محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

رفتم در خونه ای دلبر ریمیgo

, دانلود اهنگ لری بعد هرگز یه سفر, دانلود اهنگ تک تک زم دم در ریمیکس, دانلود اهنگ لری تک تک زم دم در ریمیکس, دانلود اهنگ لری گل باوفايه, دانلود اهنگ لری زری زری, دانلود اهنگ کر بايد دل داشته بو, دانلود اهنگ شاقاسم شامختار, remix تک تک زم دم در, اهنگ لری رفتم دم خونه دلبر ریمیکس
نايس موزیک
نمیدونم چرا یه دفعه هوس نوشتن کردم شايد چون وقتی توی وبلاگا میگشتم به یه نوشته برخوردم که میگفت هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه و وبلاگش رو حونش میدونست
من وبلاگمو نه به عنوان یه خونه بلکه به عنوان یه دوست قدیمی و. بامعرفت میدونم با مثل یه فرزند .خوبه که ادم همیشه یه دوستی داشته باشه که تغیر نمیکنه
وسايل و یادگاری ها و خونه و .همیشه بدون تغییر باقی نمیمونه اما یه سری حس ها و خاطره ها هیچ وقت با هیچ تغییری عوض نمیشه و فراموش نمیشه
نمیدونم شايد خو
متن آهنگ امین رستمی دلبر
میبینمت دل میشه پر پر اين چه حسیه آی دلبراين عشق میکشه منو آخر اين چه حسیه آی دلبربا تو آرومه دلم آرومه دلم توی قانون دلم به تو محکومه دلمدلبر مبری هوش و حواس از سر دلبر بیا بزنیم به سیم آخردلبر نکنه نداری قلبمو باور دلبر بیا که گذشته آب از سرتو قلبت آتیشه تو دل من بیشتر اين چه حسیه آی دلبرجنگ عقل و قلب نا برابر اين چه حسیه آی دلبربا تو آرومه دلم آرومه دلم توی قانون دلم به تو محکومه دلمدلبر مبری هوش و حواس از سر دلبر بیا
هوا خوبه. باد خنکی می وزه. افتاب داغ نیست. مانتوهاي خنک بهاریمو میپوشم ولی از اول هفته، هر روز که دنبال دخترچه رفتم و برگشتم خونه، چنان خیس عرق میشم که حتما دوش میگیرم و فکر میکنم همون اختلالات هورمونی است که دیروز به خاطرش رفتم دکتر.خدا میدونه حالا کِی همت کنم و برم ازمايش بدم تا درد و مرضم مشخص بشه!
رفتم یه mp3 player کوچولو گرفتم که تو راه طولانی و خسته کننده و مزخرف بین خونه و کتابخونه لااقل یکم موزیک گوش بدم خیلیم خوشحال بودم که قیمتش مناسبه ینی ارزون تر از جاهاي دیگه بود و توی اون مغازه ارزون ترینش بود دیگه 40 تومن .اومدم خونه و یکم که باهاش ور رفتم حالم گرفته شدهمون اول که دکمشو فشار دادم درومد باز کلی ور رفتم دکمه شو جاسازی کردم خدارو شکر دل روده ش نریخت بیرون فقطاون آقاهه که ازش خریدم آشنا بود و گفت اگه درست استفاده کنی و مواظب باش
فردین دیروز یه خونه خرید. امروز ظهر اومد اينجا نشسته و با وقاحت تمام در مورد سرمايه گذاریاش دروغ میگه. نمیدونم واقعا نمیدونه که من همه زیر و بم زندگیش رو میدونم؟ میخواستم ازش بپرسم نظرش در مورد عدد ۳ چیه؟افتاده تو رابطه و رفته خونه برا طرف خریده.حالا برا ما فیلم میاد که مستقل شدم و میخوام پدری کنم. شت. شات آپ بابا.نظرتو در مورد عدد ۳ بگو.دیروز عمه شوشو فوت کرد. دلبر.
سلام روزتون قشنگشمارش مع براي رسیدن بهار شروع شدهو من لابلاي شلوغی ها نفس هاي عمیق میکشم پنجشنبه از صبح زود رفتم توی انباری و انباری خونه جدید را حسابی مرتب کردمبعد هم سریع رفتم خونه قدیمی و ته مونده اتاقم را جمع کردم و آوردم خونه جدیدتا عصر هم طول کشید تا وسايل را سرجاي خودش جايگزین کردم بعد هم با پدر مشغول مته کاری شدیم و وسايل مربوط به دستشویی و حمام را نصب کردیماز سرشب هم مهمان داشتیمجمعه هم صبح رفتیم خرید وسايل پلاستیکی مور
از شنبه درگیر سرماخوردگی شده ام. البته انگار سرماخوردگی نیست و فقط یک جور عفونت دستگاه تنفسی است. شنبه رفتم اداره و حالم خیلی خوب نبود,. موقع برگشتن رفتم دنبال امیر تا باهم برگردیم خونه چون اصلا توان رانندگی نداشتم,. تا رسیدیم خونه امیر موند توی پارکینگ و من رفتم بالا دفترچه بیمه ام رو برداشتم و رفتیم کلینیک دم خونمون. رفتم پیش دکتر عمومی و گفت حالت خوبه و گلوت هم چرکی نیست و یه سری قرص داد و به درخواست خودم یه روز استراحت نوشت. واسه همین یکشنب
یه بارم رفتم یه جا عید دیدنی تا وارد شدم بچه شون گفت اع؟! تو اينجا چیکار میکنی؟!بهم برخورد ولی سعی کردم به روی خودم نیارم فقط گفتم اومدم عید دیدنی که شما رو ببینم.بماند که چقدر حس میکردم اشتباه کردم رفتم.و از بزرگتراي اون خونه هم دلم میخواست عذرخواهی کنم که بهشون احترام گذاشتم مزاحمشون شدم کاملا حس میکردم مزاحمم
دومین دندون رو هم امروز درآورد پسرم، دیشب 12 شب به بعد اذیت بود و همش از خواب می پرید و گریه می کرد فکر نمی کردم به اين زودی باشه. چقدر جمعه دلگیریه، تمام بدنم خسته ست ، از صبح هم فشارم افتاده بود و بی حال افتادم، همسرم هم استثنائا ظهر از سر کار اومده و یه کم تو کار خونه کمک کرده و الان هر دومون بی حوصله مشغول گوشی هستیم و احسان رو پام جی جی می کنه و  با انگشتاش بازی می کنه.از بعد تولد احسان نشده بود با همسرم شب بیدار بمونیم و حرف بزنیم چند روز قب
دلم گرفتهبازم نمیشهیه بار رفتم یه جا عید دیدنی وقت برگشت به طرف تعارف کردم که پیش ما بیاطرفم گفت: ما خودمون خونه داریمگفتم مگه من اومدم خونه ی شما بی خانمانم؟ که گفت : نه ولی من خونه گرفتم که همینجا باشمبیشتر ازون بحث نکردم اجازه دادم با طرز فکرش تنها باشه
دانلود آهنگ رفتم که رفتم آرون افشار
دانلود آهنگ زیبا و فوق العاده ♪ رفتم که رفتم ♪ با صداي ♪ آرون افشار ♪ از رسانه ♥ گیتار موزیک ♥ همراه با پخش آنلاين و متن ترانه.
بزودی… دمو و تیزر قرار داده شد / تاریخ پخش نامشخص
 
متن آهنگ رفتم که رفتم آرون افشار
رفتم که رفتم خداحافظ رفیق بغض و آوار
♪ ♥‿♥ ♪
رفتم که رفتم نگاهم کن براي آخرین بار
♪ ♥‿♥ ♪
رفتم ولی تو بمانو خاطراتم را نگه دار
♪ ♥‿♥ ♪آهنگ ايرانی
 دیروز پنجشنبه دوم اسفند همه رفتیم خونه ی مامان هم دورهمی هم پیشواز براي روز مادرخیلی خوب بود و خوش گذشت ، دوست دارم همه رو میبینمحالم خیلی بد بودولی وقتی رفتم تو جمع حالم عوض شدبازم تکرار وو.عیدو جنب و جوش عید حال خراب وووچند روزی رفتم  پیش زهرا و بعد از همونجا رفتم شمال   خوب بود و خوش گذشت و فامیلها رو دیدم بعد با مامان و حاج آقا برگشتموقتی که باهاشون هستم و میبینم با هم خوش هستن لذت میبرمخدارو شکر که مامان ار تنهايی در امد و راضی
با a تو خونه ی بابام بودیم (انگاری خونه‌ی ما بود)، خواهرمم بود. شب خیلی بد خوابیدم و همش حس میکردم کسی داره وارد خونه میشه. نزدیک صبح ترسیده بودم، a رو بیدار کردم و گفتم کسی داره با قفل در و می‌ره. ولی کسی نبود.a  که رفت، از چشمی در نیگا کردم، یه خانوم با چادر مشکی پشت در بود. جیغ زدم که a بیاااا  درو که باز کرد، خاله‌م پشت در بود (خاله‌م و مامانم خیلی شبیه هم بودن)اومد تو و هیچی نپرسید، فقط اومده بود.همینکه اومد تو خونه خیال من راحت شد
من نزد افرادی از منطقه‌اي ثروتمند و بی‌خانمان رفتم و گفتم که می‌خواهم به آن‌ها کمی پول بدهم. پیش چند نفر رفتم و اين طوری شروع کردم من امروز حالم خیلی خوب هست.دلبر کلیپ بانک لینک هاي دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
خواهر کوچیکم اومد از گل هاي گل خونه دو سه تا برگ کند برد بچسبونه تو دفترش. حس کردم گل ها دردشون میاد. رفتم سرچ کردم: "گیاهان درد را حس می کنند؟"چندتا مطلب خوندم فهمیدم درد که هیچ، وقتی با هم حرف میزنن لهجه هم دارن.رفتم بیرون ماست بگیرم، گفت شايان چند تا برگ بچین بیار.خواستم از چنار در خونه بچینم نگاه کردم دیدم برگ نداره. عادی شدن می دونی چیه؟ همینه. چند ماهه برگ نداره اصلا توجه نکرده بودم بهش.خواستم از سرو کنارش بچینم. گرفتمش که بچینمنش
دیروز کلی رانندگی کردم تازه فهمیدم ترافیک ترافیک که میگن یعنی چی!! یه جاهايی دلم میخواست بزنم کنار فرار کنم. نمیتونم درک کنم چرا همه نمیتونن پشت سر هم آروم حرکت کنن چرا هی میپیچن جلوی هم!صبح اول رفتم دنبال دوستم بعد با هم رفتیم سر کار عصر هم رفتم دکتر و بعد برگشتم خونه. فکر کنم سه ساعت و نیم رانندگی کردم. خوب بود خدا رو شکر.دیروز خدا چند جا حواسش بهم بود حسه خوبی بود.کلی بايد گیتار تمرین کنم. فعلا .
بنام خداوند سه شنبه شب وارد جزیره کیش شدم ، تا رسیدم منزل ساعت حدود هشت و نیم بود ،صبح چهارشنبه همراه احمد رضا و حمید رضا به دریا رفتیم، بچه ها شنا کردند و من هم آب تنی،  آقاي جواهریان هم بود .بعد هم رفتیم کافه محمد رضا و صبحانه خوردیم. امروز صبح ولی به دوچرخه سواری  رفتم ، و البته تک تنها ، تا شاندیز رفتم و برگشتم،  حدود ۳۳  کیلومتر را در مدت   ۱۰۱  دقیقه رفتم و برگشتم. حدود ۳۰۰ کالری هم مصرف شد .بعد که برگشتم خونه دوش گر
کتابخونه اي که می رفتم زیر زمین بود و بخاطر بارون شدید و پرآب شدنش تعطیل شد و خالیش کردنحالم به شدت بد شدیه مدت طولانی بود تهوع و ضعف داشتم . وقتی که دیدم دیگه نمی تونم تحمل کنم با یه حال خیلی بدی رفتم دکتر که قرص ضد استرس و آرامبخش داد هر چند خودم حس نمی کردم استرس دارم یا شايد نمی خواستم قبول کنم یا اين که به خودم تلقین می کردم که ندارم همون روز که رفتم دکتر آنفولانزا هم گرفتمدر کل داغون شدماز نظر روحی هم دوباره یه آدم ناامید و افسرده
صبح امروز یه جلسه داشتم بیرون از شرکت. 9 بیدار شدم از خواب. خیلی فرقشه. تازه خیابونا هم خلوت شده بود به نسبت. صبحونه رو تو خونه خوردم و با سیگما رفتم. تا 2 که برسم شرکت دهنم کف کرده بود از بس که 4 ساعت تو جلسات شلوغی بودیم. عصر هم میخوام برم خونه مامان.دیروز که رفتم خونه، میخواستم برم پیاده روی وسط راه ولی سیگما اومد دنبالم. خوب شد اومد. خیلی آفتاب بود و گرم. رفتم خونه ولو شدم. فیلم دیدیم یه قسمت رقص روی شیشه. بعدشم براش فرنی درست کردم. ولی خیلییییییی
سلام به دوستان عزیزممنو ببخشید براي اين تاخیر طولانی.اين مدتی که نبودم خیلی گرفتار زندگی بودم.محمد بسیار ازم ناراضی بود و فکر می کرد دوستش ندارم و یه روزی بالاخره ولش می کنم می رم.رفتم وقت گرفتم براي مشاور خانواده حاضر نشد بیاد خودم تنهايی رفتم.خیلی صحبتها کردم 2 جلسه هم رفتم اما بیشتر درباره خودم حرف می زدیم و شايد حال من بهتر می شد چون حرفايی که به هیچکس نمی گفتم رو راحت به مشاورم می گفتم اما محمد هر چه می گذشت نگران تر می شد.تا اينکه رفتم پی
دیشب قرار بود مادرشوهرجان و خاله ی بزرگ همکلاسی براي شب نشین بیان خونه ی ما. من از صبح کارهام رو انجام دادم. همراه کپلچه کیک پختیم. خونه رو مرتب کردم. ساعت سه و نیم همکلاسی اومد و ناهار خوردیم و من رفتم دوش بگیرم.  [ادامه مطلب را در اينجا بخوانید .]
پست یه بنده خدايی رو در مورد پیام مامان و اين که ساعت چند خونه باش و اينا خوندم یاد سر گذشت خودم در اون دوران  کنترل رفتار توسط والدین افتادم.تابستونا که بیرون می رفتم بابام ساعت یک یک و نیم پیام میداد ما خوابیدیم، در حیاط قفله از در بیا بالا، کلید در هال هم گذاشتم رو لاستیک ماشین :||منم سه سه و نیم عین چی از در میومدم بالا و اين رویه تا پايان تابستان ادامه داشتجدی چرا نمی چزوندنم که یکم خانه نشین و اهلی بار بیام؟؟البته یکم تفکر میکنم می بینم
دیروز نتايج کنکور۹۷ هم اومد.ساعت ۱۱ شب بود ‌و مام خونه خالم بودیم.منم که مدارکم پیشم نبود بايد میرفتم خونه تا نتیجمو بگیرم.ولی خوب هیچ عجله اي نداشتم.نه ذره اي استرس.ن اندکی اضطراب.رفتم خونه از تو کشو مدارکو اوردم بیرون و رفتم تو سايت.اطلاعاتو وارد کردم و بووومب نتیجم اومد!پارسال وقتی رتبمو دیدم بهتر ازون چیزی بود ک تصور میکردم ولی امسال برعکس شد.البته اين اتفاق فقط برا من اتفاق نیوفتاده بود.شايد همین دلگرمم میکرد و باعث شده بود ک هی
1- شب عید سعید فطر گوشیم روزدن2- جلوی یه داروخونه دونبش. زنگ زدم 110 پلیس اومده میگه اون نبش به کلانتری ما مربوطه تو اين نبشی :| دوباره زنگ زدیم 3- فرداش رفتم کلانتری شکايت نمیگه برو داد سرا، میگم دادسرا تا چهار روز دیگه تعطیله (دادسرا چهارروز) میگه اونا مثل ما بیکار نیستن که روز تعطیل بیان، تو دلم گفتم توهم میمردی خونه میموندی بهتر بود.4- شنبه رفتم داد سرا میگه بايد ثنا داشته باشی به خطتت اس مس میاد. میگم ختمو زدنف میگه برو بسوزون دوباره بگیر5- رفتم
دیشب شب  خیلی سختی بود.من و پسر خیلی گریه کردیم.هنوز اشکام میان و دلم پر از غمه.و بدتر از اين حال اينه که نمی تونم به هیشکی بگم نه به خواهرم نه به مشاور نه  هیچ کس دیگه.ولی دیروز اينجا خیلی قشنگ بود.یه بارون سیل آسا میومد.انقدر شدید که صداي خوردن قطرات بارون به آجرهاي خونه می شنیدیم.بعد همه ی اين خاکهاي رسی دریا چه شدن.شب که بیرون رفتم عکس خونه ها و چراغهاشون توی آب افتاده بود و منظره زیبايی شده بود.
دیروز صبح نزدیک ۳ ساعت اشپزخونه رو مرتب میکردم. عصرم که همسر اومد بعد بیدار شدن افتادیم به تمیز کردن خونه. اين مدت که مریض بودم و متاسفانه هنوزم هستم، جارو نکشیره بودم و خونه افتضاح شده بود. بعد ۲ ساعت خونه هم تمیز شد. و بعدش کلی قربون صدقه همسر رفتم که خندش گرفته بود. خدا خیرش بده.نازبانو دنبال باباش که جارو میکشید میرفت و ۲ ساعت از بازیگوشی شیر نخورد. بعدش با اشتها غذا خورد. از صبح هیچی نخورده بود.جمعه پنجمین دندون نازبانو از پايین زد بیرون‌.
- به طور اتفاقی یه روز خیلی خوبی برام ساخته شد .- بايد میرفتم شهرداری تا یه سری اطلاعات بگیرم . پارکینگ توی اون منطقه خیلی گرونه . اگه میخواستم هم با اتوبوس برم همون قیمت در میومد . هر بار با ماشین رفتم بخاطر قیمت بالاي پارکینگ سریع رفتم و برگشتم اما آخر هفته بچه ها دوچرخه خریده بودن و امروز با خودشون نبردن مدرسه . منم سوار دوچرخه دخترم شدم و راه افتادم . حدود ۱۷ دقیقه روی گوگل نشون داد و رفتم و دوچرخه رو قفل کردم و رفتم شهرداری و کارم سریع هم انجا
سلامبعد از 5 ماه دوباره اومدم پستهاي خودمو خوندم ، جالبه که آخرین بار نوشتم می خوام برم فرانسه ، می خواستم اقدام هم بکنم اما با یورو 20 تومنی حتی نتونستم نزدیکش هم بشم !پریروز با درخواست کاری یک شرکت به ترکیه مهاجرت کردم و در حال حاضر دومین روز کاری خودم رو توی اين کشور می گذرونمفعلا که بد نیست ! اما قسمت عجیبش اينجاست که دیروز 50 مرتبه می خواستم استعفا بدم و چمدونم رو بردارم و برگردم ايران!!!دلتنگی بد چیزیه ، خانواده ، دوستان ،خونه ، حتی دلم براي
اونقدر صبح بی حال بودم و بی جون ، اما بلند شدم کارام کردم و با تاخیر از خونه دراومدم رفتم یوگا . بعد هم برگشتم و بعد ناهار به حدی سرفه کردم که گلاب به روتون   آبریزشم شدید شده . سرفه هاي بدی میکنم . گلوم خشک و سوز میده . مامانم برام آب جوش و آبلیمو درست کرد آورد خوردم و از بد حالی خوابم نمیبرد.  تا آخرش یه نیم ساعتی خوابم برد و دیرتر از هر روز بلند شدم دیدم ساعت بیداری م گذشته و بايد تند آماده بشم برم سرکار.  بی حال رفتم و خودم رو سر کلاس جور
زدم از خونه بیرون . هرچند از خرید کردن متنفرم و اصلا حس و حالشو نداشتم ولی رفتم به مامان گفتم چیزی نمی خواي میخوام برم قدم بزنم اونم گفت چرا نونم بگیراولش خوب بود ولی کم کم خسته شدم دیگه اين آخرا پاهام داغ کرده بود از بس راه رفتم ولی همین که نزدیک خونه شدم همین که کلید رو توی قفل در چرخوندم همین که درو باز کردم و وارد شدم بهم حس بدی دست داد به خودم گفتم هرجا هم که بری آخرش بايد برگردی توی اين خونه . به خودم گفتم کاش بیشتر قدم میزدم و الان که ن
به خونه گلمراد خوش اومدی!
میتونی به گلمراد کمک کنی تا خونه قدیمی رو به مدرن‌ترین خونه شهر تبدیل کنه؟
گلمراد که بعد از دوری چند ساله از خونه قدیمی، بعد از ازدواجش با الهام تصمیم میگیره دوباره به خونه دوران بچگیش برگرده. اما اين خونه که چندین ساله کسی توش نبوده، اونقدرا که گل‌مراد فکر می‌کنه درست کردنش راحت نیست و با چالش‌هاي مختلفی روبرو میشه.
اپک مینی
دانلود آهنگ زندگی پر سواله دلبر علی رزاقی
آهنگ مازندرانی دلبر از علی رزاقی
براي دانلود آهنگ به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
 
متن آهنگ:
زندگی پر سواله دلبر رسیدن به تو خیاله دلبر
گمه عزیز تنهايی سخته دلبر
شايد دربه دری می بخته دلبر
آسمون ماه حلاله دلبر
زندگی پر سواله دلبر علی رزاقی
می کبوتر بشکسته باله دلبر
می کبوتر بشکسته باله دلبر
کامل به زودی.حس لاو|دانلود آهنگ جدید,دانلود فیلم
ماراتن انتخاب و انتقال خونه که از آخر فروردین شروع شده بود، بالاخره به سرانجام رسید و امشب سومین شبی است که در خونه نو می‌خوابیم. پروژه طولانی بود که با اجاره خونه در اکباتان شروع شد، بعد به پروژه خرید خونه در اکباتان تبدیل شد، یه خونه پیدا شد که من بهش حس خوبی نداشتم   و اينگونه شد که از خرید خونه در اکباتان منصرف شدیم و یه محله دیگه دنبال خونه گشتیم و  ‌‌. من بچه اکباتانی، نتونستم اکباتان را ترک کنم، با اينکه منظره غروب اون خو
خوب جونم براتون بگه .داستان از اين قراره که .عید خونه بودیم و جايی نرفتیم بعد عید هم به خاطر استرس کارام که موندهخونه نشین شدم و هیچ جا نرفتم البته منجر به افسردگی هم شد اخه تو ماه حداقل یه کوه می رفتم بگذریم .تعطیلات گفتم بریم خونه خواهری یکم حال و هوامون عوض بشه اولش که دیر اقدام به گرفتم بلیط کردم و بلیط قطار نبود.دیگه داشتم منصرف میشدم که با پسر عمو اينا راهی شدیم یکی دو روز اول همه چی خوب بود و به گردش و تفریح
از خستگی به حالت غش افتادم رو تخت،نیم ساعته مهمونامون رفتن و منم برگشتم خونه.صبح ساعت هفت بیدار شدم و رفتم دانشگاه.کلاس طراحی صحنه داشتم،چهار نفر بیشتر سر کلاس نبودیم،استاد راجع به سبکهاي هنری صحبن کرد،فوتوریسم و کنستروکتیویسم،تاتلین و یادمان انترناسیونال سوم.تا ده سر کلاس بودیم.کلاس دوم بازیگری داشتیم که نرفتیم.نهال رفت خونه و منم رفتم جمهوری کلستومی هاي بابا رو تعویض کردم،دور کلستومیش زخم شده و حساسیت داده،رفتم یه مدل دیگه براش گرفت
امروز حوس کردم بیام بنویسم .دلتنگ اينجا و شما شدم  .همه تعطیلات تو خونه پا تلویزیون و  به مهمون داری و نقاشی و گاهی کتاب خوندن گذشت تا الانش با اينکه از در خونه درنیومدم ولی به نظرم زود گذشت . با احتیاط از کنار آقا روزها رو سر کردم .نگرانی سیل تو خوزستان و دنبال کردن اخبار سرگرمی جدیدم شده . چند وقته رفتم تو چالش شکر مداوم.  سعی میکنم حتی اگه اتفاق بدی بیفته به جاي ناراحتی ، بگم خدايا شکرت.  بعد عید فقط دو روز کلاس دارم . باشگاه هم از اردی
چند وقته دوباره جدی شدم تا موهامو از ته با ماشین بزنم.به یه نفر که براي اصلاح ابرو یه بار اومده بود خونمون گفتم که امروز و فردا کرد و نیومد.دیگه صبرم لبریز شد زنگ زدم نزدیک ترین آرايشگاه خونه ؛گفت ماشین نمی کنین و نداریم.از جلوی هر آرايشگاه مردونه اي که رد می شم می گم کاش می شد یه دقیقه می رفتم می نشستم و خلاصیعنی اگه از اين آقايونی که میان خونه خانوما رو آرايش می کنن می شناختم تا الان بهش زنگ زده بودم و کچل کرده بودم.خودمم ماشین اصلاح ندارم که م
چی شد یوهو رفت پايیز و میگم . چرا قدرش رو ندونستیم نارنجی ها . نارنگی  ها .دلبر و لباس قشنگاش .چرا یوهو از دونفره هاي پايیز رسیدیم به تک نفری هاي زمستون بی روح و بی رنگ و لعاب .چیه اصن اين همه فصل ها ما همون یه پايیز بسمونه نیگا هوا نه دو نفرست نه یه رنگیه برف نه هیچیحتی دلبر هم نیست .چی شد ، چرا همچین شد .#چهرازی
دیشب رفتم خونه مادرم خوابیدم و صبح اومدم نمايشگاه، تو راه بودم تو تلگرام خبر فوت یکی از اقوام مامان رو دیدم. میدونستم بايد بره ولايتشون. نگران شدم اگر خواهرمم بخواد بره دخترمو چکار کنم. زنگ زدم به مامانم خبر دادم. یک ساعت بعد خواهرم رفت اونجا و دخترمو برد خونه‌شون. مادرمم رفت براي مراسم.الان دارم میرم خونه خواهرم. شب همونجا می‌مونم و فردا هم دخترم پیش خاله‌ ش می‌مونه. همسر هم داره تو نورگیر دیوار میسازه! تا چند ماه پیش شهرداری اجازه اين ک
دو روز مونده بودیم که چرا نمیگه اهانت نکن! بعدازظهر رفتم سراغ دخترش. درحالیکه دخترش داشت با گوشی کذايیش شايد گزارش میداد اومدمو به یاد آن روز اول محرمی که برام 4 سال پیش با گوشیم تو دستم بازی درآورد چنگ زدم گوشیش رو ازش بگیرم. چه روز مقدسی هم؛ اول شوال. همیشه همینطوره. خلاصه دختره پانیک شدو ترسید و گوشی رو نداد بهم. بعد هم بعدازظهر رفت از خونه بیرون. خواهرم گفت بازی نکن. بهش گفتم یادته اونروز اول محرم با دخترش اون کار رو کردم و بعد معلوم شد که پو
سواي خستگی هاي خونه تی دم دماي سال جدید، قلبا فلسفه اش رو، بوی تمیزی که از در و دیوار و رختخواب ها فضا رو پر می کنه، درخشش وسايل رو دوست دارم و با لذت خونه رو تمیز می کنم. فقط بدیش اينه که همه اش می گم هنوز زوده و الان اينجا رو تمیز کنم بازم تا شب سال نو می خواد کثیف بشه و رسما همه چی می افته سه روز اخر و دقیقه ی نود. ولی امسال یکم زودتر رفتم پیشواز به امید اينکه یکروز مونده به تحویل سال همه چی سر جاي خودش باشه و روز اخر دغدغه ی هیچی جز چیدن سفره ی
برنامه نود 96/06/20.
نگاهی دیگر به بازی راه آهن تهران و خونه به خونه بابل در جام حذفی. تیم خونه به خونه با سرمربیگری جواد نام موفق شد با نتیجه دو بر یک تی.آوینا کلیپ بانک لینک هاي دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
امروز به زور و اجبار سفارشات خرید خواهرم رفتم بازار و خرید کردم . هم براي خونه و هم براي تزئین سفره هفت سین.  براي خودم فقط یه رژ و یه عطر تو کیفی خریدم . تو اين گرونی چقدر بازار شلوغ بود تازه صبح بود حتما عصر خیلی شلوغ تر . ساعت اول کلاسم خالی بود کار طراحی بردم و اونجا انجام دادم . و بعد سر کلاس رفتم . فردا بايد برم شماره بیمه بگیرم . مثل اينکه واقعا رئیس مون دیگه بیمه مون کرده . خدا را شکر.  اتفاق خوب آخر سال . از حقوق خبری نیست متاسفانه فعلا .
تابستون بود، کلاس دوم بودم اگه اشتباه نکنم‌. یه دوچرخه ی آبی داشتم و عصر ها به صورت بی وقفه فاصله ی بین خونه ی خودمون و خونه ی پدربزرگم رکاب میزدم. شنیده بودم روز مادره، رفتم در مغازه ی بابام گفتم بابا پول بده می خوام واسه روز مادر کادو بخرم :|| خندید و داد.رفتم اونور پیش مادربزرگم گفتم ننه روزت مبارک و بیا بریم واسه مامانم کادو پارچه بخریم. بنده خدا چادرش زد رفتیم خریدیم و برگشتیم.یه پارچه ی شال زمینه سیاه بود با گل هاي نه ریز نه درشتِ زرد. هفت
به طور غیر منتظره اي دو روز زودتر بهم ابلاغ دادن و مجبور شدم ناغافل برم مدرسه.روز قبلش بی برنامه رفته بودیم ساوه و بعدش اداره و بعدشم خونه مادرشوهر. خسته و ذهن پریشون رسیدم خونه و همه زندگیو کردم تو پلاستیک و دِ برو که رفتیم خونه مامان.از آنجايی که تو اين همه سال فقط شب عروسی بود که همسرجان خونه ما موند و هیچ شبی نمی موند، فکر میکردم که طبق عادت من میونم و اون شب ها میاد شام میخوره و با فندق بازی میکنه و میره.اما بخاطر اينکه قبول نکردم صبح خو
سلام. حالم خوبه خیلی.دیشب بچه‌ها گفتن بریم پاسداران صبحونه. منم رفتم. با ماشین خودم! یه مسافت طولانی رو رانندگی کردم. تونستم :)بعد که برگشتیم خونه با مامان و بابا رفتیم بهشت زهرا سر قبر پدر دوستم هم رفتم دیدم همه راست میگن که الکی گفته مادرش مرده! شايد اگه آدما انقدر تو محبت کردنشون خسیس نبودن اين بنده خدا هم براي کسب ترحم دروغ به اين شاخداری نمی‌گفت.گیتار تمرین کردم یه کم و حالا میخوابم کتاب بخونم. یه عالمه کار هم داشتم که انجام ندادم. مگه
خب خب بالاخره خیابونمم رنگ کردم رفتم خونه ی بی بی از عراق برگشته بود براي همین تونستم تموم کنم اصلا جو خونه براي انجام کار مناسب نیست اصلااااااااااااااا کارت پستالمم شروع کردم و خرسمم هنوز نصفس.اين دوتا رو (کارت پستال و خرس) رو بايد امروز تموم کنم و فردا یک راست بشینم روی مداد رنگی نصفشم بتونم بزنم عالیه البته امروز هم قراره خونه ی بی بی ام ساده :/راستی وضعیت الان کشورمون خیلی منو یاد کتاب وسط نا کجا اباد میندازه که قصه ی یک دختریه که خونشونو
خب خب بالاخره خیابونمم رنگ کردم رفتم خونه ی بی بی از عراق برگشته بود براي همین تونستم تموم کنم اصلا جو خونه براي انجام کار مناسب نیست اصلااااااااااااااا کارت پستالمم شروع کردم و خرسمم هنوز نصفس.اين دوتا رو (کارت پستال و خرس) رو بايد امروز تموم کنم و فردا یک راست بشینم روی مداد رنگی نصفشم بتونم بزنم عالیه البته امروز هم قراره خونه ی بی بی ام ساده :/راستی وضعیت الان کشورمون خیلی منو یاد کتاب وسط نا کجا اباد میندازه که قصه ی یک دختریه که خونشونو
پارت شش*از خونه ی استاد فو بیرون رفتم یعنی چی؟بايد همرو ترک کنم تا نگهبان میرالکس شم؟ نمیدونم نمیدونم!***کمی بعد*بالاي ساختونی رفتم شرور یه موجودی بود که میت.دنیاي کلیپ بانک لینک هاي دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
یادم سال اول راهنمايی رفتم تازه از روستا آمده بودم شهر زنگ ورزش معلم ورزش می‌گفت بايد حتما لباس ورزشی بیارید من هم پول نداشتم بخرم یک بار مرحوم پدرم آمده بودن و با هم رفتیم شلوار. بخریم بنده خدا بلد نبود آخه تا حالا  نخریده بود بعد از کلی گشتن رفت یک شلوار خواب خریده بود بجا شلوار ورزشی من هم تو مغازه نپوشیدم وقتی آمدم خونه دیدم اين خیلی باریک من هم دیگه پس ندادم یک بار باهاش رفتم مدرسه بچه ها مسخرم کردن من هم دیگه نبردم همین باعث شد اون ثلث
دانلود آهنگ جدید امین رستمی بنام دلبر با بالاترین کیفیت










Download New Music Amin Rostami – Delbar
ترانه و موزیک: امین رستمی , تنظیم: بهزاد عبدالهی
براي دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …










 
دانلود آهنگ جدید امین رستمی بنام دلبر
میبینمت دل میشه پر پر اين چه حسیه آی دلبر اين عشق میکشه منو آخر اين چه حسیه آی دلبر با تو آرومه دلم آرومه دلم توی قانون دلم به تو محکومه دلم دلبر مبری هوش و حواس از سر دلبر بیا بزنیم به سیم آخر دلبر نکنه نداری قلب
رفتم سر پنجره که با هواي اول صبح کیف کنم تو کوچه را نگاه کردم دو ردیف ماشین دو طرف کوچه را گرفتند حتی جلوی در پارکینگ ها هم پارک کردندحلوی ساختمون آقاي استیری خدابیامرزدو تا موتورجلوی در ورودی پارک کردند و معلومه کلی دقت کردند که از سمت چپشون اهالی ساختمون بتونند رد بشن  لبته یه نفر و سمت راستشون هم حتی یک سانت نرفته باشه جلو در خونه همسايهلعنت به اين شهرالان رسول نجفی بايد بخونه کجاست اون کوچه چی شد اون خونه؟
رفتم که رفتم**از برت دامن کشان رفتم اي نامهرباناز من آزرده دل کی دگر بینی نشانرفتم که رفتمرفتم که رفتماز من دیوانه بگذربگذر اي جانانه بگذرهر چه بودیهر چه بودمبی خبر رفتم که رفتمرفتم که رفتمشمع بزم دیگران شوجام دست اين و آن شوهر چه بودیهر چه بودمبی خبر رفتم که رفتمرفتم که رفتمبعد از اين بعد از اين کن فراموشم که رفتمدیگر از دست تو می نمی نوشتم که رفتمبا دل زود آشنا گشتم از دامت رهابی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتمبی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفت
اصلا نمی‌دونم تو حالت خواب و بیداری چرا پست میذارم؟ هیچ‌کجاي متن ننوشتم که اون خونه مال من نیست و هیچ قسمتی از پولش هم من قرار نیست بذارم و اگه بذارم فقط قرضه و خونه به نام من نمیشه. اون خونه مال دوستمه، یه دوست نزدیک که شايد یه روزی قرار باشه برم تو اون خونه باهاش زندگی کنم. همین:دی
با بچه‌هاي باشگاه اسکواش حرف می زدیم حرف ازدواج و ریخت و پاشهاي الان بود. یکی از بچه‌ها گفت، ما سال 83 ازدواج کردیم. عروسی نگرفتیم، شوهرم پول نداشت، همین طوری رفتم خونه ام، با یه چمدون. برا همین مامانم بهم جهیزیه نداد. خیلی ناراحت بودن که چرا عروسی نگرفتن برامون. بعدا مامانم یه سری خرت و پرت هاي خودش رو بهم داد، نرفت برام بخره حتی. هر تیکه از زندگی ام رو با خون دل و با عیدی که شوهرم گرفته خریدیم. اون موقع همه تقبیح می کردن که چرا اين مدلی رف
اهنگ دیو دلبر ریمیکس
ریمیکس اهنگ دیو و دلبر مجید حسینی
آهنگ دیو و دلبر مجید حسینی
دانلود آهنگ هاي مجید حسینی و رامین مهری
اهنگ دیو و دلبر سلن دیون
آهنگ .دیدار کلیپ بانک لینک هاي دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دیروز که سر خاک مهسا بودم، پیام داد. گفته بود هرجا رفتی برگرد برو خونه باباجون، خونه نیا منم نمیام اونجا،قول میدم فقط قبل هفت خونه باباجون باش.حقش بود پیامشو نخونده پاک می کردم، کاری که هر وقت خودش ازم عصبانیه می کنه و حتی حاضر نیست اس ام اسمو بخونه ولی من خوندم بعدشم رفتم خونه باباجون ولی نه به خاطر حرف بابا،به خاطر باباجون اينا. می دونستم دیگه بهشون گفته و نمیخواستم نگران شن.اونا که تقصیری نداشتن.امروزم بعد از مدرسه برگشتم خونه، هنوزم ع
, , دانلود آهنگ ریمیکس خونه مادر بزرگه, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه ریمیکس با کلام, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه از گروه پالت, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه از کامبیز, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه جدید, ریمیکس خونه مادر بزرگه دیجی هیون, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه رپ, دانلود آهنگ پاپ خونه مادر بزرگه, ریمیکس خونه مادر بزرگه دی جی نوید
رمیکس درخواستی
, , دانلود ریمیکس شاد خونه مادر بزرگه, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه ریمیکس با کلام, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه از کامبیز, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه از گروه پالت, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه رپ, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه ورژن جدید, ریمیکس خونه مادر بزرگه دی جی نوید, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه بیس دار, دانلود آهنگ پاپ خونه مادر بزرگه,
رمیکس درخواستی
آهنگ محمدرضا گلردی و بهنام حسن زاده هلاک (اون شو مست کمه دلبر تا صبح رقص کمه دلبر)
دانلود آهنگ محمدرضا گلردی و بهنام حسن زاده هلاک (اون شو مست کمه دلبر تا صبح رقص کمه دلبر)
(مازندرانی)
ناجی موزیک - دانلود آهنگ شاد
خب ترم 8 هم تموم شد و من 10 واحد دار براي اين ترم ینی ترم 9.رفتم دانشگاه. ساعت شش تا 8 شب کلاس متون ی داشتم. رفتم توی دانشگاه دیدم اصلن خبری از آدمیزاد نیست. من بودم و مسعولین محترم. رفتم اطاق اساتید. منشی گفت بودن رفتن آقاي فلانی. گفتم هنوز 6 نشده ک! گفت ساعت پیش 10 دقیقه وايسادن کسی نیومد رفتن.احساس کردم کل دانشگا حتی دیواراش بهم میخندن. هوا سرد بود چپیدم توی ماشین. مثل ببعی رفتم خونه.چی شد ترم نهمی شدم؟ خیلی ساده. کلاسام با کلاساي بیرونم تداخل د
سلام روزتون خوشدارم فکر میکنم که زندگی میتونه هر روزی یک شکل باشهدیروز بعد از فیزیوتراپی مامان با بابا رفتیم و یه سری خرده ریز براي نصب تو حمام و دستشویی خریدیمهمین کار نزدیک یک ساعت وقت گرفتبعد هم رفتم خونه قدیم و یه سری خرده ریزهاي اتاق خودم را جمع کردم و آوردم خونه جدیداين کار هم نزدیک 2 ساعت وقت گرفتتصمیم گرفتم که ناهار امروز را آماده کنم که مامان راحت تر باشناين شد که یک تکه مرغ گذاشتم بپزه . بعد تکه تکه کردم و سرخ کردم و نخودسبز و فلفل د
دیشب همسر پیش من بود. صبح امروز مثل همیشه اذان صبح نمازش رو خوند. بعد رفت خونه ی زهرا.منم صبحانه ی بچه ها رو دادم. اماده شون کردم. مقداری برنج خیس کردم تا وقتی از شرکت برگشتم، ناهار درست کنم.صبح ساعت ۷ و نیم من و بچه هام از خونه زدیم بیرون. اونها رو رسوندم مدرسه و خودم هم راهی شرکت شدم.قراد بود امروز پرزنت جدید داشته باشیم.تا اذان ظهر موندم. جلسه مون که تموم شد، از شرکت زدم بیرون و رفتم دنبال بچه هام. وقتی رسیدم خونه، بوی عطری به مشامم خورد.  غذا
, , دانلود ریمیکس خونه ی مادربزرگه, دانلود آهنگ خونه ی مادربزرگه, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه از گروه پالت, ریمیکس خونه مادر بزرگه دیجی هیون, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه از کامبیز, آهنگ خونه مادربزرگه به سبک جدید, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه ریمیکس با کلام, دانلود آهنگ خونه مادر بزرگه رپ, ریمیکس خونه مادر بزرگه دی جی نوید
درخواستی ریمیکس
و ناز می کنی ، من ناز می کشم ، اين منطق کیه
انگار پیش تو فرقی نمی کنه کی عاشق کیه
تو ناز می کنی ، من ناز می کشم ، اين منطق کیه
انگار پیش تو فرقی نمی کنه کی عاشق کیه
روح تو مریمه ، چشم تو نرگسه ، دست تو نسترن
روح تو ، دست تو ، چشم تو ، عشق من ، گل خونه ی منه
گل خونه ی منه
روح تو مریمه ، چشم تو نرگسه ، دست تو نسترن
روح تو ، دست تو ، چشم تو ، عشق من ، گل خونه ی منه
گل خونه ی منه
وقتی که خاطره غمگین تو هنوز تو خونه ی منه
یعنی که بار غم بی تو شبانه روز رو شونه منه
یه پولی گیرم اومد و بدون اينکه به فکر قسط وامهام باشم فلفلی و گلگلی را سپردم مادرم و رفتم خرید.دو دست لباس ست خیلی خوشکل و چندجفت جوراب براي گلدخترام ، دو دست لباس خونگی براي خودم ،فیلتر تصفیه آب براي مادرم،یه جفت کفش گوگولی براي فلفلی در اومد به قیمت ششصد هزارتومن ناقابل.بماند که بعدش استرس قسط آخر اين ماه ته دلم مونده ولی حالم خوبه.بخصوص قیافه گرفتن فلفلی با لباسا و کفش جدیدش را که دیدم. هی با اون زبون نصف و نیمه اش میگفت واي خدا چه قشنگ.
دانلود اهنگ دلبره بی نشانم بی تو بی آشیانم (رضا ملک زاده) با کیفیت خوبدانلود آهنگ رضا ملک زاده به نام دلبر بی نشان -  رضا ملک زاده دلبر بی نشان دانلود آهنگ جدید رضا ملک زاده دلبر بی نشان Reza Malekzadeh - Delbare Bi Neshan + متن ترانه دلبر بی نشان از رضا .دانلود آهنگ جدید رضا ملک زاده بنام دلبر بی نشان - پاپ موزیک دانلود آهنگ جدید رضا ملک زاده بنام دلبر بی نشان با بالاترین کیفیت. Download New Music Reza Malekzadeh – Delbare Bi Neshan. ترانه : هادی .دانلود آهنگ جدید رضا ملک زاد
,    ,    دانلود ترانه محلی پلنگ چش تا ارومه قشنگه,    نامرد دلبر دوا تفنگه,    دانلود ترانه ولی قاسمی نامرد دلبر,    ترانه نامرد دلبر مجید حسینی,    ترانه نامرد دلبر ولی قاسمی,    ترانه پلنگ چشم قشنگه,    ترانه زمونه نامرد دلبر ولی قاسمی,    ترانه پلنگ مازرون,    ترانه زمون نامرد دلبر,    دانلود ترانه هاي محلیMy Songs
دانلود آهنگ دلبر صنمی شیرین
 
دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام دلبر
 
محسن چاوشی دلبر
متن ترانه محسن چاوشی به نام دلبر
بستد دل و دین از من از من دل و دین بستد کافر نکند چندین چندین نکند کافردو رخ چو قمر دارد دارد چو قمر دو رخ عنبر ز قمر رسته رسته ز قمر عنبر
 
 برترین مطالب وب
 آقا اينا دیروز رفتن مهمانی خونه خواهرم . کلی التماس آقا کردن تا رفت . دیروز صبح ناهار درست کردم و ظهر از خوابم گذشتم و کلاس طراحی گرفتم . نرسیدم بخوابم . تند تند کارا کردم و رفتم سرکار . شب اومدم شام بچه‌ها دادم و باز خیلی خسته بودم طراحی نکردم . یه سریالی با بچه‌ها دنبال میکنیم اونو نگاه کردیم . از یه ماه قبل قرار بود با همکارام ناهار بریم بیرون.  خدا خواست و درست وقتی جور شد که آقا نبودش.  منم چون برنامه غذا پختن نداشتم گفتم کمی بیشتر بخ
مامانم اينا خونه بابابزرگم شعبه ی جدید قالی شویی شربت اوغلو باز کردن و از صبح رفتن اونجا. اين خواهر اولی رو هم انداخته گردن من، اينم از ساعت دوازده آتیش گرفته زیر من که زرشک پلو با مرغ میخوام :| حالا من تنها خونه باشم کوفت هم نمیخورم و با رنگارنگ خودمو زنده نگه میدارم تا یکی بیاد یه چیزی بپزه.به اجبار رفتم بیرون واسه ش بگیرم، نبود. زنگ زدم گفتم کوفتم گیر نمیاد آباجی، تن ماهی و سیب زمینی بگیرم بیارم بریزم تو حلقت؟با اکراه گفت باشه :/اومدم خونه
دانلود آهنگ جدید رضا مریدی دلبر جان
Download New Music Reza Moridi – Delbar Jan
رضا مریدی دلبر جان
 (براي دریافت اين موزیک زیبا روی لینک بالا کلیک کنید)
متن آهنگ دلبر جان رضا مریدی
من مواظبت میشم تو گل منی و باغبونت منم و میرم هی قربونت دلبر جان عاشق خنده هاتم وقتی که منم باعثشون دل من تو رو کرده نشون دلبر جان کیه که دل بگیره تو دست به جز تو مگه کسی هس نمک داری آخه از بس عشقم غیر از تو هیشکی تو دلم جا نمیشه بت بگم تو تموم زندگیمی منطقم کشیده نم عقل نذاشتی وا
دانلود دلبر محسن چاوشی
موزیک ویدیو دلبر با صداي محسن چاوشی که شعر اين کار از منسوب به نظامی / آهنگساز میکس و مستر اين کار از محسن چاوشی و با تصاویری از فیل.جاوید دانلود بانک لینک هاي دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
اين روز بد را با دو قطره اشک معلق در گوشه دو چشمم به پايان میرسانم، به یاد پدربارون میاد، از پنجره دریاچه رو نگاه کردم، یاد بابا افتادم که چقدر اين خونه و اين پنجره رو دوست داشت ولی دیگه نیست.رفتم اينستاگرامش، چندتا عکس از نوه هاش بود و خودش، .جاش خالیهروحت شاد بابا
دیروز یکی از بهترین تجربه هام رو داشتمیادگیری رقص گروهی contra . واقعا بعد از مدتها حدود 4 ساعت رقصیدم و بهم خیلی مزه دادوقتی رسیدم خونه واقعا از پا افتاده بودم ولی روحم خیلی خوشحال بودقدیم خیلی برام عجیب نبود ولی واقعا مدتها بود که  هیچ تحرکی نداشتم بیشترینش یه پیاده روی دو سه ساعته بود که چند وقت پیش اونم بعد از بیش از دو یا سه سال رفتم. با فک و فامیل رفتم!کلا همیشه از تحرک خوشم میومد. ولی نمیدونم چرا تنهايی حوصله ام نمیشه و اي
باورم نمیشه انگار همین دیروز بود از خوردن قرص اورژانسی و نگرانیم براي بارداری‌ میگفتم که بعدش هم همین شک قلقلکمون داد که بیشتر به بچه دار شدن فکر کنیم.و امروز من بیست هفته و یک روز بارداریم! خیلی زود گذشت و خداروشکر که همه چی خوبه و خداروشکر که دخترم سالمه.از کارم استعفا دادم و رسما خونه دار شدم،جالبه نسبت به گذشته خیلی وقت کم میارم. خونه مون رو عوض کردیم و خداروشکر از خونه ی الان خیلی خیلی راضی ترم و ايشالا خدا کمک کنه خونه دار بشیم و از اسبا
از بیکاری اونقد درس خوندم همین الان می تونم همه امتحاناي ترم و تو یه روز بدم.چه زندگیه آخهخسته شدم به خدا خسته شدم سر هر چیزی اينقد تاوان دادم:((الان رفتم نونوايی نون خریدم براي افطار.بعدم پیام دادم: بابا دعوام نکنیدا، رفتم براي افطار نون خریدم شما نخرید.اصلا میايد افطار؟فقط جواب داد: تو راهم.اينجوری جواب داد یعنی احتمالا حالمو میگیره خونه باباجونم نمیریم :_(( اگر بدتر از اين نگیره!دیگه ثوابم نمیشه کرد جرمه:(
دیشب به مناسبت تولد ستايش ,چهارتايی رفتیم رستوران روبوشف .البته درخواست خودش بود .رستوران جالبیه و مورد علاقه ی بچه ها .اين رستوران نزدیک خونه ی سابق مون هست و رفتیم یک گشتی توی محله زدیم و خونه رو از بیرون دیدیم و به پارک محله که خیلی وقت ها سپهر با دوستاش میرفتن اونجا فوتبال و گاهی اوقات هم من ستايش رو با کالسکه میبردم سر زدیم کلی مرور خاطرات بود توی همین خونه ستايش مراحل درمانش رو طی می کرد و زمان هايی که پارک خلوت بود میبردمش پارک تا حال
یادتونه درباره مستاجر جدیدمون نوشتم.جمعه رفتم منژل مادر.دیدم‌جلو در خونه اش یه مقوا هست و روش چند تا قاشق برنج ریخته.یعنی حواسش بوده غذاي اضافه اش رو تو سطل نریزه.بریزه براي پرنده ها.همسايه از اين گوگولی تر.ما در آپارتمان زندگی میکنیم.نمیتونیم براي پرنده ها چیزی بریزیم.باعث کثیفی و آلودگی محیط میشه.ولی چون منزل مادر خونه هست اين کار همیشه انجام میشه.جاي خاصی براي برنج و نان اضافه هست .پرنده ها میدونن و مخصوصا در زمستان پر میشه از پرنده.همسا
عجب هفته اي گذشت.شب یلدا که جناب شوهر اومد و داستان درست کردن همیشگی برادر کوچک .فردا صبحِ شب یلدا با جناب شوهر رفتم به دیارش تا تکلیف خونه مشخص بشه و خوشبختانه شد .بالاخره خونه خریدیم .یه آپارتمان نقلی و خوشگل .کلی ونگ ونگ بچه ی خواهر شوهر هنوز تو گوشمه .درس درست و حسابی هم نخوندم ولی یکی از بزرگترین مشکلاتمم حل شد. کلاس زبان 3 جلسه غیبت کردم .اين ترم تموم بشه دیگه نمیرم تا وقتی برم خونه ی جدید. تیچر قبلی که نصفشو خارج بود و هر دفعه یه نفرو اور
ناصر عباسی–اسمیه شهر
اي دوست درد من زیاد و دشت هبر دنه هاي
تیسه دلبر شومه در به در وومه تیسه دلبر اسمی اين شهر وومه
شومه لات شمی محله سر وومه شومه دلبر شهری کلانتر وومه
شومه دلبر تی قلبی تک پر وومه دیوانه خاطر شی دلبر وومه
شهر آمل من همه ره سر وومه تی خاطری کیجا شور و شر وومه
من شی تنها تنی هوادارمه تنها لشگر من تنی چودارمه
دل هاده تو شه تی دلدار وومه تا آخر عمر کیجا تنی یار وومه
اگه بخواي من تی هوادار وومه
بییری سر جنگ تی سردار وومه تی خا
با قیافه خسته و ژولیده پولیده رفتم یه مهمونی مثلا لاکشری جز یه مشت ادم خزوخیل کسی ندیدم به ۱۰ دیقه نرسید که پاشدم اومدم بیرون رفتم یه پرس چلو کباب خوشمزه زدم بعدشم کافی و پیاده روی و الانم اومدم خونه.دیدم صاحب مهمونی پیام داده چرا اينقدر زود رفتی؟خیلی رک بهش گفتم مهمونیت تايپ من نبود.در جواب گفت حدس میزدم و مرسی که سر زدی و از اين حرفا یه موقع هايی به خودم میگم دروغ مصلحت امیز بگو مثلا بگو دل درد گرفتم و یا هرچیز دیگه ولی نمیدونم چرا ترجی
خونه هاي خوب رو می بینم و میگم:"خدايا یه خونه ی بزرگ، تو یه محله ی خوب و" یه عالمه دستور میدم به خدا و خواهش و آرزو.باز اينطور وقتا میگم خدا رو شکر عقلم رو ندادم دست بقیه و اون موقع مقاومت کردم که حتما خونه بخریم. وگرنه دیگه خونه نمی شد خرید با اين وضعی که الان ايجاد کردن. الان حداقل یه سقفی رو سرمون هست و یه مبلغی داره. خدايا به همه مون رحم کن. 
۶۳- خلوتیان ملکوت دل ودینم شدو دلبر به ملامت برخاست     گفت با مامنشین کز تو سلامت برخاست که شنیدی که درین بزم دمی خوش بنشست   که نه درآخر صحبت به ندامت برخاست شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد       پیش عشاق توشبهابه غرامت برخاست درچمن باد بهاری … خلوتیان ملکوت – دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست – غزل ۲۱منبع : فالگیرفال حافظ آنلاين
بلاخره خونه پیدا کردیم :)خونه با شرايطی که میخواستیم نشد ، ولی با شرايط مشابه پیدا کردیم بالکن و پارکینگ نداره، یکم صاحبخونه ناجوریه که اونم بخاطر خوب بودن خونه میبخشیم  . ولی خوبه و جا داره براي وسايل یه ذره اي من :)دوتا اتاق نقلی و اشپزخونه جادار .دیگه بايد برم سراغ خرید وسايل خرده ریزه و جايجايی اين وسايل براي خونه جدید :) 
خب خب بالاخره خیابونمم رنگ کردم رفتم خونه ی بی بی از عراق برگشته بود براي همین تونستم تموم کنم اصلا جو خونه براي انجام کار مناسب نیست اصلااااااااااااااا کاتر پستالمم شروع کردم و خرسمم هنوز نصفس.اين دوتا رو (کارت پستال و خرس) رو بايد امروز تموم کنم و فردا یک راست بشینم روی مداد رنگی نصفشم بتونم بزنم عالیه البته امروز هم قراره خونه ی بی بی ام ساده :/از شنبه هم میخام دوباره برم هاپکیدو دیگه هر چی بشه ول نمیکنم دیگه هیچ وقت ورزشمو عوض نمیکنم (جز اي
شايد تعجب کنید که چرا چیزی راجب دعوتی شام ننوشتم . چون از دماغم درآوردن . اون شب تا همه جمع شدن و شام خوردیم و کلی عکس دسته جمعی گرفتیم و لوح تقدیر و گل بمون دادن تقریبا شده بود 11 شب . منم چون میدونستم کسی نمیاد دنبالم و گفتم تو خونه که شام روز معلم دعوتم،  منتظر بودم با همون همکاری که رفتم برگردم.  که آخر که با مسئولین خداحافظی کردیم ، همکارام حوس چاي کردن و گفتن بریم باغ رستوران بشینیم چاي بخوریم . منم دیگه راه برگشت نداشتم و افتادم رو استر
, , دانلود remix آهنگ پیش تو یوسف که زیبا نیست, اهنگ احمد سلو دلبر جان ریمیکس, دانلود remix اهنگ دلبر جان احمد سلو, دانلود remix اهنگ احمد سلو, اهنگ جدید احمد سلو دلبر جان, اهنگ احمد سلو دلبر جان کامل, احمد سلو جان جان جانم اي, احمد سلو کاش نبودم, اهنگ جدید احمد سلو جان جان
درخواستی ریمیکس
سلامهفته قبل دوشنبه رفتم خونه خواهرم. شب رفتیم خونه داداشم و مادرم اومد پیش ما. فردا و پس فرداش مشغول تمیزکاری بودم و مادرم بیشتر دخترم رو نگه داشت. هرقدرم تونست کمک کرد. مثلا کمد دخترمو مرتب کرد. البته به سبک خودش که از آدم سوال نمی‌کنه و کار خودش رو می کنه.همسر هم درگیر کاراي خودش و خونه مادرش بود. خونه برادرمم نیومد چون من گفتم قراره زیاد نمونیم. اونم گفت حدود ده شب میرسم منم گفتم نیا. دیره. خانم داداشمم گفت شام بیايد.‌خانواده خودش یکم دیر ا
 دیشب خواب دیدم رفتم آمریکا بعدش یه پل بزرگ بود خیلی بزرگ بگو خوبدیشب خواب دیدم رفتم آمریکا بعدش یه پل بزرگ بود خیلی بزرگ بگو خوب رفتم زیر پل ايستادم گفتم اوه من اصلا اينجا چیکار می کنم اينها ادم فضايی هستند قیافه خودم را نگاه کردم قیافه اونها رو نگاه کردم دیدم خیلی  فرق می کنم به نظرم صبح بود از یکی پرسیدم نانوايی کجاست اون گفت وات گفتم اوه بايد خارجی حرف بزنم گفتم آی وانت فود انور خیابان رو نشان داد گفت گو فهمیدم گو به زبان ما حرف بدیه ا
, , دانلود ریمیکس خونه معین, دانلود ریمیکس خونه معین دیجی سونامی, ریمیکس اهنگ خونه معین دیجی سونامی, ریمیکس اهنگ خونه ارزو معین, ریمیکس اهنگ هاي معین, ریمیکس خونه آخرین پناهه واسه خستگی هام, دانلود اهنگ خونه معین در کنسرت, اهنگ گلاي خوشگل معین, اهنگ معین گلاي خشک تو گلدون کنسرت
درخواستی ریمیکس
لمروز اگه خدا قبول کنه روزه گرفتم  تا الان چیزیم نیس فقط یکم گشنم شده :/ خواب دیدم رفته بودم کربلا با خانوادم و وسط بین الحرمین نماز خوندم و داشتم ذکر میگفتم و حالم خوب بود حس میکردم یک الی دو روز اينجام و همه جا با عجله میرفتم و همه جارو میخواستم زیارت کنم یادمه تو خواب چادرم سریع سرم کردم و محکمش کردم و رفتم به سمت باغ امام صادق. با عصبانیت به بابام گفتم عهههه منم میخواستم بیام و پریدم از پله ها پايین و دوبارع داشتم میرفتم اون سمت چ حال خ
چالش جدید ما با دخترم اينه که عصر که میرم دنبالش نمیاد بریم خونه. و اگه شب شام خونه ی مامان باشیم یک درصد هم احتمال نداره بیاد بریم خونه. خیلی هم دیر می خوابه، یعنی امیدی نداریم که بخوابه ببریمش. همه ی اينا هم به خاطر اينه که به شدت بازیگوش شده و داداشم رو خیلی دوست داره. خونه شون شلوغه و اسباب بازی فراهمه. اين هفته شنبه تا سه شنبه عصر وقتی خواب بود بغلش کردم آوردمش. یه روز هم مامان اومدن و کادو دادن به همسر، دو ساعتی نشستن، بعد یواشکی رفتن.&
دانلود آهنگ آی جونوم آی دلبر از علی رزاقی
موزیک شنیدنی و محلی علی رزاقی
براي دانلود آهنگ به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
 
 
متن آهنگ:
دلم امشو به آرومی تو خو کرده واي جونم واي دلبر
یاد چشمون سیاهش منو جادو کرده واي جونم واي دلبر
دلم پیش پر میزنه به هر دری در میزنه
خدا مهربونه یار عاشقونه دل ما جوونه واي واي
دانلود آهنگ دلم امشو به آرومی تو خو کرده واي جونم واي دلیر علی رزاقی
بعد عمری هنوز مرغ دلم نالونه آی جونم آی دلبر
میگردم شهر به ش
دیشب جاتون خالی سفارش کشک بادمجون دادم برام آوردن آموزشگاه،  با نون سنگک کنار همکارام خوردیم . اومدم خونه،  همه کارا بدو بدو کردم . البته بیچاره مامانم ظرفا شسته بود . ولی برو بیاهاي بعد افطار دیگه با من . سعی میکنم خودم کارا  کنم . نمیدونم چرا خیلی سنگین شدم با اينکه زیاد نخوردم . صبح  خسته پا شدم و زوری رفتم باشگاه . ولی ورزش هام نکردم و فقط یوگا کردم . چون بعد نماز خیلی بیخوابی داشتم . امروز هم کلا آموزشگاه نمیرم ، دو ساعت خالی داشتم ب
بعدازظهری خانواده میخواستن برن بیرون من که اصن حوصله نداشتم دیگه به اصرار رفتم همش توی پارک قدم زدم و به شرايط فکرکردم خب من خیلی جاها مقصرم وقتی اومدم خونه همه پیامهاي تلگرام را پاک کرده بود اين یعنی یا خیلی ناراحته یا میخواد فراموش کنه
متاسفانه وقتی از دست نارنج دلخور میشم اصلا دوست ندارم هیچ کسی که به اون مربوط میشه رو ببینم و باهاش حتی حرف بزنم.میدونم که نبايد اين دوتا مسئله رو باهم قاطی کنم ولی الان اصلا دلم نمیخواد برم خونه ی مامانش.بیرون یه کاری دارم برم انجام بدم شايد هوا خورد به مغزم سر عقل اومدم یه سر هم رفتم خونشون.
والدین عزیز درود
بچه هاي قشنگم سلام
امروز میخوام به شما یاد بدم که چطوری با لوح و قلم، خودتون یه جدول سودوکوی 3 تايی بکشین.
خب اول لوح هاتونو درست و قشنگ و صاف بزارید
 
حالا کارهايی که میگم یکی یکی انجام بدید.
1. خط اول رو تا خونه 16 نقطه هاي 1 و 4 بزنید
2. خط سوم رو تا خونه 16 نقطه هاي 3 و 6 بزنید.
3. خط ششم رو باز هم تا خونه 16 نقطه هاي 3 و 6 بزنید.
4. خط نهم رو هم به همین ترتیب. یعنی تا خونه 16 نقطه هاي 3 و 6 بزنید.
5.حالا بریم سراغ خط اول. از اين خط تا خط نهم
اخ که چقد یه حرفايی توی گلوم هست و نمیتونم بگم چه اشکايی که فرو خوردم.فقط یوقتايی اونقد دلم میگیره که هیچ چیزی تسلی بخش م نیست.جز اون لحظه اي که در آغوش م گرفتمشو شونه مو یه تکیه گاه کردم براي دونه دونه اشکاي ریزو غریبانه ش. چیزی که خودمم بهش نیاز داشتم. و دارم.امروز رفتم به خونه اي که دیگه کسی در اون نیست و درش بسته س. دیگه کسی نیست که وقتی میرم بگه چرا جوکیدی. خوبی؟ لباس سیاه نپوش شاد بپوش. بهم گیر بده بگه چرا نمیخوری بخور به زو
یکزمانی خیلی لاغر کردم, بعد یکسری دمپايی داشتم مدل کفش که خیلی دوسشون داشتم و یادگاریک سفر خاص بود , من در حالت طبیعی پاهام نسبتا پهن هستن ,لاغر کرده بودم باریک شده بود ,بعد یک مهمون غریبه که ما پیشش شدیدا رودربايستی داشتیم قرار بود بیاد خونمون,منم اينا را پوشیدم.وقتی وارد شدن ,من چند دقیقه بعد با سینی چايی رفتم سالن پذیرايی و از دم در شروع کردم به احوال پرسی که یکمرتبه پام گیر کرد به فرش و چون دمپايی ها هم لق میزدن ,نمیدونم چی شد که دمپايی تو پا
عشق یعنی صداي قلبشو بشنوی.نفس عمیق حاصل از آرامشی که با پخش شدن صداي قلبش کشیدم رو با دنیا عوض نمیکنم.خدايا مرسی که منو لايق دونستی.دیشب کلید خونمون گم شد،تنها کلیدی که داشتیم رو جناب پاندا گم کردن،خیلی خیلی ناراحت شدم چون دست از پا درازتر برگشتیم خونه مامانمبا پاندا بداخلاقی کردم چون هزار بار بهش گفته بودم از رو کلیدا کپی بگیره که نگرفته بود.صبشم بارون و باد شدید نمیشد از خونه بیرون بری چه برسه اينکه بریم دم در ساختمون کشیک که آیا یکی از هم
کدخدا (پدربزرگ گرامیم) وقتی رفت گفت دو روز بمون، میرم میام!عصری زنگ زده میگه شايد تا دو شنبه بمونم :||نیم ساعت پیش دختر دايیم زنگ زده میگه بابابزرگ تا عید پیشمونهمامان بزرگ هم بفرست بیاد خودت بمون اونجا حواست به خونه باشه :|||ضمن عرض هاپ هاپ بايد عرض کنم در ۲۴ ساعت گذشته تا مرز جنون از بی اينترنتی رفتم و بعد نوشتن پنج تا پست تو یادداشت گوشی اندکی تسکین یافتم!حالا اين به کناراين خونه جهنم فرد برون گرا و حرافی مثل منههیچکی هیچی نمیگه :||| البته
دیروز سر ظهری حتما بايد میرفتم سراغ پدرم .یه تاریخی هست اينروزا که گمشدنش همین روزا بود تقریبا 33 سال پیش.حس اينکه چی به سرش آورده بودنو داشت منو خفه میکرد.اينکه دقیقا فهمیدم چی به سرش آوردن هم بیشتر بهش فک میکردم.وقتی دیشب برف رو ازپشت پنجره دیدم .انگاری رفتم به سی وسه سال پیش.سرظهری هوا مساعد بود.کارامو انجام دادم و رفتم باغ رضوان .براي گنجشکايی که دنبال دون میگردن ،دونه بردم .یکم باهاش حرف زدم و گفتم که آقا جون کاش تو بودی فقط و هیچی دیگه نبو
من زنی که رویا هاي بزرگی داشت   اما الان کارش شده دیدن خونه ها از پشت شیشه ماشین و غبطه خوردن و حسرت خوردن . اينکه از بین اين همه خونه یکیش هم سهم من نشده اينکه میشوره و مرتب میکنه و میچینه اما مقیاس خونش عوض نمیشه اينکه استرس صاحب خونه و پول و .  . اينا داره .
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها