محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

در سریال دخترم اویکو پیش کی زندگی می کندgo

اقای ایکس  ،  فردای عید فطرا مدو با دخترم صحبت کرد و لی هیج فایده ای نداشت و دخترم قبول نکرد برای ادامه ی این رابطه هر چی اسرار و پا فشاری کرد بازم دخترم راضی نشدنمي دونم بینشون چه حرفهایی شد و چی گذست که دخترم دیگه اصلا تحت هیچ شرایطی قبول نکردولی اسرار و پافشاری این اقای ایکس   خیلی خیلی زیاد بودو من برای دومين بار خورد شدن یه مرد رو به تمام معنا دیدمگویا خودس فهميده بود چه اشتباهی کرده ، چون دخترم گفت به خاطر خیانت دیگه حاضر به برگ
روز آخر تعطیلات، روز شستشو نامگذاری شده.دو سری ماشین لباسشویی خودمون رو روشن کردم و پنج دفعه ماشین سطلی دخترم رو، الانم لباسهای دخترم رو ریختم تو لباسشویی خودمون که آبکشی و خشک کن رو انجام بده. دو سری دیگه هم لباس خودمون هست برا شستن. امسال نه سرد بود نه گرم، هی لباسها عرقی شدن. زیاد مي پوشیدیم، بو گرفتن. .چندتا لباس دخترم رو تو لکه بر گذاشته بودم، رفته تو حموم شروع کرده به شستن لباسا، نیم ساعت لباس ميشست! آب کشی هم کرد به قول خودش. 
دانلود سريال ترکي دخترم با دوبله فارسی دانلود سريال دخترم با لینک مستقیم و کيفیت عالیقسمت ۴۲ با دوبله فارسی اضافه شدنام سريال: دخترم | Kızım فرمت : Mkv و MP4 منتشر کننده فایل : Tasvirfa.site حجم : ۴۵۰ – ۸۰ مگابایت محصول : ترکيه امتیاز : ۷٫۵ از۱۰ سال ساخت : ۲۰۱۸-۲۰۱۹ زبان اصلی : ترکي کانال پخش: درحال پخش از کانال TV8 ترکيه تعداد قسمت زبان اصلی
دیشب حالمون اساسی گرفته شد. دخترم استفراغ کرد و مکرر این اتفاق افتاد. رفتیم دکتر و خوشبختانه آمپول ضد تهوع زد و بهتر شد. ولی کلا جز آب غذا نمي خوره. خوشبختانه تب نکرد. نمي دونم رودل کرده یا سردیش کرده یا چی ولی دلم براش مي سوزه. اميدوارم زودتر خوب بشه. 
امروز دخترم اومد سر کار، مجبور شدم یه ساعت بذارمش اتاق همکارا، شایدم یک ساعت کمتر، دیگه داشتم ميرفتم سراغش، که همکارم زنگ زد، بیا بیقرار شده. کلا اداره جای بچه نیست. کلافه ميشن. باز خوب شد دیر اومد. .حال نوشتن ندارم. دارم ميرم خونه و دخترم تو بغلم خوابه.
رفتن به شمال اخر ماه رمضان و بودن عید فطرو چند روز بعد از عیدصحبت کردن اقای ایکس در رابطه با ادامه ی ارتباط شون با دخترممخالفت شدید دخترم با ادامه ی این رابطهایندفعه من تنها امدم پيش دخترم شهرستان به نیت استراحت و خستکي در کردن ، بد نبود خوش گذشتچشمم اب نمي خوره که صحبت امشب به نتیجه برسه فقط خدا کنه که خیلی بد نشهقرار شده ساعت ۱۲ شب به اونور بیادکمي استرس دارم نمي دونم چی باید بهش بگمخدا کنه زود بیادو بره چون برای فردا صبح ساعت ۶ بلیط گرفت
دانلود سريال ترکي Kizim دخترم با زیرنویس فارسی
دانلود سريال Kizim با لینک مستقیم از سایت تصویرفا
نام سريال : دخترم – Kizim
منتشر کننده : تصویرفا
ژانر : درام
زبان : ترکي
زیرنویس فارسی : چسبیده به فیلم
کشور : ترکيه
کيفیت فیلم : ۴۸۰p-720p
فرمت فیلم : MKV
سال : ۲۰۱۸
تعداد قسمت ها : —
شبکه پخش : TV8
روز های پخش : چهارشنبه ها ساعت ۲۰:۰۰—->به روز جمعه تغییر داده شد
کارگردان : Altan donmez
نویسنده : Sema Ergenekon, Eylem Canpolat
بازیگران: Beren Gokyildiz, Buğra Gülsoy, Leyla Lydia Tugutlu
خلاصه داستان:یک دختر
از خواب پریدم،گوشیمو نگاه کردم و دیدم ساعت ۱۰:۴۸رو نشون ميده.اولین کلاسم کي شروع ميشد؟!۱۱!!یه چند ثانیه طول کشید تا ویندوزم بیاد بالا و متوجه بشم که راستی راستی خواب موندم.بعد یادم افتاد قرار بود مقنعه‌مو هم صبح اتو کنم!{وی در این سکانس چندبار بر سر خود کوبید}و همينطور برسر ن کارامو کردم و بدو بدو رفتم سوار تاکسی شدم.-دانشگاه؟+بیا دخترم.-سلام.+مگه دانشگاها باز شدن؟-{به ساعت ۱۱:۰۸خیره بودندی}بله.+ولی صبح هیچ خبری نبودا!-استادای ما که ميان!!+بی
دانلود روضه محمود کریمي دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
شب پنجم فاطميه اول 1398هیئت رایة العباس (ع)
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیدخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبودبی وجود تو صفا در گلشن عقبا نبودجان بابا بار ها مرگ از خدا کردم طلببی تو خون جگر در دیده زهرا نبوددخترم آن شب که من دست علی دادم تو راجای پنج انگشت سیلی در رخت پیدا نبودجان بابا نقش این سیلی گواهی ميدهدهیچ کس مثل من و مثل علی تنها نبوددخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زد
دانلود سريال ترکي Kizim دخترم با زیرنویس فارسی
دانلود سريال Kizim با لینک مستقیم از سایت تصویرفا
قسمت ۳۰ با زیرنویس فارسی اضافه شد
نام سريال : دخترم – Kizim
منتشر کننده : تصویرفا
ژانر : درام
زبان : ترکي
زیرنویس فارسی : چسبیده به فیلم
کشور : ترکيه
کيفیت فیلم : ۴۸۰p-720p
فرمت فیلم : MKV
سال : ۲۰۱۸
تعداد قسمت ها : —
شبکه پخش : TV8
روز های پخش : چهارشنبه ها ساعت ۲۰:۰۰—->به روز جمعه تغییر داده شد
کارگردان : Altan donmez
نویسنده : Sema Ergenekon, Eylem Canpolat
بازیگران: Beren Gokyildiz, Buğra Gülso
Sirwe kavianروزی شیوانا در حیاط مدرسه مشغول رسیدگی به باغچه بود که  زنی مسن برای دیدنش آمد ،زن وقتی شیوانا را دید گفت :مدتی است دخترم ازدواج کرده و هر بار که به خانه آنها مي روم مي بینم که شوهرش حرفهایی در قالب شوخی و مزاح به دخترم مي گوید ،من این حرفها را توهین تلقی ميکنم و به دخترم گوشزد ميکنم که نگذار شوهرت با تو چنین شوخی هایی بکند ،بیا به خانه پدرت برگرد و او را رها کن ،اما گوش دخترم به این حرفها بدهکار نیست و ميگوید شوهرم را بسیار دوست دارم ،
تو این دوربین مخفی قراره دوست دخترم بهم زنگ بزنه بگه مبخواد لباش رو پروتز کنه
ری اکشن این دختر رو ببینین خیلی با مزس
دوربین مخفی های خنده دار پویان رو اینجا .گلدتیوب | مرجع دانلود فیلم سريال کلیپ و آهنگ
 موضوع سريال دخترمسريال قیزیم یا دخترم داستان پدر و دخترش است. داستان کف و سقف فداکاریهای یک پدر برای دخترش است. دمير گؤک تورک که سالها پيش سئوگلی خودش را ترک کرده، متوجه حامله بودن وی نشده است. اؤیکو متولد مي شود و مادرش او را به خاله اش مي سپارد. اويکو مبتلا به بیماری فراموشی شده است و خاله از ترس عدم توانایی کافی در نگهداری وی، روزی او را تنها گذاشته و با نشانی پدرش روی یک کاغذ ترک مي کند. از طرف دیگر دمير گوک تورک در جریان یک بزه دستگیر شد
دانلود سريال دخترم نرگس قسمت ۲۶ بیست و ششم با کيفیت ۷۲۰,۱۰۸۰,۴۸۰
بزودی در رسانه دانلودز فیلم
بازیگران :محمود پاک نیت , حسین سحرخیز , مهوش صبرکن
موضوع : درام اجتماعی
کارگردان : باقر پیران
درباره این قسمت :
نرگس صادقی، دانشجوی ممتاز دانشگاه اروميه است و مراحل انتهایی پایان نامه خود را سپری مي‌کند، او فرزند سوم خانواده صادقی است. نرگس همواره گره‌گشای مشکلات اعضای خانواده، به ویژه برادر بزرگتر خود نادر بوده و هست اما در روند عادی زند
شرکت کننده برنامه دورهمي: دخترم خودش بلد کار ! / یکي از شرکت کنندگان برنامه دورهمي به پرسش مهران مدیری درمورد خواستگاری برای فرزندش پاسخ عجیب و جالبی داد.
جوانه کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
دانلود سريال دخترم نرگس قسمت ۲۷ بیست و هفتم با کيفیت ۷۲۰,۱۰۸۰,۴۸۰
بزودی در رسانه دانلودز فیلم
بازیگران :محمود پاک نیت , حسین سحرخیز , مهوش صبرکن
موضوع : درام اجتماعی
کارگردان : باقر پیران
درباره این قسمت :
نرگس صادقی، دانشجوی ممتاز دانشگاه اروميه است و مراحل انتهایی پایان نامه خود را سپری مي‌کند، او فرزند سوم خانواده صادقی است. نرگس همواره گره‌گشای مشکلات اعضای خانواده، به ویژه برادر بزرگتر خود نادر بوده و هست اما در روند عادی زن
نقدوبرسی تاتر نامه هایی به دخترم سهراب ///توسط : اقای جواد متین (عضو کانون ملی منتقدان تاتر ایران) نهمين جشنواره تاتر نگین خلیج فارس (منطقه ویژه پارس)سانا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
نامه هایی به دخترم سهراب / کارگردان : علی حیدری / نویسنده: علی حیدری و طیبه نیک آزاد/بازیگران:مصعود زبیدی طیبه نیک آزاد علی پور انصاری سارا حیاویی ایلیا بعنو.سانا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
سفر شمال هم کنسل شد. خواهرم خونه‌شون بنایی داره و نميشه بریم. برای همينم نگفته بیاید. از طرفی ميدونم بخاطر هزینه ها و شرایط الان، نميشه هم سفر بریم هم تولد بگیریم، از طرف دیگه ميدونم اون چند روز تعطیلی دلم ميگیره که همه یه جایی رفتن و ما خونه ایم. امشب خونه عمه‌م دعوت بودیم. سه تا نوه داره که دو تاش هم سن و سال دخترم هستن. یکيشونم ۶ سالشه. دیدن بچه ها که سرشون با هم گرم بود و دنبال هم بودن جالب بود. دیدن دخترم ميون بچه ها حس عجیبی داشت. بودن با
اومدم سر کار. دخترم پيش مادربزرگ و خاله شه و حالش خیلی خوبه. مامانم مي گه کار داری بیشتر بمون و عجله نکن. ولی من دلم تنگ شده برای دخترم. طاقت ندارم تا 5 و 6 بمونم.اینم یه جور دیوونگیه دیگه. وقت یه استراحت کوچیک، نیمساعت برای خود بودن نداری. بعد الان که وقت داری دلت طاقت نمياره!
من هميشه موضوعی را برای عکاسی در نظر داشتم از شرایطی که دخترم بوجود مياورد با هرانچه که دم دستم بود از پارچه بگیر تا غیره عکاسی ميکردم و  دوست داشتم ولی هیچوقت همه چیز برام مهیا نبود و منو راضی نميکردتا اینکه اتلیه سه سیب را دیدم خیلی خوشم اومد از دکور و تم های مختلفی که داشتن همه چی خیلی خوب بودو باب ميل. دیگه بعد از شناخت سه سیب دغدغه ای نداشتم وبرای مناسبت های مختلف دخترم رو به این اَتلیه ميبرم 
 سريال دخترم - Kizim  محصول 20 ترکيه زیرنویس فارسی قسمت 34 اضافه شد
 
 
نام سريال : دخترم – Kizimژانر : درامزبان : ترکيزیرنویس فارسی : چسبیده به فیلمکشور : ترکيهکيفیت فیلم : 480p-720pفرمت فیلم : MKVسال : 20تعداد قسمت ها : —شبکه پخش : TV8روز های پخش : چهارشنبه ها ساعت 20:00—->به روز جمعه تغییر داده شدکارگردان : Altan donmezنویسنده : Sema Ergenekon, Eylem Canpolatبازیگران: Beren Gokyildiz, Buğra Gülsoy, Leyla Lydia Tugutluخلاصه داستان:یک دختر کوچک هشت ساله استثنایی است
دیشب پرستار مادربزرگم گفته که هوشیاری اش به هشت رسیده و اگه این روند ادامه داشته باشه، ایشالا تا دو روز دیگه ميره بخشماه رمضون و کار و بچه و افطاری و سحری درست کردن و بیخوابی بلایی سرم آورده که دو روزه هشت و نیم مي رسم سر کار اونم به زور! دیشب وضو گرفتم رفتم دخترم رو بخوابونم فکر کنم خودم زودتر خوابم رفت! از نه خوابیدم تا سحر. سحر هم اگه دخترم مامان مامان نکرده بود بیدار نمي شدم! پاشدیم سه تایی سحری خوردیم و تا شش خانم خانما بیدار بود. شش خو
خوب چندماهی از رابطه ی دختر کوچیکم با اقای ایکس  گذشته به مشکلی بر نخوردن خدا رو صد هزار مرتبه شکر رفتار دخترم  احساس مي کنم خیلی بهتر شده ؛ از اون پرخاشگری بیخودو بیجهت در امده وضع آرایش و لباس پوشیدنش و حجابش خیلی بهتر شده گمونم مدیونه این اقای ایکس هستم چون دوست نداره ؛  دخترم هم بیخیال  آرایش و شدهدخترم خیلی روحیش حساسه و دوست داره تو زندگيش آرامش باشه برای همين خیلی سازگاریش بالاست و خیلی ملاحظه مي کنه با طرف مقابلش
بالاخره دخترم دیروز ظهر زایمان کرد. بالاخره درخت زندگي بیست  ساله ام،ثمر داد. به بار نشست و من نوه دار شدم.یه پسر تپل خوش اخلاق و سالم تحویل مون داد. خیالم راحت شده بود. چون مطمئن بودم هر اتفاقی برای بچه مي افتاد، اونها بی درنگ من و پدرش رو متهم مي کردند.الان بیمارستانم. عجیبه که وقتی من و دخترم تنهاییم، رفتارش عین همون  دوران مجردی ش صميميت همراه با احترام و محبت هست، ولی وقتی شوهر یا مادرشوهرش کنارش هستند، گارد بدی جلوی من داره. درک ش نمي
دیروز یه آقایی با دختر نوجوونش اومده بودن آکواریوم،کلمه ی دخترم دخترم از دهنش نمي افتاد،با اینکه دخترش هم خیلی رو مخ بود و هر پنج  دقیقه یکبار ميگفت بابا بریم مانتو بخریم!بعدم که از در بیرون رفتن باباهه دخترشو محکم بوسید و گفت قربون دختر قشنگم بشم!سعی ميکردم نگاهم بهشون نخوره،اینجور روابطا یه جورایی منو با خودم معذب ميکنه،شاید چون خودم تا حالا باهاش مواجه نشدم،بین من و بابا هميشه یه شکاف بوده.شکاف که چه عرض کنم،یه دره ی عميقی بوده،اگه
ابان-آذر ماه بود شخص الف به شخص ب گفت که نل ميتونه برای دختر کار درست کنه.شخص ب شماره خودشو داد تا هماهنگی کنم.یک بار تماس گرفتم با شخص ب که گفت حالا با دخترم حرف ميزنمگفتم شماره اشو ميخای بده خودم حرف بزنم.که با لحن نازیبایی گفت:نه!2-3 بار شخص ب دیدم و ازش حال دخترشو پرسیدم.(نگفتم کارش چی شد و.)گذشت تا رسید امروز که شخص ب منو دید و بعد از تجویل گیری و اینها و کمي گپ زدن از من پرسید:درست چی شد؟گفتم تموم شد.گفت:کار هم داشتی دیگه.نه؟کار ميکنی.گفتم:ار
از اخرین روزی که دخترم به باباش زنگ زده بود و ازش خواسته بود براش ۵۰ ميلیون پول نقد جور کنه،حدود ۱۰ ماه الی ۱۱ ماه مي گذره. دیگه ازش خبری نشد. نه زنگی، نه تماسی و نه حتی پیامک گلایه ای ،چیزی.منم که دیگه نرفتم، حتی نگرانم هم نشد. ارتباط به کل قطع شد.حس مي کنم زندگي براش اینجوری راحت تره. کمتر درگیر ریزبینی های همسرش  قرار مي گیره.اگه این طور باشه،  خب من هم راحتی اونو ترجیح ميدم. هیچ کدوم حرفاش یادم نميره. هیچ کدومش.برای یک مادر خیلی
تو راه که برميگشتم خونه تو اتوبوس دوتا خانم مسن و یک دختر بچه ۴-۵ ساله دیدم . اول بچه تنها روی یک صندلی تنها نشسته بود بعد کم کم اتوبوس شلوغ شد و یک خانم مسن اومد و از دختر بچه خواست اونورتر بشینه . بعد چندتا ایستگاه مامان جون دختربچه به خانمي که جای بچه نشسته گف خانم ميشه برید روی اون صندلی بشینید؟ تا دخترم اینجا ميخواد تنها بشینه و کلی عذرخواهی کرد و خانمه هم جاش عوض کرد. مادر بزرگه خندید و گفت دخترم ميخواد مستقل باشه:||| داشتم فک ميکردم چقدر
سحری که یکي صدات کنه  و بگه: دل آرام جان. پاشو. سحری خوبی ميشه. سه شب اینطوری بیدار شدم. .مدتیه که دخترم خودش با خودش بازی ميکنه و من حواسم به آشپزی هست، غذاهام برگشته به اوایل ازدواج و قبل از بارداری. همسر خیلی ذوق کرده. .امروز دخترم رو آوردم بیمارستان خودمون فوق تخصص گوارش اطفال دید. دو هفته دیگه هم باید بیارم ببیندش. خوشحالم آوردمش. چون تجویز دکتر متخصص اطفال اشتباه بود و به داروها و مراقبتهای دیگه ای نیاز داشت. .یه خانمي اومده
دیشب خیلی دیر و خیلی سخت و بد خوابیدم. صبح دلم ميخواست نیام. همسر هی گفت برو.الان دارم برميگردم. رئیسم خیلی استقبال کرد از برگشتنم. بااینکه اوضاع مالی خیلی بده و گفت مجبورم بازم نیرو کم کنم. ولی به من گفت اینجا خونه شماست.گفتم بحث مالی اصلا برام مطرح نیست و انتظاری ندارم. فقط ميخوام اینجا باشم. قرار شد شنبه جلسه ای باشه برای پروژه ای. همسر هم گزارش ميداد از خونه.دخترم بلافاصله بعد رفتنم بیدار شده. الان تونسته بخوابوندش. اول گفت بعدازظهر بیا.
همسر مادر و خواهرش رو دعوت کرده ولی هنوز معلوم نیست ميان یا نه. من ته دلم دوست دارم نیان ولی فکر مي کنم دقیقه نود ميان. پریشب ميخواستم عکس های ماهگرد دخترم رو انتخاب کنم که چاپ کنیم، بیشترش وو دوربین بود و منتقل کردن عکس ها به لپ تاپ تا صبح طول کشید. دیشب دیگه همسر نذاشت بیدار بمونم. گفت فردا باهم کارا مي کنیم. امروز جلسه کاری دارم. اول قرار بود دخترم بره خونه مادرم. بعد قرار شد بره خونه خاله ش چون مامانمم اونجا بود. بعد گفتن ما ميایم خونه‌ت
همسر دیروز همچنان حالش بسیار خوب بود. اگه مي دونستم خرید یه دریل اینقدر شادش مي کنه زودتر مي خریدم.کلی مدل های مختلف کتابخونه ها رو بهش نشون دادم تا برامون بسازه. مي خوام بهش انگیزه بدم که نجاری رو شروع کنه. چون هم بهش نشاط ميده هم از فکر و خیال دورش مي کنه. حس بهتری بهش ميده. در ضمن کلی خونه مون رو قابل استفاده تر مي کنه. .دیشب حرف تخته های چوبی بود که باید بخریم برا کار با چوب برای همسر، یهو دخترم پرید وسط گفت: تخت من رو جمع نکنید. دوستش دارم.
توی فاميل ما مرسوم بود که جهیزیه رو یک هفته قبل از عروسی بچینند و داماد هم ناهار بده و قوم عروس  برن بچینند و قوم داماد هم برن ببینند.کم کم جهیزیه چینی جمع شد. ناهار جهیزیه تموم شد. دیگه خود عروس و داماد جهیزیه رو مي خرند و خودشون مي چینند. حالا اگه جاهای دیگه هنوز مرسوم هست، رو نمي دونم.‌ فعلا که چنین رسمي توی فاميل خودم و هم فاميل همسرم کاملا برچیده شد.مراسم  ظهر پاتختی و خوندن و دیدن کادوهای عروسی هم جمع شد.اما همچنان رسم سیسمونی چینی بو
پدر و مادرا تا یه جایی منتظر مي مونند. بعدش دیگه مي سپارنش به خدا.دیگه فرزند، خودش مي دونه و انتخاب سبک زندگيش. مطمئنم که هیچ فرزندی،  حال و روز پدر و مادرش رو درک نمي کنه تا  زمانی که  خودش در جایگاهشون قرار بگیره.من خودم  به شخصه زمانی مادرمو رو با تموم وجودم درک کردم که اولین درد بی امان زایمان رو چشیدم. وحشتناک بود و من فقط به دوران سختی که مادرم که طی کرده بود، فکر مي کردم و گریه مي کردم. چقدر توی قران سفارش شده که به پدر و مادر
با توصیه های دکتر دیروز و ترکيب تجربیات خودم و نت! بالاخره امروز روده ی دخترم تخلیه شد. ولی بیچاره شدیم. هم من هم دخترم هم مامانم هم بقیه. دیروز که رسیدم از اداره دخترم تو توالت بود و در حال دفع بود، جیغ مي کشید. از ساعت 3/5 تا 5/5 بغلم بود راه ميرفتم گریه مي کرد. زبون روزه جونم دراومد. هم از راه رفتن هم از گریه هاش. کاملا عصبی شده بودم. گریه ام گرفته بود. خدا نصیب نکنه. ساعت 5/5 یه باد ازش خارج شد و یه پماد زدم، آروم شد. تا صبح روز بعد خوب بود،
خدا فقط سلامتی بده یکي از جمله هایی که هر وقت کار هر کسی رو راه مي ندازم ميگم که دعا کنن فقط سالم باشیم. آدم گیر دکتر و دارو نیفته به حق این ماه و این سال و این روز. .دخترم امروز به بابام چسبیده و با بابا ميره توالت. دیروز که اصلا نمي رفت توالت از ترسش. مي ترسید دردش بیاد. الهی. دیشب سه چهار بار رفتیم توالت و ادرار نکرد. و از ترس خوابید. تا صبح استرس اینو داشتم که ادرارش بند بیاد و مجبور بشیم در مورد ادرار هم مداخله کنیم. که خوشبختانه بند نی
پنجشنبه م و دخترم راه افتادیم سمت خونه. ما سر خیابون خودمون پیاده شدیم و خواهرم رفت مترو که بره خونه اش. دخترم گریه کرد و برا اینکه بی خیال گریه بشه بردمش ميدون تره بار. هنوز بسته بود ولی دیدم چند نفری آدم وایساده. کم کم همين طور که ما دنبال گربه ها بودیم و بازی مي کردیم فهميدم که ملت منتظر مرغ گرم هستن. انگار قسمت ما بود. قصد خرید نداشتم. حوصله ی صف هم. دیدم هم قیمتش مناسبه هم چند نفر بیشتر نیستن. مرغ گرفتم. با سس خردل و سس تند و انواع ادوی
چند روز  پيش وقتی  کارنامه ميان ترم  دخترم را گرفتم با تعجب دیدم که تمام نمراتش عالی بود و فقط نمره   درس عربی صفر بود از آنجایی که ميدانستم مدیر مدرسه به علت بی انضباطی بعضی از بچه های کلاس گفته بود به همه صفر ميدهد ، پيش او رفتم و گفتم این انصاف نبود و  باید فقط به  دانش آموزان خاطی نمره نميدادید ، این طوری خشک و تر باهم ميسوزند و اثر تربیتی بدی برای آنها دارد ، این که توجیه نشد و حرفش یک کلام بود بماند ولی به قول دخترم این  ک
یه کتابخونه مانندی همسر برا ته اتاق دخترم( اتاقش 1*2 متره) درست کرده بود که فعلا وسایلش رو از وسط پذیرایی جمع کنیم بذاریم اونجا خونه بهم ریخته نباشه. از همون روز تصميم گرفتم چندتا سبد بگیرم روش پارچه بکشم و وسایلش رو بریزم تو اون سبدا که خوشگل بشه. دیشب یه سبد از تره بار گرفتم و نشستم به روکش کردن. خوشم اومد. شش تا سبد درست کنم تکميل ميشه. فعلا پارچه رو به اندازه ی سبد بریدم و کوک زدم. مي خوام همه رو که بریدم و کوک زدم بعد چرخ خیاطی رو بیارم وسط و
صبح دخترم رو گذاشتم پيش مامان و با ماشین بابام رفتم باشگاه . تمرینم تموم شد سریع برگشتم خونه. هميشه وایميسم گیم ميزنم. امروز نموندم. تا رسیدم خونه، دیدم مامانم رنگش پریده. گفت، تو خوبی؟ یکي زنگ زده به عموت گفته دختر برادرت تصادف کرده. من و همسر هم هرچی بهت زنگ ميزنیم جواب نميدی، بعدش یهو دیدم ميگه در دسترس نیست، خوشحال شدم، گفتم رفته تو تونل صدر. زنگ زدم به همسر، صداش درنميومد. یه سلام کرده، من من کنان ميگه، خوبی. گفتم، آره، اشتباه شده. نگ
دو هفته پيش وقتی  کارنامه ميان ترم  دخترم را گرفتم با تعجب دیدم که تمام نمراتش عالی بود و فقط نمره   درس عربی صفر بود از آنجایی که ميدانستم مدیر مدرسه به علت بی انضباطی بعضی از بچه های کلاس گفته بود به همه صفر ميدهد ، پيش او رفتم و گفتم این انصاف نبود و  باید فقط به  دانش آموزان خاطی نمره نميدادید ، این طوری خشک و تر باهم ميسوزند و اثر تربیتی بدی برای آنها دارد ، این که توجیه نشد و حرفش یک کلام بود بماند ولی به قول دخترم این  کار
دیروز به خونه تی گذشت.مدتی بود کمد دیواری بدجوری بهم ریخته بود. در ضمن خیلی جاهاش جا داشت ولی خیلی پر به نظر ميومد!خلاصه اول بعد از صبحانه کمد رو ریختم بیرون و مرتب کردم. لحافم رو از زیر درآوردم که بعضی شبها با لحاف خوشگلمون بخوابیم و حس خوب بگیریم. همينطور روتختی قلاب بافی ام رو هم گذاشتم دم دست گاهی بندازم رو تخت.مرحله ی سخت اتاق دخترم بود. چون شش تا طبقه به دیوار همون فسقل اتاق زدیم و کلش پر از کتابه! کتابخونه مون از اول اونجا بوده. بسیار ب
دیگه نشد برم منزل دخترم. یعنی  همسر هم مخالفت کرد و گفت دیگه نمي خواد بری دیدنش. اگه قرار به ارتباط باشه،دیگه نوبت اونه.اخرین باری که دخترمو دیدم، بهش گفتم من دارم ميرم. اگه کاری داشتی، بهم زنگ بزن بیام کمکت. گفت باشه.و دیگه زنگ نزد. روز مادر منتظر بودم زنگ بزنه یا پیامک تبریک بفرسته. ولی خبری نشد. حس مادرای مزاحم رو پیدا کردم که انگار تازه کار درستی کرده که دیگه نرفته خونه ی دخترش.دلم خیلی خیلی براش تنگ شده. برای بچه ش هم. ولی چه سری بود این وس
وکيل تلفنی
اگر سن دخترم ۸سال باشد من ميتوانم او را نگهداری کنم؟
سلام منو شوهرم طلاق گرفتیم ۴سال قبل از طلاق جدا زندگي کردیم و حضانت دخترم تا ۸سالگی با من بود اما در ۸سالگی با اقدام پدرش حضانت بچه رو دادن به باباش اما از وقتی که حضانت بچه رو گرفت بخاطر بی تابی های من و دخترم دخترم پيش من زندگي کرد و دو سه هفته یک بار چند ساعتی پيش باباش ميره الان که بخشنامه کاهش ساعات اداری بانوان شاغل اجرا ميشه اداره از من مدرک دادگاهی ميخواد تا ثابت بشه که سر
خواهرشوهرام به صرافت افتادند که بین همسرم و دامادم رو آشتی بدن. منتهی اول ميان سراغ همسرم. هی ميگن اجازه بده بین شما دوتا رو حل کنیم. همسر گفت بذارین زمان این قضیه رو حل کنه.خواهر شوهرام خبر ندارن که چقدر مامانم سعی کردند این جریان رو فیصله بدن. خبر ندارن که بابام اومدن درستش کنند، ولی  اخرش جوری شد که جلسه بعدی که مي خواستیم بریم خونه ی دامادم، دخترم به مامانم گفت لطفا دیگه با باباجان نیایین. خودتون تنهایی بیاین. ما هم تعجب کردیم. منتهی گ
خواهرشوهرام به صرافت افتادند که بین همسرم و دامادم رو آشتی بدن. منتهی اول ميان سراغ همسرم. هی ميگن اجازه بده بین شما دوتا رو حل کنیم. همسر گفت بذارین زمان این قضیه رو حل کنه.خواهر شوهرام خبر ندارن که چقدر مامانم سعی کردند این جریان رو فیصله بدن. خبر ندارن که بابام اومدن درستش کنند، ولی  اخرش جوری شد که جلسه بعدی که مي خواستیم بریم خونه ی دامادم، دخترم به مامانم گفت لطفا دیگه با باباجان نیایین. خودتون تنهایی بیاین. ما هم تعجب کردیم. منتهی گ
سلامدر حال نوشتن مطلب قبلی بودم که دخترم صدا زد و نقشه ای از جهان را که خریده و در اتاقش نصب کرده را نشانم داد.از دو جهت خیلی خوشحال شدم1- کلی نگری دارد که در ميان خانم ها کم پیدا مي شود.2- این اخلاقش به خودم رفته و صد البته بزرگ شدنش را هم نشان مي دهد.
چرا سريال فضیلت خانم پخش نميشه (اردیبهشت 98) : علت پخش نشدن فضیلت خانم از شبکه جیم چرا فیلم فضیلت خانوم با دخترم از جم سریز پخش نميشه؟  دلیل پخش نشدن سريال فضیلت خانم چیه فضیلت خانم نام سريال ساخت کشور ترکيه است که در شبکه ماهواره ای جیم به فارسی دوبله شده و در بین مخاطبان ایرانی محبوبیت زیادی دارد [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
دوباره دیشب دخترم حالش بهم خورد. خواب درستی نکردم خیلی خسته ام. خودمم از شدن خستگی در آستانه ی سرماخوردگی هستم. دیشب آبریزش داشتم. و بی حال بودم. الانم سرفه مي کنم. مریضی بچه خیلی ناجوره. ظاهرا یه ویروسه که استفراغ و دل درد داره. خدا کنه زودتر تموم بشه.
یک شب نینو بال‌های کوچکش را تکان داد و گفت: فردا مي‌خواهم پرواز یاد بگیرم.»شاهینِ پدر گفت: حالا زود است دخترم. چند روز دیگر صبر کن!»شاهینِ مادر گفت: از برادرهایت یاد بگیر. ببین چه ساکت نشسته‌اند و صدایشان در نمي‌آید.»نینو جواب نداد و رفت ته لانه پيش برادرهایش تا بخوابد. کمي بعد پدر گفت: این‌قدر پچ پچ نکنید بچّه‌ها، بگذارید بخوابیم!»صبح روز بعد، سه برادر نینو گفتند: مي‌خواهیم پرواز یاد بگیریم.»پدر با تعجّب نگاهشان کرد و گفت: به این زو
چرا سريال فضیلت خانم پخش نميشه : علت پخش نشدن فضیلت خانم از شبکه جیم چرا فیلم فضیلت خانوم با دخترم از جم سریز پخش نميشه؟  دلیل پخش نشدن سريال فضیلت خانم چیه فضیلت خانم نام سريال ساخت کشور ترکيه است که در شبکه ماهواره ای جیم به فارسی دوبله شده و در بین مخاطبان ایرانی محبوبیت زیادی دارداین سريال در حدود 130 قست از شبکه جیم پخش شده اما به دلیل نامعلومي پخش ادامه قسمت های ان متوقف شده ، به گفته صفحه اینستاگرام این شبکه مشکل فنی باعث پخش نشد
اینقدر بعد از عیدی من و دخترم افتادیم رو دور مریضی که اعصاب ندارم. امروز ميخواستم رسما سر به بیابون بذارم وقتی بابام زنگ زد گفت، دخترت یبوست گرفته و از صبح صدبار رفته توالت نتونسته و هی گریه مي کنه. خدا کنه این آخریش باشه. دو سه ماه ما مریض نشیم. واقعا نمي کشم. اینقدر بیقراری کرده. 
حجم کارم بالاست. کلی کار الکي دارم. خسته شدم از تنهایی و بی همکار بودن. اینام درک نمي کنن. مي خوان من بگم همکار مي خوام اون آقاهه رو بفرستن که واقعا به درد کار کردن و همکاری نمي خوره. بیاد ميشه آقا بالاسر. .دیشب مامان و بابا رو افطار دعوت کردم اومدن. سحری رو هم دادن بردن. چون دخترم تا حدود دوازده نگهشون داشت. از قبل تدارک سحری دیده بودم. مامانم اذیت نشهشله زرد نذری پختم پنجشنبه و هم به مامان و داداشم دادم هم به جاری زنگ زدم تو مسیر که دارن مير
فیلمهای خوبی که اخیرا دیدید معرفی کنید ببینم فیلیمو داره. ممنون. .دیشب فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد"رو دیدیم، اون صحنه که گوهر خیر اندیش اومد خونه ی زیبا و جر واجرش کرد، یاد بعضی از فاميل محترم افتادم. چرا ما به خودمون اجازه ی دخالت تو زندگي و سرنوشت و انتخاب های دیگران رو ميدیم و بعد آبرو ميبریم و نمي ذاریم عزیزامون با اون کسی که دوستش دارند زندگي کنند؟ دلم برا حامد بهداد تو این فیلم خیلی سوخت. . دیشب یه صحنه زن آتیلا پسیانی ت
دخترم چند روزه بعضی وقتا ميگه دلم درد مي کنه. و بعد خوب ميشه. دیروز نمي گفته دلم درد مي کنه. اشتهاش از دیشب کم شده. امروزم مامانم ميگه غذا نمي خوره. نگرانشم. هیچ علامتی نداره جز د لدردی که یهو دلش درد مياد و تموم ميشه. و دیروز کم غذاش کرده که تا امروز ادامه داشته. از جمعه هم لپش آب شده. اميدوارم دم عیدی چیزی نباشه و زود خوب بشه. 
اگه دیشب دخترم بعد از خواب عصرش تو بدقلقلی بیداری، یهو جیش نمي کرد! مي شد به دیروز بگیم"روز بدون جیش"!ولی نشد. دیروز بی نهایت خسته شدم و داشتم دیوانه مي شدم وقتی خانم خانما ساعت 10.30 بیدار شد. مي خواستم سرم رو بکوبم به دیوار. .خواهرشوهر برا تولد همسر یه خریده فرستاده محل کار همسر. 
تا حالا نشنیده بودین که بین مادر زن و داماد اختلاف بیفته؟تا حالا نشنیده بودین بین پدر و دختر فاصله بیفته؟از همه مهم تر چقدر زیاد دیدیم که بین زن و شوهرا و خانواده هاشون بحث و مشاجره سر گرفته باشه.نهایت بی انصافی شماهاست که تموم این مشکلات زندگي من رو بندازید گردن زهرا.چون فقط زن دوم شده!اون چه گناهی کرده که زندگيش اینجور براش رقم خورده؟شماها  چطور راحت من و زهرا و دخترم و همسرم رو سنگدلی تمام قضاوت مي کنید و حتی سرزنش مي کنید؟  از کجا ای
  تبریک تولد مادر به دخترامروز برایم تکرار آن روز فراموش ناشدنی است.روزی کهپلک جهان مي پریددلم گواهی مي داد اتفاقی مي افتد.و لحظاتی بعدفرشته ای از آسمان فرود آمد در دامان مندنیا صدای گریه کودکي را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است.امروز روزی است که تو به دنیا آمدی.متن کوتاه تولد دختر عزیزدختر آسمانی من، جهانم با تو شکرانه‌هایش بیشتر است و تو عاشقانه‌ترین باور خواب و بیدار منی. تولدت مبارک. تولدت مبارکزیبای منتو دخ
برنامه تاریخ و سینما که از شبکه ای فیلم در حال پخش است در این قسمت به نقد فیلم بدون دخترم هرگز پرداخته است و دروغ های این فیلم را پرده برداری مي کند.
آرام دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
شعر زندگي کيوان شاهبداغی
کيوان شاهبداغی
زندگي، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگي فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست
زندگي ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه مي گردد؟

هیچ!!!
زندگي ، وزن نگاهی است که در خاطره ها مي ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمي اميد تو را ، خواهد کشت

زندگي درک همين اکنون است
زندگي شوق رسیدن به همان

فردایی است ، که نخواهد آمد
تو
تنها با حالات گوناگون خود کنار بیاییم جهان به بهشت تبدیل مي شود.روزی از روزهای زیبای بهاری در حالیکه عطر شکوفه های نارنج فضای دهکده را مسحور خویش کرده بود شیوانا مادری را هراسان دید که دوان دوان به سمت او مي آیدوقتی علت نگرانی و سراسیمه گی اش را جویا شد مادر خسته و نگران ، گریان گفت راستش را بخواهید دیگر از این همه مسئولیت مادری و همسری و شغلم خسته شده ام با وجود همه ی زحماتی که متقبل ميشوم شاد که نیستم هیچ خانواده ام دو دخترم و همسرم به من
دخترم آن دیوانه مرد که پنداشت با دریدن چشمان تو پيش خدایانش عزیز مي شود، اگر ذره ای عقل، جانمایه شرفش بود مي فهميد که چشمِ زیبایِ تو برای دیدن است نه برای در.جانان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
دیشب دخترم ميگه: مامان جیش داشتی به من بگو. زود دوتایی بریم جیش کنیم. باشه؟ یادت نره ها.گفتم: چشم. الان بریم دوتایی جیش کنیم؟رفتیم. ایشون بیشتر از من کار داشت! یه مامان تمام عیاره. غذا ميده بخورم. توالت من رو مي بره. مي خوابونه. ناز مي کنه. بوس مي کنه. حیف که نصف روز سر کارم. نمي تونم از بودن باهاش لذت ببرم. 
با سلام. در این ویدئو دانش آموز عزیزمان با صداهای ترکيبی er , ur , ir , ar آشنا مي شود. دخترم حتما با دقت ویدئو را تماشا و خواندن کلمات و جملات را تمرین نماید.تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد
هرسال مادرم برای خونه تی ميومد کمک. خودش مي‌گفت و ميومد. امسال که بچه کوچیک داشتم هیچی نگفت. گفتم آخرشب که دخترم ميخوابه کارام رو بکنم. همسر هم گفت مادرت هميشه بهت سر ميزد، کمکت ميومد، امسال عروس دار شده نمياد؟درسته که وظیفه نیست و لطفه، ولی خب عجیب بود که کلا چیزی نگفت. مي‌گفت کارگر بگیر که هم دیر یادم افتاد هم خواستم تو  هزینه‌ها صرفه جویی کنم. منتها دیدم نميشه. شب‌ها خیلی وقت‌ها فرصت نیست. دیگه گفتم بیاد کمک. دیشب خونه برادرم بودیم
شروع تولید : (2013– )ژانر : اکشن ، ماجراجویی ، درامامتیاز : 8.6/10 IMDBکيفیت : WEB-DL HDTVکشور سازنده : Ireland | Canadaوضعیت پخش : در حال پخشزمان پخش : N.Aکارگردان : Michael Hirstستارگان :Gustaf Skarsgård, Katheryn Winnick, Alexander Ludwigخلاصه : این سريال ، سرنوشت و زندگي یك وایكینگ افسانه ای به نام راگنار لاتبروك را به تصویر ميكشد كه تاریخ وایكینگ ها به دو بخش پيش از راگنار و پس از راگنار تقسیم ميشود . این سريال نمایانگر یورش های وایكینگ های كشور های اروپایی توسط راگنار افسانه ای و پسران
یه تعقیر و تحولی تو دختر کوچیکم اتفاق افتاده برای من خیلی جالب و زیبا بود این تعقیروبه یاد موندنی و دوست داشتنیاز وقتی که با این بنده خدا وارد رابطه ی جدید شده خیلی بهتر شده خلق و خوش و رفتارش ؛  البته خودش که مي گه وضع مالی تو رفتارم تاثیر مي زاره ؛حالا هر چی که هست بهتره مخصوصا اینکه این بنده ی خدا چهار چوب داره و خدا بیغمبر سرش ميشه و اهل نماز و روزه و گناه نکردن و محرم نامحرميهدر ضمن این چله هایی که به نیت دختر کوچیکم مي گرفتم خدارو شکر
اینکه اون منو منتظر گذاشته ناراحت نیستماینکه خانم عبدی پیام داد دخترم توی این محیط موندنت خوب نیست برو برو تا موفقیتت به سرانجـام برسد ناراحت نیستماینکه از فردا قرار نیست بیرون برم ناراحت نیستم اینکه توی ۶ روز باقی مــونده باید تمام سه تا امتحان رو باهم بخونم ناراحت نیستم بخـــدا ناراحت نیستم  بخاطر هیچی ناراحت نیستم من زاده شده ام تا ازادانه تصميم بگیرم ازادانه زندگي کنم و در تلاطم باشم و زندگي کردن رو تجربه کنم .اره یادمم نميره بد
الهی قربونت برم / ناز گل بابا دخترم
چراغ خونه ی منی / فقط تویی تاج سرم
چشم و چراغ خونه ای / قصه ی عاشقونه ایی
الهی قربونت برم / واسه بودن بهانه ای
دختر بابای.بوته دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
امروز بیرون دوستم کلی عکس گرف از من و طبیعت و طبیعت و من :/ خدایی کيفیت دوربینش خیلی خوب بود و عکسای خوبی هم گرفت .چون من کلا از عکسای خودم متنفرم و دوس ندارم اما عکساش خوب شد بعد واتساپ برام فرستادبه مامانم نشون دادم  و داشتم براش تعریف ميکردم  یهو گف دوستت رژ زده یا با نرم افزار؟گفتم خودش زده .گف تو خیابون؟گفتم آره بمنم گف بزن  گفتم تو ترکم خخ گفتم نه .یهو مامانم ماچم کرد گف باریکلا دخترم که جوگیر نشدی :/ گفتم  ماااااماااان من هی
سلامسفر خوب بود. خوش گذشت. دخترم همون روز برای اولین بار دست زد. همه کلی تحویلش گرفتن. موقع برگشت رفتیم سوغاتی بخریم خواهرم به مادرم گیر داد چرا ميخوای برای پسرخاله هم بگیری. کلا به همه چی کار داره و باهمه بد حرف ميزنه و براش مهم نیست. ۱۱ شب رسیدیم. دخترمم اونجا فقط ظهر یکم خوابید.از هیجان خوابش نمي برد. شیر هم نميخورد حتی. تو ماشین دیگه خوابید. من م اینا برگشتم که ماشینشون بزرگتر بود.صبح دخترم زود پاشد. صبحونه ش رو دادم و گذاشتم پيش ما
فریاد های حميد بقایی در مقابل دادگاه در ميان مردم انتقاد های او به برگزاری دادگاه غیر علنی که حميد بقایی گفته اگه مرد هستید دادگاه را علنی برگزار کنید نه دخت.پروا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
الهی قربونت برم / ناز گل بابا دخترم
چراغ خونه ی منی / فقط تویی تاج سرم
چشم و چراغ خونه ای / قصه ی عاشقونه ایی
الهی قربونت برم / واسه بودن بهانه ای
دختر بابای.تی تی دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
اینجا پایگاه هوایی تهران است و فیلم پرواز هواپیما ی شکاری (جنگی) است و فیلم برای سال ۹۷است اگر امسال به انجا رفتیم فیلم جدیدی برایتان از مانور ميگیرم چون .زالو دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
صحبتهای جنجالی حميد بقایى پس از دادگاه غیر علنی امروز من نه دخترم جاسوس انگلیس است و نه ٦٣ حساب شخصى دارم.
یده شدن پرونده های او توسط افراد ناشناس.
آوینا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
شعری زیبا در وصف حال دختر شهید مدافع حرم
جای بابا ميان ما خالیست
چه کسی از دلم خبر دارد
مادرم در تولدم مي گفت
بچه ها دخترم پدر دارد
مناجات خوانی ح.آذر کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
فردا سالگرد عقدمونه و یه فنجون نعلبکي سراميک دست ساز که روش خط نستعلیق نوشته برا خودم و همسرم خریدم.البته یه آستین و روسری ست هم برا خودم خریدم و چندتا فرفره که به بچه ها امسال عیدی بدم. نمي دونم فردا شب چه طوری غافلگیرش کنم همسر رو. شاید یه کيک بگیرم بریم خونه ی مامان یا خودمون سه تایی باشیم. البته دخترم تو جمعیت بیشتر دوست داره باشه و تولد تولد کنه و کيف کنه. 
امروز همسر پيش زهرا بود. غروب بهش پیامک دادم که حیف که نیستید.‌خیلی دلم هوس پیتزا کرده.بلافاصله به پسرم زنگ زد و گفت ببین مامانت چی ميل داره؛ با حساب من ، برو براش بخر.پسرم بی خبراز همه جا اومده پيش من که مامان! چی ميل دارین واسه شام؟بهش ميگم بابات بهت زنگ زده؟مي خنده و ميگه اره. من معاون بابا هستم. امر کنید، اطاعت کنم.ميگم باشه.‌لطفا زنگ بزن و پیتزای خوشمزه سفارش بده.اون هم از خدا خواسته، در همون لحظه زنگ زده به فست فودی و یه پیتزای خیلی بزرگ پ
امروز همسر پيش زهرا بود. غروب بهش پیامک دادم که حیف که نیستید.‌خیلی دلم هوس پیتزا کرده.بلافاصله به پسرم زنگ زد و گفت ببین مامانت چی ميل داره؛ با حساب من ، برو براش بخر.پسرم بی خبراز همه جا اومده پيش من که مامان! چی ميل دارین واسه شام؟بهش ميگم بابات بهت زنگ زده؟مي خنده و ميگه اره. من معاون بابا هستم. امر کنید، اطاعت کنم.ميگم باشه.‌لطفا زنگ بزن و پیتزای خوشمزه سفارش بده.اون هم از خدا خواسته، در همون لحظه زنگ زده به فروشگاه پیتزا و یه پیتزای خیلی ب
عرض ادب و احترام، آزمایش چرخه ی آب، گل دخترم لطفا با توجه به فیلم آزمایش چرخه ی آب را انجام دهید و در صورت امکان با توضیحات کامل فیلم زیبایت را ارسال نماییدهومان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
عرض ادب و احترام، آزمایش چرخه ی آب، گل دخترم لطفا با توجه به فیلم آزمایش چرخه ی آب را انجام دهید و در صورت امکان با توضیحات کامل فیلم زیبایت را ارسال نماییدهومان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
اینم یه دوربین مخفی دیگه که این بار من نشستم پشت فرمون
تو این دوربین مخفی مثلا دوست دختر دوستم حامله شده !
دوربین مخفی طنز ویدئو های سر کاری شوخی با مردمجانا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
عرض ادب و احترام، زنگ مفاهیم ریاضی، آموزش مفهوم کمتر و بیشتر، گل دخترم لطفا با توجه به کاردستی خواسته شده مفهوم کمتر و بیشتر را انجام دهید. با سپاس از همکاری.چیستا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
لالایی امام حسین (ع) برای حضرت رقیه (س) : امشب صدای تو رو شنیدم دخترم! که گفتی فقط پدرم رو مي خواهم . حالا من کنار تو هستم برای هميشه . مي خواهم تو رو به.شقایق دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
به مامانم زنگ زدم. با دخترم حرف زدم. شاید بگم یک ماهه باهاش حرف نزدم. یه ماهه پشت سر هم مریضه و سیستمش بهم خورده. نمياد تلفن حرف بزنه باهام.روزم ساخته شد. با مامان رفته بود توالت و شکمش کار کرده بود. بعدش صبحانه خورده بود. خدا رو شکر. خدا جونم به حق این ماه عزیزت، هیچ کس مریض نشه. همه ی مریضها رو شفا بده. مخصوصا بچه ها. مخصوصا مادرا و پدرا. 
من یه دختر 4ساله دارم که دوست دارم تمام لحظات عمرشو ثبت کنم دنبال اتلیه ای ميگشتم که اونجا دخترم بتونه ارتباط خوبی برقرار کنه وخودم هم راحت باشم با یکي از دوستانم که صحبت ميکردم اتلیه کودک سه سیب را معرفی کرد و اینکه خودش سالها پسرشو به این اتلیه برده و راضیه منهم امتحان کردم و دیدم دقیقا همونیه که ميخاستم هم فضای خوب هم زمانی که برای دخترم گذاشتن و از همه مهمتر ازبرخوردخوبش راضی بودم ازعکسا که نگو خیلی قشنگ و خوب شده کيفیت چاپ عکس
دانلود سريال ترکي حکایت ما دوبله فارسی
دانلود سريال ترکي پرنده سحر خیز با دوبله فارسی
دانلود سريال ترکي تلخ و شیرین دوبله فارسی
دانلود سريال ترکي همه جا تو Her Yerde Sen با زیرنویس فارسی
دانلود سريال ترکي Kucuk Sirlar اسرار کوچک با زیرنویس فارسی
دانلود سريال خانواده مهربان Graceful Family با زیرنویس فارسی
دانلود فیلم ترکي oldur beni sevgilim منو بکش عشقم عزیزم با زیرنویس فارسی
دانلود سريال ترکي دخترم با دوبله فارسی
دانلود سريال پایتخت عبد الحميد Payitaht Abdulhamid با
** اسم واقعیت چیه؟-- هوم کسی که بودم اهميتی نداره ؛ حالا من پیک هستم ، هميشه و تا ابد** شاید جفتمون از مخفی شدن خوشمون مياد ؛ من تمام مدت از دست خودم مخفی ميشم ؛ فکر کنم به همين دلیل با اسکات ازدواج کردم ؛ اون . من نمي خواستم خودم رو بشناسم ، در نتیجه مردی رو انتخاب کردم که هیچ وقت  نتونه من رو بشناسه ؛ اون کسی بود که بچه مي خواست  ، من فقط بخاطر آدمای دیگه به زندگي ادامه ميدم ؛ مدی دخترم ، اسکات همسرم ، جف برادرم و بابام . راحته که بخاطر اونه
چیدمان اتاق رو که عوض کردم،  هم جانماز و چادرم رو بردم تو اتاق، هم قرآن رو گذاشتم رو ميز توالت، یه حس خوب داده به اتاق. .عادت قدیمم این بود که بعد از نماز قرآن باز مي کردم ميخوندم، مدتی که دخترم کوچیک بود نمازم به زور ميخوندم، باز الان ميذاره دو سه آیه بخونم. خودش کلی پيشرفته. حالم خوب ميشهامروز سوره انبیا اومد ایه 36، حال خوبی پیدا کردم. اميدوارم بتونم امسال روزه هام رو بگیرم. ماه رمضون عشقه. 
امروز صبح به صرف صبحانه، مهمان خاله م بودیم. نه تنها من و خانواده ام دعوت بودیم، بلکه بقیه ی خاله ها و بچه های متاهل شون هم، بودند.همسر خیلی از این نوع مهمانی ها استقبال مي کنه. چون مي دونه که بقیه ی روزش رو آزاد در اختیار خودش داره.ميزبان هم خیلی به تکلف نمي افته. صبحانه هر چقدر هم مفصل باشه، باز به پای مهمانی ناهاری نمي رسه.بگذریم. از مهمانی برگشتیم و تو خونه یه کم کارای خونه رو سامان دادم.‌همسر هم یه مقدار از کارهای شخصی اش رو انجام داد.بعد هر
دیشب مادربزرگم تشنج کرده. نگرانشم تا سحر نخوابیدم. از خانم داداشم خواستم اگه مي تونه دخترم رو نگه داره مامانم امروز بره پيش مادربزرگم. گفت من حرفی ندارم نگهش مي دارم. الان مامان بیمارستان بود. حس کردم به خاطر بچه ی من اومده تهران و عذاب وجدان داشتم. مي ترسیدم پس فردا یه چیزی بشه و مامان حسرت این روزا رو بخوره که نبوده بالای سر مادرش. البته اگه از خودگذشتگی خانم داداشم نبود و قبول نمي کرد دخترم رو نگه داره نمي شد کاری کرد. دیشب خاله ام(هم سن
دخترم همچنان درگیر پروژه ی پوشک گیری هست. البته من بیشتر درگیرم. دیشب خیلی بامزه بود. وسط شب بیدار شد، بدو بدو رفت تو آشپزخونه. من خواب بودم. باباش صداش کرد. گفت: مامان. اینجا من بیدار شدم. گفتم : جانم. فرمودن: آب. خوابوندمش تو جاش و رفتم آب آوردم براش. دیدم بچه گرمش شده. پنجره باز کردم باد خنک پیچید تو اتاق خوابش رفت. لای پنجره تا صبح باز بود تا خانم گرمش نشه. از این به بعد پروژه ی خانم خانما گرمش شده شروع ميشه. 
از وقتی سیل پلدختر رو گرفته، هی به دخترم نگاه مي کنم، غصه ميخورم. امروز صبح خوندم شیرخشک نان1 لازم دارن، بغض کردم، بغضم ترکيد، بی صدا سر سفره صبحانه، گریه کردم، بچه‌ها اذیت ميشن، زنهای باردار، زنهای شیرده. اون بچه ای که تازه حریره بادوم ميخورده، یهو خورده به سیل، چی ميخوره یعنی؟ زن حامله با اون ویارش چی ميخوره، روحیه اش چه طوریه. همسرش چه طوریه، گاو و گوسفند داشتن که الان ندارن یا کشاورزی، هزار تا فکر مياد و ميره. خدایا خودت رحم کن. 
تولد دیشب برگزار شد. الحمدلله خیلی خوب بود. ملاکم این بود که به دخترم خوش بگذره، و همه چی مرتب باشه. که محقق شد. دایی ام هم اومدن. زن داداشم و خواهرم با بادکنک عدد دو رو درست کردن، و به دیوار چسبوندن، باقی تزیین ها رو هم چسبوندن. خامه درست کردن برا تزیین کيک. غذاها هم اینقدر خوشمزه شده بود که خورده شد. عکساشو تو اینستا گذاشتم. کيک رو خانم خانما خودش تزیین کرد. هرچی توت فرنگی گذاشته بودیم چید رو سر پيشی. 
شهریور سال 97 زهرا کوچولو که دچار عفونت ریه شده بود از سوی پدرش به یکي از بیمارستان‌های دولتی منتقل شد اما بر اثر سهل‌انگاری پزشک و بستری نکردن وی در بیمارستان دختر کوچولو در کمتر از 24 ساعت جان باخت. پس از این حادثه پدر زهرا شکایتی در خصوص قصور پزشکي در دادسرای جرایم پزشکي تنظیم کرد.ضمن توضیح در خصوص جزئیات شکایت از پزشک و بیمارستان مربوطه گفت: بعد از فوت زهرا شکایتی علیه بیمارستان و پزشک معالج که فوق تخصص اطفال بوده و در همان بیمارستان مشغو
این سريال که اکنون فصل دومش در حال پخش هست بالاترین ریتینگ سريال های ترکي رو بدست آورد. ميران اصلان بی جوانی است که با خانواده شاداوغلو در پی یک معامله تجاری.بنیتا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
اسم دخترتو ميخوای چی  بزاری؟ اول  باید  ببینم  این  دخترم  زیبا هست یا  نه  اگه  قشنگ  بود  اسمشو  ميزارم  زیبا پس چرا زیبا  نزاشتی مگه  زشت  بود؟ چرا اسمشو  ستاره جون  گذاشتی؟  آخه  از  بس  توی ابرها  دنبالش  مي گردم  اسمشو من ستاره حون  گذاشتم .نفسش از جای  گرمي بلند ميشه  یعنی  چه؟نفست از جای  گرمي بلند ميشه  یعنی  چه؟  یعنی یکنفر در  زندگي  فقط  ميخوره&nbs
باورم نميشه انگار همين دیروز بود از خوردن قرص اورژانسی و نگرانیم برای بارداری‌ ميگفتم که بعدش هم همين شک قلقلکمون داد که بیشتر به بچه دار شدن فکر کنیم.و امروز من بیست هفته و یک روز بارداریم! خیلی زود گذشت و خداروشکر که همه چی خوبه و خداروشکر که دخترم سالمه.از کارم استعفا دادم و رسما خونه دار شدم،جالبه نسبت به گذشته خیلی وقت کم ميارم. خونه مون رو عوض کردیم و خداروشکر از خونه ی الان خیلی خیلی راضی ترم و ایشالا خدا کمک کنه خونه دار بشیم و از اسبا
به گزارش اختصاصی رکنا، روز جمعه 3 اسفند ماه سال جاری دختر 15 ساله‌ای برای رفتن به خانه عمه‌اش که در نزدیکي خانه‌شان است از خانه خارج شد اما دیگر کسی از سرنوشت او اطلاعی ندارد.پدر مبینا کعبی پس از ناپدید شدن دخترش به خبرنگار رکنا گفت: ساعت12:30دقیقه ظهر جمعه 3 اسفند ماه سال جاری، مبینا برای رفتن به خانه خواهرم که در همسایگی‌مان است از خانه خارج شد اما دیگر بازنگشت و با گذشت 10 روز از این ماجرا هنوز هیچ سر نخی از دخترم به دست نیامده است.وی افز
دیشب دختر کوچیکم تو واتساب یه پیغام صوتی گذاشت ؛ وقتی گوش کردم حالم خیلی بد شد ؛ به بهانه ی بردن بچه ها به  حمام رفتم و یه دل سیر گریه کردم و خودم رو خالی کردم بله دختر کوچیکم  خیلی باعث آزار و اذیت من ميشه و خیلی از دستش حرص مي خورم خدا کنه زودتر مرداد ماه بیاد و دانشگاهش تموم بشه و برگرده  ؛ پشیمون شدم فرستادمش شهرستان دور دانشگاه آخه اصلا جنبه شو نداشت اول اینکه بعد از گذشت یکسال و چند ماه  آشنایی  سر یه قضیه بیخودی با اقا
و اما زوج باحال ما عایشه و كرم ،خیلى سريال باحالى داره ميشه
خلاصه سريال: كرم كه یه پسر دختربازیه براى بدست آوردن مدیریت شركت و عایشه براى فرار كردن از د.ماکان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سريال و دانلود آهنگ ميباشد.
امشب طبق تصميم قبلی نرفتم خونه مادرشوهر. اما همسر رفت. بدون بحث و . حتی گفت بزارمت خونه مامانت که برای جلوگیری از حساسیت های احتمالی گفتم نهجاری ها هم نرفته بودن. شوهراشونم! الان تازه من بی عرضه ترینشونمهمسر که رفت دلم برا نازبانو سوخت. حاضر شدم و با هم رفتیم کلی تو پاساژا گشتیم. دخترم کيف کرد. وقبل از اومدن باباش اومدیم خونه
مکالمات یک مامان با دخترش سر شام:- مامانم! دستت رو تا آرنج نکن تو کاسه‌ی ماست، با قاشق ماست رو بردار.- نرو روی ميز. ميز که جای راه رفتن نیست. همين‌جا رو صندلیت مثل یک خانوم بشین.- سالاد  رو چرا مي‌ریزی رو زمين،‌ خوب دوست نداری بگذار کنار بشقابت دیگه! - نه! نه!‌ نه!‌ دیس به این بزرگی رو که نمي‌تونی بلند کنی. ميندازی مي‌شکنیش. بگذار خودم برات بکشم.- مامانم!‌ صورتت رو فرو نکن تو ظرف غذات. قشنگ مثل یک خانم با قاشق و چنگال غذات رو بردار بگذار توی
عکس جواد رضویان و دخترش به مناسبت تولدش
سید جواد رضویان بازیگر و کارگردان خوب سینمای ایران که جدیدا با فیلم زهرمار خبر ساز شد و مورد انتقاد و تعریف فراوان قرار گرفت امروز با انتشار پستی در صفحه شخصی خود تولد دخترش را تبریک گفت

متن پست :

به نام پروردگار یكتا ؛

.

دخترم

برای پدرت ميلاد تو شیرین‌ترین بهانه‌ایست که مي توان با ان به رنج‌های‌ زندگي هم دل بست و در بین این روزهای شتابزده زیست. ميلاد تو معراج دست‌های‌ م
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها