محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

مادرم نرن که بار شیشه داراgo

مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزل هاى جهان را گفته
شعر را مى فهمد
مادرم قافیه‌ى لبخند است
وزن احساس
ردیف بودن
مادرم مثنوى معنوى است
حافظ و سعدی و خیام و نظامى
اصلاً مادرم شعرترین منزوى است
من رباعی هستم
خواهرانم غزلند
پدرم شعر سپید
خانه‌ى ما شب شعر
صبح، بیدل داریم با کمى نان و پنیر
ظهر، سهراب و عطر ریحان
شب، رهى یا قیصر
مادرم شاعر نیست
روز مادر پارسال بود که تصمیم گرفتیم همه با هم یک هدیه برای مادر بخریم. ما هدیه روز مادر را خریدیم و سفارش دادیم تا به درب منزل مادرم پست شود و هدیه قبل از ما به دست مادرم برسد. هدیه گم شد و نرسید و ما هر کدام دوباره یک هدیه جداگانه برای روز مادر برای مادرم خریدیم. بع از چند روز آن هدیه روز مادر هم که اول خریده بودیم و در اداره ی پست گم شده بود به دست مادرم رسید و مادرم دو هدیه روز مادر دریافت کرد.هدیه خاص برای مناسبت ها
توی خانه مادرم هرکسی جایی خوابیده. من و خواهرم و مادرم توی اتاق خواب مادرم. بابام و دخترهای کوچک توی هال. پسرها و مردها توی پذیرایی. یکی هم نوی آن اتاقی که قرقش کرده.بابام توی حیاط ماهی پاک می‌کند.مادرم شویدپلو می‌پزد. باد خنکی ازبیرون می‌آید.من صبحانه چایی و کعک خوردم. کم خوابیده‌ام و بی‌حوصله‌ام.بازی مزرعه‌ای بازی کردم. انگار خودم مزرعه داشته باشم به همه چی سر می‌کشم و از نظم همه چیز باخبرم. مثل اکثر مزرعه‌دارها یک کمی هم مزرعه نامرتب ا
مادرم فرشته است اما هیچوقت ندیدم پرواز کند زیرا به پایش من را بسته بود
مادرم هروقت خطر را احساس میکردم پشت چادر مشکی رنگت پناه میگرفتم
مادرم تو بهترین دوست م.سرمه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
چقدر آمدن پدر و مادرم پر از خیر و برکت بود برایم.  پدرم پرپین‌ها را جابه‌جا کرد برایم. مادرم دستور داد حیاط را تمیز کنند سال و برادرم و کردند. مادرم همه‌ی کنارها را جمع کرد برایم مثل یک تپه. پدرم برایم کلی توت جمع کرد که باهاش شربت فیمتو و مربا درست کردم.ماهی خریدیم باقلا برایم تمیز کردند. حرف زدیم.خوب هم بودپدرم امروز اصرار که بیا با ما. بهانه آوردم که سال تنهاست. اما خسته بودم. راستش فشارم روی شانزده و شش بود. هر شلوغی هر حرف اضافه‌ای هر چ
یه فکری به سرم زده از امروز صبح (شایدم دیشب): می تونم از این مولتی ویتامین ها که تو شيشه است بخرم، محتویاتش روُ خالی کنم، داروهاموُ بریزم تو شيشه و به عنوان مکمل آهن به مادرم معرفی کنم! از اون جایی که مادرم خودش اخیرن زیاد دارو مصرف می کنه و بارها پیشنهاد من مبنی بر مصرف مکمل روُ رد کرده، احتمال این که به مکمل های من دست بزنه خیلی کمه. فقط موندم مکمل تو شيشه که ارزون باشه از کجا پیدا کنم؟      یه راه دیگه هم استفاده از شيشه های قدیمی دارو
دانلود مداحی عبدالرضا هلالی مادر نیمه جون تورو جون زینبت زنده بمون
شنبه 28 دی 139هیأت روضه العباسنوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیمادر نیمه جون تورو جون زینبت زنده بمونراه میری قد کمون تو حیاط خونمونه قطره خونمونده بغض تو گلو دست نمیزنم به چادر بی وضولگدت زد عدو درد پهلوتو به دخترت بگووای مادرم مادرموای از این غربتت جای دست کیه رو صورتتوسط صحبتت سیلی خوردی و شکسته صورتت شد کبود مگه تو کوچه حسن با تو نبودگفتی چیزی نگو حسن
دانلود آهنگ مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام آرون افشار
دانلود اهنگ جدید و فوق العاده زیبا و شنیدنی آرون افشار برای روز مادر با بالاترین کیفیت ممکن صوتی از باران نرم افزار تقدیم شما می شود
باران نرم افزار | rain software
یه خاطره از وقتی خیلی کوچیک بودم دارم که و برادرم رفته بودیم بازار، و مادرم می خواست از دستفروشی که یه جعبه پر جوجه رنگی جلوی پاش بود برامون جوجه بخره. جوجه ها جیک جیک می کردن و تو اون جعبه که جای سوزن انداختن نبود وول می خوردن. یکی از جوجه ها که رنگ آبی روشن داشت، از بقیه نحیف تر بود و یکم مریض احوال میزد. جوجه های دیگه بهش فشار میاوردن و حتی از روش رد می شدن. من از مادرم خواستم اون جوجه روُ بخره، ولی مادرم مخالفت کرد و گفت مریضه. نگاه من ت
نوحه شهادت حضرت فاطمه زهراؑ :
مداحی شور: مادرم فاطمه است مادر پدر و مادرم فاطمه است باصدای حاج محمود کریمی
شب سوم ایام فاطمیه اول جدید 1397 هیأت رایة العباسگلبرگ دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
اگر بر بلندترینِ تپه‌ها به دارم بیاویزند، مادرم، تو ای مادر من!می‌دانم که آن هنگام نیز فقط عشق تو با من استمادرم، تو ای مادر من!اگر در ژرف‌ترین دریاها غرق شوم،مادرم، تو ای مادر من!می‌دانم که در عمق دریاها نیز اشک‌های تو با من استمادرم، تو ای مادر من!اگر جسم و روح‌ام را نفرین کنند،می‌دانم که دعاهای توست که تقدیس‌ام می‌کندمادرم، تو ای مادر من!#شعر @RKaaIV
بعدازظهر آمدم این‌جا، منزل پدری که شب برگردم خانه‌ی خودم. آمده بودم که برچسب بگیرم برای دیوارهای کافه‌‌ام. برگشتنی آمدیم خانه‌ی مادرم و مادرم دمغ بود. داشت با سعف نخل که رنگ کرده بود کلاه می‌بافت برای پسرهای خواهرم. به مادرم گفتم ذهب گفته از مادرت یاد بگیر. گفت حالا این چیه بخوای یاد بگیریرفتم مریخ یعنی؟ حالش خوب نبود. گفتم چته گفت زندگی اصلا خوب نیست. حدس زدم خواهرها و بچه‌هایشان همه‌اش آن‌جا خراب باشند. خسته بود.حرف زدن ها
داشتم اسفند نمکی که مادرم اورده بود رو به خونم میبستم که همسایم امد کفت بیا اینو ببین رفتم دیدم یه اسفند پوسیده اویزونه به جلو خونش گفت اینو مادرم خدا بیامرز برام اوردهمین که گفت خدا بیامرز دلم هری ریخت با اینکه اصلا چشم دیدنشو ندارم ولی طاقت دوریشم ندارم :/بدترین حالت ممکن برایه ادم گیر افتادن بین عشق و نفرته
       ▪️◾️◼️⬛️◼️◾️مادرم درد می کشیدو یقین  دارم میان ناله هایش بانوی دو عالم را  صدا می زدکه عجین شده  وجودم با عشق فاطمه (س)و تولدم با نام اودر تکرار تاریخ   در 45 سالگی امهمان کوتاهی سن مادرم.ای آنکه به من زندگی بخشیدیروحت شاد و محشور با بی بی دو عالم حضرت فاطمه(س)
حب علی (ع) در پی و در ریشه اتخدمت عشاق حسین (ع) پیشه اتجور زمانه چو جوانت گرفتنام تو را همره زینب (س) نوشتیاس دگر باره عالم توییدختر فرخنده آدم توییهدیه به من داده خدا ، مادرمعشق فقط اوست ، براین باورمشمع وجودت ز چه خاموش شدرفتی و عالم همه مدهوش شدرنج بسی برده ای ، ای مادرمآه چه آورد ، غمت بر سرمیار من و همره و هم یاورمرفتن تو هیچ نشد ، باورمفصل خزان گشت ، دگر زندگی مدست دعا ، جانب رب رحیمهستی من گرچه برفت ، ای خداجز تو کسی نیست مرا رهنما .حسین دشت
دانلود مداحی جواد مقدم نوکر نوکریشو می کنه سرور سروری شو می کنه
شب اول فاطمیه دوم 1398هیئت بین الحرمین طهراننوحه شور
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحینوکر نوکریشو می کنه سرور سروریشو می کنهبچه هر قدم که بد باشهمادر مادریشو می کنهمن بدم اما در این خونه اومدماسمتو رو همیشه صدا زدممن ردم اما تو آسمون تو پر زدمتو جای دیگه ای حواله ندم اومدممادرم قربون اسمت برمبا این عاشقای مکتبی با این سائل های هر شبیمی سازیم برای تو حرمآخر تو مدینة
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد، ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
تهیه شده در خانه طراحان انقلاب اسلامی
برای مشاهده ویدیوی با کیفیت به سایت ما مراجعه کنی.آوا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
روز مادر را چ هدیه ای بیاورم که شایان ثانیه ای پلک بر هم  نزاشتنت در یک شب برای من باشد؟چ هدیه ای بیاورم کهشایان تقدیر مهر بی کرانت باشد؟چ هدیه ای بیاورمکه تاوان شکستن شيشه ی دلت به دست من نابخرد باشد؟چ هدیه ای بیاورمکه تاوان تمام ستم های خواسته نا خواسته ام به تو باشد؟چ هدیه ای بیاورم کهسزاوار باشد برای توصیف کوچکی از مقام والایتمادرم تو اقیانوس عشقیو سزاوار برترین هدایامرا ببخش ک در واژه های حقیر نام تو را میخوانممرا ببخش به خاطر ت
اینروزا حالم خیلی بده در حدی که مادرم مدام درحال پرسیدن اینه که چی شده؟ به چی فکر میکنی؟چت شده؟؟ تو حالت خلسه ام انگار. نمیتونم به مادرم بگم که عاشق شدم، نمیتونم بگم عاشق یه دختر ول شدم، یه دختر غیر قابل اعتماد با یه خانواده داغون. هر روز میبینمش و به چشم هم خیره میمونیم و انگار هر دو تو دلمون چیزی برای گفتن داریم. حس میکنم دوسم داره، اما مانع بزرگ اخلاقیات و خانوادشه چون از اون دخترای پسر بازه و خانوادش هم داغونن. لعنت به من
کوروش سلمانی دهبارز: نمایش مادرم دوباره مرد» در پلاتو آفتاب بندرعباس از تاریخ 27 مرداد ماه به روی صحنه رفت و علاقمندان و مردم می توانند از این تئاتر دیدن کن.آرنیکا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
عشق چشمانم را کور کرده بود. حرف، حرف خودم بود و خانواده ام را تحت فشار گذاشته بودم تا با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم. مادرم می گفت رعنا به درد زندگی با من نمی خورد. چون پدر رعنا زندانی بود مادرم می ترسید نتوانم با او خوشبخت شوم. مادرم می گفت: هرچند کار درست و حسابی نداری اما حرفی ندارم که برایت زن بگیرم ولی همسر تو باید از خانواده ای اصیل و آبرومند باشد. مادرم می گفت اگر از رعنا بگذری خودم برایت دختر مناسبی پیدا می کنم.
این روزها که در کنار مادر بوده ام دو نکته ی مهم از صحبت هایشان فهمیده ام که در اینجا می آورم :
1.این که بعضی از اجداد ما لقب وکیل داشته اند مثل علی اکبر وکیل .من فکر می کردم وکیل یک شخص مهم و مؤثردر آن دوره بوده است امّا مادرم گفت وکیل ها کسانی بوده اند که ارباب ها آن ها را برای کارهای خود انتخاب می کردند و آن ها به وکالت از آن ها کار انجام می دادند ،مثل این که به وکالت از ارباب هابه سربازی می رفتند یا به وکالت از ارباب ها برای لایروبی جوی ها می رفتن
مثل هر روز مادرم برخواست تا نماز و نوافلش را خواند/ نگهی سوی همسرش انداخت با نگاهی غم دلش را خواند/ پدرم مرد لحظه های خطر پدرم مرد روزهای نبرد/ ولی این روزها.آهو دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
بنظرم علاقه بچه به والدینش از کودکی بوجود میاد و همون طور ثابت میمونه. یعنی اگه بچه ها از والدینشون خوشسون بیاد و دوستشون داشته باشن و وابستگی و دلبستگی عاطفی داشته باشن این حس تا ابد مامدگاره. من و خواهر و برادرم از پدرم متنفر بودیم همیشه و ازش میترسیدیم چون خیلی راجت به فجیع ترین وضعی ما رو کتک میزد. الان که فکر میکنم میبینم این  نوع کتک زدن یه مشکل روانیه. من بعدها از مادرم متنفر شدم بخاطر کارهاش و تبعیض هایی که بین من و خواهر و برادرم میذ
بین  دو کپه بابونه نشسته‌ام روی زمین. روی زیرانداز. بین بابونه‌ها. گرسنه هستم. گفتم سال ناهار بیاورد. امروز را نپزیم خوبکتابی که می‌خوانم آخرهایش است. مادرم به من زنگ زد که بگوید زنِ رزاق برایم یک بچه نخل به نام خضراوی کنار گذاشته. دوست شدیم با هم از پارسال. ذوق کردم. خدا کند بگیرد و بماند. مادرم گفت که به زنِ رزاق گفتم که شهرزاد برعکس من است. من اصلا کشاورزی دوست ندارم. حوصله ندارم. شهرزاد خوشش می‌آید. بعد زن رزاق گفته زن باید کشاورزی کند چ
نمی دونم دیشب چه کابوسی دیدم که بیدارم کرد، ولی بعد یه مدت نوسان بین خواب و بیداری متوجه جیغ و ویغ پرستوها شدم. صبح شده بود. تشنَم بود؛ راه افتادم سمت آشپزخونه. ساعت هشت و خرده ای بود و پدر و مادرم خواب بودن. یادم افتاد امروز جمعَس.      الان ظهره. طبق معمول هیچ دلیلی ندارم از جام پاشم. معدَم خالیه و بهم اعتراض می کنه، ولی طبق معمول حال ندارم براش کاری بکنم. بینیم هنوز گرفته است؛ دیشب به مادرم گفتم باید بخور بدم. حالا کم مشکل دارم، ماه رم
پس از ۲۱ سال زندگی مشترک ، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که ۱۹ سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم…آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم ولی مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده ؟ او از آن دسته افرادی
در مجموعه کلیپ های (از دو تا بودن تا یکی شدن) درباره مسائل مختلف ازدواج صحبت می کنیم.
قسمت پنجم: با پدر و مادرم بسیار اختلاف سلیقه دارم!
با دنبال کردن صف.حورا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
مادرم دوستی دارد که عادت داشت وقتی خبر پیشرفت کسی می‌رسید چیزی شبیه این می‌گفت: این را من می‌شناسم این‌ها تازه همین پارسال گاوگوسفندهاشان را فروخته‌اند» مادرم هر بار جواب می‌داد: بشر قابل ترقی است!». حالا این عادت از سر دوست مامانم افتاده و گه‌گاه مثلاً  می‌گوید :فلانی چقدر زرنگ شده»جدا از این فضای تفکرِ دوست مامانم، این جمله یاور خوبی است برایم. به گندهایی که زده‌ام فکر می‌کنم. آن‌جاهایی که نباید. جلو آن‌هایی که هیچ نمی‌خواست
اینجانب ف-ع متولد شهریور سال 1353 در شهر  تهران و ساکن قم هستم.
از کودکی به دلیل مشکلات خانوادگی و فقر و مشکلات مالی و جدایی پدر و مادرم از نعمت درس خواندن و باسواد شدن محروم بودم که این بی سوادی من علت و باعث مشکلات بعد شد و زندگیم را به منجلاب کشید روزهایی که در خانه مادرم بودم اوضاع و نابسامانی  شرایط مادرم، مرا به ستوه آورده بود پدرم که اعتیاد داشت و مادرم را رها کرد و رفت سراغ همسری دیگر، برادرم نیز با رفقای نااهل نشست و برخاست کرد
مادرم نماز می خواند و من آواز
عقایدمان چقدر فرق دارد!
او خدای خودش را دارد منم خدای خودم را
خدای او بر روی قانون و قاعده است و از قدیم همین بوده
خدای من .ایده دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
خرید گردنبند نقره طرح مادرم کد 001 قیمت : 89000 تومانبرند : متفرقهخرید پستی گردنبند نقره طرح مادرم کد 001 قیمت گردنبند نقره طرح مادرم کد 001  برای خرید و مشاهده این محصول یا محصولات دیگر کلیک نمایید.    برای خرید و مشاهده این محصول یا محصولات دیگر کلیک نمایید.   تصاویر بیشتر    برای خرید و مشاهده این محصول یا محصولات دیگر کلیک نمایید.    خرید گردنبند نقره طرح مادرم کد 001 ارزان , گردنبند نقره طرح مادرم کد 001 با قیمت ارزان , خرید پستی گردنبند نقره
پدرم رفته بود روی یک تپه که زمین‌های ابوعباس را نشانم بدهد. می‌داند این مرد را دوست دارم. این مرد پیر محترم را که زمین را چون  زنی پر از اسرار و بخشنده پاس می‌دارد. اشاره کرده بود به آن طرف که پایش به پر دشداشه گرفت و یک‌هو پرت شد پایین. بدترین صحنه‌ای که در مورد پدرم دیدم. قلبم به درد آمد. مادرم رویش را کرد آن طرف که بخندد که چشم غره رفتم. مسخره کردن حدی داشت. خوب شد دست‌ها را گذاشت روبرویش. اگر با صورت روی زمین می‌افتاد. دماغش. دماغی که مادر
ترانه شاد کودکانه مادرم
-کلیپ-آهنگ-کلیپ عاشقانه-دانلود آهنگ,دانلود آهنگ جدید,دانلود آهنگ جدید ایرانی,دانلود آهنگ موزیک,دانلود آهنگ آهنگ,متن آهنگ موزیک از آه.نگارین دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام مادر
آهنگ زیبا و خاص در موزیکِ تو : ♫ دانلود آهنگ مادر
Download New Music BY : Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشو
♫ دانلود آهنگ مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام به نام مادر با صدای آرون افشار به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Ali Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواه
دانلود آهنگ جدید آرون افشار بنام مادر با بالاترین کیفیت
Download New Music Aron Afshar – Madar
ترانه: فرامرز جعفری , موزیک: آرون افشار , تنظیم: معین راهبر
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
 
دانلود آهنگ جدید آرون افشار بنام مادر
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام من همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من است بوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلم هرچه میخو
دانلود آهنگ جدید آرون افشار بنام مادر با بالاترین کیفیت
Download New Music Aron Afshar – Madar
ترانه: فرامرز جعفری , موزیک: آرون افشار , تنظیم: معین راهبر
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
 
دانلود آهنگ جدید آرون افشار بنام مادر
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام من همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من است بوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلم هرچه میخو
از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه‌شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می‌گفت: «چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد ب
یه پولی گیرم اومد و بدون اینکه به فکر قسط وامهام باشم فلفلی و گلگلی را سپردم مادرم و رفتم خرید.دو دست لباس ست خیلی خوشکل و چندجفت جوراب برای گلدخترام ، دو دست لباس خونگی برای خودم ،فیلتر تصفیه آب برای مادرم،یه جفت کفش گوگولی برای فلفلی در اومد به قیمت ششصد هزارتومن ناقابل.بماند که بعدش استرس قسط آخر این ماه ته دلم مونده ولی حالم خوبه.بخصوص قیافه گرفتن فلفلی با لباسا و کفش جدیدش را که دیدم. هی با اون زبون نصف و نیمه اش میگفت وای خدا چه قشنگ.
سال ها قبل پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و حضانت من به مادرم داده شد. او همیشه نگرانم بود اما سوءظن بی موردش عذابم می داد. مادرم مدام به من شک می کرد و کافی بود کمی دیر به خانه برگردم تا از او کتک بخورم.
 آن روزها بیشتر از همیشه احساس تنهایی می کردم و دنبال دوستی بودم تا برای او درددل کنم. این وضعیت ادامه داشت تا این که از طریق یکی از دوستانم با پسری به نام فرشاد آشنا شدمآموزش ربان انگلیسی
از جمله چیزهای جالبی که تو اهواز دیدم بی بی (مادر مادرم بود). این بی بی به خاطر پاهاش و احتمالا داروهایی که اشتباهی براش چند دهه پیش تجویز شده زمین گیر شده و ارتباطش با بیرون همونی هست که هرکی میاد و براش تعریف میکنه. عکس جوونی هاش رو هم دیده ام و از نظر هوش و ذکاوت زن قابلی محسوب میشده. نکته ای که داشت این بود که این زن قبول داشت که بابای من با مادرم درست رفتار نمیکنه و نمی کرده:از روزهایی که جای بی بی بودم مثلا با خودش شروع کرد به صحبت کردن که از
خواب دیدم از ساعد دستم یهو داشت خون بیرون میومد، انگار کسی بهش تیغ زده باشه، ولی یادم نمیاد کسی به دستم زد (شاید خودم) یا خودبه خود ازش خون بیرون زد. من دستموُ گرفتم و از این جا به بعد دو تا حدس درباره ی خوابم می زنم: 1. من می خواستم دستموُ به مادرم (و پدرم) نشون بدم، ولی اونا حواسشون به چیز دیگه ای بود و به من توجهی نمی کردن. 2. من نمی خواستم پدر و مادرم دستموُ ببینن، و سعی می کردم ازشون پنهانش کنم. متأسفانه هیچوقت نمی فهمم کدومش روُ تو خواب دیدم، هر
توقع بالا چقدر اذیت کننده ست؟ مادرم کاملا غیر منطقی ازم ناراحت شده، می گه زنگ نزدی ،دوباره خودش  تحلیل کرده و خودش ناراحت شده و منم در جریان نگذاشته اصلا،نمی دونستم چطوری توجیهش کنم که البته تاثیری نداشت چون به هیچ عنوان قبول نمی کنه، چقدر خوبند آدمهایی که اصلا توقع ندارند و سردسته شون همسرم و بعد خواهر بزرگه ام هست، ده بار زنگ بزنه و یک بار زنگ نزنم می گه می دونم گرفتاری، تموم، اما مادرم هر ده بارش رو من زنگ بزنم چند روز نزنم منو متهم به ب
سلام خداجانم، سلام خدای خوب و مهربانم.
خداجانم بابت جشن امشب خیلی خیلی ممنونم.خداجانم ممنونم که پولش رو دادید تا منم بتونم شرکت کنم خداجانم.خداجان بابت تک تک ثانیه ها و لحظه های زندگیم ممنونم.خداجانم خیلی شرمم میشه و خیلی خجالت میکشم وقتی میبینم کلی به همه مخصوصا استادام بدهکارم.جانان من میشه کمک کنید تا تمام بدهی هام رو صاف کنم؟!!میشه یه کار خوب بهم بدید؟!!!میشه مادرم رو شفا بدید.میشه من و پدر و مادرم رو عاقبت به خیر کنید؟!!خداجانم میش
نمی‌دانم چرا خودشان را دعوت کرده‌اند. مادرم.حوصله ندارم بنویسم چه کسانی. احتمالا مادرم آمده که گل‌های باغچه‌ام را نشان دردانه‌ی عزیزش، نوه‌ی پدرسگش بدهد. نمی‌دانم چرا تصمیم می‌گیرند بیایند و قبلش نمی‌پرسند آمادگی‌اش را داری یا نه.حوصله ندارم خوب باشم. حوصله ندارم تحمل کنم. حوصله ندارم کسی را دوست داشته باشم. حوصله ندارم به کسی خوبی کنم به اندازه‌ی یک سر سوزن حتی. حوصله‌ی دیدن کسی را ندارم. فقط بچه‌ها و پدرشان و خودم. همین. فقط همین.
باید این کار رو انجام میدادم باید انجامش میدادمهیچ راهی نداشتمچند ماهه فشار بسیار بسیار زیادی رو دارم از همه جا متحمل میشم تا بتونم اینکار رو انجام بدم، خیلی اذیت شدم و باز هم ادامه داره، اینکار هیچ نتیجه خوبی برای خودم نداره.نتیجه این کار و آرامش و آسایشش فقط برای خانوادمه مخصوصا پدر و مادرم هست. برای خودم فقط عذاب هست . از دست دادن خیلی چیزام و بسته شدن خیلی از راههای آینده ام.**** پدر و مادرم تنها کسانی هستند که من  به طور کامل جلوشون خل
دانلود مداحی محمدحسین حدادیان تپش دل ا کربلا کربلا
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیتپش دل ا کربلا کربلاقرار ما ها کربلا کربلاآه دوای دردم آه هواتو کردمحسین دورت بگردمحسین آقادوباره دل پر می زنه تا حرم تا حرممنو سپرده دست تو مادرم مادرمآرزومونه یک سفر کربلا کربلاامام رضا ما رو ببر کربلا کربلاآه منم و حسرت تا بشه اجابتزیارت بعد هیئتحسین آقاهر کسی که روضه می ره دعوته دعوتهسجده ی من آقا به مهره ، تربته تربته
دو ماه پیش مادرم سمنو درست کرد و داد همسایه ها بخرن. اون طور که مادرم میگه همسایه ها گفتن به به دوباره قبل از عید هم درست کن. اتفاقا درست همون روزی که مادرم برای بار دوم سمنو درست کرده بود و برده نه، ولی دیروزش یکی اومده بود بهشون سمنو فروخته بود. در نتیجه همه رو دست مادرم موند. این رو هم یکی در گوشش گفت که اگر میبینی کسی نمیخره دلیلش اینه که همسایه ها سمنوشون رو دیروز خریده ان!در نتیجه تعداد زیادی سمنو که خراب هم میشدن مادرم یک چند تا سمنو نذری د
پدرم می‌گوید خواب عمویم را دیده. همان که سال ۵۹ شهید شد. مادرم می‌گفت دو هفته بعد از شروع جنگ.بابام می‌گفت اولین بار است خواب این یکی برادرش را می‌بیند. مادرم می‌پرد من همیشه خوابش را می‌بینم. می‌خواهد این امتیاز را مال خودش کند. دلم برایش می‌سوزد که این‌قدر کودکانه جلب توجه می‌خواهد. پدرم ادامه‌ی حرفش را می‌دهد. می‌گوید: جایی بودیم منتظر ماشین. خواستیم نماز بخوانیم. من دنبال جایی برای وضو بودم اما برادرم عبایی را آورد و پهن کرد و بدون
Sirwe kavianروزی شیوانا در حیاط مدرسه مشغول رسیدگی به باغچه بود که  زنی مسن برای دیدنش آمد ،زن وقتی شیوانا را دید گفت :مدتی است دخترم ازدواج کرده و هر بار که به خانه آنها می روم می بینم که شوهرش حرفهایی در قالب شوخی و مزاح به دخترم می گوید ،من این حرفها را توهین تلقی میکنم و به دخترم گوشزد میکنم که نگذار شوهرت با تو چنین شوخی هایی بکند ،بیا به خانه پدرت برگرد و او را رها کن ،اما گوش دخترم به این حرفها بدهکار نیست و میگوید شوهرم را بسیار دوست دارم ،
دانلود روضه مجید بنی فاطمه تو فاطمیه زبون بگیرید
شب سوم فاطمیه 1398حسینیه ی ریحانه الحسین (س)
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیتو فاطمیه زبون بگیریدمثل یه بچه که غم مادرو دیدهمیخوای یه کم از داغو بفهمیفکر کن که مادر خودت قدش خمیدهمادر یه جور دیگه برا همه عزیزهمادر نباشه زندگی بهم میریزهتاریکه خونه وقتی که مادر مریضهسخته ببینی مادرت از خونه میرهسخته ببینی مادرت داره میمیرهسخته ببینی از بابات روشو میگیرهمیسوزه از پا تا سرم آخه ن
به یک نقطه ای از زندگی میرسی که دوست نداری با هیچ کس حرف بزنی. وسط جامعه ای، ولی فقط دوست داری دستات رو بذاری رو صورتتو محکم بچسبیش. دوست نداری ت بخوری. فقط میخوای محکم با دستات صورتت رو فشار بدی. من الآن این طوریم. ولی باز هم مینویسم. مینویسم چون داستان زندگیم لااقل تو خونه و زندگی من از مادرم که شروع شد تکراری بود.وقتی با بابام حرف میزنی، در واقع باید بگی دارم با بازپرس صحبت میکنم. یک جمله معروفی هست که میگن این چی میگه؟! من نمی فهمم تو چی می
دانلود مداحی حمید علیمی مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیمادرم در گوش من خوانده است یا ام البنینذکر من تا روز م هست : یا ام البنینهر کسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبولقبل از آن در زیر لب گفته است : یا ام البنینمستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگاربر گدایان درت پیوست یا ام البنین !ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایمهر کجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین !هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اندنوکر
دختری خرد، شکایت سر کردکه مرا حادثه بی مادر کرددیگری آمد و در خانه نشستصحبت از رسم و ره دیگر کردموزهٔ سرخ مرا دور فکندجامهٔ مادر من در بر کردیاره و طوق زر من بفروختخود گلوبند ز سیم و زر کردسوخت انگشت من از آتش و آباو بانگشت خود انگشتر کرددختر خویش به مکتب بسپردنام من، کودن و بی مشعر کردبسخن گفتن من خرده گرفتروز و شب در دل من نشتر کردهر چه من خسته و کاهیده شدماو جفا و ستم افزونتر کرداشک خونین مرا دید و همیخنده‌ها با پسر و دختر کردهر دو را دوش ب
تو عروسی عمه ها و زن عموهام رو دیدم و بچه هاشون رو و راستش دلم فامیل خواست. ما مشکل خاصی باهاشون نداشتیم. فقط وقتی پدرم از پیش ما رفت رابطه کم شد و قطع شد. ولی الان دلم رفت و آمد میخواد. تنها بودن بده. به مادرم گفتم فامیل ما از خیلی ها بهترن. مشکل خاصی ندارن. چه ایرادی داره رابطه باشه؟ مادرم خودش مشکل نداره. شایدم بدش نیاد، خواهرم کلا خیلی احساساتی نیست و دلش برای کسی تنگ نمیشه.شب مراسم خواستم زودتر بیام پایین که مردها رو ببینم ولی باز دیر شد
درباره مرحوم محمد حسن مامقانی بزرگ اعلی‌الله‌مقامه شریف نقل می‌کنند: گاهی اوقات ایشان در منزلشان مراسم عزاداری برگزار می‌کردند. هنگامی‌که منبری‌ها از ایشان تعریف می‌کردند، حضرت آقا عبای خود را بر سر می‌کشیدند.یکی از دوستان پرسیدند چرا زمانی که ما از شما تعریف می‌کنیم عبا را بر سرتان می‌کشید؟ فرمودند: در دوران کودکی ما خیلی فقیر بودیم. مامقان هم زمستان‌های سردی داشت، یک روز صبح که می‌خواستم به مدرسه بروم برای جلوگیری از سرما از ماد
خودمو داشتم لعنت می‌کردم به خاطر این‌که تا ۴ صبح خوابم نمی‌برد. بعدش بلند شدم مرغ و برنج پختم. شوید پلو پختم. مرغ رو با پیاز و و دوتا گوجه و چند حبه سیر پختم، آویشن و کاری و زردچوبه و فلفل سیاه هم زدم. بعد مرغو ریش ریش کردم و کلی با پیاز داغ تفت دادم و گذاشتم لای برنجه.خونه بوی ماه رمضون گرفت. مادرم خیلی وقتا برا سحری دوباره برنج می‌پخت. یه بار مدرسه نمی‌رفتم هنوز، ساعت ۱۲ برای سحری ماکارونی درست کرد و گذاشت روی بخاری نفتی که دم بکشه. چقدر به
*خب من اومدم خونه مادرم با بچه ها. با کاف هم معمولیم.خدا را شکر بچه بازی درنیورد که قهر کنهولی من افسرده و خسته مث یه تیکه گوشت افتادم یه گوشه و با گوشی ور میرمهمه کارهای بچه ها رو مادرم میکنه.یعنی اگر روم میشد میگفتم اون شیر بهشون بده.اما روش تربیتیشو دوست ندارم. براحتی تفرقه میندازه بین دو خواهر و من بدم میاد.مثلا میگه فلفلی بیا غذا بخور تا گلگلی نیومده بخوره! فکر میکنم حرفا و رفتاراش باعث تفرقه بین دوتا خواهر بشه اما سکوت میکنم مبادا ق
قلبم شکسته از ادمایی که  تا تونستن تموم چیزایی که دوسشون داشتم رو ازم گرفتن از مادرم به خاطر اون کفاشا و لباسای کهنه و پوسیده که بهشون عشق میورزیدم از پدرم بابت حیوونایی که با تموم جونم بهشون واسبته میشدم و یهو ناپدید میشدن  بدون هیچ خدافزی ای بدون هیچ  آمادگی ای از برادرم  بابت خوردن خوب ترین غذا و آزادی کامل بابت اینکه پسر بود از خواهرم بابت دخالت شدید تو حریم شخصیم    و گرفتن دونه دونه آدمایی که دوسشون داشتم .من
یادم باشه اگه دخترام بزرگ شدند و عاشق شدند بهشون بگم حق طبیعیشونه عاشق بشند.اگه عشقشون پسشون زد بجای اینکه گند بزنم به اعتماد به نفس و شخصیتشون بگم درکشون میکنم چقدر سخت میگذره.خدا کنه خوشبختیشونو ببینم.شادیشونو ببینم کنار عشقشون.----امروز مادرم گفت من از اولم میدونستم تو اگه نری سر کارشوهرت پرتت میکنه از خونه بیرون.گفت از روز اول هم معلوم بود این و خانوادش تو رو نمیخواستند.خورد شدمااااا خورررردبا یک غریبه هم در مورد من و زندگیم حرف ز
/**/
/**/



, دانلود آهنگ ریمیکس اخترم گوهرم جان مادرم
, دانلود آهنگ ریمی فرشته بود فقط بال و پر نداشت
, دانلود آهنگ ریمی از زلیخا تاجیکی
, دانلود ریمیکس اهنگ من کودکی تنها هستم ندیدم روی مادر
, آهنگ تاجیکی به مادرم بگین بیایه
, دانلود ریمیکس اهنگ افغانی مادرم ای مادر جان پرورم
, آهنگ تاجیکی مادرم اخترم
, گوهرم یاورم جان مادرم
, آهنگ تاجیکی مادر غریبی
,



رمیکس درخواستی
/**/
/**/



, دانلود
remix آهنگ اخترم گوهرم جان مادرم
, دانلود
remix آهنگ مادر فرشته بود فقط بال و پر نداشت
, دانلود
remix آهنگ مادر از زلیخا تاجیکی
, دانلود
remix اهنگ من کودکی تنها هستم ندیدم روی مادر
, آهنگ تاجیکی به مادرم بگین بیایه
, دانلود
remix اهنگ افغانی مادرم ای مادر جان پرورم
, آهنگ تاجیکی مادرم اخترم
, گوهرم یاورم جان مادرم
, آهنگ تاجیکی مادر غریبی



رمیکس درخواستی
پیرو تماس تلفنی مادرم کاف تلفن خودم و مادرم و خونمون در لیست سیاه کاف قرار گرفت و احتمالا واریز پول به کارتم برای مخارج بچه ها قطع شدحالا یکی بیاد به ننه ما بگه دخالت نکن، تا اونا زنگ نزدند تو زنگ نزن.مگه به خرجش رفت؟ حالا هم کسی جرئت داره بگه تو باعث قطع خرجی دادن کاف شدی تا خونش مباح بشه.بالاخره باید بهونه داشته باشه بزنگه ابروی منو ببره.بره بگه فهمیدین کاف کیت و بچه هاشو اورده انداخته خونه ما و تلفناشم جواب نمیده؟در پستی و رذالت کا
چند روزیه عجیب دلتنگ مادرم هستم. عکس قشنگش روی میز کنار تختم هست و هر صبح با بیدار شدن، چشمم به جمال زیباش روشن میشه.مادرم زن بسیار زیبایی بود. ترکیب لبهاش و چشماش را هیشکی نداشت و ندیدم به عمرم. از بیست و دو سه سالگی یه شقه جلوی موهاش سفید شده بود و از ترس حرف مردم فضول جرئت نکرده بود تا چهل سالگی رنگ کنه. من عاشق اون شقه مو بودم، خیلی ها. ولی خودش دوستش نداشت. چرا نمیذاشتن هر کاری دلش می خواد با موهاش بکنه؟. حتی با موهاش؟ حتی با موهاش.کاش
شماره و آدرس یه کلینیک دیگه روُ تو گوشیم دارم. اسمش کلینیک مشاوره ی فلانه؛ نمی دونم فقط مشاور دارن یا خدمات روان درمانی هم ارائه میدن. به دوستم گفتم تماس بگیره از خدماتشون بپرسه و این که اگه درمانگر دارن یکی روُ معرفی کنه که بتونه راهنماییم کنه. فعلن که جواب ندادن. فقط نمی دونم اگه اونجا هم نتونم درمانگر مناسبی پیدا کنم. پففففف.      روان درمانی واسه طبقه ی متوسط به بالاست؛ واقعن این جور خرج ها به من نمیاد. در عرض سه هفته نزدیک شیشصد
+ دختر معمولی جان میشه ایمیلتو چک کنی؟لیلا جان ببخش دیر جوابتو میدم ولی اون کار برای من ریسکش فوق العاده زیاده، نمیتونم واقعا در این حد از زندگیم ریسک کنم+کاف با مادرم رفته بود برای کارای تصادف.بعد از اینکه از هم جدا شدند مادرم زنگ زد و یه حرفایی پشت سر کاف زد و بعد کاف زنگ زد یه حرفایی پشت سر خانوادم. خب مادرم زنه و طبیعیه این جوری حرف بزنه ولی این حد از خاله زنک بازی از یه مررررد واقعا تهوع آوره!قطع کردم و براش نوشتم هیچ چیزی چندش تر از یه مرد
امشب صفحه های آخر کتاب "به سفارش مادرم" را خواندم و این کتاب هم تمام شد.به گمانم بشود آخرین کتابی که امسال خواندم.یادتان هست که اول سال با خودم قرار گذاشته بودم دست کم ماهی یک جلد کتاب بخوانم؟ کتابهایی که امسال خواندم اینهاست:۱.روانشناسی تنبلی که کتاب خوبی بود.۲.متفکران بزرگ که اولش حسابی مجذوبش شدم اما بعدتر حوصله خواندنش را نداشتم و نیمه کاره گذاشتمش.۳.خاطرات سفیر؛ ارزش یکبار خواندن را داشت.۴.آفتاب در حجاب؛ دوستش داشتم.۵.مردی به نا
وقتی کوچیک بودم و خیلی شر و شیطون بودم، خیلی کم پیش میومد یکجا ساکن بمونم، خیلی شلوغ و پر سرو صدا و شوخ بودم، یا خونه نبودم یا وقتی میرفتم خونه باید همه خونوادم دورم جمع میشدن و شوخی میکردم با تک تکشون.یادم نمیاد ناراحت شده باشم از کسی اون زمان، یادم نمیاد از دست کسی ناراحت بشم با سرش داد بزنم و صدامو ببرم بالا، همیشه میگفتم و میخندیدم باهاشون.من روی وسایلم خیلی حساس بودم همیشه حتی کوچیکترینا و بی ارزش ترین هاش، بدم میومد کسی بدون اجازه‌م حت
بعد از ظهرِ چند روز پیش خوابیدم، و وقتی بیدار شدم صحنه هایی از رویاموُ که یادم مونده بود تو وبلاگم نوشتم، اما نه به صورت پیوسته، بلکه به صورت عبارت ها و جمله های منقطع. قصد داشتم بعدن جمله های روُ به هم پیوند بدم و خوابم روُ داستان وار ثبت کنم، اما نکردم. حالا هم حیفم میاد پاکش کنم؛ خواب جالبی بود. میخوام بذارم همون طوری بمونه. چهارراه ولیعصردادگاه خیابون خارکدوستم ب. یه ساختمون بزرگ مثل یه هتل یا مجتمع تجاری خیلی بزرگ و شیکمن و مادرم دنب
توی حیاط نشسته‌ام. آسمان سیاه یک‌دست، ماه نزدیک به کامل نشسته رو‌به‌رویم.بابام همیشه ماه را دوست دارد. من همیشه بی‌اختیار چشمم می‌دود دنبال ماه. هرجا که باشم، انگار که یک چیز خوب پیدا کرده‌ام چشمم می‌رود دنبال ماه. آدم خیلی چیزها را از کسانی به ارث می‌برد و سال‌ها می‌گذرد و خودش بی‌خبر است، تا یک روزی که حواسش را بدهد و ببیند این رفتار چقدر توی والدینش ریشه‌دار است.همیشه یک جور خلاقیت دست و پا چلفتی‌دار توی وجودم عمیق بوده؛ یعنی ایده
امروز 6 اسفند مصادف با سالروز تولد شاعر بزرگ کشورم آقای ابتهاج هست ویدیو ای از ایشون رو برای شما می گذارم . چیزی که مشخصه خوندن شعر توسط خود شاعر بسیار زیباتر هست و در ادامه روز زن به تمام خانم هایی که عزیز تبریک میگم و به خصوص به مادرم گرچه که میدونم هیچ وقت مادرم این متن نخواهد خواند . فردا هم باید بهش زنگ بزنم و  تبریک بگم خدا رو شکر حال بهار جان هم رو به بهبودی هست گرچه راه درازی در پیش داره اما من به دختر امیداورم هستم . ممنون از هم
هر سال این موقع که میشه یاد این شعر ابتهاج می افتماین چه رازیست که هر سال بهار ، با عزای دل ما می آید.فقدان و غم نبود مادرم، امروز صبح که اخبار مربوط به سیل گرگان و شیراز رو میدیدم ، لحظه ایی اشکم بند نمیومدفکر کنم  این نوا و شعر امروز برای خیلیها تکرار بشه 
ویژه برنامه " میلاد بانوی خوبی ها حضرت زهرا(س) ،و روز مادر با اجرای فعالیت های مختلف فرهنگی هنری :نقاشی،سفالگری،روخوانی از کتاب "مادر،مادر است"، شعرخوانی از کتاب"ماه نو،نگاه نو"، کاردستی "هدیه ایی برای مادر مهربونم" ، معرفی شخصیت حضرت زهرا(س)، آشنایی با القاب ایشان همراه با معنی،قصه گویی  از زبان اعضاء پیراهن بهشتی و.،در هفته ی بزرگداشت مقام زن و  مادر اجرا شد. 
رومه همشهری - علی اناری : «ما آشنایی داشتیم که خیلی مؤمن بود. روزی روضه در منزل ما برقرار بود. قبل‌تر مادرم گفته بود، چون آبجی همدم هم می‌خواهد برای روضه بیاید، روی تلویزیون را بپوشانید که آن را نبیند وگرنه داخل نمی‌آید. بالاخره روی تلویزیون را با چادرشب و پتو پوشاندیم. زنگ در خانه به صدا درآمد و آبجی همدم وارد منزل شد. پس از سلام و احوالپرسی یک‌مرتبه رنگش پرید و گفت می‌خواهم بروم. مادرم دلیلش را پرسید.Express News
من همیشه از پدر و مادرم متنفر بودم و هستم. مامان همه همکارام حداقل روزی ۱ بار زنگ میزنن و احوال بچه شون رو میپرسن ولی من برای پدر و مادرم اصلا مهم نیستم. گاهی فکر میکنم چون من شبیه به عمه ام هستم و مامانم همه عمرش از عمه ام متنفر بود و با عمه ام‌در رقابت بود، از من متنفره. مادر من همه عمرش در رقابت به عمه ام بود که زن داییم هم بود. حتی وقتی اون بچه سومش رو بدنیا اورد پدر و مادر منم تصمیم گرفتن بچه سومشون رو بدنیا بیارن که از اونا عقب نمونن.دایی و
به جایی تو زندگی رسیدم که اگر بخوام یه مساله رو  به پدر و مادرم نگم هیچ کس دیگه ای ندارم که بگم.البته شاید این جا بودم ولی مشکل خاصی نداشتم .شدیدا به یه آدم عاقل و با ایمان با وقت نسبتا مبسوط احتیاج دارم.اگه سراغ داشتم برای رسیدن بهش شهر ها رو در می نوردیدم.شاید امشب زیاد پست بزارم!
نه مادرمنه معشوقهعابری مرددم که همیشه راه خانه اش را گم می کندو به هر رهگذری که می رسدزیر لب می گوید:سلامنه بوی آشپزخانه می دهمنه عطرم ،در اتاقت ماندگار می شود.من به درد فراموشی می خورممثل کافه های بین راهکه هیچ وقت اسمشان را نمی پرسیمنگران نباش من ماندنی نیستمفقط اشتباهی از این کوچه رد می شدم.
مادرم مریض است و اکنون در بستر بیماری افتاده است. واقعیت این است که به دو دلیل غالب هیچگاهی نتوانسته ام حق او را ادا کنم. حق او نه از آن جهت که دین گفته مادر حق دارد، زیرا دین دار نیستم و از این جهت اکنون دارای فکر فردی خودم هستم. بلکه از این جهت که ما انسانیم و زندگی ما بدون همدیگر ممکن نیست. در واقع زندگی او بدون ما و زندگی ما بدون او. حق را اگر در حد یک معامله و تعامل اجتماعی هم پایین بیاوریم، باز هم در برابر زحماتی که کشیده، زحمات لازم را من نکش
مادرم ازم خواست برم آرایشگاه نزدیک خونه براش وقت بگیرم، چون شماره ی آرایشگاه روُ نداشت. دختر و نوه ی آرایشگره روُ بیرون آرایشگاه دیدم. پیش دبستانی با دخترش تو یه کلاس بودم. نوه اش کوچیکه، ازینا که مثل پنگوئن راه میرن و چهار تا کلمه حرف می زنن. بعضی از بچه های کوچیک از غریبه ها نمی ترسن، برخلاف بعضی ها که سمت غریبه ها نمیرن و به سرپرستشون می چسبن. اون دختر کوچولو همین که منوُ دید دستاشوُ دراز کرد سمت من. وقتی هم که مادرش گذاشتتش رو زمین، اومد
وقتی بیدار شده بودم مادر و پدرم هزارتا دعوا کرده بودند. سر این‌که ادویه‌ی قلیه زردچوبه داشته باشد یا نداشته باشد. تویش آرد بریزند یا بنابر پیشنهاد مادرم لعاب برنج آبکش شده -که تازه بعد از سی و اندی سال خوردن دست‌پختش فهمیدیم که توی قلیه می‌ریخته دور از چشم ما و تازه امروز هم ناراحت بود که -حیف! ما بعت سری علیکم و ماگلت شی.که حیف کاش رازم را برملا نکرده بودم چون خواهرم و پدرم دست گرفته بودند که پس بگو برای همین قلیه‌هایت رنگپریده می‌شود
                                                                                                      
-My mother is big-boned
.مادرم  استخوانش پهنه
-My mother has brown eyes      
.مادرم چشماش خرمائیه
-My mother has bushy eye
      بعضی خاطره ها صدای خوبی دارند . آن چنان که بعضی خاطره ها عطری خوب یا چندان که بعضی خاطره ها هرمی دل انگیز.برای من خاطره ی شبی زمستانی که سال ها از وقوعش گذشته  و با صدای چرخ خیاطی  و نور ِ سفید مهتابی و درد ِ مشق های رونویسی از کلاس سوم عجین شده ، همان قدر زنده و شفاف است که خاطره ی روزِ پاییزی دیگری با عطر ِ شیرمال داغی که از نانوایی زیر خانه مان خریده بودم و خامه ی تک نفره و سه عدد بستنی لیوانی وانیلی با آن قاشق های شکل پار
انواع شيشه پروژه : انواع شيشه فایل به صورت ppt قابل ویرایش (47اسلاید) توضیحات: آشنای با انواع شيشه ها —شيشه سودا-لایم-سیلیكا : —شيشه ، جامد بی شكلی است كه در دمای تقریبی 650 درجه سانتیگراد به نقطه نرمی می رسد و در دمای 1450 درجه سانتیگراد ذوب می گردد. از میان انواع گوناگون شيشه كه با تكنولوژی متفاوت و به منظور استفاده های گوناگون تهیه می شوند ، انواعی كه توسط این گروه تولید و به بازار عرضه می شوند عبارتند از: — 1- شيشه سكوریت: —شيشه های سك
,    کد آهنگ پیشواز منم باید برم همراه اول,    آهنگ پیشواز منم باید برم مدافعان حرم ایرانسل,    کد پیشواز تا کی باید نگاه کنم همراه اول,    کد پیشواز همراه اول منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم,    کد پیشواز همراه اول مدافعان حرم,    کد آهنگ پیشواز نریمانی برای ایرانسل,    کد پیشواز عشق قیمت نداره همراه اول,    کد اهنگ پیشواز همراه اول داره میریزه,    پیشواز همراه اول نریمان پناهی, &nbs
 همه چیز مثل آوار بر سرشان فرود آمد و با رو شدن ماجرای تتوی افراد نامحرم، زندگی مشترک دختر جوان در هاله ای از ابهام قرار گرفت.به گزارش رکنا، مادری که به تتوی مردان غریبه اقدام می کرد نمی دانست با این ندانم کاری علاوه بر این که زندگی خودش را تحت الشعاع قرار می دهد، آینده زندگی مشترک دخترش را هم تاریک می کند. دختر جوان که از دست مادر بی ملاحظه اش عصبانی و چشمانش اشک آلود است، می گوید: نامزدم بعد از دیدن عکس تتوهایی که مادرم انجام داده بود زیر ه
, دانلود ترانه آرین یاری مادرم
, دانلود ترانه مادرم عزیزترینم
, ترانه شاد مادر
, دانلود ترانه مادرم شیرین بانو تاج سرم
, دانلود ترانه مادر
, دانلود ترانه شاد مادر برای عروسی
, ترانه مادر پرستار دلم
, کلیپ مادرم عزیزترینم گوش کن واست میخونم
, ترانه برای روز مادر
, سایت ناز پیشواز
قضیه بر می گرده به چند سال پیش، بعد از اینکه مادرم فوت کرد. واسه اینکه از خاطرات خونه خلاص بشم یه آپارتمان توی ساختمونی چند طبقه اجاره کردم، اما خیلی زود فهمیدم توی همسایگیم یه مادر و پسر زندگی می کنن که از شانس من پسرِ هم اسم من بود! مادرش هم دایم اون رو صدا می زد، لحن صداش طوری بود که حس می کردم مادرم داره صدام می زنه. روزهای اول کلی کلافم می کرد. اما بعدش سعی کردم از این اتفاق لذت ببرم، شروع کردم به جواب دادن! مادرِ اون ور دیوار به پسرش می گفت: ش
حراج ست 4 طبقه شيشه ای
فروش ویژه ست 4 طبقه شيشه ای
خرید پستی و ارزان ست 4 طبقه شيشه ای
لینک محصول ست 4 طبقه شيشه ای
http://digiakala.takshop91.biz/product.php?id=2740
ست 4 طبقه شيشه ای 2020 ست 4 طبقه شيشه ای اصل
قیمت محصول ست 4 طبقه شيشه ایقیمت 70,000 تومانروش مصرف مکمل ست 4 طبقه شيشه ای اصل

خرید پیامکی : ارسال کد tak2740 به شماره ی 09198517368
اطلاعاتی درخواستی از شما برای خرید محصول ست 4 طبقه شيشه ایکد محصول : 2740 نام و نام خانوادگیآدرس دقیق با کد پستی شماره تلفن در دسترسشهر و استان
رو زمین دراز کشیده بودم و پاهام روی صندلی بود. الان روی زمین، تکیه داده به دیوار، نشستم و دستام دور زانوهام پیچیده. هوا گرم بود. الان هم گرمه، ولی یکم خنک تر شده. چشم هاموُ بستم و سعی کردم بخوابم. صدای پخش فوتبال مسخره از تی وی، و کامنت های پدر و مادر و برادرم روُ می شنیدم. گزارشگر یه مشت اسم احمقانه متعلق به بازیکن ها روُ به زبون میوورد- وقتی مودم خنثی است اون اسم ها به نظرم جالب میان. نیمه ی اول تموم شده و صدای احمقانه ی مجری ها روُ می شنوم. ما
از زمانی که متاهل شدم و مستقل این دوگانگی و تضاد روحی پیوسته با من بود دوگانگی و تضاد نه با بار منفی دوگانگی و تضاد به ما هو .اوایل ازدواج گاهی صبح ها که میرفتم خانه پدر و مادرم بعد از  احوال پرسی ، روانه اتاق سابقم میشدم و فوری به خواب میرفتمگیج بودم در خانه ای بودم که تا مدتی پیش محل آرامش و خانه امن من بود اما حالا فقط مات میشدم که اینجا چرا هم  خانه ام هست هم نیستگذشت و حالا که نزدیک سه سال از ازدواج میگذرد خانه اولم بی شک خان
پدرم این‌جا بود.دیشب سال
دشداشه‌ی قهوه‌ای پوشیده بود و پدرم دشداشه‌ی سفید. سال چفیه‌ی آبی روی
شانه انداخته بود. من و مادرم جلوی سال و پدرم راه افتاده بودیم. رفته
بودیم طرف خانه‌‌های شرکتی که آرام بود. پدرم گفت الحمدلله علی نعمه
الامان. ساعت از یک گذشته بود. برای سن پدر و مادرم آن ساعت از شب خیلی دیر
بود اما آرام بودند و دلشان می‌خواست کمی راه بروند. باد خنکی می‌آمد و
مادرم گفت پدرت چه می‌گوید؟ گفتم نمی‌دانم که چیزی نپراند به‌اش. عبای
پدرم این‌جا بود.دیشب سال دشداشه‌ی قهوه‌ای پوشیده بود و پدرم دشداشه‌ی سفید. سال چفیه‌ی آبی روی شانه انداخته بود. من و مادرم جلوی سال و پدرم راه افتاده بودیم. رفته بودیم طرف خانه‌‌های شرکتی که آرام بود. پدرم گفت الحمدلله علی نعمه الامان. ساعت از یک گذشته بود. برای سن پدر و مادرم آن ساعت از شب خیلی دیر بود اما آرام بودند و دلشان می‌خواست کمی راه بروند. باد خنکی می‌آمد و مادرم گفت پدرت چه می‌گوید؟ گفتم نمی‌دانم که چیزی نپراند به‌اش. عبای من
1-یادتونه گفتم یه پولی دستم اومد و من به جای اینکه کنار بذارم برای قسط وام رفتم برای خودم و بچه ها خرید؟ امیدوار بودم این هفته بتونم دوباره پول به دست بیارم ولی متاسفانه پول که دستم نیومد هیچ ده برابرش را از دست دادم.و میترسم چطوری به کاف بگم نه تنها قسط وامو ندارم بدم بلکه از اصل پولت هم از دست دادم.حالا ببینم این هفته چه میکنم2+انقددددر بدم میاد از این ناله های بعد از تعطیلی.تلگرام میری پر شده از جوک و مسخره بازی راجبه آخرین غروب تعطیلات و
, کد پیشواز ترانه عشق
, کلیپ کد پیشواز اهنگ مادرم سنگ صبور بی قراریای من
, کد پیشواز مادر سنگ صبور من مادر خط غرور من
, کد پیشواز مادرم سنگ صبور بی قراریای من
, کد پیشواز مادرم جانم فدای چهره معصوم تو
, کلیپ مادرم سنگ صبور بی قراریای من اپارات
, کلیپ کد پیشواز اهنگ مادرم دور تو میگردم عبادت میکنم
, کد پیشواز مادر آرون افشار
, مادر یعنی سنگ صبور
, 8mp3
سال اولیه که مادرم. همسر همیشه میگفت این روز برای مادراست. هروقت مامان شدی کادو میدم. ولی میدونم تو درگیری‌ها و مشکلات مالی الان، نه وقتش رو داره نه حوصله‌ش رو که کاری کنه.مادرشم امروز رفت شهرشون. همسر صبح میخواست بره پیشش و مدارکی ازش بگیره، کادوش رو هم برد. یه کیف دستی که چند هفته پیش که رفته بودیم برای خرید بوت دید و چون قیمتش خیلی خوب بود خرید. عصر زنگ زدم تبریک گفتم بهش. کلا بلد نیست با تلفن حرف بزنه. عجله داره زود قطع کنه. اجازه نمیده آد
بعد ۶ روز برگشتیم خونه. از قهرم بیشتر طول کشید!امروز ظهر دخترمو بردم آتلیه. عکساش خوب شد. هرچند میدونم جاهای شیکتری هم هست ولی تو این شرایط خوب بود. با مادرم رفتم. نزدیک خونه‌مون بود. همسر گفت برو خونه منم عصر میام. ولی مامانم گفت برگرد همینجا. شاید کارش تا شب طول کشید. گفتم برگردم به هیچ کارت نمیرسی. خونه‌ت همش بهم ریخته‌س. گفت عیب نداره. کاری ندارم. منم برگشتم. سختم بود برم خونه. همسر هم ۸ شب اومد دنبالم. تازه فقط وسایل رو ریختن تو خونه و اوم
چند روزیه که حال روحیم زیاد خوب نیست زیاد حال و حوصله ندارمبرادر  کوچیکم از وقتی که زن گرفته کاراش خیلی رو مخمه و باعث ازارو اذیتم میشه و هی ازش دور میشم و فاصله بین مون میوفته و هی ازش نا امید میشم و .برادرم چها شنبه تو تلگرام  تو گروه گذاشت ما داریم می ریم سفر خداحافظ همین ؛ براش گذاشتم خیره انشالله کجا قراره بری گفت گرجستان و جمعه اول تیر قرار بود که برن و یه روز جلو تر خبر داد حالا ما تا شمال می خوای بریم یک ماه زودتر به همه اعل
دانلود مداحی حمید علیمی تو رو حس میکنم نزدیک قلبم
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیتو رو حس میکنم نزدیک قلبمواسم حسی از این بهتر نمیشهرفیق دورم زیاده خودمونیمتهش هیچکی مثه مادر نمیشهازت چیزی ندیدم جز محبتواست چیزی نداشتم جز مصیبتبازم بغضم گرفته گریه دارمدیگه حرفی ندارم جز خجالتازت دورمو دلتنگم بی خبرم از احوالتقبری ام نداری مادر کجا بگردم دنبالتمیخوام بیام دیدنت الهی بشم فداتگل گرفتم بگو کجا بیارم براتدوست دارم مادرم****واس
سلامدوستان. من خودم هرروز برای امرزش همه امواتی که می شناسم دعا میکنم. حالا تا جایی که یادم باشه.یا وقتی دعا میکنم، اسم.کسانی که مثلا مریض دارن رو میارم. کسانی که اینجا گفته اند از مریضی کسی.حالا میخوام این پست رو اختصاص بدم به دوستان رفته.کسانی که جسمشون دیگه با ما نیست. هرکس اگه دوست داشت، بیاد اسم امواتش رو بیاره. یا مثلا بگه پدرم، مادرم و .همه مون اینجا انرژی میذاریم برای آمرزش کسانی که عزیزشون دیگه باهاشون نیست.خدایا ببخش و بیامرز همه رف
روزگار طوری چرخید که فکرش را نمی کردم پارسال همین موقع ها دنبال خونه بودم تا از مزاحم و آواره بودن در بیام که موفق شدم خرداد ماه نقل مکان کنم به خونه ی اجاره ای اما از آنجا که چرخ روزگار هیچ وقت بر مراد من نچرخید یک و ماه اندی نگذشته بود که مادرم افتاد و فمور رانش شکست و از آنجا که من معلولیت دارم  توان رسیدگی نداشتم خواهرم مادرم را برد و من مجبور بودم خانه ی خواهر دیگرم بمانم که دیدم سخت استبرای همین تصمیم گرفتم برای ادامه به مشهد بروم مسیر
سلامدوستان. من خودم هرروز برای امرزش همه امواتی که می شناسم دعا میکنم. حالا تا جایی که یادم باشه.یا وقتی دعا میکنم، اسم.کسانی که مثلا مریض دارن رو میارم. کسانی که اینجا گفته اند از مریضی کسی.حالا میخوام این پست رو اختصاص بدم به دوستان رفته.کسانی که جسمشون دیگه با ما نیست. هرکس اگه دوست داشت، بیاد اسم امواتش رو بیاره. یا مثلا بگه پدرم، مادرم و .همه مون اینجا انرژی میذاریم برای آمرزش کسانی که عزیزشون دیگه باهاشون نیست.خدایا ببخش و بیامرز همه رف
سلامدوستان. من خودم هرروز برای امرزش همه امواتی که می شناسم دعا میکنم. حالا تا جایی که یادم باشه.یا وقتی دعا میکنم، اسم.کسانی که مثلا مریض دارن رو میارم. کسانی که اینجا گفته اند از مریضی کسی.حالا میخوام این پست رو اختصاص بدم به دوستان رفته.کسانی که جسمشون دیگه با ما نیست. هرکس اگه دوست داشت، بیاد اسم امواتش رو بیاره. یا مثلا بگه پدرم، مادرم و .همه مون اینجا انرژی میذاریم برای آمرزش کسانی که عزیزشون دیگه باهاشون نیست.خدایا ببخش و بیامرز همه رف
فردا یا بهتر بگم امروز روز پدره. طبق معمول هم اینستا شده پر از عکس پدر.من که هیچ وقت پدر و مادرم رو دوست نداشتم. از ۱۸ سالگی به بعد هم همش ولو بودم این شهر و اون شهر. اصلا درک نمیکنم چرا بعضیا پدر و مادرشون رو دوست دارن. من که همیشه ازشون نتنفر بودم. چون هیچ وقت هیچ حمایتی ازشون ندیدم. وقتی اونا تو رو جلو دیگران تحقیر میکنن فکر نمیکنم دوست داشتنی بمونه.
دیروز بعداز اداره رفتم آرایشگاه سعیده خانم تا ابروهایم را مرتب کند و بندی به صورتم بندازد سعیده خانم کثیف ترین آرایشگاه شهرمان است نخ های پاره وکثیف  استفاده شده بند قوطی های رنگ خالی ظرفهای اکسیدان خالی را جمع میکند ومیفروشد موهایش همیشه نامرتب است و هیچ ارایشی ندارد من باخودم الکل میبرم و نخ و موچین اش را ضد عفونی میکنم بند را خوب وتمیز وباحوصله می اندازد گرچه دستش کند است سوال های مالی واقتصادی زیادی ازمن میکند با هواپیما رفتی تهران؟
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها