگولک بازی هام میفته از شرم دلم می خواد سر ببرم به گریبان. یکی از نقش هایی که تو تولدها و جشن ها همیشه رو دوش منه عکس گرفتنه. نمیگم عکاسیه چون عکاسی کار هر کسی نیست. (عکّاس بر وزن فعّال به معانی کسی که از بس یه فعالیتی رو انجام  داده  زبده اون کار شده) خلاصه که می خواستم از میز تولد عکس بگیرم در حالی که یه کفشم
توی کوچه پیرمردی رو دیدم که رویزمین سرد خوابیده بود.سن و سالم کم بود و چيزي نداشتم تا کمکش کنم؛اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد.رخت و خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد و مریض شدم .اما روحم شفا پیدا کردچه مریضی لذت بخشی .شهیدمصطفی چمران
به سوی تحوّل
می خواستم ادامه دهم خود رااندیشه‌ای که کهنه نمی‌شد رادفترچه‌ای پر از رقم و کُد رابنیان‌گذار گریه‌ی بی‌خود را!می خواستم ولی نتوانستمترجیح دادم از همه باشم گمبا گونی پر از هوسِ گندم!گردو شوم که نشکندم با دمدر بازی اتل متلِ مردمترجیح دادم و عملش کردماز روزه های بی سحری رفتمتا گات‌های سبکِ دری رفتم!با بُتّه جقّه‌ی قجری رفتمودکای روس را تگری رفتم رفتم که جا نمانم از آدم‌هاتوی رحم، جنین مرا کشتندامّیدِ آخرین مرا کشتندبا طرحِ شَک، یقین
عشق چیست ؟ دلنوشته ای تقدیم به شما عزیزانم
روزی عشق در خانه قلبم را زد ! 
دیدم مظلوم است , تنهاست , کوچک است ! به خانه دلم راهش دادم . 
عشق همیشه در خانه من را میزد , شکلاتی میدادم و میرفت ! 
گاهی صدایش میکردم و با چشمهایش آرام میگرفتم !
اما اینبار در خانه قلبم را زد که همیشگی باشد .
میگفت : او خواسته , او گفته باید در خانه ات باشم !
سخت بود , روزهایی که بی قراری می کرد ! هر چه می دادم آرام نمیشد ! چيزي میخواست که از توانم خارج بود .
اما من صبوری
کلاس پنجم که بودم با معلمم دعوام شد سر دوستم. تکلیفشو ننوشته بود ،معلمم دعواش کرد،دعوای اونجوری هم نبود ولی من چون می دونستم چرا نتوسته انجام بده حقش نمی دونستم.یک کلمه توبیخم حقش نمی دونستم واسه همین ازش دفاع کردم.اولین بارمم نبود سر این چیزا باهاش بحث می کردم،اون روز ناظم یه دعوتنامه داد برا پدر مادرم منم شب منتظر اون بودم که نامه رو بدم بهش، نمی خواستم بابا بفهمه، عصبانی میشد،ناراحت میشد ازم،تنبیه میکرد، ولی اون، هیچی کاریم نداشت ، کمک
خواستم یک از اقساطمُ بدم، دیدم اینترنت بانک اجازه پرداخت نمی‌ده و میگه باید برم شعبه و کارمزد سالانه رو بدم. یدفعه دلم ریخت، ۳ قسط عقب افتاده با کارمزد سالانه می‌شد ۴ برابر موجودی حسابم!اگه پرداخت نکنم، آبروم پیش ضامنم می‌رفت؛ با عجز رفتم سراغ امام زمان (عج). اولین وسیله‌اش برای حل مشکلم خود همین ضامنم بود.
خواستم یک از اقساطمُ بدم، دیدم اینترنت بانک اجازه پرداخت نمی‌ده و میگه باید برم شعبه و کارمزد سالانه رو بدم. یدفعه دلم ریخت، ۳ قسط عقب افتاده با کارمزد سالانه می‌شد ۴ برابر موجودی حسابم!اگه پرداخت نکنم، آبروم پیش ضامنم می‌ره؛ با عجز رفتم سراغ امام زمان (عج). اولین وسیله‌اش برای حل مشکلم خود همین ضامنم بود.
خواستم بگویم اگر سهم من از تماشای دنیا همین هم باشد، همین مرا بس است. نه که بس، سعی میکنم که بس باشد. سعی می‌کنم زیبایی های جهان را جوری ببلعم تا خط برآن نیوفتد.اما بعد دیدم، همیشه کمال گرا بوده ام. تا واقعیت چه شود. عمقش را زیاد میکنم. امیدوارم از این بدتر نشود دیگر.شکر.کاش خوب شوم این بار برای همیشه . 
یه همکار دارم یه ماهه اومده تقریباً. بعد این نمی‌دونم چرا انقدر منو آدم حساب می‌کنه :)))) اون روز گفتم دلمه فرداش دلمه درست کرد برام آورد. دیروزم گفتم کاش آب پرتقال داشتیم امروز برام آب پرتقال آورده بود خودش آب گرفته بود دیشب :))))) می‌خواستم بهش بگم بابا من لیاقت این کارارو ندارم پوووف. :|
اگه دیشب دخترم بعد از خواب عصرش تو بدقلقلی بیداری، یهو جیش نمی کرد! می شد به دیروز بگیم"روز بدون جیش"!ولی نشد. دیروز بی نهایت خسته شدم و داشتم دیوانه می شدم وقتی خانم خانما ساعت 10.30 بیدار شد. می خواستم سرم رو بکوبم به دیوار. .خواهرشوهر برا تولد همسر یه خریده فرستاده محل کار همسر. 
خیلی وقته که سراغی از وبلاگم نگرفتم  قبل از خوابیدان خواستم قران بخونم  اما شارژ گوشیم کم بود گزاشتم گوشیمو شارژ بشه  که یهو وبلاگم  از گوشه ذهنم رد شد گفتم بیام ببینم اخرین پستم کی بوده و . الان پشیمونم که چرا انقدر گذاشتم فاصله بیفته   
بر عکس اون چيزي که فکر میکردم اصلا قوی نیستمبه هر بادی میلرزم و هر سرمایی تو زندگی منو از پا میندازه. اونقدر که حرص خوردم و اونقدر که تو خودم ریختم و اونقدر حالم بد شد که عادت شده بود برای من و دیگران که برم تا اورژانس و با چند تا آرامبخش فقط آروم بگیرم‌به همه دردایی که داشتم ضعف اعصاب هم اضافه شدهمه میگن باید خوشحال باشی که وقتی قرص میخوری حالت بهتر میشهاین ضعف اعصاب مثل همه ی ضعف اعصاب ها نیستراه نفسمو میبنده.تمام بدنم منقبض می
درگیر بچه ی مریض هستم. دیروز به خواهرشوهر بزرگه پیام دادم که تو وضعیتی نیستم که دعوتت کنم. بلافاصله زنگ زد. چون می دونم پیش عاملین فتنه است و هی دختره میره و میاد و میگه : ببین سه روز اومد شمال خونه ات الان یه شب دعوتت نمی کنه! خواستم دماغش بسوزهدیشب کل فرشا رو جمع کردیم با همسر که کاملا وارد فاز گرفتن از پوشک بشیم. 
سلام امروز هم پیشواز رمضان گرفته ام هم یک روز قضا داشتم تا اینجاش که بد نبوده موسسه بودم به نظر عالی میاد تا اینجای کار اما یک کم پیاده روی داره که اونم هم لازمه و هم چيزي نیست. میگن بنزین گرون شده؟ آرهاگر شده خب چی عالی مردم بیشتر به سمت پیاده روی روی میارن و سلامتی شون بیشتر میشه تو هلند می گویند حمل و نقل عمومی در دسترس و ارزانه ، در عوضش ماشین شخصی گرون و در عوضش پیاده رو ها قشنگ رسیده گی می شود و خالی و آماده برای عابرین این
امشب آخرین لحظات سال ۹۷ را سپری میکنیم و خواستم به همه اونهایی که دوستم دارن و همه آنهایی که دوستم ندارند و به همه آدمها تبریک بگم حتی به اون آدمهایی که گاهی از خوی انسانی بیرون میآیند و احساسات و روح لطیف ما را آسیب میزنند ؛من به اونها هم سال نو را تبریک میگم امیدوارم سال خوبی را در کنار خانواده هاشون داشته باشند امیدوارم  در سال جدید بهترین اتفاقات برای همه بیفتد.سال نو مبارک
با سلام و آرزوی خسته نباشید خدمت یکایک شما کاربران عزیز سایت پگاسوس گراف امروز خواستم با یک اطلاعیه ای مهم راجب امنیت پرداختهای شما و اعتماد به صحت اطلاعات سایت در خدمت شما بزرگواران باشم.پگاسوس گراف گرافیک با چاشنی عشق
بارونه  . آروم. یاد شمال می افتم باید یه روز برم قشم رو ببینم سال و برادرم دارن دور کرتها رو خالی می کنن که کوکب ها رو بکارن. کلی هست اگه می خوان بیاین جنوب الان بیاین. از الان تا آخر اسفند اوج هوای خوبشه.بازم دارم طرح می ریزم برای باغچه. می خواستم نخل بخرم اما ندارم امسال گرونه شدهذچطور میشه رزاق رو گول زد ازش قرضی خرید؟ با یه کم تعریف خرکی ازش؟بش فکر کنیم. 
از اون روز تخمی ها بود که اصلن نمی خواستم از در خونه برم بیرون. فکر کن ۷ ۸ دقیقه کامل داشتم وقت تلف می کردم ببینم بند کیف دوشی‌ام بلند باشه بهتره یا کوتاه. می دونم همه از اضطرابه. چقدر از کلمه‌اش بدم میاد ! برای اینکه احساس غریبی نکنم ، دوماهنامه عزیزم رو بردم و الحق هم که خوب پوشش داد. البته این دوستمون هم بود که خب خوبه واقعن. خداروشکر رابطه‌ام با دوست جدیدم داره کمرنگ میشه. مثل انگل بود. 
این سومین پستی است که درباره دوره جدید نوشتم. من به آنچه می خواستم بنویسم راضی نبودم. در اولین انتشار ، با تمجید از برنامه عصر جدید ، او خواست برنامه های مشابهی در زمینه علم و فناوری آماده شود. تقویم دوره جدید و انتظارات پیش رو مورد دوم در ستایش زنی بود که با …وبلاگ جامع گردشگری و توریست
میدونی بن بست زندگی کجاست؟جایی ک نه حق خواستن داری نه توانایی فراموش کردناون اولا ک رانندگیم افتضاح بود رفته بودم توی ی کوچه کلی ماشین پارک بود از بینشون رفته بودم تو ک بعد فهمیدم بن بستهخواستم دنده عقب بیام خوردم به درخت و ماشین و اخرشم زنگ زدم بابام ک بعد از ی ساعت اومدیکی هم میخواست کمک کنه که داد زدم سرش و گفت وحشی و رفتالان همین حس رو ب زندگی دارمهمچین ادم مزخرفی هستم منهه.
گاهی ملایم و گاهی تند ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم از تاکتیک استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، نوشتم چه کاری انجام شود ، حتی شکل “مار” را کشیدم ، گفتم چه کسی …مجله خبری تخصصی فناوری و کامپیوتر
گاهی ملایم و گاهی تند ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم از تاکتیک استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، نوشتم چه کاری انجام شود ، حتی شکل “مار” را کشیدم ، گفتم چه کسی …مجله خبری تخصصی فناوری و کامپیوتر
توافق نامه گوشا-گلشایان در آن زمان توسط محافل ی و مذهبی ملی پذیرفته نشد ، آنها با عدم ملی شدن نفت موافق نبودند. به گزارش سرگرمی برای همه ، در پستی در رومه اعتماد کردن به فریدون مجلس نوشت. “هنگامی که می خواستم در مورد معامله گسه – گلشایان بنویسم ، چند معامله دیگر را …وبگاه جامع سینمای جهان
توافق نامه گوشا-گلشایان در آن زمان توسط محافل ی و مذهبی ملی پذیرفته نشد ، آنها با عدم ملی شدن نفت موافق نبودند. به گزارش سرگرمی برای همه ، در پستی در رومه اعتماد کردن به فریدون مجلس نوشت. “هنگامی که می خواستم در مورد معامله گسه – گلشایان بنویسم ، چند معامله دیگر را …مرجع تخصصی سینما و تلویزیون
خدای بزرگ من خدای مقتدر من کمک کن به پسرم که معدلش بالای ۱۹ و نیم بشه و دانشگاه قبول بشه منم قول میدم ترک گناه بزرگ کنم و اراده ام را قوی کنم بخاطر تو و رضایت تو حتی اگر معدلش و قبولیشم اینطور نشه بازم من بخاطر تو اینکار را میکنم .هربار خواستم سمت گناه بزرگ برم یا بهش فکر کنم سر خودم داد میزنم تو هم به من و پسرم کمک کن خواهش میکنم 
متن آهنگ مهدی سلطانپور با نام گریه آخر
Text Music Lyric Mehdi Soltanpoor - Gerye Akhar
همراه باشید با تکست اهنگ جدید گریه آخر | ترانه و شعر از مهدی سلطانپور
♪♪
نمیدونستم چجوری این دردو به قلبم خسته م حالی کنم
نمیدونستم بغض گلومو چجوری خالی کنم
هیچکی نفهمید به غیراز عشقت چی تو سرمه
هیچکی نفهمید این نفس های اخرمه
(ببین این گریه های اخرو دیره ولی تو نرو خواستم که بمونی اما نشد
نزار از بودنم خسته شی توداری میری که چی واسم تو همونی (اما نشد)۳)۲
ببین این گریه اخرو
گاهی ملایم و گاهی تند ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم از تاکتیک استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، نوشتم چه کاری انجام شود ، حتی شکل “مار” را کشیدم ، گفتم چه کسی …اطلاعات جامع تکنولوژی و رایانه
گاهی ملایم و گاهی تند ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم از تاکتیک استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، نوشتم چه کاری انجام شود ، حتی شکل “مار” را کشیدم ، گفتم چه کسی …خبرنامه تکنولوژی و رایانه ایران و جهان
گاهی ملایم بودم ، گاهی تیز ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم مودب باشم ، هرچه گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، من نوشتم آنچه را که می خواهم انجام دهم ، حتی یک “مار” کشیدم ، گفتم چه کسی …وبگاه تخصصی فیلم و سریال
تویی که همیشه بیداری !اره !فقط خواستم بگماندازه رحمتت  ببخش بهمنه اندازه لیاقتم  خدا❤F.sadeghiIr.Teh.ShahyrEyd khoobe ya bad !? Bad nisBaes mishe koli refresh she khooneOmidvaram hich arezooeiBi emza namoonde basheHamashoon tambr khorde ferestade beshanArezooha baravarde shanTori ke yadesh mioftim demoon ghanch bere oBegim khodaro shokr ke shod( abbate ba salah dide khoda )
تو عروسی عمه ها و زن عموهام رو دیدم و بچه هاشون رو و راستش دلم فامیل خواست. ما مشکل خاصی باهاشون نداشتیم. فقط وقتی پدرم از پیش ما رفت رابطه کم شد و قطع شد. ولی الان دلم رفت و آمد میخواد. تنها بودن بده. به مادرم گفتم فامیل ما از خیلی ها بهترن. مشکل خاصی ندارن. چه ایرادی داره رابطه باشه؟ مادرم خودش مشکل نداره. شایدم بدش نیاد، خواهرم کلا خیلی احساساتی نیست و دلش برای کسی تنگ نمیشه.شب مراسم خواستم زودتر بیام پایین که مردها رو ببینم ولی باز دیر شد
سلام خوبید؟ امیدوارم که تو این اوضاع خراب کرونا بازار حال خودتون و خانوادتون خوب باشه
میدونین من به خودم قول دادم تا موقعی که زنده هستم هرموقع که هوس کردم تو این وبلاگ یچیزایی بنویسم . اصلا وبلاگی نیست که موضوع خاص داشته باشه برای همینم روش زدم وبلاگ آزاد
یعنی آزادم برای اینکه راجب هرموضوعی خواستم و هر مدلی که خواستم داخلش بنویسم . قبلا هم گفتم گفتاری نوشتن رو خیلی دوس دارم و برای همینم تو وبلاگم همون چيزي که اون لحظه میاد تو ذهنم رو تایپ
گاهی ملایم و گاهی تند ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم از تاکتیک استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، نوشتم چه کاری انجام شود ، حتی شکل “مار” را کشیدم ، گفتم چه کسی …اخبار جامع تخصصی تکنولوژی و رایانه
واقعاً واسه‌م بی‌اهمیت شده. می‌خواستم یه متن مفصل در منقبتش بنویسم اما گفتم خب که چی؟ آدم آشغالی‌ای بود که رفت دیگه. حالا آدم آشغالی یعنی چی؟ یعنی کسی که همون شب اول باید با آشغال‌ها بندازی‌ش تو سطل زباله وگرنه فردا بوی گندش کل زندگی‌ت رو بر می‌داره. آره، همچین آدم آشغالی‌ای بود. هنوزم هست. هیچ‌وقت هم به اون‌چيزي که می‌خواد نمی‌رسه. چون همه مثل آشغال باهاش رفتار می‌کنن، چون دیر یا زود خودش رو نشون می‌ده. نقل‌قول از باب مارلی هم می‌ت
توافق نامه گوشا-گلشایان در آن زمان توسط محافل ی و مذهبی ملی پذیرفته نشد ، آنها با عدم ملی شدن نفت موافق نبودند. به گزارش سرگرمی برای همه ، در پستی در رومه اعتماد کردن به فریدون مجلس نوشت. “هنگامی که می خواستم در مورد معامله گسه – گلشایان بنویسم ، چند معامله دیگر را …وبلاگ به روز و تخصصی فیلم و سریال ایرانی و خارجی
من با خوشحالی می توانستم یک روز کل (یا شب!) را با یک کتاب خوب روی نیمکت خود بگذرانم ، فقط ساعت ها در روز بخوانم و بخوانم ، و شاید این یکی از دلایلی باشد که من عاشق چیزهایی هستم که داستان خوبی در پشت سر آنها وجود دارد ، حتی آرایش ، چه این یک مجموعه کاملاً مانند دفتر خاطرات سفر Chanel باشد ، یا موارد جداگانه ای با پشت پرده های جذاب ، مثل مدادهای موجود در NUDESTIX Nude (art) ، پالت خالق (59 دلار) نیست .پالت سازندگان nudestixشش سایه محدود جدید در فرمول رنگی مات م
گاهی ملایم بودم ، گاهی تیز ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم مودب باشم ، هرچه گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، من نوشتم آنچه را که می خواهم انجام دهم ، حتی یک “مار” کشیدم ، گفتم چه کسی …خبرنامه فیلم و سریال ایرانی و خارجی
توافق نامه گوشا-گلشایان در آن زمان توسط محافل ی و مذهبی ملی پذیرفته نشد ، آنها با عدم ملی شدن نفت موافق نبودند. به گزارش سرگرمی برای همه ، در پستی در رومه اعتماد کردن به فریدون مجلس نوشت. “هنگامی که می خواستم در مورد معامله گسه – گلشایان بنویسم ، چند معامله دیگر را …برترین وبلاگ تخصصی فیلم و سریال ایرانی
نوروز جون میده برای سفر، من پیشنهاد می کنم که تور نوروز استانبول رو از وبسایت فاینداتور پیدا کنید و بخرید چون هم قیمتاشون خوبه و هم آژانسهای معتبری زیرمجموعشون هستن. من دومین بارم بود که از این وبسایت تور تهیه می کردم و خواستم  که از تجربه خوبم به شما هم بگم.
 سیر و سفر
گاهی ملایم بودم ، گاهی تیز ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم مودب باشم ، هرچه گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، من نوشتم آنچه را که می خواهم انجام دهم ، حتی یک “مار” کشیدم ، گفتم چه کسی …تخصصی ترین وبگاه خبری دنیای سینما و تلویزیون
گاهی ملایم و گاهی تند ، گاهی فریاد می زدم و گاهی می خواستم از تاکتیک استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. من نوشتم که آغاز برنامه ریزی اشتباه بود ، نوشتم که ساختار اشتباه است ، نوشتم چه کاری انجام شود ، حتی شکل “مار” را کشیدم ، گفتم چه کسی …جامع ترین ترین اخبار و اطلاعات فناوری و رایانه
اخیرا یه میان ترم داشتم.ماشین حساب خودمو داداش کوچیکم با خودش برده بود دانشگاه.مجبور شدم از بچه ها یه ماشین حساب برای امتحان قرض بگیرم.سر امتحان که خواستم محاسبات انجام بدم دیدم بلد نیستم با ماشین حسابه کار کنم!استادو صدا کردم و ازش پرسیدم .یادم اومد که این سوالو یه بار دیگه م از یه استادی پرسیده بودم.آخ که هر چی میکشم از ماشین حسابه!برگشتم که سوال کنم که.انگار دفعه اول بود که چشمم بهش افتاده بود!یه لبخند کوچیکی زد و من رفتم به فنا.
یکی از کارهای جدیدی که امسال کردم این بود که از OneNote (یکی از برنامه های یادداشت برداری در مجموعه Microsoft Office ) برای یادداشت برداری در مورد همه چیز استفاده کردم. این برنامه رو سالها پیش میشناختم اما خیلی کم ازش استفاده میکردم و چند تا صفحه یادداشتی هم که باهاش مینوشتم فراموش میشد. برای تز دکترام خیلی ازش استفاده کردم و کم کم دیدم که میشه برای خیلی چیزهای دیگه هم استفاده کرد. امروز تقریبا برای هر چيزي که نیاز به یادآوری یا مرور داره دارم از این ب
سه چهار روز پیش بالاخره جرئت به خرج دادم و به اون دوستم پیام دادم و حالش روُ پرسیدم. نمی دونم چیشد منی که انقد برام سخت بود، یهو تو یه حال و هوایی قرار گرفتم که احساس کردم دیگه برام سخت نیست! گفت دوشنبه عمل داره. در جواب هَو آر یو دویینگ ئش فقط گفتم فاین. اول می خواستم چیز دیگه ای بگم. می خواستم بگم نات بد یا سیم از اوُلویز، ولی بیخیال شدم. نخواستم تو جوابم کوچکترین ردی از "من افسرده ام" باشه، چون تصمیم گرفتم دیگه درباره ی این قضیه باهاش حرف ن
سه چهار روز پیش بالاخره جرئت به خرج دادم و به اون دوستم پیام دادم و حالش روُ پرسیدم. نمی دونم چیشد منی که انقد برام سخت بود، یهو تو یه حال و هوایی قرار گرفتم که احساس کردم دیگه برام سخت نیست! گفت دوشنبه عمل داره. در جواب هَو آر یو دویینگ ئش فقط گفتم فاین. اول می خواستم چیز دیگه ای بگم. می خواستم بگم نات بد یا سیم از اوُلویز، ولی بیخیال شدم. نخواستم تو جوابم کوچکترین ردی از "من افسرده ام" باشه، چون تصمیم گرفتم دیگه درباره ی این قضیه باهاش حرف ن
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها