محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

کد پشت خطی یادمه یه روز یکی بودgo

دیشب خواب دیدم که تو بودی. داشتیم توی يه شهر کتاب با هم میچرخیدیم. من از قبل رفته بودم و با شوق يه چیزایی پیدا کرده بودم که نشونت بدم . اومدی و کشوندم بردمت نشونت دادمشون. يه چیزای هنری طوری بود. نمیدونم کوزه بود بشقابای رنگی بود چی بود. ولی يادمه قشنگ بود. يادمه ذوق کردی. يادمه از ذوقت بقلم کردی و بقلتو احساس کردم . بودنتو احساس کردم و دلم اروم شد.يه خانومه اومد باهات راجع به يه چیز هنری حرف زد. يه ماده ای بود میزد روی دیوار و ش
 يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من (مهدی احمدوند) : دانلود آهنگ مهدی احمدوند حال من با بهترین کیفیت و متن متن آهنگ حال من مهدی احمدوند. ♪♪♫♫♪♪♯. يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من♫ همیشه تو خواب تو رویا میدیدم کنارشم من♫ يادمه نگاه میکردم دست و پامو گم يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من
دانلود آهنگ يادمه يه روز يکي بود با کد پیشواز و متن با کیفیت خوب دانلود اهنگ يادمه يه روزيکي بود مهدی احمدوند کد اهنگ پیشواز مهدی احمدوند يادمه يه روز يکي بود متن اهنگ حال من مهدی احمدوند
دانلود آهنگ يادمه يه روز يکي بود
متن اهنگ
يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من
همیشه تو خواب تو رویا میدیدم کنارشم من
يادمه نگاه میکردم دست و پامو گم میکردم
همیشه به خاطرش پشت به همه مردم میکردم
نه کسی واسه حال من دلسوزوند نه
نه واسه کسی حالم مهم نبو
نمیدونم نوشتم قبلا یا نه؟يادمه ترم۳ بودیم فک میکنم. یک سری فایلهای پی دی اف و پاورپوینت و. بود که باید پرینت میکردیم.پاورپوینتها با پسوند* پی پی تی * ذخیره‌میشن.سرکلاس نشسته بودیم و تقریبا در سکوت بود.دوستم از من پرسید پرینت کردی؟يادمه نصفشو پرینت کرده بودم.یا پاورها یا پی دی اف ها! حالا کدومشو یادم نیس.من هم ن گذاشتم ن برداشتم گفتم.اره اما پی پی ها رو گرفتم(نگرفتم)خودم که غش کردم از خنده:))اقایون هم ردیف هم در لبخندی زیبا در سکوت بودن:-/
تو تبریز دوسه تا دوست دانشجوی روانشناسی داشتم که این هی آزمونای مختلف ازمون میگرفتن يکي از این تست ها تشخیص احساسات مخاطب از رو عکس چهرشون بود. تشخیصای من تو این تست به طور متوسط عصبانی تر و ناراحت تر از چهره واقعیشون بود :|اساسا معتقدم این ممکنه به تربیت و جامعه ای که توش بزرگ شدی برگرده. يادمه شیرازیا اینطوری نبودن و خیلی ملایم با همه چی برخورد میکردن.باید خودم رو در این خصوص کنترل کنم. مخصوصا مه تو جامعه 72 ملت هرکسی يه جوريه همه نمیتونن تو ر
يادمه بچه بودم مادر من پیراهن مشکی تنم کرد
هیئت سلطان عشق دلیجان * موسسه نرم افزاری کوثر کانال تلگرام:avamehr@ تولید محتوای دیجیتال اسلامی عرضه انواع محصول ف.تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد
دانلود مداحی حسین سیب سرخی آخرین شب خواهر کاشکی امشبم
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیآخرین شب خواهر کاشکی امشبمزنده میشه پیش چشامروز و شب همین منظرهيادمهتب داغ صحرا ولب خشکه دریا ويه امام تنها ومنو کربلايادمهيه غروب دلگیر ويه صدای تکبیر وتو و تیر و شمشیر ومنو کربلاچه کربلایی براما غیر غم نداشتچه کربلایی داغ تو رو دلم گذاشتگريه کنه روز و شبهجون من دیگه بر لبهروضه های تو همدمهلحظه لحظه های زینبهيادمهيه صدای محزون وآسمون گریو
مداحی نوحه امام حسینؑ در شهادت حضرت زهرا (س)
زمینه: يادمه افتادی گودال بانوای کربلایی نریمان پناهی
ایام فاطميه اول جدید سال 1397 هیئت اهرا سلام الله عليه.ساعته دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
 يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من (مهدی احمدوند) : دانلود آهنگ مهدی احمدوند حال من با بهترین کیفیت و متن متن آهنگ حال من مهدی احمدوند. ♪♪♫♫♪♪♯. يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من♫ همیشه تو خواب تو رویا میدیدم کنارشم من♫ يادمه نگاه میکردم دست و پامو گم يادمه يه روز يکي بود عاشق نگاش شدم من
يادمه 9 سالم بود و قدر خر عاشق پسر همسايه بودم. نمی دونستم وقتی بزرگ شدم می خوام چیکاره بشم، فقط می دونستم می خوام با م باشم. حتی يادمه چند بار نماز خوندم که آخرش از خدا بخوام م برای من باشه. دوم دبیرستان بودم که م ازدواج کرد. من بلد نبودم بدون دوست داشتن توی میدون جنگ دووم بیارم. اما دووم آوردم. بعد از اون هزار بار دیگه از خدایی که یک در میون قبولش داشتم خواستم اگه می تونه کارایی برام بکنه و نتونست یا نخواست یا نبود و من بازم دووم آوردم. می خوام بگ
خندیدم و بهش گفتم ما به اندازه ی خودمون بدبختی کشیدیم. همین که تا امروز کسی رو نکشتیم و قاتل نشدیم یعنی زیادی کنترل کردیم خودمون رو توی این خراب آباد. بعد براش گفتم که دورترین خاطره م، اون چیزی که مه آلوده و به سختی یادم مونده چيه.+سه یا چهار سالم بود. جنگ زده بودیم. از دزفول پناه آورده بودیم به مناطق بین راه و کوهستانی. مامان داشت منو توی تشت حموم میکرد و می شست که هواپیماها اومدن. اول صداشون،بعد خودشون .  مامان يه حوله پیچوند دورم و خواهر و
.
خیلی سال پیش يه انیمیشن بی‌نظیری دیدم که هیچ‌جوره هیچ بخشی از اسمش رو یادم نمیاد. داستانش در مورد يه شهر زیرزمینی بود که اهالیش چیزی از دنیای بیرون نمیدونستن. يه شهر تاریک و افسرده که مردم فکر میکردن تمام دنیاست و مجبور بودن توی معدن‌ها کار کنن و جواهر استخراج کنن. کسی حق نداشت بیرون بره. اصلا کسی نمیتونست بیرون بره چون شهر، در قعر زمین بود. اصلا یادم نمیاد داستانش چطور پیش میره و چی میشه فقط يادمه که شخصیت اصلیش که يه پسر بچه بود، تصمیم میگ
متن شعر در مورد حرف حضرت زهرا سلام الله عليها 
بانوای گرم 
مهران بارانی 
__________________________
صلواتيادمه که شالمو گرفته بودراه اشک و نالمو گرفته بوديادمه بال خودش شکسته بودولی زیر بالمو گرفته بودحالا اونکه دست به دیواره منماونکه درد داره و بیداره منمدستم از خجالتت بر نیومداین وسط اونکه بدهکاره منميادمه چطور به خونم سر زدندستشون پر بود و با پا در زدنچهار نفر روی سرم ریخته بودنولی زهرامو چهل نفر زدن
سبک شعر_دانلود مهران بارانیمرکز دانل
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
ماهان بهرام خان جواب دانلود آهنگ جدید ماهان بهرام خان به نام جواب Mahan Bahram Khan - Javaab متن ترانه جواب از ماهان بهرام خان واسه تو راحته / شایدم عادتهمنو یادت بره / این يه واقعیته واسه تو راحتهشایدم عادتهمنو یادت برهاین يه واقعیتهمن و تو باهمیم ولی هرکدوم يه جور تو دلت يه جای دور من صبور و بی غروريادمه يادمه چشاتو يادمه گفتی شک نکن به من صداتو يادمهچی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست چرا دست من و تو توی دستای هم نیستجوابمو بده کجا دلت برید چی شد که راب
امشب ، ماه کامله .نمی دونم چرا ، نمی دونم از کِی  ، و نمی دونم چطوری ، عاشق ماه شدم ، ولی از وقتی يادمه ، با دیدن ماه کامل ، يه جورایی محوش می شدم ، اصن انگار که سِحر شده باشم ، يهو نگاهم ثابت میشد روی ماه.بعضی وقتا ، موقع قدم زدن ، که ماه رو میبینم ، ممکنه اونقدر محو نگاه کردنش بشم که همه چیِ  همه چی یادم بره برای چند لحظه و بعد يهو ببینم چند لحظه کاملا از خودم غافل بودم.يادمه يه شب ، پونزده ماه قبل ، با علیرضا تا در صارمی قدم زدیم و صحبت کرد
يکي يه جایی صدا زد اسم تورو قلبم رفت
منکه مث تو نبودم خیلی چیزا یادم هست
آره من يادمه يه عالمه خاطره ی دوتایی داشتیم
ما که از این حرفا نداشتیم قهر نبودیم و همیشه آشتی
آره خوب يادمه خندتو دل يه دندتو چرا جواب کردی دل شکستمو مدیونتم این تنهاییامو
آهای پریزاد دست مریزاد دیگه هیشکی به چشام نمیاد
دلم قدم زدنامونو تو خیابونو زیر بارونو میخواد
آی پریزاد دست مریزاد عاشقی دیگه به ما نمیا
د تب داغی که هر شب میسوزونه منو کوتاه نمیاد
هرجا بارون زد ی
يه آرتیست کانادایی هست که من خیلی دوستش دارم ، چهارسالی میشه دنبالش می کنم . الان خیلی شناخته تر شده.  بعد يادمه 7 8 ماه پیش يه هموطن کامنت گذاشته بود : تو موی زیر بغلت رو شیو نمی کنی ؟! و اونم جواب داده بود  : سوال واقعی اینه که چرا اصلن چنین چیزی اهمیت داره ؟ :))))) نمیدونم چرا یادش افتادم.
بنظرم ادما فقط يه بار عاشق میشن يه بار برای همیشه حتی وقتی قهر میکنن از هم دور میشن ممکن با ادم های جدیدی اشنا بشن ولی هیج وقت فراموشش نمیکنن  حتی بعد از سالها دیدنشون حالشون خوب میشهمن هنوزم وقتی میبینمت حالم خوب میشه حتی اولین اهنگی که برات فرستادم رو يادمه .یادش بخیر.
الان قد يه تپه ایمیل جواب نداده دارم که سین خورده -اگه ایمیل همچین آپشنی داره اصن-قد يه تپه کنکور عمومی جواب نداد دارم که به خاطر اینکه سئوالاشو از پارسال يادمه هی پشت گوش انداختمقد يه رشته کوه ازینور دنیا به اونورش دلم برا چن نفر تنگ شدهاوپسی ووپسی دوپسقد يه عالمه فیلم دیدم که دلم میخواد بقيه هم دیده باشن و باهاشون درباره اش حرف بزنم
يادمه کيهان بچه ها ، سه شنبه ها چاپ میشد و چهارشنبه ها می رسید به شهرمون.بابا همیشه چهارشنبه ها برام کيهان میخرید و در عرض همون يکي دو روز اول ، ته توی مجله رو درمی آوردم.يادمه يه بار که رفته بودیم کيهان بخریم ، فروشنده هه گفت تموم کردیم.آدم اصن ته دلش يه طوری میشد با این حرف.حتی همین الان هم که دارم مینویسم ، يه طور عجیب و غریبی دلم قیلی ویلی میره از این فکر.فکر این که آدم يه هفته آزگار منتظر باشه واسه يه مجله ای ، بعد ببینه باید کلا خیال ای
اون شب خواب دیدم يه بچه تو بغلم هست و مثل همکارم که بعضی روزا بچه‌شو میاره مدرسه، دارم میبرمش تو کلاسم و شاگردام باهاش بازی میکنن. هنوز حسی که از بغل کردنش داشتم، گرمای تنش، پوست لطیف و نازک لب‌هاش و لپ‌های گوشتالوش يادمه. عجیبه از وقتی بیدار شدم حس میکنم يه روزی اون بچه مال من میشه. حالا به هر طریق!+شایدم صرفا يه میل‌ه تو وجودم که دوس داشته اون بچه رو داشته باشه. کسی چه میدونه!
اون شب خواب دیدم يه بچه تو بغلم هست و مثل همکارم که بعضی روزا بچه‌شو میاره مدرسه، دارم میبرمش تو کلاسم و شاگردام باهاش بازی میکنن. هنوز حسی که از بغل کردنش داشتم، گرمای تنش، پوست لطیف و نازک لب‌هاش و لپ‌های گوشتالوش يادمه. عجیبه از وقتی بیدار شدم حس میکنم يه روزی اون بچه مال من میشه. حالا به هر طریق!+شایدم صرفا يه میل پنهانيه تو وجودم که دوس داشته اون بچه رو داشته باشه. کسی چه میدونه!
می‌گند لحظه‌ی سال تحویل هرکاری بکنی تا آخر اون سال همون کارو می‌کنی.اگه من اولین کسی که همچین کرسی‌شعری رو تلاوت کرده پیدا کنم، سال تحویل هر سال هر چی فحش جدید تو سال قبل یاد گرفتمو حواله روحش می‌کنم که نصف لذّت سال تحویل‌های دوران طفولیّت من با استرس این گذشت که چیکار کنم که اگه تا آخر سال همون کارو کردم اون سال به فنا نره و همچنان سال خوبی به شمار بیاد!…يادمه يه سال داشتم ویدئو گیم بازی می‌کردم، از ترس اینکه تا آخر سال بازی نکنم، به زور
بابا خرما گرفتن مزه آب میده!!!دیگه چیکار خرما دارین؟؟با چه شور و ذوقی خرما گذاشتم دهانم.دیگه برای خرما هم باید بگیم یادش بخیرنکنین این کار هارو.بزارین دلمون به همین طعم و مزه ها حداقل خوش باشه.اخ دلم کره محلی خواست.خیلییییییییی ساله کره محلی با اون طعم و مزه نخوردم.خدا رحمتش کنه.کره محلی با شکر قاطی میکردیموااااااایدلم خواست.چقدر خوووش طعم بودماست گوسفندی مزه گوسفند میداد:))من طعمشو دوست دارم.وای که نگم براتون از اون انگورها و
ینیااا قشنگ هر اتفاقی که برا آدم میوفته براش یک تجربه یا یک دید و نگاه و راه جدیده! یکم کلی تر بخوام بگم هر برهه از زندگی یک چیزی برای یاد دادن بهت داره! یک موقع هایی که به این فکر میکنم که چرا هستم؟‌ چرا دارم تن به قوانین آدما میدم؟ یا چرا دارم تو چرخه شون حرکت میکنم؟!، آخرش به این میرسم که دلم میخواد ته این دست و پا و تقلا مونو ببینم! فکر کن شاید یک روزی رفتیم مریخ، یا رو خورشید یا رو زحل! شاید تونستم برم فضا! شاید اوکی بشه با یک کشفی ک
.
توی فامیل پدریم، من ته تغاری محسوب میشم. در واقع زیادی ته تغاری‌ام چون مثلا دختر‌عمه‌هام نوه‌هاشون تقریبا همسن منن! چهار پنج سالم که بود، پسرِدخترعمم همسنای دایی‌های خودم بود. مثلا حول حوش‌های ۱۸ ۱۹ سالش بود. اونموقع نسبت‌هارو نمیفهمیدم. فکر میکردم چون به دایی‌های خودم میگم دایی، باید به اونم بگم دایی! و خب به اونم میگفتم دایی! خیلی هم دوستش داشتم. دقیقا مثل دایی‌های خودم. کلی باهاش بازی میکردم و هر بار میدیدمش مشتاق‌تر از خواهرزادهای
يادمه واسه خرید رفته بودم لباس فروشیپیرهنی رو که دوست داشتم رو پوشیده بودم و کسی نبود ازش نظر بخوام!و مجبورا از فروشنده پرسیدم که:به نظرشما بهم میاد یا نه؟تو جواب بهم گفت:"همراهی نداری"؟؟؟؟؟گفتم همیشه بود اما الآن خیلی وقته که نیست!!از مغازه بیرون اومدم را میرفتم مدام به کنارم نگاه میکردم و با خودم مرور میکردم که چقدر تنهام و خودم متوجه نیستم.!
یادته توی خوابگاه اذیتم میکردن؟ بلد نبودم خودم نباشم و خودم بودنم بقيه رو آزار می داد و اونا هم منو آزار میدادن. اونقدر که جز شما هیشکی برام نموند. یادته وسط حرف زدن باهات تپق میزدم؟یادته منو بردی مشهد؟ با فاطی رفتیم حرم. اون آقاهه با پای یادته؟ یادته رعد و برق زد توی پشت بوم خوابگاه و من فهمیدم منو می بری خونه ات؟ منم يادمه. همش يادمه. خیلی چیزا هم يادمه که دلم میخواست نبودن.خیلی بی راهه ها رفتم. خیلی وقتا گم شدم. اومدی وسط شلوغی ها و تاری
منتظریم تو ماشین، مامان رفته نون بخره و بقيه پول نانوایی رو بده، بیشتر نیتش همین دومیست.داداش کوچیکه الان ماشین خواست ندادم بهش، يادمه يه زمانی تو همین وبلاگ وقتی پدر و برادر داشتن سر ماشین دعوا میکردن نوشتم اگه من ماشین داشتم میدادم بهش. خدا نشسته ببینه چی میگیم بزاره تو کاسمون پس خیلی باید مراقب حرف ها و قضاوتامون باشیم.دلم میخواد يه کارایی بکنم مثلا يه چیزایی رو بندازم از مغزم بیرون یعنی میتونم؟
هزار باز گفتم هر دوره و خاطره ای آهنگ خودشو داره  اون دریاچه تو جاده ی آشنای تواون تک درخته که دامنش توی آب بودآب از خوشگلی به سبز می زددو تا سنگ پرت کردیم تو آبسنگ تو توی آب گفت قلپیاما سنگ من اصلا به آب نرسیديادمه صدای داریوشوشب از مهتاب سر میرهتمام ماه تو آبهشبيه عکس  یک رویاستتو خوابیدی جهان خوابه زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتادهتماشا کن سکوت تو عجب عمقی به شب دادهتو خواب انگار طرحی ازگل و مهتاب و لبخندیشب از جایی شروع
قبلا تر ها يادمه فکر می کردم دنیای جدید کتابایی که نخوندم انگیزه ايه واسه زنده بودنبه خودم می گفتم : میم تا وقتی که این کتابا هستن چرا زندگی نکنی ؟الان بعد از مدت ها خواستم کتاب بخونم . هنوز يه صفحه نشده حوصلم سر رفت . نه این که اون کتاب حوصله سر بر باشه چون دوسه تا کتابو امتحان کردم و همین بود که بودوحشتناک تر از همه چیز برام اینه که علاقه مو به چیزایی که يه روز دوست داشتم از دست بدمچیزی که همش دارم تجربه ش می کنمحالمو روز به روز بد تر می کنه
يادمه يه زمانی هر کی اسم ایدی یا وبلاگش یا پستش یا کاربریش "تنها"تنهایی بودباوخودم‌میگفتم ینی چیچرا اینجوری میگنفکرشو نمیکردم یروزایی مث اینروزا باشه که بشدت احساس تنهایی کنماصلنم ادمی نیستم از سر تنهایی بخوام به کسی که بی ارزش باشه پناه ببرم اصلاحتما باید ینفر طبق معیارام باشه تا بهش دل بلندم و احساس راحتی کنم‌و دلم‌میخواد يکي باشه درکم کنه و براش به اندازه تموم این سالها حرف بزنم. :( خدایا خواسته زیاديه؟
اسم کسشر که میذارین رو بچتون همین میشه، همه ی ما شرط رو باختیم . رویال بیبی ی.دارم از استرس تیکه تیکه میشم. کاملا متلاشی.بدترین سوشی عمرمو خوردم بعد از صب ده تا زاناکس خوردم، دیشبم نخوابیدم ینی ۴ بیدار بودم دیگه تا الان، امشبم خوابم نمیبره، ۶ صبح میخام فردا برم بیرون. مست کردم و خب تا الان، فردا لازمه که مست نباشم، هر ده دقیقه دارم سیگار میکشم، کل خاندان يه دور تکست دادن که لیا مواظب خودت باش آخر دنیا نیس ما دوستت داریم و دعا میکنیم.مشکل این
يادمه يه زمانی هر کی اسم ایدی یا وبلاگش یا پستش یا کاربریش "تنها"تنهایی بودباوخودم‌میگفتم ینی چیچرا اینجوری میگنفکرشو نمیکردم یروز ازیی مث اینروزا باشه که بشدت احساس تنهایی کنماصلنم ادمی نیستم از سر تنهایی بخوام به کسی که ب ارزش باشه پناه ببرم اصلاحتنا باید ینفر طبق معیارام باشه تا بهش دل بلندم و احساس راحتی کنم‌و دلم‌میخواد يکي باشه درکم کنه و براش به اندازه تموم این سالها حرف بزنم. :( خدایا خواسته زیاديه؟
دیشب خواب عجیبی میدیدم.انگار تازه مادری بودم که میخواست برا اولین بار به بچه اش شیر بده، اما نمیتونست!يادمه به بابای بچه گفتن بیاد پیشم و کمکم کنه!!!دیدین مادرهایی رو که شیرشون رو میدوشن و میریزن تو شیشه؟همونطوری میخواستم  به محض اینکه شیر شروع به اومدن کرد بذارمش دهن بچه.با درد خیلی زیادی مایع سفید رنگ خیلیییی  خیلی غلیظی از س هام شروع کرد بیرون اومدن.انقدر زیاد بود که حالا مگه تموم میشد!!!امیدوارم تعبیر خوبی داشته باشه
منم با این خو
این عکس ها مربوط می شه به دو سال عکاسی من در حین پرواز و جاهایی که تونستم توی پرواز عکاسی کنم. يادمه اون موقع یک موبایل NOKIA N95 داشتم که برای عکاسی دوربین .ناردون دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
+خواب دیدم دیشب، ولی يه خرده عجیب تر بود نسبت به خوابای قبلیمثل يه فیلم سینمایی بود بیشتر+شروع داشت، تحلیل شخصیتا و يه پایان دراماتیک.اول خواب رو واقعا یادم نمیاد، مثل همون چیزی که توی Inception طرف میگفت.ولی در هر صورت يادمه که يه بخشش تو تهران بود، با خانواده رفته بودیم از يه جایی دیدن کنیم، موزه بود، سینما بود، سخنرانی بود، دقیق نمی دونم.خلاصه يه جایی بود که پله های تودرتو داشت به سمت پایین، آسانسوراش هم این طوری نبود که فقط به سمت پایین حرکت ک
ای دنیا! هنوز يادمه وقتی خبر فوت مرحوم باقر رو بهم دادن! اونموقع یجوری بودم! ولی تازه بعد دو سال فهمیدم چی شده!
خداوندا بحق خون مطبرین و بحق این شعارات حیدر.کلیپ دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
بعد از چند سال اومدم اینجا چقدر غبار گرفته چقدر همه چیز تغییر کردهحس ادم هایی را دارم که میرن تو خونه های قدیمی و ملافه های سفید رو وسایل را برمیدارن و اعتنایی به  خاک گرفتگی نمیکنن و تو خاطرات غوطه ور میشن.متاهل شدمفارغ از حاشيه های همیشگی زندگی ؛آروم و خوشبختمبا تشکر از فنجون عزیز که با پرسیدن ادرس وبلاگ باعث شد بیام خونه را برای اومدن مهمون برانداز کنم. يادمه قبلنا هم  يکي دوبار اومدم و رمز را به خاطر نداشتم. امروز با اولین بار
الحق والانصاف آقای مظاهر رضایی بهترین و تکنيکي ترین بازیکن دهه 60و 70 بود طوریکه من يادمه و عاشق بازی هایی ایشون بودم شش هفت نفر نمیتونستند توپ را از ایشون ب.آرام دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
اونقدر تاریخ این عکس ها دوره که نمی تونم حدس بزنم مال چه ساليه ولی اونچه که راجع بهش يادمه اینه که اولین باری بود که می رفتم پارک جمشیديه و تازه وارد عکاسی د.گندم دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
بریونی اصفهان انتخاب اول مارک در اصفهان. يادمه مارک دو تا بریونی خورد و تازه بعدش بهم گفت کاش يکي دیگه هم می خوردم. ترکیب خورشت ماست براش خیلی عجیب بود و بای.اسین دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
پاییزِ امسال به خیر و خوشی رفت خونشون
آذرِ آشناییمون به انتها رسید
کاسه دلتنگی منم از دوریِ رویِ مثلِ بهارت لبریزِ لبریزِ لبریزِ
زمستون با بهمن و اسفندش داره میاد
يادمه از بچگی برف شب یلدا رو دوست داشتم اما امشب از برف خبری نیست که نیست
به جاش يه عالمه یاد تو داره میباره
از زمین و هوا از در و دیوار هر لحظه و هر ثانيه دل منم به همین گرمه
امیدوارم خونه مامانبزرگت اینا بهت خوش بگذره
جای منم کنج دلِ بلورت خالی کن
زیبایِ بی چون و چرایِ من،
زینب جامعه شناسی خونده بودالبته کاری مه تووی شرکت انجام میداد ربطی به رشته ش نداشتخودش هنر دوست داشتهيادمه بهش گفتم من بهت این خس رو پیدا کردم و لطفا کمک کن تا ازش عبور کنممن انتظار داشتم روانشناسی بکنه قضيه روولی افسوس که جامعه شناسی خونده بود و متاسفانه هنر این کار رو نداشت یا اصلا اعتقادی به وقت گذاشتن برای این داستان نداشت.من دل سپرده بودم ، او سر سپرده میخواست  عین داستان ما بودمن روانشناسی میخواستم او اما جامعه شناسی خونده بود !افس
سلام عزیزان این ویدیو رو من سال پیش یعنی ۹۸ گرفتم و خرید کردم . ویدیو رو خودم گرفتم يادمه بارون خیلی میومد اون شب خیلی هوا سرد بود بیرون اصلا نمیشد خرید کن.تی تی دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
داشتم قیمت خونه تو تهرانو نگا میکردم تو محله ی بیبی اینا. یادم اومد چند روز دیگه تولد بیبی عه يادمه تو ژوئن بود. در حالی که نمیدونم تهرانه یا نه. به دوستم گفتم بهتره اینا خوب باشن وگرنه اومدم مجبورم برم دنبال خود خرش بگردم. گفت از همون اول برو دنبال خودش بگرد اینا نمیشن اونی که میخای. خودتو خسته نکن.و اینکه الان همه موافقن چند سال برگردم ایران. سر همین قیمت خونه نگا میکردم :)))) اگه برگردم میخام کارایی بکنم که الان پولش نیس پس هیچ فایده ای نداره. ف
 
,
,دانلود آهنگ مجید پاکور تاوان
,اهنگهای مجید پاکور
,دانلود اهنگ تاوان شکستن قلبمو يه روزی پس میدی
,اهنگ جدید مجید پاکور
,اهنگ های مجید پاکور
,اهنگ مجید پاکور
,يادمه حرفایی که تو روبرو بهم زدی مجید پاکور
,دانلود اهنگهای مجید پاکوردانلود اهنگ نایاب - کمیاب
چیزهایی هست که میدونیم.دیگه تکرار نمیکنم.راه حل چيه.به جای این که اصرار داشته باشیم بر روند زندگی قبلی خودمون رو بیاریم به سبک زندگی جدید.باید هم سن من باشید تا بفهمید زندگی در شرایط جنگی چيه.يادمه زمان جنگ که دختر نوجوانی بودم.حدود ۱۴ سال.از بس هی قصه کمبود قند و شکر رو میگفتن به کل بوسیدم گذاشتم کنار.چند سال قند و چایی نمیخوردم.البته کوپن سهم پدر میشد که چای خور قهاری بود.ولی نمردم.شاخ و دم هم در نیاوردم.وقتی شرایط مملکت به این صورت هست باید
تکست ترانه و متن آهنگ سامان جلیلی به نام دنبال من نگرد
در این بخش ترانه دنبال من نگرد با صدای سامان جلیلی را آماده کرده ایم. تمام کارهای این آهنگ از جمله ترانه سرایی آن به عهده سامان جلیل بوده است.
ترانه, موزیک و تنظیم: سامان جلیلی
 Saman Jalili – Donbale Man Nagard
متن آهنگ دنبال من نگرد سامان جلیلی
از چی بگم برات منم يه کوه درد واسم چیزی نموند شدم يه دوره گرددنبال من نگرد دنبال من نگرد .يه روزی میرسه خدا خدا کنی برای دیدنم فقط دعا کنیدنبا
Midnight in Paris يه فیلم از وودی آلن است که شخصیت اصلیش يه نویسنده ست که هر شب ماشینی میاد و اونو به گذشته میبره و اونجا هنرمندای هر دوره رو ملاقات میکنه. ممکنه فیلم زیاد خوبی نباشه ولی جالب اینه که در عین حال که داره کلیشه‌ی "اون قدیم ندیمای خوب" رو به چالش میکشه شخصیتی  هم توش هست(نقشی که marion cotillard بازی میکرد) که هنوز باورش همینه و در آخر هم تصمیم میگیره تو گذشته بمونه و همراه شخصیت اصلی به زمونه خودش برنگرده.+يادمه  يکي بهم گفته بود تو پ
دیشب تو خواب فقط گريه میکردم!اصلا یادم نیست دلیل گريه هام چی بود.فقط يادمه به مامان میگفتم من همیشه گريه دارم فقط شماها  نمیدونید!!بابای خدابیامرزم هم بود ایستاده بود يه گوشه نگاهم میکرد.اونقدری اشک ریختم و گريه کردم که فک کنم فشارم واقعا رفته بود بالا.صبح که بیدار شدم قسمت پشت سرم  تا گردنم درد بدی داشتم!از صب که  از خواب بیدار شدم دلم گرفته.همین طور بی دلیل!
تو توییتر يه نفر نوشته بود روزه اینترنت هم فکر بدی نیستدر آن به ذهنم رسید که سریع کلید بزنمش، مثلن هفته ای يه روز نباشم کلنبعد به ذهنم اومد که بعدش که میام، يه مدت بیشتر وقت میذارم که بایاس بشم با شرایط قبلی!حتی همین روزه ی ظاهری ماه رمضون هم تغییرات دائمی چقدر میاره مگه؟ (چه حیف البته.)فی الواقع اول نباید حالت اعتیاد داشته باشه! یا اگه روزه شو میگیری باید برای ترک اعتیاد باشه. بعدش اگه هر چند وقت يه بار بذاریش کنار دوباره برگردی بهش خوبه. که ک
بچه که بودیم بابام خیلی عیاش و رفیق باز بود. همیشه تو خونه با دوستاش برنامه داشت. يادمه يکي دوبار هم گرفتنش.دوستاش رو میاورد خونه در حالی که يه زن جوون و دو تا بچه تو خونه داشت. همیشه يه شلنگ داشت که با اون ما رو میزد. اگر چه الان همه چی رو حاشا میکنه ولی من حتی رنگ شلنگه یادم میاد. رنگش نباتی شفاف بود.یادته کارنامه برادرم يه ۱۹.۷۵ داشت؟ کارنامش رو پاره کرد و ما رو با شلنگ زد و پرت کرد تو کوچه؟ شب بود. برادرم کلاس دوم بود و من کودکستان میرفتم.یادته
تا حالا شده توی خواب ، خواب ببینید ؟؟؟ بعد مثلا تو همون لايه يه اتفاقی براتون بیفته  و بعدش بلند شید و بگید که عه ، خدا رو شکر که مثلا خواب بود ، بعدش دوباره بلند شید بگید که عه ، اینا همه اش خواب بود ؟؟؟به عبارت ساده تر : لايه 1 خواب : همیشه تو این لايه خواب میبینیم و خوابمون خیلی عمیق نیستلايه 2 : توی خواب ، خواب دیگه ای ببینم نکته جالبش برام این بود که خواب لايه 2 رو يادمه و اینکه ذهنم قبل از خواب ، مشوش بود اما بعدش که از خواب بلند شدم ، ذه
قرار بود بریم بیرون اما من اعلام کردم نمیام و کار دارم.خودتون برین.کدبانو گری کردم.بعد از کار نشستم به تمیز کردن دو کشوی دیگه از کمدم.بعد تختمو مرتب کردم.سپس یخچال تمیز کردم.حموم رفتم.شام پختم.سالاد درست کردم.شیرخرمالو درست کردم.ماست زدم/مايه کردم.چایی با سیب تازه دم کردم.کم کم هم برنج باید دم کنم.نکته جالب اینه که این روزها خیلی از افراد میبینم که میگن:وااااای خودم ماست توی خونه درست کردم و چه شگفت انگیز.کار خیلی خوبی هست. اما اینکه بسیار ذوق
لمروز اگه خدا قبول کنه روزه گرفتم  تا الان چیزیم نیس فقط یکم گشنم شده :/ خواب دیدم رفته بودم کربلا با خانوادم و وسط بین الحرمین نماز خوندم و داشتم ذکر میگفتم و حالم خوب بود حس میکردم یک الی دو روز اینجام و همه جا با عجله میرفتم و همه جارو میخواستم زیارت کنم يادمه تو خواب چادرم سریع سرم کردم و محکمش کردم و رفتم به سمت باغ امام صادق. با عصبانیت به بابام گفتم عهههه منم میخواستم بیام و پریدم از پله ها پایین و دوبارع داشتم میرفتم اون سمت چ حال خ
دوستم همزمان با سه نفر حرف» میزنه و میره دیت و از خودش بدش اومد، بهش گفتم هر وقت از خودت بدت اومد یاد کارای من بیفت که در اوج بتخمم واری میکنم و بفهم که نباید بدت بیاد.گفت اره يادمه يه تایمی برا چار نفر يه نود رو فرستادی که واکنش هاشونو مقایسه کنی مورد مطالعه قرار بدی بعد تصمیم بگیری، بیبی از همه بهتر بود البته از قبلم میدونستم :)))))) میخواستم بگم این که چیزی نبود =))))) ولی خب نهالانم این رپر عه هی گه میخوره اعصاب منو خورد کرده مرتیکه :)))) میگه
صدای بهنام صفوی رو خیلی دوست داشتم. يادمه به دوستام میگفتم دوست دارم باهاش عروسی کنم. امروز که وارد مغازه شدم دیدم يه شبکه ای داره دورهمی که بهنام صفوی مهمانش بود رو نشون میده. يه آه بلند کشیدم و خانوم فروشنده هم دنبال من يه آه کشید.بهنام صفوی تو اوج جوانی و تو سن 35 سالگی خیلی زود ازین دنیا رفت. امیدوارم تو زندگی بعدی شاد و طولانی تر زندگی کنه. امیدوارم پسرش سام صفوی و همسرش این دوری رو تاب بیارن. خیلی سخته خیلی :(((
يه حال متناقضی دارم که کم کم داره به يه سمت میل میکنه. این مسافرتی که رفتم، بهم نشون داد چقدر دیگه صبرم برای تحمل تک تکشون تموم شده و ازشون چقدددر خسته ام. باعث شد از ترس اینکه باید برم حالا هی خدا رو شکر کنم که دارم میرم دوری از اقای معجزه سخته ولی هر روز زندگی کردن با اینا خیلی خیلی سخت تره.از وقتی یادم میاد هرگز باهاشون نمیساختم. ابدا. هیچ وقت یادم نمیاد بگم وای چقدر کنار این خانواده بهم خوش میگذره. یا بگم وای آخ جون دارم میرم خونه
يادمه یک نفر کسی رو تخریب میکرد می  گفت: فلانی حرامزادست گفتم: آیا مادر و پدر تو واقعا هم رو دوست داشتن یا به حرف مردم و آبرو و هزار سنت بی مصرف قدیم و جدید با هم زندگی میکردند؟ گفت خیلی از زن و شوهر ها اینطوری هستن این عرف جامعه است گفتم :به کسی ایراد نگیر که به چه صورت توی این دنیاست که خدا خواسته باشه به هر طریقی، شاید اون حرامزاده نباشه و از یک عشق پدید اومده باشه،  اما تو حرامزاده ای چون حاصل عشق نبودی.به همه احترام بذاریم لطف
همیشه از بچگی از فراموش شدن از ذهن کسایی که دوستشون داشتم و دارم ،  می ترسیدم و می ترسم برای همین همیشه به آدمای اطرافم که برام مهم بودن یادگاری هديه میدادم مثلا خیلی کوچکتر که بودم ، سنگ ها و صدف هایی که از ساحل جمع میکردم و نگه میداشتم و کلی هم برام ارزشمند بودن  بزرگتر که شدم داستان با بچگی کلی فرق کرده بود و این "فراموشم نکن ها "باز هم به همون دلیل بود ولی شاید نوعش عوض شده بود و دیگه سنگ و صدف و نقاشی و . نبود و حتمن به خیلی ها
يادمه که چند سال پیش سیزده بدر شد سه شنبه. مثل امسال. ۴شنبه صبح ساعت ۷.۳۰ ما با فخر شفا کلاس داشتیم و ایشونم فرمود اگه ۱۴ فروردین نیایم سرکلاس از نمره پایان ترممون کم میکنه. من و محبوبم که اوضاعمون مشخص بود. اگه میخواست به ما نمره خوب بده ۱۲ میداد. وای به حال وقتی که میخواست نمره کم کنه. من و محبوب ۱۳ فروردین نشستیم تو اتوبوس. اتوبوس گیر نمیامد رفتیم لب جاده. چه وضعی بود‌ . رسیدیم کرمان. کرمان برهوووووت بود. هیچ کس تو خیابون نبود. به زووووور رسبدی
از وقتی يادمه دلم میخواست برای خودم آرشیوی از عکسهای بچگیم داشته باشم ولی بخاطر تعدد فرزند این امکان وجود نداشت و مسایلی از این قبیل این قضيه بدجوری به من فشار آورده بنابراین تصمیم گرفتم برای فرزندانم کوتاهی نکنم و درهر صورت شده سالی یکبار به آتليه عکاسی برم و عکس بچه هامو توی مناسبتهای مختلف بگیرم  من آتليه ی سه سیب را انتخاب کردم چون هم فضای خوبی داره هم کیفیت چاپ عکس بالایی داره و هم زمان منلسب برای عکاسی از وروجکام داره که من همی
کوچولو بودم حدود چهارم دبستان صبح زود باید میرفتم مزرعه برای انجام کاری.دو برادر از خودم بزرگتر هم داشتم اما همیشه با اولین صدای خاتون از جا بلند میشدم و میرفتم کمکش.اونا خوابالو بودن.با چشمان پف کرده و دست و روی نشسته راهی شدم.مسیر هر روزم رو میرفتم که يهو چشمام به برگی کاغذ افتاد حالا چطور تو مسیر اونم خوبالوده توجهم رو جلب کرد یادم نیستنامه ای پر از شعر های عاشقانه که بزور میخوندمشون. انتهای نامه اسم شناسنامه ای منو نوشته بود که فقط
امروز داشتم به سال آخر دانشگاهم (۱۳۹۳) فکر می‌کردم! واقعا ۵ سال گذشت ! يادمه اون موقع برنامه‌ی زندگیم رو جوری  می‌ریختم، با این تصور که قراره دنیا رو کن فی کنم!!بعد از گذشت ۵ سال از اون هیجانات، الان کمی آروم شدم و منطقی؛ فهمیدم که باید خیلی خیلی روی دیگران کار (!) کنم تا دلشون رو نرم کنم برای شنیدن و قبول کردن سخن حق. اهل بیت (ع) چه زحمتی کشیدند رو الان کمی می‌فهمم!الان می‌بینم که بعد یک سال روی شاگرد مغازه‌ام کار کردن نتیجه‌ش شده این که
ما که انتقام تو کارمون نبود اما خب یک چیزایی دل آدمو به قل قل میاندازهطاقت ط/ت آق میشهوقتی کم طاقت میشی آدما هم سیخونک زدنشون بیشتر میشه انگارانگار رک و راست دیگه برات فرق نکنه چی میشه و چی نمیشهبرگردی بگی د خفه شو دیگه عزیززززیا اصلا بدترش فکر کنی یک دست کتک حسابی طلب توئه که تا ته خالی شیتو فیلم در پناه تو اون پسر دیلاق دختر و بدجور چزونديادمه هعی صبر کردندختره هعی زد و رد شنیدهعی ترک ورداشت اما یک قسمت بابای دختره همچین رفت له و لور
يکي از استادهای دانشگاه تعریف می‌کرد…چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروه‌های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام می‌شد.دقیقا يادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری می‌نشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چيه؟گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه،
دانلود آهنگ سیروان خسروی به همین زودیترانه
و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی به همین زودی از سیروان خسروی با دو کیفیت
متفاوت 128 و 320 ، لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش
آنلاین از سایت موزیک یابسبک آهنگ: عاشقانه و احساسیدانلود آهنگ به همین زودی سیروان خسروی در ادامه …متن آهنگ به همین زودی سیروان خسرویبه همین زودی يکي اومد به جام دیگه به گوشت نمیرسه صدام داری چشاتُ میبندی روی من دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام معلومه بهش احساس پیدا ک
دانلود آهنگ سیروان خسروی به همین زودیترانه
و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی به همین زودی از سیروان خسروی با دو کیفیت
متفاوت 128 و 320 ، لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش
آنلاین از سایت موزیک یابسبک آهنگ: عاشقانه و احساسیدانلود آهنگ به همین زودی سیروان خسروی در ادامه …متن آهنگ به همین زودی سیروان خسرویبه همین زودی يکي اومد به جام دیگه به گوشت نمیرسه صدام داری چشاتُ میبندی روی من دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام معلومه بهش احساس پیدا ک
دانلود آهنگ سیروان خسروی به همین زودیترانه
و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی به همین زودی از سیروان خسروی با دو کیفیت
متفاوت 128 و 320 ، لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش
آنلاین از سایت موزیک یابسبک آهنگ: عاشقانه و احساسیدانلود آهنگ به همین زودی سیروان خسروی در ادامه …متن آهنگ به همین زودی سیروان خسرویبه همین زودی يکي اومد به جام دیگه به گوشت نمیرسه صدام داری چشاتُ میبندی روی من دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام معلومه بهش احساس پیدا ک
دانلود آهنگ سیروان خسروی به همین زودیترانه
و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی به همین زودی از سیروان خسروی با دو کیفیت
متفاوت 128 و 320 ، لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش
آنلاین از سایت موزیک یابسبک آهنگ: عاشقانه و احساسیدانلود آهنگ به همین زودی سیروان خسروی در ادامه …متن آهنگ به همین زودی سیروان خسرویبه همین زودی يکي اومد به جام دیگه به گوشت نمیرسه صدام داری چشاتُ میبندی روی من دلت نمیخواد دیگه کنار تو بیام معلومه بهش احساس پیدا ک
يکي از بهترین خاطراتی که از محل کارم دارم ! که فکر کنم مال پنج شش سال پیش میشه.قرار بود محل کارمون عوض بشه و رییس هم که از اون مردای دست و دلباز و مهربون بود گفت که یک سری از وسائل رو میخوایم عوض کنیم و جدید بگیریم. و هر کس رو مسئول خرید يه چیز کرد البته با هزینه شرکت.خوب يادمه که بچه ها  رفتن خرید ولی نمیدونم متاسفانه من اصلا دوست نداشتم چیزایی که خریده بودن. اکثرا رسمی و  نه حتی شیک رسمی روزمره و اداره دولتی طور!من بهم قندون افتاد! خو
امروز صبح با بچه های خیريه دلخند بیمارستان مفید بودیم بخش ريه.وقتی بچه بودم زیاد میرفتیم بیمارستان مسیح دانشوری( متخصص ريه ) آره خب آسم و این صحبتا اما گذشت رفع شد بدترین خاطره ای که از اون دوران داشتم راه رفتن تو بخش بود و صدای سرفه و گريه بچه های همسن خودم. حاضر بودم تلخ ترین داروها رو بخورم اما اونجا نباشم. خوب يادمه که اون موقع هم باخودم فک میکردم کاشکی يه بار يکي برای شادی این بچه ها يه کاری بکنه چونکه میدونستم وقتی حواست پرت بشه سرفه ها
اگر شما هم مثل خیلی از افراد در انتخاب هديه دخترانه دچار سردرگمی شده اید ما به شما در این زمینه کمک خواهیم کرد تا از بین 20 هديه تولد دخترانه، بهترین آن را تهيه کنید. برای خرید هديه تولد برای خانم ها همیشه به مناسبت خاصی نیازمند نیستیم بلکه می توانیم با ساده ترین هديه دختران و خانم ها را خوشحال و هیجان زده کنیم. در ادامه 20 هديه تولد دخترانه را به شما معرفی خواهیم کرد تا در رده سنی های متفاوت بتوانید بهترین هديه ها را تهيه کنید.
https://saripan.ir/کادو-ت
اون زمان ما واقعا تو همه بچه های فامیل پولدار به چشم میومدیم. اتفاقا دوچرخه هم داشتیمو من به دخترعموها آموزش میدادم. یعنی نمیدونم خورشید از کدوم طرف در اومده بود که زن عموی افاده ای من یک تابستون بدون شوهر خیلی مهربون شده بودو یک چند روزی مهمون خونه ما بودن.اون زمان نمیدونستم که فامیل چقدر حساب کتاب میکنن. خلاصه زن عموی من و بچه هاش با اومدنشون و ایفای نقش مهمون خیلی قابل شناسایی شده بودن. دخترعموها رو فکر کنید بزرگ شده آبوهوای تهرانو ترگل بر
با این چالش ده سال پیش هی دارم  فکر می‌کنم که ده سال پیش دی ۸۷ در چه حالی بودم. خاطره خاصی ندارم. انگار که يکي از سالهای تیره زندگیم بوده و نگاتیو سیاه هست.اینجا هم هیچی ننوشتم. يادمه که آقای همسر، آخر سال رفت سربازی ، بابا تصادف کرد، خاطره های تلخ با خودش داشت.امسال همراه همسر و دخترم هستیم.سه تا بی شاد و خوشحالیم. در خونه گرم‌ و پر آرامشون به بزرگ شدن دخترکمون نگاه می‌کنیم.دخترمان همه جان و جهان ما هست. خنده‌های شیرینش دلنوازترین
گفت این کتاب رو واسه فلانی خریدم، شده ۳۶ تومن.گفتم عه چه جالب.  اتفاقا همین الآن مال خودن همراهمه! بیایید با مال من مقایسه ش کنیم. با بار اولی که این کتاب رو خریدم. سال ۸۸.از کیفم درآوردم، تاریخ رو چک کردیم. چاپ نهم، سال ۸۸. بعد گذاشتیم کنار هم! قیمت ها رو.خنده م گرفت.گفتم خب. اون موقع ۴۰ تومن بوده. گویا این يه رقم ارزون تر شده و زیادم بدبخت نشدیم.از دستم قاپید گفت بده ببینم بچه جان!دستشو گذاشت رو صفر ها، چشماش رو تنگ و گشاد کرد، فغان سر داد.گف
امروز بعد از يه مدت نسبتا طولانی و به واسطه ی دومادی يکي از شاگردای بابا ، رفتیم روستای ییلاقی خور.وسط راه ، هوا ابری شد و بارون بارید.هوا عالی بود ، بهاری و خنک.رسیدیم به مقصد و دیدیم از داخل مسیلی که وسط روستا بود ، يه مقدار آب جریان داشت.بعد از ناهار هم يه چرخی زدیم داخل روستا ، بابا خونه ی محل ستش رو نشون داد بهم ، مربوط به  حدود ۲۸ سال قبل  که توی خور معلم بوده  .خیلی از اهالی این روستا رو میشناخت ، نصف اونایی که سلام و احوالپر
امسال پنجمین سالی هست که ماه رمضون رو دانشگاهم.همیشه ماه جالبی بوده واسه ام ، يه ماه با خاطرات شفاف و خیلی لطیف و به یاد موندنی ، و با لحظاتی توام با سختی اما شیرین!اولین تصاویری که از ماه رمضون يادمه ، مربوط میشه به سحرهای حدود ۱۵ سال قبل ، یعنی زمانی که سالهای اول دبستان بودم و سحر ، گه گاه بیدارم می کردن تا همراه بابا و مامان و گاهی اوقات بی بی و خاله هم که خونه مون بودن ، سحری بخورم.بیشتر شب هایی بیدار میشدم که غذای سحر ، باب میلم بود.خسته
وقتی اولین قایقمون رو درست کردیم، انقدر بزرگ بود که صفتش نهنگ شد. بین خودمون همش بهش میگفتیم "نهنگ". بعد از مدتی تصمیم گرفتیم کارمون رو توسعه بدیم. مدتی بود که از هم دور افتاده بودیم. يادمه که من تلفنی اسم شرکت رو از رئیس فعلی شرکت یعنی فاطمه کوهی پرسیدم. اون هم اسم نهنگ رو پیشنهاد داد. این‌طوری شد که شالوده اصلی اسم شرکت بنا گذاشته شد. در طول زمان این انتخابمون تثبیت شدو هر روز ما از انتخاب اسم "ای نهنگ راضی تر بودیم". موقع ثبت شرکت ها برای راض
"وقتی طوفان تمام شد یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی که طوفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر آنی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت."+ اولین یادداشتی بود که از "کافکا در کرانه" خوندم. و بعد تحت تاثیر تبلیغات دوستانم کتاب رو برداشتم و خوندم. امروز هیچ چیزی ازش یادم نمیاد! نمیدونم! شاید هیچ چیزی ازش نگرفته بودم! ولی يادمه توی روزهای بعدی بین بحثاشون
زندگی در مای در یک کلمه خلاصه شده "آرامش".  يادمه روزهای اولی بود که به شهر بانگی رفته بودم. بانگی شهری در ایالت سلانگور هست که رطوبت بسیار بالایی داره. داشتم دنبال يه خونه می گشتم برای رنت (اجاره ) کردن و تو خیابونها پرسه می زدم. يهو چشمم افتاد به دو تا خانم مالایی که کنار خیابون يه چیزهایی شبيه پیراشکی می فروختن. رفتم جلو و شروع کردم ازشون پرسیدن که این چيه و قیمتش چقدره.  به قدری در نگاه و رفتارشون آرامش و اطمینان بود که هرگز چنین آ
چیزی که به يه سوژه اعتبار میدهد ااما ارزش مادی یا بزرگی و کمیابی اون نیستبلکه میزان اهمیت اون سوژه تووی نگاه ماستيه  نخی که به يه سنگ کوچیک که با دست سوراخ شده تبدیل شده به يه گردنبند برای يکي از دوستای کوهنورد من عاشقانه گردنبندش رو دوست داره و ان تا قله رو باهاش فتح کردهدوست دخترش بهش داده و کلی داستان پشتشهارزش يه نخ و يه سنگ چقدره !؟برای من هیچی برای دوست من چی!؟متاسفانه !!! برای من هم کلی نشونی باقی مونده که هر روز بدون استثنا یاد زی
از وقتی يادمه خوره کتاب بودم، با اینکه درتمام زندگیم مهمترین خصیصم شکمویی بوده، اما کتاب برام حکم دیگه ای داره. پدرم هرچی که نمیخرید جیره کتاب و مجله و روزنامه من را داشت. چون این خوره کتاب شدن حاصل هدایت و تربیت خود پدرم بود. پدرم عاشق کتاب بودن و یکدوست داشتن با یک گنجینه بزرگ شخصی که تا زنده بود، پدرتامین بودن و ساعتهاشون به گپ و گفت درباره کتابها بود. البته خود پدرهم گنجینه خاصی داشتن که من بی توجه به رده سنیم، دور از چشم مادر و پدر تونس
دانلود آهنگ جدید علی خدابنده به نام جای خالیت
Download New Music Ali Khodabandeh – Jaye Khalit
علی خدابنده جای خالیت
بذار حرفهامو بگم شاید دلم خالی شه مگه میشه جالی خالیت واسه من عادی شهبازم برام روی بخار شیشه ها قلب بکش مثل من از همه ی آرزوهات دست بکشبی تو این روزها بدجوری دلگیره تو نباشی عاشقی از یاد من میرهتو این خیابونا هنوز رد پامونه تموم حرفهات يادمه دونه به دونهجات همیشه توی دلم خالی میمونه من پا به پات میومدم شونه به شونهتو این خیابونا هنوز رد پام
چه عجیب است حال مادری که فرزندش را در آغوش می کشد و در ذهنش فکر میکند خب چند ماه دیگه چیکار کنم؟ اون يکيم هست؟ چجوری خودم رو تقسیم کنم که سهم هیچ کدوم رو با بی عدالتی و بی انصافی کم نگذاشته باشم؟ اصلا باباشون هم که مدعی و سهم خواهی میکنه این وسط چی؟ پس خودم چی؟ حالا فعلا خودم هیچی تا ی دو سالی، باباشونم خب باید درک کنه هیچی، ولی بین این دوتا میوه دلم چیکار باید بکنم؟ الهی بمیرم برای پسرم که هنوز خیلی کوچیکه و نیاز به محبت صددرصد من داره و اون يکي
دانلود فیلم مخفیگاه با کیفیت عالیدانلود فیلم ایرانی مخفیگاه با لینک مستقیملینک دانلود فیلم بزودی قرار خواهد گرفتنام فیلم : مخفیگاهژانر (موضوع) : خانوادگی, درامزبان : فارسیسال انتشار : 1399محصول کشور : ایرانکارگردان : بنیامین نادعلیبازیگران :  امیررضا رنجبران، نهال دشتی، میلاد معیری، شایان فصیح زاده، امیر رئیسیان، سام دادخواه، روناک پوریادگار، مهدی امینی، حمید پری نژاد، بهار قاسمیخلاصه داستان : فیلم مخفیگاه، از وقتی يادمه دارم واسه زندگ
يادمه وقتی کارشناسی قبول شدم یعنی از دبیرستان رفتم دانشگاه چندسال ننوشتم. اون  وقتا کمتر وبلاگ نویسی می‌کردم (گذشته از وبلاگ ترجمه ترانه‌های ایتالیایی که خیلی فعال بود) و حواسم به شعر و داستان بود. شعر و داستانم محدود شده بود به دو سه تا در سال. يهو به خودم اومدم دیدم جوهر قلمم به کلی خشکیده. بعد از لیسانس باز برگشتم به روال دبیرستان و اونجاها بود که فهمیدم من هرگز نخواهم ننوشت. از وبلاگ نوشتن خسته نشدم ولی يه جورایی شرم‌زده‌م میکنه. ا
دانلود آهنگ سامان جلیلی دنبال من نگرد 
Download New Music Saman Jalili – Donbal Man Nagard
دانلود آهنگ جدید سامان جلیلی به نام دنبال من نگرد با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه ، اهنگ و تنظیم : سامان جلیلی
متن آهنگ دنبال من نگرد سامان جلیلی 
از چی بگم برات ، منم يه کوه درد
واسم چیزی نموند ، شدم يه دوره گرد
دنبال من نگرد ، دنبال من نگرد
يه روزی میرسه خدا خدا کنی
 
برای دیدنم فقط دعا کنی
دنبال من نگرد دنبال من نگرد
♥&hea
فصل امتحانا بودگیر و دار انتخابات .درس خوندن برا امتحانا کسل کننده بود.اما فروغ که میخوندم حالم بهتر میشد اون بینداداش مجتبی و ننه آقا رفته بودن کربل‍ا.يادمه چقدر تماس گرفتن باهاشون سخت بود.زنگ میزدی آنتن نمی‌داد.قط و وصل میشد،کیفیت صدا بد بود و غروبا برااینکه فشار درس و امتحانا لهمون نکنه ساعت 7 به بعد میرفتیم دم مسجدگل کوچیک بازی می‌کردیم.از همون موقع‌س که عادت دارم وقتی اونجا گل کوچیک بازیمی‌کنم گوشیم توو دستمه و زمین نمیذارم.اون
دانشگا رو تعطیل کردم الآن با دستای خودم.چقد شبای دانشگاه رو دوست دارم. می تونم بمیرم واسش. شبای مدرسه رو هم جون می دادم واسش. یعنی يادمه یک ساعت مثل فلامینگو می ایستادم پرچم مدرسه رو نگاه می کردم تو شب سگ لرز زمستون. فقط محیط عوض شده. گویا هنوز همانم.ولی الآن فقط دیگه مرگ. وقت مرگه! خسته م. ازین خسته ها که دکمه ی خاموش روشنت قاطی می کنه پر انرژی تر می شی بعدش. کلا امتحان یک ور، این حالت های غریب بعدش يه ور دیگه. یک حسيه که خودتون باید تجربه کنید ت
يادمه وقتی واسه کنکور درس می خوندمبه ژن ها و مبحثشون خیلی علاقه داشتم دوست داشتم ژنتیک بخونم ،ببینم تو دنیای به اون ریزی چه خبره .الان که گذشته میبینم خوب شد نرفتم چون خیلی علاقه به دستکاری دارم شاید مثل فیلمای تخیلی خیلی فاجعه به بار میومد.کلا از دیدن و به تصویر کشیدن چیزای ریز که با چشم دیده نمیشه و همه قادر به دیدنش نیستن،خوشم میاد برای همینم الان بیشتر به عکاسی ماکرو علاقه دارم .نمیدونم يهو چرا الان یاد ژنتی
جای تو گوشه ی دل منه از تو دوره دست همه هرچی يادمهبا چشات میریزی شهرو بهم تو کاری کردی با دلم انقد عاشقمتو منو دیوونه کردی شیرین تر از عشق چه دردی کارته دیوونه کردن که همه دورت بگردنبا چشات زل بزن توی چشام دیوونه شو برام با تو خوبه حال و هووامدیوونتم میدونی خودتم من که عاشقتم مث پروانه دورتمبا چشات زل بزن توی چشام دیوونه شو برام با تو خوبه حال و هووامدیوونتم میدونی خودتم من که عاشقتم مث پروانه دورتمکيه مث تو بشه واسم تو که بهترینی تو که هرجور
کوچولو بودم حدود چهارم دبستان صبح زود باید میرفتم مزرعه برای انجام کاری.دو برادر از خودم بزرگتر هم داشتم اما همیشه با اولین صدای خاتون از جا بلند میشدم و میرفتم کمکش.اونا خوابالو بودن.با چشمان پف کرده و دست و روی نشسته راهی شدم.مسیر هر روزم رو میرفتم که يهو چشمام به برگی کاغذ افتاد حالا چطور تو مسیر اونم خوبالوده توجهم رو جلب کرد یادم نیستنامه ای پر از شعر های عاشقانه که بزور میخوندمشون. انتهای نامه اسم شناسنامه ای منو نوشته بود که فقط
جدن برای موقعیتی که نتونم هیچ درمانگری پیدا کنم، یا از پس هزینه هاش برنیام، هیچ برنامه ای ندارم.      یعنی تو این شهر حتی یدونه درمانگر هم پیدا نمیشه که با شرایط من بسازه؟ می دونم شهر کوچیکيه؛ یک دهم تهران هم نیست. ولی به هر حال یکم برام عجیبه اگه واقعن انقد عقب افتاده باشه.     سبزی پلو با کوبزی مشکلش چيه؟ سال آخر دانشگاه يکي از گزینه های ناهار سلف دانشکده سبزی پلو با کوبزی بود. بعضی ها، شاید خیلی ها، میگفتن غذای بیخوديه
چه کابوس بدی دیدم دیشب. خواب دیدم که ناخواسته و بدون هیچگونه آمادگی قبلی در انظار عموم قرار گرفتم و قراره برای  جمعیت کثیری سخنرانی کنم. مکان سخنرانی و حتی موضوع آن یادم نمیاد فقط دلهره و ترس و دستپاچگی ناشی از عدم آمادگی قبلی يادمه که بس رعب آوربود. خوب شد که زود از خواب پریدم و فهمیدم این فقط يه خواب بود اما پا به دنیا نهادن و زندگی ما بسیار شبيه به چنین خوابی است با این تفاوت که این دیگر خواب نیست بلکه حقیقته‌. درست مانند این خواب ما هیچ ن
بچه؟! من از تو گرفتمش یا احساس نا امنی ای از روابط تو و حمله ها و شوکهای عاطفی ای که به من وارد میکردی؟! یادته؟ نیت کردی کربلا بری وقتی زندگیمون درگیر يه ادم مزاحم شده بود؟  به خودم قول داده بودم اگر بار دیگه ای تکرار شد، به احدی حرفی نزنم، نکنه مورد قضاوت قرار بگیری. به روی تو نیاوردم اما لحظه لحظه میلرزیدم و درد میکشیدمگفتم سکوت کن به کوه و ورزش پناه بردم و گريه های شبانه دربالشتو عزم کربلا کردی. هنوز رعشه ای که توی سلول های تن
داستان ترسناک خواب اسرارآمیزچند وقت پیش يه خوابی دیدم ، خواب از اونجایی شروع شد که من شبش با چنتا از اقوام بحث
کردم وقتی رفتم خوابیدم تو خواب داشتم غذای نذری محرم میبردم پخش کنم که
رسیدم پیش يه خونه قدیمی که يه سگ با يه اسب به رنگ سیاه دنبالم کردن هرچی
بسم الله میگفتم نمیرفتن !! چشمای قرمز ، هیکل درشت و کشیده ، بعد در هر خونه ای هم
میزدم کسی نمیومد کمک و فقط يادمه پدر يکي از معلمام که در خونشونو زدم اومد
بیرون و بعدش اونا منو ول کردن و رفتن
دارم کتاب "دو قرن سکوت" "عبدالحسین زرین کوب" رو می خونم اونم چاپ دوران شاهنشاهیش رو.  يادمه از دوران راهنمایی علاقه زیادی به تاریخ داشتم اما متاسفانه هیچ وقت به طور جدی پی اش رو نگرفتم. اما امسال امیدوارم بتونم و معلومات تاریخیم رو در مورد زادگاهم زیاد کنم. * این دو روز مادر خیلی بی حوصله ای بودم و دوبار دخترک رو دعوا کردم. نمی دونم چمه خیلی زود از کوره در می رم و به دقیقه نکشیده عذاب وجدان می گیرم. خسته ام واقعا نمی دونم چرا اینقد
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها