محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

يادت بودم يادم نبوديgo

تو هم با من نبودی،مثل من با منو حتا مثل تن با منتو هم با من نبودی،آن که می‌پنداشتم باید هوا باشد،و یا حتا، گمان می‌کردم این توباید از خیل خبرچینان جدا باشدتو هم با من نبودی،تو هم با من نبودی.تو هم از ما نبودی،آن که ذات درد را باید صدا باشدو یا با من، چنان هم‌سفره‌ی شب،باید از جنس من و عشق و خدا باشدتو هم از ما نبودیتو هم مؤمن نبودیبر گلیم ما و حتا در حریم ما،ساده‌دل بودم که می‌پنداشتمدستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشدتو هم از ما نبود
,    ,    کد آهنگ پیشواز سهراب اسدی یادت بودم,    کد پیشواز سهراب اسدی یادم نبودی,    کد اهنگ پیشواز سهراب اسدی یادم نبودی,    کد آهنگ پیشواز همراه اول سهراب اسدی حلالم کن,    کد آهنگ پیشواز ایرانسل سهراب اسدی حلالم کن,    کد پیشواز همراه اول سهراب اسدی بی رحم,    کد پیشواز سهراب اسدی یادگاری,    پیشواز سهراب اسدی حلالم کن,    کد اهنگ پیشواز ایرانسل سهراب اسدی یادگاری,  
.
من مومنم به کلمه‌هام، به مرگی که بعد از نوشتن بهشون میدم. گفته بودی بذار یادت بمونه کِی می‌نویسی، نوشتن جوونه زدنه. گفته بودم یادم می‌مونه و همه کلمه‌هایی که نوشته بودم و ننوشته بودم، لبخند زدن. می‌بینی؟ حتی لبخند کلمه‌ست. نگاه کلمه‌ست. دستامون داره کلمه میشه عین یه باور که سرجاش مونده و تغییری نکرده. گفتم من ناامید نیستم از نوشتن، از صداقت هم. گفتم گاهی خودمو می‌خونم. آروم، سخت، عجیب _ آوات
"وقتی طوفان تمام شد یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی که طوفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر آنی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت."+ اولین یادداشتی بود که از "کافکا در کرانه" خوندم. و بعد تحت تاثیر تبلیغات دوستانم کتاب رو برداشتم و خوندم. امروز هیچ چیزی ازش یادم نمیاد! نمیدونم! شاید هیچ چیزی ازش نگرفته بودم! ولی یادمه توی روزهای بعدی بین بحثاشون
دیشب اومدم خونتون نبودی راستشو بگو کجا رفتی یادته قول دادی قالم نظاری هی واسم عذر و بهونه نیاری راستشو بگو کجا رفته بودی به خدا رفته بودم سقا خونه دعا کنم شمعی که نذر کرده بودم واسه توادا کنم دروغ نگو ، دروغ نگو، دروغ نگوتو رو به خدا گولم نزن بهم می گن پشت سرت از مرد و زن تو رو با رقیب من دیده ان تو جاجرود که با او گرم سخن نشسته بودی لب روددانلود اهنگ نایاب - کمیاب
.
نذر کرده امیک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد***یک روزی که خوشحال تر بودممی آیم و می نویسم کهاین نیز بگذردمثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است***یک روزی که خوشحال تر بودمیک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست***یک روزی که خوشحال تر بودمنذرم را ادا می کنمتا روزهایی مثل حالا
 کاش یکی بود که یادم میاورد که من ۳۱  ام نوبت دکتر با خانم دکتر بحرینی دارم !کاش یکی بود که یادم میاورد ۶ ام نوبت دکتر با خانم دکتر خضری دارم ! کاش یکی بود که تمام حواس مـــنو به خودم میاورد ! ای کاش حتی سو تفاهمم پیش نمیومد درمورد تو کاش اونشب راهم کج کرده بودم مستقیم رفته بودم ایستگاه کاش هیچ وقت پیش تو گریه نکرده بودم کاش هیچ وقت زندگیم رو برات تعریف نمیکردم و ای کاش هایی که دیگه نمیشه براشــون کاری کرد !!!
بودن بعضیا کنارمون باعث بهتر شدن ما میشه. بهمون خوش میگذره و احساس مفید بودن میکنیم. اگه این حس دو طرفه باشه اسمش فقط عادت نیس. یادت نره! همیشه فرصت تکرار ادمارو نداریما. نه اونا تکرار میشن نه احساس ما. یادت نره! میتونی حتی یه رنگو تا همیشه، هر روزت، رنگ اون روز ببینی. یادت نره! از امروز فقط همین یکیو داریا. یادت نره، که اگه بره، یادم نه تو را، یادم مرا، فراموش
کاشکی من خسرو ات بودم نه فرهادت کاشکی از عشق میمردم نه در یادتنامه ات را تا سحر با عشق بوییدم بوی گلهای جنون میداد فریادتبوی گلهای جنون میداد فریادت .زندگی پیچیده شد چون کاغذی در مشت دست تو سهراب تقدیر مرا میکشتاشک های آسمان بر صورتم میخورد نقش تو روح مرا تا آسمان میبردحال من از روز اول هم همین بودست هیچکس جز من مرا این سان نمی آزردهیچکس جز من مرا این سان نمی آزرد رنج یعنی دوری از آن کس که میخواهی خاطرات خانه و یک حوض بی ماهیحال آشوب مرا دریا
منِ بیدل از هر چه بگی میترسمکه حتی تو عزیز دلی به جز دل من بشوی!یادت هست؟یادم تو را فراموش!؟ تو فراموش کرده بودی و من خیال کردم دلم پیش تو امنتر است تو گرفتی و باختییادم تو را فراموش!. اما تو فقط برای "یک لحظه" و من برای "همیشه" بازنده آن بازی بودم.#نگار_دزكی_زاده1/11/2019سکوت آینه
منِ بیدل از هر چه بگی میترسمکه حتی تو عزیز دلی به جز دل من بشوی!یادت هست؟یادم تو را فراموش!؟ تو فراموش کرده بودی و من خیال کردم دلم پیش تو امنتر است تو گرفتی و باختییادم تو را فراموش!. اما تو فقط برای "یک لحظه" و من برای "همیشه" بازنده آن بازی بودم.#نگاردزكی زاده1/11/2019سکوت آینه
Amir Tataloo-Man Az In Eshgh
دانلود آهنگ “از بچگی بوکسور بودم از بچگی تندرو بیش فعال”
دانلود آهنگ از بچگی بوکسور بودم از بچگی تندرو بیش فعال امیر تتلو

متن آهنگ از بچگی بوکسور بودم از بچگی تندرو بیش فعال امیر تتلو
من از این عشق بیدارم به همین عشق میخوابم من نه چشم میذارم نه دیگه عادتِ زشتی دارم من از این عشق سرمَستم به همین عشق دل بَستم من که خالیه دَستم که نباید بشه اینجور، سخت و خَستم من از این عشق، زاده شدم که امروز، آزاده شدم من از این عشق، امرو
دیشب بدجور دلتنگش بودم.شاخ گلهایی رو که برام خریده بود خشک کرده بودم و با چند تا تیکه یادگاریگذاشته بودم تو یه جعبه کادویی که پر از پوشاله. عکس انداختم و گذاشتم استوری و+ا+ت+آ+پ. و خوابیدمتا صب خوابش رو میدیدم بیشتر دلتنگش شدم!صب بهش پیام دادم برای اولین بار بعد از 5 ماه نه اتفاقی و تصادفی! این بار خودم پیام دادم.خودش حرف استوری رو پیش کشید.نوشت :سه شاخه گل با یادم تو را فراموشفهمیده بود به یاد اون استوری کردم!بهش گفتم بی وفایی دیگه!گف
دیشب بدجور دلتنگش بودم.شاخه گلهایی رو که برام خریده بود خشک کرده بودم و با چند تا تیکه یادگاری گذاشته بودم تو یه جعبه کادویی که پر از پوشاله. عکس انداختم و گذاشتم استوری و+ا+ت+س+آ+پ. و خوابیدم.تا صب خوابش رو میدیدم.بیشتر دلتنگش شدم!صب بهش پیام دادم برای اولین بار بعد از 5 ماه نه اتفاقی و نه تصادفی! این بار خودم پیام دادم.خودش حرف استوری رو پیش کشید.نوشت :سه شاخه گل با یادم تو را فراموش.!فهمیده بود به یاد اون استوری کردم!بهش گفتم بی وفایی
شما می‌دونستی وقتی که می‌بینم وسط شلوغ‌پلوغیای کارت، پیامامو خوندی، چقدر کیف میدی به دلم؟ که همون دیده شدن» پیامم رو ده بار هی می‌بینم و هی می‌بینم و از فکر اینکه همون موقع به یادم بودی میشم پرغرورترین عاشق دنیا و همه‌ی شادیم میشه یه لبخند شیرین رو لبام؟بله می‌دونستی. که خودم بهت گفته بودم. و باز اینجا هم نوشتم که تا همیشه یادم بمونه و یادت بمونه که چقدر عشق دادی بهم.
دانلود اهنگ تتلو هر وقت نبودی من فقط زدم غر همراه با متن کیفیت خوب جدیدترین آهنگ امیر تتلو به نام هر وقت که بودی هر وقت که بودی همه چی قشنگ شد انقده . هر وقت نبودی من فقط زدم غر هر کجا زدم تو خاکی زدی یه تلنگردانلود آهنگ امیر تتلو » هروقت که بودی | Amir Tataloo Harvaght Ke Boodi دانلود آهنگ . قشنگ شد انقده تو خوبی میره بالا توقع هر وقت نبودی من فقط زدم غر هر کجا زدم تو .دانلود اهنگ هر وقت که بودی از امیر تتلو با لینک مستقیم و پخش آنلاین از رادیو جوان . هر و
اون سری که تهران اومدم همش ۲۴ ساعت اونجا بودیم و کف پام آسفالت خیابان هایش را لمس نکرد. چرا؟ چون یادم رفته بودم شلوار بیارم همینجوری با شُوال کردی موندم تو ماشین تا بابام بره و برگرده. عجیب ترین از نظرم در اون لحظه اون دختره بود که تو خیابون هندزفری زده بود و بیخیال داشت راه می رفت. حالا چرا عجیب؟چون در عجب بودم که مثلا این نمی ترسه یکی از پشت بیاد کیفشو بقاپه ببره و نشنوه صداشو که فرار کنه؟ یا نمیترسه یکی شپلق بزنه پس کله ش و نفهمه از کجا
هرشب با یادت قلب من غم داره.
هرشب از چشمام اشک غم میباره.
نیستی تا سحر عاشقت بیداره.
اما قلب تو از این عشق بیزاره.
هرشب با یادت چشم من تر میشه.
انگار با گریه اروم تر میشه.
گفتم با من با یکمی چی میشه
گفتی عشق من سهم تو نمیشه.
 
انگار زندگیت دور از من آرومه
حتی آرامش از چشمات معلومه.
انگار دور از من دلخوشی آسونه.
اما دله من با غصه میخونه.
امشب با یک بغض یک لحضه یادم باش
یک لحضه یادم باش امشب با من باش
شاید فهمیدی قلبی که بی تابه
هر
چیزی که بیشتر وقتا بهش فکر میکنم، خاطراتیه که از قبلاً دارم. از دوران بچگیم. از وقتایی که همه‌چی بهتر یا بدتر بود. خاطرات ریز و درشت. اغلب ریز. اون چیزایی که یادم نمونده و به طور عادی تو ذهنمون نیست ولی یهو یه اتفاقی باعث میشه اون جزئیات یادت بیان. هر وقت یدونه از اینا به ذهنم میرسه دلم میخواد یجوری سریع ثبتش کنم که نکنه بپره. نکنه بعداً دیگه یادم نیاد. نمیدونم چرا اصرار دارم یادم بمونن حالا.وقتی به همچین چیزایی فکر میکنم، توی هر محیطی و از هر ک
ای کاش تو زندان بودم. کاش حکم ابد داشتم و تا اخر عمرم اون تو بودم. اونطوری فقط یه زندانبان بود که بهم زور میگفت اما الان همه بهم زور میگن.ننه بابا شوهر برادر بزرگتر مدیر .ای کاش تو زندان بودم. حداقل اونطوری به خودم میگفتم تو زندانم و اسیرم. اما الان بیرون از زندانم و اسیرم. خیلی تقصیر فندق نیست.زورگوهای اطراف دست و پای منو بستن. ای کاش تو زندان بودم :(
صبح ساعت نه بیدار و با تبلتم مشغول شدم. چسبیدم به مبل و تا سه ساعت و نیم بعد نشستم. a صبح رفته بود بیرون و ظهر که اومد من از رو مبل پا شدم ‌و یه نیگا به خودم کردم؛ هنوز صورتمو نشسته بودم، مسواک نزده بودم و لباسمم عوض نکرده بودم 
نانا موهایش را صاف صاف کرده و با یک پاپیون نارنجی بسته. روی تختم پرت است و با ترانه‌ای که از گوشیم پخش شده لب‌خوانی می‌کند. نانا شبیه اتاقم است. آرام. با کلی رنگ خنثی و یک صورتی آرام و بی‌حال. بچه‌ی شلوغ و پرسروصدایی نیست. یادم آدم از ذهب پرسیده بودم به اتاقی که بیشتر دکورش خاکستری کم‌رنگ و سفید است چه رنگی می‌آید؟ گفته بود صورتی خیلی ملایم و آرام چیزی بین صورتی و گلبهی. من یاد نانا افتاده بودم. که همیشه توی ذهنم این رنگی است.
امشب چهار شنبه سوریه 97 و من باز هم از تنهایی نالانم. عجیبه برام که هر سال اسفند یه نحسیه خاصیو برام دارهعجیبه ک اسفند برام اتفاقای تلخ میفته و من تنها میشم. یادم میاد اسفند 94 ک سر یه موضوع چقدر ناراحت بودم دم عیدی حالم بد گرفته بود حالا بماند که 94 به قبل رو یادم نمیاد. دقیقا شاید همه ی تو از همون اسفند 94 شروع شد شب عیدی باز اومدی تو زندگیم ک دیگ بدش اون من بودم ک سخت رو تو زووم کردم.چقدر دوست داشتم امسال عیدو با هم بودیم ولی تو هیچوقت نمیخوای چ
عمرم به سر رسید با سوز و اشک و آهیادم نمیرود. گودال قتله گاه. .من بودم و غمت. نامحرم و نگاهیادم نمیرود. گودال قتله گاه.یادم نمیرود گلهای پرپرتلبهای تشنه ی عباس و اکبرتیادم نمیرود. بر نیزه ها سرتفریاد و ناله ی جانسوز مادرتشد روزگار من، همچون شب سیاهیادم نمیرود. گودال قتله گاه.عمرم به سر رسید، اما برای توجان جهانیان، بادا فدای توعمرم به سر رسید، اما نرفته استاز جان خسته ام، داغ عزای توشد عمرمن تمام، اما تمام راهیادم نرفته است، گودال
خودت پلکامو میبندی و این قصه تموم میشه.-نذار اشکاتو هرکی ببینه، گل من!یه تصویر میاد، گنگ، بام شهریم ، تقریبا هیچکی نیست ،ساعت حول و هوش 3ایناستمن به اون سنگ گندهه لم دادم ، مانتو مشکی ،شال مشکی و چتری هام که دیروز زده بودم و عکس گرفته بودم.اشک میریزم ،هق هق میکنمبلند بلندنفس م قطع و وصل میشه ، از تو ماشین بهم یه لیوان آب میده ،سعی میکنه آرومم کنه بهم میگه گریه میکنی شبیه گربه شرک میشی ، میخندم و دیگه چیزی یادم نیست.
ریحانه جان نگران خواهرت هستم. خبر داری ازش؟؟؟ چرا دیگه هیچی نگفتی.رها جان نگرانتم دختر، چرا از خودت هیچ خبری نمیدی؟نل به خاطر سرک کشیدنای دوستای بی ملاحظه ای مثل من در وبلاگ را تخته کردی؟خانوم (لی لای عزیز) وبلاگ را بستی و دیگه ازت خبری نشد، دلتنگتم دختر جان یه خبری از خودت بدهآقای فرهاد من که نفهمیدم چرا یهو رفتی ولی اگه اینجا را میخونی یه توضیحی بدی ممنون میشمآناهیتا امروز یادت افتاده بودم، چرا وبلاگت را رها کردی و یهو رفتی؟هدی جان چند و
خوابگاه که رفتم از بچه ها کتاب "یادت باشد" گرفتمدرباره زندگی عاشقانه "شهید حمید سیاهکالی مرادی" از شهدای مدافع حرم هستش.پریشب تا 2 بیدار بودم و بالاخره تمومش کردم.فصل اخرش که شهادت بود خیلی خیلی خیلی غمگین بود.با هرخطش گریه کردمولی قشنگ بود#به_شدت_توصیه_میشود
یک‌شنبه امتحان آخر رو دادم رفتم خونه مریم یه عالمه با مهسا بازی کنم . خوشحال بودم که همه ی سوال ها رو درست جواب دادم و نمیخواستم اصلا به آسون بودن امتحان یا اینکه یک ماه دیگه هیچ کدوم از این چیزایی که خوندم یادم نیست ، فکر کنم . بعد چهار ساعت دیگه هیچ انرژی برام نموند . هم مهسا رفته بود روی اعصاب من هم من روی اعصابش . برگشتم خوابگاه . یه عالمه خوابیدم . از وقتی مثلا دانشجو شدم هیچ شبِ قدری نبوده که جایی جز خوابگاه باشم . برنامه ی مسجد دانشگاه رو نم
روز خیلی خوب بود :) خیلی خیلی خیلی خوبی بود. صبح سیرخواب بلند شدم! ساعت 8 بعد فکر کردم شبه! خیلی عجیب بود کلا. بابام نبود رفته بود نرسیدم بهش خدافظی کنم. رقیه هم نبود. زینب هم نبود من و مامان بودم که مامانمم همش یا خواب بود یا من خواب بودم. یک روز ارووووووووم :) یک روز بدون هییییچ اتفاقی! مدرسه هم نداشتم! واقعا نیاز داشتم به همچین روزی.با صدیقه هم حرف زدم. این واقعا ارومم کرد. اصن اینقدر امروز خوب بود با حسای خوب که نشستم با علاقه مداد رنگیمو تموم
سلام روزتون پر رونق و خاطره انگیزه سحر دیشب خواب موندم خیلی دیروز شلوغ بودم و پرکاروقتی برای افطار رسیدم خونه هلاک بودم، پدرجان ومادرجان برام سفره افطار خوشگلی چیده بودندتوت های قرمز و سیاه باغچهلیوان بزرگ شربت عسل و تخم شربتی و گلابافطار و سبزی خوردن و نان سنگک تازه زولبیا و بامیه خوشگل و هوس برانگیزخلاصه که دوتایی کلی زحمت کشیده بودندبعد از افطار خیلی بی حال بودم در حدی که حتی نتونستم مقدار مورد نظرم قرآن را بخونمزودتر از هر شب هم رفتم ت
مطلب در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب را میتوانید به صورت کامل از سایت هفتاد و پنج دانلود دریافت کنید.در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاببا سلام خدمت شما دوستان عزیز قفس تاریک خبروان متن زیر را در یک بند ادامه دهید در اتاق نشسته بودم و به کتاب ادامه نوشته کتابخانه فکر روشن دبستان ابتدایی اکسیر دانش درس شانزدهم کتاب خوانی ادامه در اتاق نشسته بودم وبه کتاب های کتاب
تو ماشین منتظر نشستمبرای این که حوصلم سر نره آهنگ های گوشی رو بالا و پایین می کنمحواسم پرت شیشه جلو می شهقطره ها اینقدر قشنگ خودشون رو می کوبن به شیشه و بعد آروووم سر می خورن پایینیه صدای گوش نواز .یادم نیست آخرین بار کی اینجوری آروم نشستم و بارون رو تماشا کردمچشمام و می بندم، دلم می خواد فقط بشنوم .همه از دور می شنیدن بغض دریا تو صدامههمشون به هم می گفتن غم دنیا تو نگامههمه درهاشون رو بستنتنها موندم زیر بارونتنهایی گاهی یه مرزه بین آزادی و
دانلود آهنگ جدید از حجت اشرف زاده به نام عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردمAhang eshghat ra raha nakardam dast az pa khata nakardam joz esmat seda nakardamروز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانم ♪رفته ام ز یادت اما ای عشق تا ابد به یاد تو میمانم ♪عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردم ♪تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدم ♪خورشیدی شدی که هر روز من دور سرت بگردم ♪زیبایی این جهان را در چشمت خلاصه کردم ♪جانا با
یک شب به این زمستان، دیدم تو را به تهراناز لابه لای مردم، رفتی به آن خیابانبر سینه پر آهم، از یاد عشق کهنهدیماه سرد تهران، پاشیده عطر آبانبودی جوان و زیبا، مانند یک فرشتهمن از غم تو اما، بودم خراب و ویراندر ازدحام مردم، ناگه تو را ندیدممن در پی ات دویدم،با دست سرد و لرزانوقتی در آن حوالی، از تو نشان ندیدماز غصه ات نشستم، یک گوشه در خیاباناز درد این جدایی، باران شده خیابانگریان شدم به یادت، در ریتم تند بارانمحمدصادق رزمی
از همه حرفهای نگفته و پستهای نوشته نشده و سوژه های نیمه رها شده در ذهن که بگذریم، امروز عصر؛ بازرصدای انفجارربود و لرزش ساختان زیر پای من که باز دلم لرزید و قلبم به طپش افتاد و یادم رفت به صدا و‌موج وحشتناک انفجار سال ۹۰ که پشت میز بودم و حادثه سال ۸۴ که از دور وصفش رو شنیده بودم و ناخود آگاه، یاد " او" افتادم و بی اختیار نگران شدم صدای آژیر آتش نشانی و جهت حرکتش، من رو راهی پنجره های اون سمت ساختمان کرد و دیدن دود سفید چنددصدمتر پایی
دانلود آهنگ جدید حجت اشرف زاده به نام تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدمAhang ta naz to ra kharidam az harkasi boridam eshgh digari nadidam az Hojat Ashrafzadeh روز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانم ./!♬!رفته ام ز یادت اما ای عشق تا ابد به یاد تو میمانم ./!♬!عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردم ./!♬!تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدم ./!♬!خورشیدی شدی که هر روز من دور سرت بگردم ./!♬!زیبایی این جهان را در چشمت خلاصه کردم ./!♬!ج
چند روزی رفته بود سفر و امروز صبح زود برگشت، تماس گرفت و من تو خواب جوابش رو دادم، به همین وقت عزیز(حالا شاید فک کنید ساعت ۲:۵۲صبح کجاش عزیزه؟ که حقم دارید) داشتم می‌گفتم باور کنید تو خواب جوابش رو دادم. ازم پرسیده بود می‌تونم زود حاضر شم که قبل کارش بیاد ببردم صبحونه بیرون؟ منم جواب داده بودم نه متاسفانه قرار دارم. حالا اینکه چرا گفتم قراردارم به کنار، دوباره هم زنگ زده بوده که اگه مشکلی نیست من میام میبرمت سر قرار! و من باز تو خواب و بیدار
یادت بمونه در یک صبح سرد زمستونی.دوتا پتو هم نتونست کار تو رو بکنه و گرما بخش وجودم باشه!چسبیدن به شوفاژ و تنیدن بین بالشت هم جوابگو نبودیک تن ملموس و گرم و محرک لازم بود که صدا داشته باشه و همونطور که دور من میپیچه تا گرمم کنه و با صدای خابالودش آرومم کنه و دنیای روشنی برای ترسیم کنه پر از سفیدی و خوبی.یادت بمونه یک ساعت دیگه هم‌برای با من بودن از دست دادیبادت بمونه هیچوقت همچین روزی تکرار نمیشه ‌و اگر بشه جبران فشردگی و سگ لرزی الان منو
داستان تا اونجا پیش رفت که یه روز صبح یکدفعه و آنی ! بله کاملا از قبل تعیین نشده ، دلبسته یکی از کارمندای خودم شدم !ناراحت بودم به این دلیل که هیچوقت این رابطه رو هیچوقت با هیچیک از کارمندام دوست نداشتم ، کلا  کار و رابطه نیاز به کنترل داره که من نه وقتش رو داشتم و نه توانش رو!ناراحت از اینکه وسط حجم زیاد کارهام این داستان پیش اومده بود و نیاز به وقت داشتناراحت بودم چون زینب شرایطش رو نداشت !( توضیحش رو بعدا میدم)ناراحت بودم چون انتخاب نکرد
چهل و یک سال پیش دانشجوی سال اول پرستاری بودم.عجب جدی گرفته بودم .معدل بالا.راضی ولی.خیلی زود مصمم شدم ؛ ترک تحصیل در این رشته داشته باشم.خط قرمز هایی داشتم که،  بودن در این رشته باعث می شد ؛ ازشون عبور کنم ؛ ولی ماندم و امروز من یک نرس بازنشسته خواهم بود؛ با کلی خاطره از بیمارستان ،بیماران،همکاران و دانشجویانی که مربی بالین شان بودم.کم کم نویسندگی ام را آغاز خواهم کرد دنبال وسایلش میگردم.(پرینتر،صفحه کلید ،مانیتور .ووو
 دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
دانلود کتاب
دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
خلاصه کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
قیمت کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم
دانلود رایگان کتاب ای کاش وقتی ۲۰ساله بودم میدانستم
دانلود پی دی اف ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
کتاب کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم
دانلود کتاب
دانلود آهنگ جدید حجت اشرف زاده به نام  روز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانمAhang rozo shab be yadat ey yar ham sedaye baranam ey yarروز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانم … ●♪♫رفته ام ز یادت اما ای عشق تا ابد به یاد تو میمانم … ●♪♫عشقت را رها نکردم دست از پا خطا نکردم جز اسمت صدا نکردم … ●♪♫تا ناز تو را خریدم دل از هر کسی بریدم عشق دیگری ندیدم … ●♪♫دانلود آهنگ روز و شب به یاد عشقت ای یار هم صدای گریه و بارانمخورشیدی شدی که هر روز من دور سر
به شدت ناراحت و عصبانی و خسته و داغونم حتی منزجر و متنفر، قلبم داره از تو دهنم بیرون میاد تا الان سه تا متن بلند بالا نوشتم اما نتونستم منتشرش کنم! چرا؟؟؟آخه چرا آدم رو به جایی میرسونن که."به درک"؟؟؟؟ یادم میمونه، یادت بمونهاسم احترام ترس نیست. تهدید شم تهدید میکنم مثل امشب. منم برای خودم توانایی های دارم از پشت کوه که نیومدم. بچه که نیستم. تو که نمیتونی تهدیدت رو عمل کنی شکر قهوه ای میخوری تهدید میکنی( حالا عملی کنی هم مهم نیست به منتها ع
متن آهنگ اثر انگشت امیر هامونی
یه شب پاییز زیر نورماه تو خودم بودی که تو رسیدی از راهبعد عمری خنده رولبم پیدا شد با تو ازین لحظه همه چی زیبا شدلرزش دستامو خیسی چشمامو غم تو شعرامو اومدی یادم رفتعمق این زخمامو همه ی دردامو غصه ی فردامو اومدی یادم رفتباتو بودم شکل ساده و محدود حتی فکرشم واسم هیجان انگیز بودمنو باید هرشب بگیری تو مشتت تا بمونه رومن اثر انگشتت.لرز دستامو خیسی چشمامو غم تو شعرامو اومدی یادم رفتعمق این زخمامو همه ی دردامو غصه ی ف
باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گردش یك روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
كودكی ده ساله بودم
شاد و.شقایق دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دیشب فلفلی رو برده بودم تو حیاط محل کار بابام ماه و ستاره ها رو نشونش بدم( عاشق ماه و ستاره است) یهو یاد باباش افتاد و دور حیاط نعره میزد بابا کااااف.بابا کاااف.جیگرم کباب بود و نمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم.واقعا یه چیزی هست که میگن همخون.وگرنه کاف بابای چندان نمونه ای نبود.اون موقع که قرص میخوردبیشتر از یه ساعت حوصلشونو نداشت ولی ببین همون یه ساعت چطور تو حافظه گلدختر باهوشم مونده.صبح زنگ زدم به کاف که بگم ولی هنوز بلاک بودم.ساعت ه
امروز بعد از مدت ها عکستو بوسیدم!با کلی عذاب وجدان و بغض و اشک.بازم اول صبحم با یه عالمه فکر شروع شد.فکرای همیشگی.خسته م.کاش می شد دیگه تو یادم نبودی.عذاب می کشم.کاش برییا اینکه اگه قراره بیای،بیای و تا ابد بمونی.دیگه توان جنگیدن با این دنیا رو ندارم.چقدر جنگیدم که تو باشی.چقدر سعی کردم بفهمم تو رو.بفهمم تو ذهنت چی می گذره.نفهمیدم.منی که فکر می کردم خیلی باهوشم.نفهمیدم.نفهمیدمت.توی موزی بودی.تو منو بازی دادی.منی که صادقانه دوستت داشتم.آد
برعکس اونی که فکر میکردمزینب خیلی خوش برخورد بود و از اونجایی که حس منو شنید یه لبخند و حتی بیشتر از اون روی چهره ش اومده بودازم تشکر کرد که حسمو بهش گفتمهمون اول ازش قول گرفته بودم که اگه صحبتهام تموم نشد تا خونه برسونمش و تووی راه باقی حرفهام رو بزنم و اتفاقا همینجوری هم شدسوار ماشین شدیم و تووی راه کلی هم خندید و اتفاقا خیلی شوخی کرد و عین بچه ها ادای حرف زدن در آوردبرخوردش یه جوری بود که من تووی راه برگشت به خونه ترکیبی از تعجب و خوشحالی مح
الان جای تنها کسی که نمی‌خوام باشم خودمم.امشب برای اولین بار فکر کردم کاش اصلاً هیچ‌کدوم از این چیزا پیش نمیومد. کاش نمی‌دیدمت اصن، کاش الان اینجا نبودم. کاش همون اول دبیرستان رفته بودم هنرستان و مسیر زندگیم در تک تک جزئیاتش با الان فرق می‌کرد. کاش الان دانشجوی نقاشی بودم و تا سه صبح سیگار می‌کشیدم و درباره‌ی فلسفه ی هنر با دوستام که هر پنجشنبه گروپ سکـ.س میکردیم، گه می‌خوردم:))))))))))))کاش اون جلسه‌ی اول مردادو نمیومدم.کاش جای نون بودم. مطم
تو زیبایی این دنیایی این دنیای پر از ضد حال ها تو خیلی خواستنی هستی الان که اینا را مینویسم چشمام خیسه چقدر سخته که من هیچی ندارم چقدر سخته که شرایطم خوب نیست اما من اصن سختم نیست که دوستم نداری من خیلی خیلی هم راضیم راضیم که توی عمرم انقدر  خوشبخت بودم که تو را دیدم انقدر خوشبخت بودم که دلم پر از حس به تو شد انقدر خوشبخت که طعم  گرفتن دستهات را چشیدم من خیلی خوشبخت بودم که کنار تو شاد بودمکه قلبم برای تو ت
جاى پست تولد. تکمیلش میکنم. 
حالا که این‌ها را مى‌نویسم اسفندماه است، نیمهٔ اسفند. سال دارد تمام مى‌شود، مى‌رود مى‌رسد به نودوهشت، در روزهاى بیست و نه سالگى. بچه که بودم بیست و نه سالگى غایت سن آدم‌ها بود. معلم‌هاى زبانم بیست و هشت نه سال داشتند و خیلى خیلى بزرگ‌تر خیالاتم بودند. دخترهاى بزرگى که در زندگیشان همه چیز سر جاش بود. در خوانده بودند، سر کار مى‌رفتند، جوان و زیبا بودند. عشق آن موقع گمانم تعریف نشده بود در یادم که آن‌ها را بى ع
خیلی چیزا از دست دادمفرصتایی که دوست داشتم با آدمایی که میخوام سپری کنمخواب میدیدم همه تو خونمونن همه ناراحتن و از یه دری حرف میزنن بعد من طبق عادت همیشگیم رفتم تو پاگرد پله ها تو حیاط و کوچه رو نگاه کنم یهویی یکیو تو حیاط دیدم دلم ریخت پایین هی خیره خیره نگاه کردم خدایا چقدر شبیه بابابزرگ بود ده سال جوون تر از وقتی که مرددویدم تو حیاط" تورو خدا نرو تو رو خدا."میدویدم و تموم نمیشد فاصله ای که بینمون بودمیدویدممیدویدممیدویدمواستاد
پارسال شب قدر دانشگاه تهران بودم. با بابا. حالش خوب نبود اما به خاطر من آمد ، روزهای قبل و بعدش هم که تهران بودیم فارس را نگه داشت تا حسین را ببرم گردش و هر دو را نگه داشت تا بعضی کارها و جلسه ها را بروم. جدا ازینکه واقعا خاک برسر من یادم هست چقدر ازینکه شب قدر دانشگاه تهران بودم خوشحال شدم. بعد شهید گمنام آوردند و ما دورش حلقه زدیم و از شهدا حاجت خواستم. میخواهم برایتان بگویم تمام حوائجم برعکس روا شد. 
عاشق نبودیعشق را باور کنیعاشق نبودیعاشقی را درک کنیمن از بی عاشقی تورنج و عذاب دیدممن از بی عاشقانه ی تودرد و زجر کشیدمتو نمی دانستی، پایان این ماجرا را این بی مهری تو، این سردی رفتار راتو نمی خواستی درک کنی شب بیقراریتو نمی خواستی احساس کنی عشق و شیداییمنتظر ماندم به انتظار آمدن توبیایی و بی بازگشتی از رفتن تومن دانسته بودم پایان این عشق رامن باور کرده بودم خالی این احساس راخاموش، لب به سکوتم بستمآهسته، از کنارت می گذشتمتو، بی توجه به این
متن آهنگ بردی از یادم دلکش و ویگن
بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم دل به تو دادم فتادم به بند ای گل بر اشک خونینم بخند سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن کی آیی به برم ای شمع سحرم در بزمم نفسی بنشین تاج سحرم تا از جان گذرم پا به سرم نه جان به تنم ده چون به سرآید عمر خبرم ده نشسته بر دل غبارغم زانکه من در دیارغم گشته ام غمگ
امروز عصر رفته بودم پانسمان سرم رو باز کنم, خانم پرستار با تعجبِ تمام,  موهای سرم رو کنار می زد و نچ نچ می کرد!بهش می گم; چیزی شده خانم پرستار؟!! خوب نشده هنوز؟!!با خنده می گه; تو با این همه جایِ شکستگی تو سرت میتونی کارت جانبازی بگیری!بهش می گم; تازه عکس های رادیولوژیم رو ندیدی .به نچ نچ ش ادامه داد و همونجوری که داشت از کنار تخت دور می شد گفت;  بیچاره دل مامان و بابات!!!من هم تو دلم میگم واقعا بیچاره از دل مامان و باباتا پدر نشده بودم, معنی ای
چرا من میلیاردر نشدم ؟ نامهربونی نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته  ساده بودم؟ بی عقل بودم کو3خول بودم اوسکول و عقب مونده بودم؟ فکرهام علط بود؟ بازار جای رشد نداشت از همه  مهمتر  تنبل و خواب آلود بودم؟ مثلا همین ماشین اگر 3 تا خریده بودم  الان مثل همسایه مون پولم 3  برابر میشد  اون 10 تا خرید 500 میلیون وقتی  همه رو  فروخت  میلیاردر شد و دوباره رفت خرید.زرنگ نبودم کسب و کارم اشتباه بود یک شبه میخواستم ثروتمند بشم؟ فرصت مناس
به جوجه از قبل  گفته بودم این هفته می برمش پیک نیک.دلش می خواست نهار بریم و جوجه کباب بخوریم.دیشب رفتم خرید و  جوجه ها رو مزه دار و باقی وسایل رو آماده کردم.امروز هم از صبح سالاد درست کردم.یکم میوه خرد کردم و یه فلاسک  پر یخ برداشتم.دو تا نوشابه کوچیک سر راه خریدیم و رفتیم.سعی کردم هیچ چیز اضافه ای هم نبرم‌.یه جای خوبی از قبل نشون کرده بودم.فقط من بودم و جوجه.هوا دو سه روزه خیلی گرم شده(به نسبت قبل)حدود ۳۰ تا ۳۱ درجه است.فقط حسنش این بود که
حااااااااالم از خودم به هم میخوره. حس میکنم هیچی یادم نی. هیییییییچی. نمیدونم مثلا یک چی زده باشم و الان به خودم اومده باشم و هییییچی یادم نباشه. حتی چیزایی که یادم میاد اینقدر گنگن که نمیشه بهشون اعتماد کرد. نه ترتیبشون و روزاشون معلومه که کی و چجوری اتفاق افتاده نه حسا و حرفایی که زده شد و ادم داشت.حس میکنم توی یک فضای دیگه ای بودم. حتی اینم یادم نمیاد برداشت و نوع نگاهم تا همین پریروز چی بود!خیلی مسخرس ادم پریروزشم یادش نیاد چه برسه به قبل
فصل امتحانات است. به سیاق این دو سه هفته آمده‌ام کتابخانهٔ دانشگاه درس بخوانیم. مخزن لاتین پر بوده نشسته‌ام این بیرون، شیر و کیکم را خورده‌ام، نت‌گردى کرده‌ام، آسه آسه جزوه‌ها و خودکارها را پر و پخش میز کرده‌ام تا بلکه بشینم پاش. شب قبل آخر شب داشتم وبلاگم را مى‌خواندم، صبح صفحه باز بود و رسیدم به اینکه شروعِ نود و شش را دعا کرده‌ام کاش همه چیز برمى‌گشت به قبل از نود و پنج. دیدم حالا همه چیز شبیهِ قبل از بیست و پنج سالگى است. همه چیز و هیچ
متن دکلمه : نگفته بودم ؟
نگفته بودم دنیا بی رحم تر از آن است
که تو دوست داشتن را از امروز به فردا عقب بی اندازی ؟
نگفته بودم قدر بودن هایمان را بدانیم! ؟
گاه.زوفا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
کلا از اول صبح عصبانی بودم و توانایی گیر دادن به ترک روی دیوار  رو هم داشتم. اخرشم با بدترین شکل ممکن از بچه ها جدا شدم. اصلا دوست ندارم بچه ها با ناراحتی بخوابن اما امشب خودم علت ناراحتیشون بودم :(((  فکر کنم بازم دچار فقر اهن شدم و لامصب این قرصای اهنم رو پیدا نمی کنم که بخورم :((((
دیشب تا سه شب مهمانی بودمخوش گذشتو تا یازده خواب بودم و یه صبحانه ابتکاری درست کردم و خوردم و بعدشم کارواش و بعدشم مراسم سالگرد ختم یکی از آشناها و ناهار هم تدارک دیده بودند.الانم چای دم کرده و منتظر تساوی فوتبال استقلال سپاهانم !
خدایا میشه بهم بگی گناهم چی بود؟
منکه قصد بدی نداشتم
منکه پاک زندگی کردم
من که هیچکسو اذیت نکردم
من فقط دنبال آرامش بودم
من فقط یه عشق خوب میخواستم
بهم دادی ولی حالا میخوای ازم بگیری؟؟
به چه جرمی خدایا؟
گناهمو بهم بگو خدایا.
منکه دنبال خیر بودم.
چرا شر نصیبم شد؟
منکه خوب بودم همیشه
چرا بدی نصیبم شد
گناهم خوب بودن بود؟ عشقه ماه و ستاره
یه فیلم خوب دیدمخیلی گریه کردمچرا قبول نکرد زنده بمونه چرااااون جملشو دوس داشتم که گفت اگه تو سالم بودی اصلا به من نگاه نمیکردی من دختری بودم در حال سرو قهوه و چایی و تو حواست به دخترای بلوند با پاهای کشیده و جذاب بودگفت اره واقعا بی شعور بودم 
امروز مریم از رساله ی دکتریش دفاع کرد.از ساعت 8 صبح که اومدن دنبالم تا نیم ساعت پیش سرِ پا بودیم اما هیچ احساس خستگی نکردم. اول از همه خانم دکتر رو دیدم که دلم براشون یه ذره شده بود. بعد سالن رو آماده کردیم و کم کم همه اومدن. استادای خوبم که همیشه بهم لطف و محبت داشتن، همکارایی که زمان کار دانشجویی حسابی باهاشون دوست شده بودم. خیلی از کسانی که داشتن از یادم میرفتن اما تجدید دیدار شد و خیلی از دیدار هم لذت بردیم اما جذاب ترین و دلنشین ترین مورد دی
شاید سال دوم بود. یه بیست ساله ی تصادفی بود و بهم گفته بود الکل مصرف میکنه. چپ چپ نگاش کرده بودم و یادم نیست چی بهش گفته بودم که کاملا متوجه بود چقدر بدم اومده. البته آدم با ظرفیتی بود. لحنم اذیت کننده نبود و انگار حتی لذت  میبرد از اینکه من بدم اومده و خودش خیلی هنجار شکن و متفاوته!! وقتی داروش تزریق  میشد برای اینکه متنبه ش کنم و  تیرخلاص بزنم با نامردی گفته بودم: پرونده ی درخشانی که نداری حداقل دم آخری آیت الکرسی بخون!! و ناگهان پر و بال
لیلی م بود. البته خودِ خودش نه.  یه بار بعد خوندن "سایه ی لیلی" علیرضا روشن زیر درخت نا رنج مادربزرگم اینا زنگ زدم بهش و گفتم:"اینقدر از یادت پرم لیلی که دیگه جایی برای خودت ندارم"بهم خندید.جدی جدی می گفتما.انقدر دوسش داشتم و انقدر شخصیت عالی و قشنگی ازش واسه خودم ساخته بودم که نمی تونستم تحمل کنم یه چیزی بگه و منظره ی اون کاخ سفید من ساخته رو واسه م حتی یکم هم تیره کنه. عاشق اون شخصیت بودن واقعا حس جالب و بی بدیلی بود.بعد رسیدن به
دانلود آهنگ جدید عشق یعنی تنها نذاری کسی رو که میخوادت از پویا بیاتی دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی بنام عشق یعنی از ترنج موزیک Download  Music Pouya Bayati – Eshgh Yani ترانه و ملودی: پویا بیاتی , تنظیم: حمید احدی کلارینت : هادی جداری , گیتار: مجتبی تقی پور , میکس و مستر : آرش شعیب برای دانلود آهنگ عشق یعنی تنها نذاری کسی رو که میخوادت به ادامه مطلب بروید … متن آهنگ جدید پویا بیاتی بنام عشق یعنی : اونی که گم شد فالش قصه مردم شد حالش رفت و نیومدی دنبالش من بودم م
اگر به جای ادامه تحصیل میرفتم دنبال یک حرفه الان موفق بودم اگر به جای رشته ریاضی رفته بودم تجربی الان موفق بودم. اگر توی دانشگاه معدلمو بالا نگه میداشتم و در رشته خودم تاپ بودم الان میتونستم ویزای تحصیلی بگیرم و در نتیجه موفق بودم. اگر از لحظه فارغ التحصیلی میچسبیدم به یک کاری الان موفق بودم.
اما مگر معنی موفقیت چیست؟ به نظر من موفقیت در زندگی یک چیز نسبی است و با رضایت درونی ارتباط مستقیم دارد چه بسا اگر الان هر کدام از این موفقیت ها را ک
کلاس زبان داشتم دیروز، اولین جلسه ازترم جدید.  ساعت 6 کلاس شروع میشد. خواب هم مونده بودم بدو بدو آماده شدم رفتم کلاساصلا یادم نیست سر و وضعم چطوری بود چون عجله ای اماده شده بودم موهامم همینجوری هول هولی بسته بودمماشین رو هم بدو بدو پاک کردم و رفتم کلاسبعد یه ساعت پیش اس ام اس اومده از پلی.س امنی.ت اخ.لاقی:| که تخلف کد 15 ساعت 17:56 و فلان جا توی ماشین رخ داده و ظرف یک ماه به فلان آدرس مراجعه کنید وگرنه ماشین توقیف میشه:| حالا من اصلا چیزی یادم نمیاد
امروز از وقتی اومدم خونه خیلی حالم بد شد با اینکه روزه نگرفته بودم امروزو ولی داااااغاااان بودما سرگیجه،درد قفسه سینه،پرش انگشت دست،تشنگی و گشنگی ! اومدم خونه ناهار و چایی نبات خوردم کلی عصبی بودم مامانم فکر کرد اتفاقی افتاده چندبار علتش پرسید ولی خب بی دلیلللل عصبی بودم و ظرفهای کثیف که میدیدم عصبانی تر میشدم :/دست مامان باز کردیم دوباره بستیم آتلشو هنوز ورم داشت و درد میکرد :(و من یک قرص خوردم (اسمش نمیگم چون ممکنه کسی خودسرانه مصرف کنه
من رو یادت هست؟ الان عکس یه کتابی رو دیدم که عنوانش این بود. یه صدایی تو گوشم زنگ خورد و تکرار کرد که من رو یادت هست؟ هی عمیق‌تر شد، هی لجباز‌تر شد.  تو روبه‌روم بودی که هی تکرار میکردم من رو یادت هست؟ دقیقا کی‌ها من رو یادت هست؟ مثل من وقتی که صبح‌ چشم‌هات رو باز میکنی؟ یا مثل من وقت‌هایی که چشم‌هاتو میبندی؟ یا اصلا  مثل من، توی تمام وقت‌ها؟ توام با من حرف میزنی؟ توام به من فکر میکنی؟ یادت هست که چقدر زندگی برام سخته و چقدر حضورت بر
دانلود مداحی جواد مقدم قاضی فقط خداست اینو یادت نره
جلسه هفتگی 4 دی 1398هیئت بین الحرمین طهراننوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیقاضی فقط خداست اینو یادت نرهآبروی مومن از کعبه بالاترهاز کسی بدی نگو که خدا عالمهلحظه لحظه عمر ما چجوری میگذرهآهای تو که ی حواست باشهعبد شَه بی کفنی حواست باشهاز من و تو ادب میخواد اباعبداللهدل کسی رو نشکنی حواست باشهحسین بیقرارم کن حسین دردمو کم کنمیخوام آدمت باشم حسین منو آدم کنحسین اب
بسم اللهاین یادداشت رو برای این می نویسم که این روزها یادم نره. این حس نابی که تو دلمه و برام خوشحالی بی حد و غم بی حد همراه خودش آورده. حالا که مثل ابر بهارم. بی دلیل همه جا میزنم زیر گریه. سر کار، تو کتابخونه، تو خیابون تو دانشگاه. همه جا. این یادداشت رو برای این می نویسم که یادم بمونه چقدر حالم خوب بود این روزها و چقدر و قوی بودم. چقدر جرات پیدا کردم برای کارهایی که اگر این حس تو دلم نبود هرگز سمتشون نمی رفتم. چقدر به من حس پرواز داد این حس. یادم
کوچولو بودم حدود چهارم دبستان صبح زود باید میرفتم مزرعه برای انجام کاری.دو برادر از خودم بزرگتر هم داشتم اما همیشه با اولین صدای خاتون از جا بلند میشدم و میرفتم کمکش.اونا خوابالو بودن.با چشمان پف کرده و دست و روی نشسته راهی شدم.مسیر هر روزم رو میرفتم که یهو چشمام به برگی کاغذ افتاد حالا چطور تو مسیر اونم خوبالوده توجهم رو جلب کرد یادم نیستنامه ای پر از شعر های عاشقانه که بزور میخوندمشون. انتهای نامه اسم شناسنامه ای منو نوشته بود که فقط
 خدای من اون  زنگ  زد  و  من  از خوشحالی   2 متر  به  هوا  پریدم  منتظر بودم یک زنگ بزنه یه تلفن تا دنیام از این رو به اون رو بشه انتظار تمام شد چه لحظه قشنگی بود وقتی  تلفن به صدا درامد و گفت سلام حالت خوبه اون روز برام مثل یک معجزه بود پس از مدتها  جدایی پس از سالها  سختی  و  عذاب آه خدایا اون با این  تلفن زدن به من زندگی  دوباره  بخشید گویی کوهی از  خستگی  که سالها بر روی  دوشم  بر روی  ه
فیلم دیدم. کفرناحوم.نادین لبکی. از قبل ازش فیلم دیده‌ام. زیرنویسش که افتضاح اما خود فیلم خوب بود. چون زبان فیلم را متوجه می‌شدم ارتباط بیشتری می‌گرفتم. ارزش دیدن را دارد. تلخی فیلم را وجود یک بچه‌ی سیاه می‌گرفت. چه بچه‌ی ناز خوردنی‌ایی. عاشقش شدم و وقتی شیر از  سینه‌ی زن می‌ریخت گریه کردم. سینه‌هایم تیر کشید و یاد بن افتادم که برای این‌که از شیر بگیرمش رفتم صبر تلخ از عطاری گرفتم و با گریه روی سینه‌ام مالیدم. یک‌بار چشید و عقب نشست و ب
سر و ته قصه "پناه بردن از" و "پناه بردن به" است. از آن ها به او. از او به آن ها. از آن ها به اویی دیگر و . از همه به هیچ. +دیروز آگرا بودم و امروز با فری در مسیر قبرس شمالی بودم که برگشت خوردم  به خودم و پی ام اس و تز و این ها که نمی بینید.
مامانم همبازی خوبی بود حتی بهتر از خواهر بزرگه تو بچگی که خاله بازی و لگو بازی بزرگتر هم که شدم یه قل دو قل و دبرنا و تخته و ورق و اسم فامیل بازی می کردیم انشاهام را همیشه خواهرم می نوشت و یه روز که شیف عصر بودم و خواهرم مدرسه بود یادم افتاد انشا ننوشتم و مامانم برام نوشت یادم نیست چی بود ولی درباره چوپان دروغگو بود و اینقدر ا اون انشا کیف کردم که هنوز لحظه خوندش یادم موندهیه دوره هم علاقمند به رمان های تاریخی شده بودیم و مامانم کتابهایی ک
دانلود آهنگ جدید راغب منتظرت بودم


در
این ساعت از رسانه موزیکفا شنونده ♫ اهنگ شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ی ناکامی در هجر تو پیمودم با صدای مصطفی راغب به همراه تکست و بهترین
کیفیت باشید ♫


شعر : محمود صناعی | ملودی : مجید وفادار


Download New Music BY : Ragheb | Montazerat Boodam With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa










دانلود اهنگ جدید |STR MUSIC
عارضم به خدمتتون که از دوشنبه خودمم ویروس خانمک رو گرفتم، و دیشب لرز داشتم و بی اشتها بودم و تهوع، امروز هم از شانس همایش داشتیم، تا چهار مجبور بودم همایش باشم. الان از درد بدن رو به مرگم!خانمک بیماری رو به من و مامان و داداشم انتقال داد!تولد رو فردا میخوایم بگیریم.  بادمجون و مواد داخلش رو آماده کردم، مرغ شکم پر هم کاری نداره، فردا میذارم فر خودش درست میشه. کیک برام سخته. خواهرم بیاد کمکم کنه فردا تزیین کنیم. انگار بهم الهام شده بود حا
کاش گوسفند بودم در دل مرتع سر سبز به دنبال علفمی‌خرامیدم و می‌دانستمزندگی نشخوارستآنکه دل در گروی کس دهد آخر کارشمردن از زندگی دشوار استلذتی نیست که با غصه بیامیزد حالخون از این سر که بیامد خوشحالخط بطلان به تن دیوار استکاش گوسفند بودمیا که مرواریدی در دل تار شبانگاه صدفبه خیال بوسه‌ی گردن سیمین رنگتجز به این خیل نمی‌ماند هدفسر به زیر آوری و حلقه شودمثل دستی که
یه روز صبح از خواب پا میشی و میبینی داره یه ریتم یا آهنگی تو گوشت تکرار میشه. تکرار میشه. تکرار میشه.قدمهات نفس کشیدنات و . همه کارات با اون آهنگ هماهنگ‌میشه.شانس بیاری ک بشناسیش و سریع بتونی آهنگشو گیر بیاری و این میل به گوش دادنش رو جواب بدی وگرنه تا شب بیچارت میکنه.امروز داشتم فکر میکردم ما آدمهای شخصیتی نیستیم، آدمهای موقعیتی هستیم. آدم‌هایی ک به واسطه موقعیت‌هامون رفتار میکنیم بدون اینکه شخصیتی در درونمون وجود داشته که بخوایم ب
فقط یه زنگ یه  دیدار همه چیز رو  قشنگ  میکرد  و  تو  زنگ  زدی  وقتشه وقت رسیدن  وقتشه زنگ بزن تلفن بزن آه چه روزی بود  اون  زنگ زد ما به هم مجتاجیم مثل ماهی  به  آب  خدای من اون  زنگ  زد  و  من  از خوشحالی   2 متر  به  هوا  پریدم  منتظر بودم یک زنگ بزنه یه تلفن تا دنیام از این رو به اون رو بشه انتظار تمام شد چه لحظه قشنگی بود وقتی  تلفن به صدا درامد و گفت سلام حالت خوبه اون روز برام مثل
اون روز رو ثبت نکردم و چیزی هم در موردش تو وبلاگم ننوشتم. اونقدری تمرکز نداشتم که بخوام در موردش بنویسم و اونقدری حالم خوب نبود که بتونم خوب توضیحش بدم. ولی دلم میخواست لحظه به لحظه‌ش رو کنم تا یادم نره جزئیاتش. الان که سه چهار ماه گذشته و خیلی چیزاشو یادم رفته. ولی یادم نرفته چه زجری کشیدم و چه روزای ترسناکی بودن. یادم نمیره اون شبی رو که تیغ رو برداشتم و یه چیزی اندازه‌ی ده سانت از ساعد دست چپم رو بریدم. یادم نمیره تماشا کردن خونش چه حس خوبی د
با اختلاف بدترین خواب چند ماه اخیر رو دیشب دیدم. خواب دیدم سر یه جلسه ی امتحان بودم، از ۱۲۵ تا سوالش حتی نتونستم پنج تا رو جواب بدم.هر سوالی رو می خوندم بلد نبودم. گیر می کردم، می رفتم بعدی. یه لحظه دفترچه تموم شد و یکی اومد برگه رو از دستم گرفت و بردش.حس اون امتحان زبانی رو داشتم که شب قبلش هیچی نخونده بودم و آخر شب نشسته بودم گریه می کردم. حس این که بعد تلف کردن وقت برسی سر بزنگاه و ببینی گریزی نیست.آدم گاهی بیخیال فردا طور رفتار میکنه، یه جور که
آموزش حسابداری کاربردی-من شاغل بودم با این روش تونستم 2کار پاره وقت هم بگیرم
من روان شناسی خوندم و شاغل بودم با این روش تونستم 2 کار پاره وقت هم بگیرم .
بر.تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دیشب برای اولین بار سحری بیدار شدم ، ماه رمضان از نیمه اش گذشته و ما تازه سحری خوردیم، من که امروز سومین روزی ست که روزه می گیرم و همسرم از اولین روزش گرفته منتها بدون سحری، پارسال مادر شوهرم می گفت به صدای گوشی نمی توانم از خواب بلند شوم و خواب می مانیم، توی دلم گفتم مگر می شود؟؟ امسال چهار بار ساعت گذاشتم به فاصله ده دقیقه ای، هر کدام هم پنج دقیقه می زند اما دریغغغغغغغغ، صدایش هم روی مخ است اما نمی توانیم بلند شویم ، همسرم که خیلی خیلی پیشروت
سلامخیلی خیلی سلام ، به اندازه تمام روزهایی که واقعا بیخودی نبودی.امیدوارم حالت خوب باشه و آرامشی که میخواستی پیدا کرده باشی.از صمیم قلبم واست آرزوی بهترینها رو دارم.بابت فوت مامان بررگت بهت تسلیت میگم و عذرخواهی میکنم که همون ایام پیام ندادم چون نمیدونستم کار درستیه یا نه.انشاالله آخرین غمت باشه.مثل بارها و بارها بابت اتفاقهایی که بین ما افتاد و باعث شد تو از شرکت بری ، مجددا معذرت خواهی میکنم.میدونم من مقصر بودم ولی بازم همونطور که قبلن
دلم با تنهاییاش عجین بود چرا اومدی؟واسه عاشقی خیلی زود بود چرا اومدی؟ سکوت شبا واسه من غم نداشتزدی رنگ غم به شبام چرا اومدی؟بهت گفته بودم دلم واسه تو میزنهتو رفتی نگفتی دلم میشکنه؟از اون روز که رفتی شبام غم دارهچشام صب تا شب واسه تو میبارهنمیشه لحظه ای بی عشق تو سرکنم چطور بی تو بودن رو باور کنم؟کسی میشه لایق که عاشق باشهتوکه مرد موندن نبودی چرا اومدی؟
شبانه روزی فکرم همه ش شده بود زینبافکار و حس های متناقض رهام نمیکردنتا تصمیم بزرگی گرفتمتصمیم گرفتم احساس جدیدی رو که پیدا کردم با خود زینب در میون بگذارم!!نمیدونم چرا این تصمیمو گرفتم ولی اونروز برای خودم توجیه کرده بودم که غیراخلاقیه که همچین دیدگاهی به کارمندم دلشته باشمو چون دلم نمیخواست اون ندونه لذا تصمیم گرفتم بهش بگمالبته الان خیلی ساده و تووی دو سه جمله دارم اینو میگم ولی یکی دو هفته جونمو گرفت این داستان که بگم یا نه و چطور بگم و
همان روز آخر سال، آخرین ساعات یک دفعه از در درآمد. بالای بالا بودم. جشن تمام شده بود و نشستیم به فیلم دیدن. در آغوش او بودم و فیلم را برایش تعریف میکردم با دقت گوش میداد با هر کلمه صورتش به صورتم نزدیکتر میشد. بوی نفسش را می شنیدم و می گفتم این عشق تازه است. نشستیم سرخوش تا خود صبح. می گفت حالا باید سرم را از دست بدهم؟ منم نمیدانستم. بالاخره آن اتفاق افتاد. ساعت شش صبح. پرنده ها تازه از خواب بیدار شده بودند که همدیگر را بوسیدیم. به او گفتم این بهتری
فردا یا بهتر بگم امروز روز پدره. طبق معمول هم اینستا شده پر از عکس پدر.من که هیچ وقت پدر و مادرم رو دوست نداشتم. از ۱۸ سالگی به بعد هم همش ولو بودم این شهر و اون شهر. اصلا درک نمیکنم چرا بعضیا پدر و مادرشون رو دوست دارن. من که همیشه ازشون نتنفر بودم. چون هیچ وقت هیچ حمایتی ازشون ندیدم. وقتی اونا تو رو جلو دیگران تحقیر میکنن فکر نمیکنم دوست داشتنی بمونه.
امروز از آن روزهایی هست که خودمم نمیدونم چه مرگم شده. تمام عظلاتم سست شده، بدنم میلرزد احساس کسالت و بی حوصله گی شدیدی دارم چشمانم در اختیارم نیست و ناخداگاه بسته میشود. اصلا نفهمیدم کی خوابم برد فقط یادم هست که داشتم گریه میکردم به تنهایی خودم به این شرایط گهی که توش گیر کردم. یادم آمد که یک خوابی هم دیدم .خواب مادرم را آنهم بعد از این همه سال اولین بار است که به خوابم آمده. مثل اینکه بالاخره دلش به حالم سوخته بعد اینهمه سال یاد من ا
میگه خوابتو دیدم!میگم چی؟میگه نمیدونم کجا بودیم یا تو چه دنیایی، یه جا بود که همه جاش تاریک بود، من زندانی بودم و تو زندان بان من بودی!هر بار میومدی سراغم برام نور می اوردی! با مهربونی! و من همیشه منتظر بودم تو بیای!گریه ام میگیره!عوضش خودم یه جا اسیرم که هیچکس حالمم نمیپرسه چه برسه به تقسیم  نورش با من.! 
چی بگم و از کجا ؟ نمیدونم . دو هفته داغون بودم اوووف کلی زجر کشیدم یه هفتشو که بیمارستان بستری بودم بغیشم هی مریضی و بدبختی تازه امروز یکم بهتر بودم کلی از درسام عقب موندم اه . استارت نیم سال دومم افتضاح بود این دوهفته عین تیر خلاصم بود خدا رحم کنه اوووف اصلا نمیدونم چی بگم نمیشه که از کار خدا گلایه کرد آخ که دیگه طاقتم طاق شده هر شب بین کابوسام رویاشو میبینم نکنه امشب نباشه ؟ بازم ذهنم رسید به بمبست خدایا . آخه. واقعا نمیدونم چی بگم صدام در
سالها بود با این روز و این مفهوم بیگانه بودم، هرچند هنوز هم فکر میکنم هر روزی که عاشق باشم و عاشقی کنم روز عشقه و نباید روز خاصی رو برای عشق در نظر گرفت، پنجشنبه ولی خب خیلی متفاوت بود برام، دسته گلی که برام گرفته بود رو خیلی دوست داشتم، کادوهام رو هم همینطور، اما مهمتر از همه ی اینها حس و حال هر دومون بود، مخصوصا وقتی دست در دست هم رفتیم حلقه دیدیم، البته من نظرم عوض نشد و همچنان معتقدم همون که خودم تنهایی رفتم دیدم و پسندیدم عالیهههه***جمعه ت
بسم اللهننویسم امشب هیچ وقت نمی نویسم . خواسته بودم . مطمئنم خواسته بودم ازتان که دست بگذارید روی سرم . غر زده بودم من که جز شما کسی را ندارم . غر بی کسی ام را پیشتان آورده بودم که من که جز غم شما شانه ای ندارم که سر بگذارم رویش .  ننویسم امشب هیچ وقت نمی نویسم . کجا بودند این روضه ها اینهمه سال . آتش افتاد به جانم امروز . آتش کودکانی که شیر خشک برایشان نیست، پوشک برایشان نیست . آنوقت از همه جا بی خبرهایی گوشه ای از این شهر دور هم جمع شده اند توهم س
متن آهنگ مغرور اشوان
Lyrics Music Ashvan Maghrour

ترانه و شعر آهنگ مغرور اشوان
دیوونه ی من معلومه کجایی قرار نبود آخه این همه جدایی قرار نبود آخه تنهاییا بیا بیا بیا بیا
بلد نبودی این آدم مغرورو نبودی جاش یهو بندازتت دورو واسه هر اشتباهی بشی مجبورو بیا بیا
دلم تنگه واسه چشمای خوش رنگت کجایی که دلم بدجور شده تنگت
میرقصیدم برات میزدی هر سازی حواست نیست واسه یه شهر خاطره میسازی
تو که خودت میدونی تو قلبه من می مونی
لااقل بمون یه کاری کن به ظاهر بیقراری
کاش همانند اسمم واقعا گلی بودم. کاش رُزی بودم .شاید بخندی اما  به حرف هایم خیلی فکر کرده أم گل همیشه زیباست و همه دوستش دارند هرگلی باشد چه در گل فروشی و چه گلی کاشته در باغچه و خیابان .گل، همیشه زیباست. و خیلی زود  کسی را پیدا میکند که واقعا دوستش دارد. درست است عمرش کوتاه است اما  زودتر به عشق و دوست داشتن واقعی میرسد و تجربه اش میکند .بدون آنکه حرف بزند و تلاشی کند .اما ما چه ؟؟من  چه ؟ نمیدانم چرا زمان میگذرد .اما هیچوقت
دیشب برای خرید هدیه تولد برادرزاده شازده، از یه فروشگاه لوازم التحریر سر درآوردیم و بعد از بررسی مداد شمعی ها و مداد رنگی ها، حجم زیاد جعبه کادویی های قرمز، قلب ها و خرس های قرمز در اندازه ها و شکل های مختلف که اون سمت فروشگاه چیده بود نظرم رو جلب کرد. تازه یادم اومد که ولنتاینه و برای چی این همه خیابون ها شلوغ بوده! تو زمانی که همراه شازده منتظر موندیم تا شاگرد مغازه که کمی گیج و منگ هم بود از انبار برامون مداد شمعی ایرانی پیدا کنه و بیاره، 
بچه که بودم داداش محمدم برام یه کتونی خرید که سفید بود،با بندای مشکی، عاشقش بودم!آخه خدابیامرز مامانم هیچ وقت برام کفش سفید نمیخریدمیگفت زود کثیف میشه.ولی این وسط یه مشکلی بوددو سایز برام بزرگ بود.مامانم گذاشتش تو انباری، گفت یکم که بزرگتر شدی بپوشش.خلاصه دو سال گذشت.به  مامانم گفتم فکر کنم دیگه اندازم شدهاونقدر ذوق داشتم واسه پوشیدنش که داشتم بال درمیاوردم! آخه توو کل این دو سال هر کفشی میخریدم با خودم میگفتم عمرا به اون کتونی سفیده نم
بچه تر که بودم دوست داشتم آیندم رو ببینم، دوست داشتم بدونم چه اتفاقاتی می افته، واقعا هم خیلی کارهای عجیب غریب میکردم، یه مدت که خیلی تنهایی میکشیدم و دائما سعی میکردم مثل این عرفا و . حالت های مختلف رو امتحان کنم و مثلا ریاضت بکشم. یک روز صبح مامانم مثل همیشه بیدارم کرد که برم مدرسه و من دوباره چشمام رفت روی هم توی حالت خواب و بیدار بودم و همش توی فکر مدرسه بودم که امتحان داریم و نخوندم. هیچ وقت اون لحظه رو فراموش نمیکنم ، تصویر گنگ و مبهمی ا
برای برگردوندن بالانس زندگیم تصمیم گرفته بودم و تارگت کرده بودم اصلاً که تا آخر همین امسال باید و باید یه دوست‌پسر درست‌حسابی پیدا کنم. چند روز پیش اون پسره که گفتم با باس جلسه داشتن و فلان، بهم دوباره غیرمستقیم و در خلال مسخره‌بازی گفت که پلنِ زندگیمون شبیه همه و بیا همدیگه رو به سمت موفقیت رهنمون کنیم و من از اول که دیدمت تو نخِت بودم! منم یاد تارگت و بالانسم افتادم و گفتم باشه حالا ببینیم چی می‌شه. دیگه خلاصه فعلاً اینجوریه. گرچه فکر نکن
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها