محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

دانلودآهنگ اگه گل بودم حالاشب وروزgo

ای کاش تو زندان بودم. کاش حکم ابد داشتم و تا اخر عمرم اون تو بودم. اونطوری فقط یه زندانبان بود که بهم زور میگفت اما الان همه بهم زور میگن.ننه بابا شوهر برادر بزرگتر مدیر .ای کاش تو زندان بودم. حداقل اونطوری به خودم میگفتم تو زندانم و اسیرم. اما الان بیرون از زندانم و اسیرم. خیلی تقصیر فندق نیست.زورگوهای اطراف دست و پای منو بستن. ای کاش تو زندان بودم :(
صبح ساعت نه بیدار و با تبلتم مشغول شدم. چسبیدم به مبل و تا سه ساعت و نیم بعد نشستم. a صبح رفته بود بیرون و ظهر که اومد من از رو مبل پا شدم ‌و یه نیگا به خودم کردم؛ هنوز صورتمو نشسته بودم، مسواک نزده بودم و لباسمم عوض نکرده بودم 
مطلب در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب را میتوانید به صورت کامل از سایت هفتاد و پنج دانلود دریافت کنید.در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاببا سلام خدمت شما دوستان عزیز قفس تاریک خبروان متن زیر را در یک بند ادامه دهید در اتاق نشسته بودم و به کتاب ادامه نوشته کتابخانه فکر روشن دبستان ابتدایی اکسیر دانش درس شانزدهم کتاب خوانی ادامه در اتاق نشسته بودم وبه کتاب های کتاب
دانلودآهنگ ای سبزه مکن خاروم از  غلامحسین نظری
دانلود آهنگ جدید غلامحسین نظری به ای سبزه مکن خارم
اختصاصی از سایت فان فست
+ متن آهنگ ای سبزه مکن خاروم غلام حسین نظری
ای سبزه مکن خاروم / بیش از این تو غم بارم
تفهمی که بی توم اویتن / مده بیشته آزاروم
دانلود آهنگ جدید فارسی بندری لری خارجی ترکی
داستان تا اونجا پیش رفت که یه روز صبح یکدفعه و آنی ! بله کاملا از قبل تعیین نشده ، دلبسته یکی از کارمندای خودم شدم !ناراحت بودم به این دلیل که هیچوقت این رابطه رو هیچوقت با هیچیک از کارمندام دوست نداشتم ، کلا  کار و رابطه نیاز به کنترل داره که من نه وقتش رو داشتم و نه توانش رو!ناراحت از اینکه وسط حجم زیاد کارهام این داستان پیش اومده بود و نیاز به وقت داشتناراحت بودم چون زینب شرایطش رو نداشت !( توضیحش رو بعدا میدم)ناراحت بودم چون انتخاب نکرد
چهل و یک سال پیش دانشجوی سال اول پرستاری بودم.عجب جدی گرفته بودم .معدل بالا.راضی ولی.خیلی زود مصمم شدم ؛ ترک تحصیل در این رشته داشته باشم.خط قرمز هایی داشتم که،  بودن در این رشته باعث می شد ؛ ازشون عبور کنم ؛ ولی ماندم و امروز من یک نرس بازنشسته خواهم بود؛ با کلی خاطره از بیمارستان ،بیماران،همکاران و دانشجویانی که مربی بالین شان بودم.کم کم نویسندگی ام را آغاز خواهم کرد دنبال وسایلش میگردم.(پرینتر،صفحه کلید ،مانیتور .ووو
کاشکی من خسرو ات بودم نه فرهادت کاشکی از عشق میمردم نه در یادتنامه ات را تا سحر با عشق بوییدم بوی گلهای جنون میداد فریادتبوی گلهای جنون میداد فریادت .زندگی پیچیده شد چون کاغذی در مشت دست تو سهراب تقدیر مرا میکشتاشک های آسمان بر صورتم میخورد نقش تو روح مرا تا آسمان میبردحال من از روز اول هم همین بودست هیچکس جز من مرا این سان نمی آزردهیچکس جز من مرا این سان نمی آزرد رنج یعنی دوری از آن کس که میخواهی خاطرات خانه و یک حوض بی ماهیحال آشوب مرا دریا
 دانلود کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
دانلود کتاب
دانلود پی دی اف کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
قیمت کتاب کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
pdf کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
خلاصه کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
قیمت کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم
دانلود رایگان کتاب ای کاش وقتی ۲۰ساله بودم میدانستم
دانلود پی دی اف ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم میدانستم
کتاب کاش وقتی 20 سالم بود می دانستم
دانلود کتاب
.
نذر کرده امیک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی را باید با لذت خوردکه ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد***یک روزی که خوشحال تر بودممی آیم و می نویسم کهاین نیز بگذردمثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است***یک روزی که خوشحال تر بودمیک نقاشی از پاییز میگذارم , که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست***یک روزی که خوشحال تر بودمنذرم را ادا می کنمتا روزهایی مثل حالا
برعکس اونی که فکر میکردمزینب خیلی خوش برخورد بود و از اونجایی که حس منو شنید یه لبخند و حتی بیشتر از اون روی چهره ش اومده بودازم تشکر کرد که حسمو بهش گفتمهمون اول ازش قول گرفته بودم که اگه صحبتهام تموم نشد تا خونه برسونمش و تووی راه باقی حرفهام رو بزنم و اتفاقا همینجوری هم شدسوار ماشین شدیم و تووی راه کلی هم خندید و اتفاقا خیلی شوخی کرد و عین بچه ها ادای حرف زدن در آوردبرخوردش یه جوری بود که من تووی راه برگشت به خونه ترکیبی از تعجب و خوشحالی مح
الان جای تنها کسی که نمی‌خوام باشم خودمم.امشب برای اولین بار فکر کردم کاش اصلاً هیچ‌کدوم از این چیزا پیش نمیومد. کاش نمی‌دیدمت اصن، کاش الان اینجا نبودم. کاش همون اول دبیرستان رفته بودم هنرستان و مسیر زندگیم در تک تک جزئیاتش با الان فرق می‌کرد. کاش الان دانشجوی نقاشی بودم و تا سه صبح سیگار می‌کشیدم و درباره‌ی فلسفه ی هنر با دوستام که هر پنجشنبه گروپ سکـ.س میکردیم، گه می‌خوردم:))))))))))))کاش اون جلسه‌ی اول مردادو نمیومدم.کاش جای نون بودم. مطم
تو زیبایی این دنیایی این دنیای پر از ضد حال ها تو خیلی خواستنی هستی الان که اینا را مینویسم چشمام خیسه چقدر سخته که من هیچی ندارم چقدر سخته که شرایطم خوب نیست اما من اصن سختم نیست که دوستم نداری من خیلی خیلی هم راضیم راضیم که توی عمرم انقدر  خوشبخت بودم که تو را دیدم انقدر خوشبخت بودم که دلم پر از حس به تو شد انقدر خوشبخت که طعم  گرفتن دستهات را چشیدم من خیلی خوشبخت بودم که کنار تو شاد بودمکه قلبم برای تو ت
.
من مومنم به کلمه‌هام، به مرگی که بعد از نوشتن بهشون میدم. گفته بودی بذار یادت بمونه کِی می‌نویسی، نوشتن جوونه زدنه. گفته بودم یادم می‌مونه و همه کلمه‌هایی که نوشته بودم و ننوشته بودم، لبخند زدن. می‌بینی؟ حتی لبخند کلمه‌ست. نگاه کلمه‌ست. دستامون داره کلمه میشه عین یه باور که سرجاش مونده و تغییری نکرده. گفتم من ناامید نیستم از نوشتن، از صداقت هم. گفتم گاهی خودمو می‌خونم. آروم، سخت، عجیب _ آوات
چرا من میلیاردر نشدم ؟ نامهربونی نمیخواهی بدونی که آب از سر گذشته  ساده بودم؟ بی عقل بودم کو3خول بودم اوسکول و عقب مونده بودم؟ فکرهام علط بود؟ بازار جای رشد نداشت از همه  مهمتر  تنبل و خواب آلود بودم؟ مثلا همین ماشین اگر 3 تا خریده بودم  الان مثل همسایه مون پولم 3  برابر میشد  اون 10 تا خرید 500 میلیون وقتی  همه رو  فروخت  میلیاردر شد و دوباره رفت خرید.زرنگ نبودم کسب و کارم اشتباه بود یک شبه میخواستم ثروتمند بشم؟ فرصت مناس
متن دکلمه : نگفته بودم ؟
نگفته بودم دنیا بی رحم تر از آن است
که تو دوست داشتن را از امروز به فردا عقب بی اندازی ؟
نگفته بودم قدر بودن هایمان را بدانیم! ؟
گاه.زوفا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
کلا از اول صبح عصبانی بودم و توانایی گیر دادن به ترک روی دیوار  رو هم داشتم. اخرشم با بدترین شکل ممکن از بچه ها جدا شدم. اصلا دوست ندارم بچه ها با ناراحتی بخوابن اما امشب خودم علت ناراحتیشون بودم :(((  فکر کنم بازم دچار فقر اهن شدم و لامصب این قرصای اهنم رو پیدا نمی کنم که بخورم :((((
دیشب تا سه شب مهمانی بودمخوش گذشتو تا یازده خواب بودم و یه صبحانه ابتکاری درست کردم و خوردم و بعدشم کارواش و بعدشم مراسم سالگرد ختم یکی از آشناها و ناهار هم تدارک دیده بودند.الانم چای دم کرده و منتظر تساوی فوتبال استقلال سپاهانم !
خدایا میشه بهم بگی گناهم چی بود؟
منکه قصد بدی نداشتم
منکه پاک زندگی کردم
من که هیچکسو اذیت نکردم
من فقط دنبال آرامش بودم
من فقط یه عشق خوب میخواستم
بهم دادی ولی حالا میخوای ازم بگیری؟؟
به چه جرمی خدایا؟
گناهمو بهم بگو خدایا.
منکه دنبال خیر بودم.
چرا شر نصیبم شد؟
منکه خوب بودم همیشه
چرا بدی نصیبم شد
گناهم خوب بودن بود؟ عشقه ماه و ستاره
اون سری که تهران اومدم همش ۲۴ ساعت اونجا بودیم و کف پام آسفالت خیابان هایش را لمس نکرد. چرا؟ چون یادم رفته بودم شلوار بیارم همینجوری با شُوال کردی موندم تو ماشین تا بابام بره و برگرده. عجیب ترین از نظرم در اون لحظه اون دختره بود که تو خیابون هندزفری زده بود و بیخیال داشت راه می رفت. حالا چرا عجیب؟چون در عجب بودم که مثلا این نمی ترسه یکی از پشت بیاد کیفشو بقاپه ببره و نشنوه صداشو که فرار کنه؟ یا نمیترسه یکی شپلق بزنه پس کله ش و نفهمه از کجا
یه فیلم خوب دیدمخیلی گریه کردمچرا قبول نکرد زنده بمونه چرااااون جملشو دوس داشتم که گفت اگه تو سالم بودی اصلا به من نگاه نمیکردی من دختری بودم در حال سرو قهوه و چایی و تو حواست به دخترای بلوند با پاهای کشیده و جذاب بودگفت اره واقعا بی شعور بودم 
اگر به جای ادامه تحصیل میرفتم دنبال یک حرفه الان موفق بودم اگر به جای رشته ریاضی رفته بودم تجربی الان موفق بودم. اگر توی دانشگاه معدلمو بالا نگه میداشتم و در رشته خودم تاپ بودم الان میتونستم ویزای تحصیلی بگیرم و در نتیجه موفق بودم. اگر از لحظه فارغ التحصیلی میچسبیدم به یک کاری الان موفق بودم.
اما مگر معنی موفقیت چیست؟ به نظر من موفقیت در زندگی یک چیز نسبی است و با رضایت درونی ارتباط مستقیم دارد چه بسا اگر الان هر کدام از این موفقیت ها را ک
امروز از وقتی اومدم خونه خیلی حالم بد شد با اینکه روزه نگرفته بودم امروزو ولی داااااغاااان بودما سرگیجه،درد قفسه سینه،پرش انگشت دست،تشنگی و گشنگی ! اومدم خونه ناهار و چایی نبات خوردم کلی عصبی بودم مامانم فکر کرد اتفاقی افتاده چندبار علتش پرسید ولی خب بی دلیلللل عصبی بودم و ظرفهای کثیف که میدیدم عصبانی تر میشدم :/دست مامان باز کردیم دوباره بستیم آتلشو هنوز ورم داشت و درد میکرد :(و من یک قرص خوردم (اسمش نمیگم چون ممکنه کسی خودسرانه مصرف کنه
لیست دانلود آهنگ تولد با کیفیت 320 و 128 برای کودکان و بزرگسالان:
 دانلود آهنگ شاد تولد 1 ( کودکان )
 دانلودآهنگ شاد تولد 2 ( کودکان )
 دانلود آهنگ شاد تو.تی تی کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد
سر و ته قصه "پناه بردن از" و "پناه بردن به" است. از آن ها به او. از او به آن ها. از آن ها به اویی دیگر و . از همه به هیچ. +دیروز آگرا بودم و امروز با فری در مسیر قبرس شمالی بودم که برگشت خوردم  به خودم و پی ام اس و تز و این ها که نمی بینید.
دانلود آهنگ جدید راغب منتظرت بودم


در
این ساعت از رسانه موزیکفا شنونده ♫ اهنگ شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ی ناکامی در هجر تو پیمودم با صدای مصطفی راغب به همراه تکست و بهترین
کیفیت باشید ♫


شعر : محمود صناعی | ملودی : مجید وفادار


Download New Music BY : Ragheb | Montazerat Boodam With Text And 2 Quality 320 And 128 On Music-fa










دانلود اهنگ جدید |STR MUSIC
 کاش یکی بود که یادم میاورد که من ۳۱  ام نوبت دکتر با خانم دکتر بحرینی دارم !کاش یکی بود که یادم میاورد ۶ ام نوبت دکتر با خانم دکتر خضری دارم ! کاش یکی بود که تمام حواس مـــنو به خودم میاورد ! ای کاش حتی سو تفاهمم پیش نمیومد درمورد تو کاش اونشب راهم کج کرده بودم مستقیم رفته بودم ایستگاه کاش هیچ وقت پیش تو گریه نکرده بودم کاش هیچ وقت زندگیم رو برات تعریف نمیکردم و ای کاش هایی که دیگه نمیشه براشــون کاری کرد !!!
عارضم به خدمتتون که از دوشنبه خودمم ویروس خانمک رو گرفتم، و دیشب لرز داشتم و بی اشتها بودم و تهوع، امروز هم از شانس همایش داشتیم، تا چهار مجبور بودم همایش باشم. الان از درد بدن رو به مرگم!خانمک بیماری رو به من و مامان و داداشم انتقال داد!تولد رو فردا میخوایم بگیریم.  بادمجون و مواد داخلش رو آماده کردم، مرغ شکم پر هم کاری نداره، فردا میذارم فر خودش درست میشه. کیک برام سخته. خواهرم بیاد کمکم کنه فردا تزیین کنیم. انگار بهم الهام شده بود حا
کاش گوسفند بودم در دل مرتع سر سبز به دنبال علفمی‌خرامیدم و می‌دانستمزندگی نشخوارستآنکه دل در گروی کس دهد آخر کارشمردن از زندگی دشوار استلذتی نیست که با غصه بیامیزد حالخون از این سر که بیامد خوشحالخط بطلان به تن دیوار استکاش گوسفند بودمیا که مرواریدی در دل تار شبانگاه صدفبه خیال بوسه‌ی گردن سیمین رنگتجز به این خیل نمی‌ماند هدفسر به زیر آوری و حلقه شودمثل دستی که
با اختلاف بدترین خواب چند ماه اخیر رو دیشب دیدم. خواب دیدم سر یه جلسه ی امتحان بودم، از ۱۲۵ تا سوالش حتی نتونستم پنج تا رو جواب بدم.هر سوالی رو می خوندم بلد نبودم. گیر می کردم، می رفتم بعدی. یه لحظه دفترچه تموم شد و یکی اومد برگه رو از دستم گرفت و بردش.حس اون امتحان زبانی رو داشتم که شب قبلش هیچی نخونده بودم و آخر شب نشسته بودم گریه می کردم. حس این که بعد تلف کردن وقت برسی سر بزنگاه و ببینی گریزی نیست.آدم گاهی بیخیال فردا طور رفتار میکنه، یه جور که
آموزش حسابداری کاربردی-من شاغل بودم با این روش تونستم 2کار پاره وقت هم بگیرم
من روان شناسی خوندم و شاغل بودم با این روش تونستم 2 کار پاره وقت هم بگیرم .
بر.تیدا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
شبانه روزی فکرم همه ش شده بود زینبافکار و حس های متناقض رهام نمیکردنتا تصمیم بزرگی گرفتمتصمیم گرفتم احساس جدیدی رو که پیدا کردم با خود زینب در میون بگذارم!!نمیدونم چرا این تصمیمو گرفتم ولی اونروز برای خودم توجیه کرده بودم که غیراخلاقیه که همچین دیدگاهی به کارمندم دلشته باشمو چون دلم نمیخواست اون ندونه لذا تصمیم گرفتم بهش بگمالبته الان خیلی ساده و تووی دو سه جمله دارم اینو میگم ولی یکی دو هفته جونمو گرفت این داستان که بگم یا نه و چطور بگم و
همان روز آخر سال، آخرین ساعات یک دفعه از در درآمد. بالای بالا بودم. جشن تمام شده بود و نشستیم به فیلم دیدن. در آغوش او بودم و فیلم را برایش تعریف میکردم با دقت گوش میداد با هر کلمه صورتش به صورتم نزدیکتر میشد. بوی نفسش را می شنیدم و می گفتم این عشق تازه است. نشستیم سرخوش تا خود صبح. می گفت حالا باید سرم را از دست بدهم؟ منم نمیدانستم. بالاخره آن اتفاق افتاد. ساعت شش صبح. پرنده ها تازه از خواب بیدار شده بودند که همدیگر را بوسیدیم. به او گفتم این بهتری
فردا یا بهتر بگم امروز روز پدره. طبق معمول هم اینستا شده پر از عکس پدر.من که هیچ وقت پدر و مادرم رو دوست نداشتم. از ۱۸ سالگی به بعد هم همش ولو بودم این شهر و اون شهر. اصلا درک نمیکنم چرا بعضیا پدر و مادرشون رو دوست دارن. من که همیشه ازشون نتنفر بودم. چون هیچ وقت هیچ حمایتی ازشون ندیدم. وقتی اونا تو رو جلو دیگران تحقیر میکنن فکر نمیکنم دوست داشتنی بمونه.
میگه خوابتو دیدم!میگم چی؟میگه نمیدونم کجا بودیم یا تو چه دنیایی، یه جا بود که همه جاش تاریک بود، من زندانی بودم و تو زندان بان من بودی!هر بار میومدی سراغم برام نور می اوردی! با مهربونی! و من همیشه منتظر بودم تو بیای!گریه ام میگیره!عوضش خودم یه جا اسیرم که هیچکس حالمم نمیپرسه چه برسه به تقسیم  نورش با من.! 
چی بگم و از کجا ؟ نمیدونم . دو هفته داغون بودم اوووف کلی زجر کشیدم یه هفتشو که بیمارستان بستری بودم بغیشم هی مریضی و بدبختی تازه امروز یکم بهتر بودم کلی از درسام عقب موندم اه . استارت نیم سال دومم افتضاح بود این دوهفته عین تیر خلاصم بود خدا رحم کنه اوووف اصلا نمیدونم چی بگم نمیشه که از کار خدا گلایه کرد آخ که دیگه طاقتم طاق شده هر شب بین کابوسام رویاشو میبینم نکنه امشب نباشه ؟ بازم ذهنم رسید به بمبست خدایا . آخه. واقعا نمیدونم چی بگم صدام در
بسم اللهننویسم امشب هیچ وقت نمی نویسم . خواسته بودم . مطمئنم خواسته بودم ازتان که دست بگذارید روی سرم . غر زده بودم من که جز شما کسی را ندارم . غر بی کسی ام را پیشتان آورده بودم که من که جز غم شما شانه ای ندارم که سر بگذارم رویش .  ننویسم امشب هیچ وقت نمی نویسم . کجا بودند این روضه ها اینهمه سال . آتش افتاد به جانم امروز . آتش کودکانی که شیر خشک برایشان نیست، پوشک برایشان نیست . آنوقت از همه جا بی خبرهایی گوشه ای از این شهر دور هم جمع شده اند توهم س
کاش همانند اسمم واقعا گلی بودم. کاش رُزی بودم .شاید بخندی اما  به حرف هایم خیلی فکر کرده أم گل همیشه زیباست و همه دوستش دارند هرگلی باشد چه در گل فروشی و چه گلی کاشته در باغچه و خیابان .گل، همیشه زیباست. و خیلی زود  کسی را پیدا میکند که واقعا دوستش دارد. درست است عمرش کوتاه است اما  زودتر به عشق و دوست داشتن واقعی میرسد و تجربه اش میکند .بدون آنکه حرف بزند و تلاشی کند .اما ما چه ؟؟من  چه ؟ نمیدانم چرا زمان میگذرد .اما هیچوقت
برای برگردوندن بالانس زندگیم تصمیم گرفته بودم و تارگت کرده بودم اصلاً که تا آخر همین امسال باید و باید یه دوست‌پسر درست‌حسابی پیدا کنم. چند روز پیش اون پسره که گفتم با باس جلسه داشتن و فلان، بهم دوباره غیرمستقیم و در خلال مسخره‌بازی گفت که پلنِ زندگیمون شبیه همه و بیا همدیگه رو به سمت موفقیت رهنمون کنیم و من از اول که دیدمت تو نخِت بودم! منم یاد تارگت و بالانسم افتادم و گفتم باشه حالا ببینیم چی می‌شه. دیگه خلاصه فعلاً اینجوریه. گرچه فکر نکن
سلام چند وقتی میخوام بنویسم ولی نوشتنم نمیاد از دوستان هم معذرت میخوام که دیر به دیر می نویسم واقعا دیگه دلی برای نوشتن نیست اخه کسی که زن ندارد چه نوشتنی / عرض کنم که روزگار داره میگذره عمر من هم همینجوری به سرعت داره میره .هفته پیش که مرخصی بودم همش سرما خوردم بودم تک وتنها تو خانه بودم تا مرخصی هم تمام شد و برگشتم واقعا دلم برای خودم سوخت اخه این هم شد زندگی . دلم خورشت سبزی میخواست هیچکسی نبود برام درست کنه من هم رفتم گوشت قرمز خریدم اول بار
1. اعتراف می کنم وقتی بچه دبستانی بودم چند بار ی کردم.2. اعتراف می کنم وقتی هیجده سالم بود به یه دختر التماس کردم باهام دوست (ازون دوستا!) بشه. 3. اعتراف می کنم وقتی بچه بودم چند تا پروانه روُ به طرز وحشیانه ای ناکار کردم. 4. اعتراف می کنم گاهی از این که اعضای خانوادم بالاخص پدرم روُ به دیگران معرفی کنم احساس شرم می کنم. 5. اعتراف می کنم از خونه ای که توش زندگی می کنم شرم دارم. 6. اعتراف می کنم سطح هورمون تستوسترونم بالاتر از حد نرمال برای
دانلود آهنگ جدید شهاب مظفری بنام اتفاقا عشق با بالاترین کیفیت










Download New Music Shahab Mozaffari – Etefaghan Eshgh
ترانه: علی ثابت قدم , تنظیم: امیر جمالفرد
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …











 
متن آهنگ جدید شهاب مظفری بنام اتفاقا عشق :
اتفاقا عشق یعنی راه را گم کرده باشی اشتباهی را برای بار چندم کرده باشی اتفاقا بهتر است از چشم عاقل ها بیوفتی کارهایی بر خلاف میل مردم کرده باشی گوش به حرف مردم نمیدم اصلا به ما چه مردم چی میگن اتفاقا
به نظرم، هشت نه ساله بودم؛ مثل همیشه، وایستاده بودم جلوی در خونه مادربزرگ؛ پدرم هم اونجا بود؛ داشت با دوستش، گفت و گو می کرد. اون طرف تر، در کنار خیابون، یه سرهنگی داشت با یه نفر صحبت می کرد؛ من رفتم کنارش وایستادم؛ می خواستم ببینم سرهنگه چی داره می گه و موضوع چیه؟ کنجکاو شده بودم؛ رومو برگردوندم به اون طرف تا وانمود کنم همینجوری ایستاده ام و متوجه این نشه که می خوام از حرفاشون سردربیارم؛ بعد دقایقی که برگشتم پیش پدرم، پدرم خندید و گفت: تو ف
امشب روی صندلی آرایشگاه فشارم افتاد خیلی زیاد حس کردم دارم میمیرم ولی چیزی نگفتم پسرها همراهم بودند تو فکر اونا بودم که سالم به خونه می‌رسند یا نه؟کم کم بهتر شدم اما خیس عرق بودم لباسم خیس شده بود برگشتیم خونه آدم موجود عجیبیه بالا پایین زیاد داره .
تا همین الان منتظر بودم که جوابمو بدی.واست یه هدیه گرفته بودم.از چند روز پیش .میدونم که نمیخوای منو ببینی.گفتم اسی واست بیاره.ولی قرار نیس تو جوابمو بدی.خیلی ناراحتم. آخه چیزی نگفتم ک نتونی جواب بدی.خیلی سختمه خیلی روحم در عذابه.ناهار و شام نخوردم.چیزی از گلوم پایین نمیره.سارا خیلی دلسنگی
توی عجیب ترین دوره ی زندگیمم.بی خوابی ایی مطلقا بی منطق و یه سری مشکلات دیگه همه با هم آوار شدن سرم و آیا روا نیست واسه اولین بار تو زندگیم گشاد بشم و سیصد و چهل و دو هزار تومن برینم تا لباس خوشگل مورد علاقمو بخرم؟اون لباسه فقط به من میاد.باور کنید.حتی اگه زشت ترین بلاگر دوران باشم ولی همه میدونن توی اون لباسه چقدر خوشگل شده بودم وسط اتاق پرو.دختر فروشنده ی بیشعور در اتاقو کامل وا کرد و یه ملت ریختن نگام کردن.تنها بودم.از خجالت مُردم.ولی خوشگل ش
از دست درمانگر قبلیم عصبانیم. من از سال دوم تا سال پنجم کارشناسی، به جز تو تعطیلات تابستون، باهاش در ارتباط بودم. امروز حدود یک ساعت پیش از خواب بیدار شدم، و از وقتی از خواب بیدار شدم این فکر افتاده تو سرم که چرا درمانگر قبلیم هیچ کاری برام نکرد. تا حالا بهش این طوری فکر نکرده بودم؛ همیشه فکر می کردم صرفن مشکل از منه که اون نتونست برام کار خاصی بکنه. ولی حالا، در عین پذیرفتن شرایط خودم، فکر می کنم اونم کارش روُ خوب بلد نبود و تأثیر مثبتی روی من
دانلود آهنگ جدید غمگین دلبسته بودم بهت با چه احساسی / به حدی شکسته شدم از این دوری باران
Ahang delbaste bodam behet ba che ehsasi
دانلود آهنگ دلبسته بودم بهت با چه احساسی / به حدی شکسته شدم از این دوری باران
دلبسته بودم بهت با چه احساسی رفتی و نموند نموند واسم فکر و حواسی
به حدی شکسته شدم از این دوری که شاید ببینی منو اصلا نشناسی
دانلود اهنگ دل بسته بودم بهت با چه احساسی / به حدی شکسته شدم از این دوری باران
لینک دانلود آهنگ
روزبه نعمت الهی -چه کار میکردمدانلود آهنگ جدید روزبه نعمت الهی به نام چه کار میکردم همراه با کیفیت اصلی+پخش آنلاینRoozbeh Nematollahi ‰ Chekar Mikardam ♥متن آهنگ روزبه نعمت الهی به نام چه کار میکردم ♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣چکار میکردم که عاشقت بودمجز عاشقت بودن چکار میکردمچقدر مرتبه ی جنون فراهم بودکه من جنون را هم شکار میکردمهمیشه تصویری شب
دیونه بودم با تو آدم شدمانگشت نمای همه عالم شدمعشقت نشسته توی این قلب مناز نگام معلومه همه احوال منحال دلم بهتر از این نمیشهوقتی کنارمی واسه همیشهبرای داشتنت نگا چه کردممن عاشقم دور سرت بگردمآخه وقتی نگام میکنی تو میره حواسمببین چه حس خوبی داره این عشق تو واسمآشوب بودم حالا حالم خوبهجز تو به کسی دل نمیدم دل نمیبازمحالا وقتی نگام میکنی تو میره حواسمببین چه حس خوبی داره این عشق تو واسمآشوب بودم حالا حالم خوبهجز تو به کسی دل نمیدم دل نمیبازم
سلامدیروز مامانم و پرستارش آمدند تهران. کلی خوشحال بودم و روحیه ام بیست . ولی گویا شادی به من نیامده. صبح که سرکار بودم در تراس باز بوده و فندق پرواز کرده و رفته. هومن تمام محل را گشته ولی پیداش نکرده. یکساعته دارم سرکار گریه می کنم. می دونم دیگه پیدا نمیشه ولی تو معجزه های خدا همه چیز هست دعا کنید پیدا بشه. 
میدونی بن بست زندگی کجاست؟جایی ک نه حق خواستن داری نه توانایی فراموش کردناون اولا ک رانندگیم افتضاح بود رفته بودم توی ی کوچه کلی ماشین پارک بود از بینشون رفته بودم تو ک بعد فهمیدم بن بستهخواستم دنده عقب بیام خوردم به درخت و ماشین و اخرشم زنگ زدم بابام ک بعد از ی ساعت اومدیکی هم میخواست کمک کنه که داد زدم سرش و گفت وحشی و رفتالان همین حس رو ب زندگی دارمهمچین ادم مزخرفی هستم منهه.
قبلا  نوشته بودم که از صفحات مجازی دور شده ام و می خواهم اعتیاد به اخبار و سایت‌های انترنتی را هم کنار بگذارم. نشد اما. برای ترک صفحات مجازی نیز بارها و بارها تصمیم گرفته بودم و شکست خورده بودم، هنوز هم دلم می شود دوباره صفحه فیس بوک ایجاد کنم، اما در سه ماه گذشته در برابر این تمایل مقاومت کرده ام و موفق بوده ام. در نهایت موفق شدم از صفحات مجازی دور شوم. اینجا هم موفق خواهم شد ولو خیلی دیر. فشارها زیاد است و برای کاهش فشار هم به اخبار مراجع
همکلاسی‌هایتان در دوران دانشکده چه کسانی بودند؟ 
دکتر محقق، آریان‌پور، خانم دکتر صنعتی که استاد دانشگاه ملی شده بود و اخیرا فوت کرد و.
 
از سابقه تدریس‌تان بگویید، کجاها تدریس داشتید؟
آن موقع دبیر دبیرستان‌ها بودم، در دبیرستان شهناز و پروین اعتصامی تدریس
می‌کردم، عربی من خوب بود بیشتر هم عربی درس می‌دادم. بعد از آن، فرح مدرسه
عالی دختران را درست کرد. دانشکده‌ای بود به تقلید از دانشکده‌های آمریکا
که برای دخترها درست کرده بودند
پاورپوینت خلاصه کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم
دانلود پاورپوینت ارائه کلاسی خلاصه ای از کتاب ای کاش وقتی 20 ساله بودم میدانستم، در حجم 23 اسلاید. این کتاب در واقع به شما می آموزد که چطور از تمامی ظرفیت‌های وجودی تان در دوران جوانی بهره مند شوید. بوسیله آموزش و انگیزه واقعی دادن شما خواهید آموخت که در هر دورانی از زندگی تان به بهترین راه حل ها فکر کنید و .

همین حوالی
گفته بودم ممکنه نیاز پیدا کنم به چند روز تنهایی یا حتی یک روز تنهایی. بهم گفت اگه تو همچو شرایطی گیر کردی بهم بگو که مقدمات سفر رو برات فراهم کنم. میفرستمت بری هر کجا که خودت بخوای. یک یا هر چند روز که خودت بخوایاعتراف می‌کنم که کیف کردم از این همه درک و همراهیشامروز صبح دنبال یه سری کارای دفتری خسته‌کننده بودم، ظهر که رسیدم خونه با خودم فکر کردم الان درست اون زمانه که نیازه تنها باشم، نیازه یه جا بشینم و تنها فکر کنم. وقتشه اقلا یک روز با خو
عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم.همان یک لحظه اول،که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم،که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،بر لب پیمانه میکردم .عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم،که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگینزمین و آسمان راواژگون، مستانه میکردم .عجب صبری خد
مدتی بود به وبلاگ سر نزده بودم، اسم رمز و همه چی رو فراموش کرده بودم.امروز پنج شنبه است. دلم می خواد بعد از ناهار برم کتابخونه اما تا ظهر بیشتر باز نیست:(دیشب بعد ازیک گفتگوی تلفنی دل درد شدیدی گرفتم. مشخصا از فشار اعصاب بود. نمی دونم چرا بدنم انقدر مورد حمله های عصبی قرار می گیره. امروز روزه نگرفتم و با احساس گناه بدی از خواب بیدار شدم. گاهی فکر می کنم اگر قدمی می تونستم بردارم در زیباتر کردن دنیا، اون چی بود؟بهش فکر می کنم و در پست بعدی می گذارم
باید ثبت بشه روزی که تباه بودم اما عقلم اجازه نداد با اون حال برم بشینم سر کلاس بشری. و اگه ذره‌ای بدونید از عشق بی‌پایان من به این مرد و اینکه لحظه‌ای از کلاساشو از دست نداده‌م در این هفت ماه و تنها برنامهٔ ثابت حال‌خوب‌کن من در هفته‌ تاریخ‌ادبیاتشه، می‌فهمیدید چقدر تباه بودم که نرفتم. گوشهٔ بوفه نشستم، تا ساعت هفت. همین.فردا، از فردا. قول می‌دم.پ.ن: ساجده بغلم کرد، بالاخره. الان دیدم اس‌ام‌اس داده: من به حسابت می‌رسم.» بیا برس.
قبل از اینکه از پرنده ی کوچک روی قلبم حرفی گفته باشد هم پرنده آنجا نشسته بود و چنگ انداخته بود به پوست نازک دلم. چنگ انداختنش اما از دشمنی نبود. می ترسید. اشکال غریب توی فنجان راز من را می دانستند. به "سنگ سفید جاودانه" فکر کرده بودم و دلم خواسته بود  برای یک بار هم که شده جزئی از کل باشم. پرنده توی دلم خوانده بود: "چه ساده دل بودی.". یاد جنگجو افتاده بودم. "تو من را دوست داری، اما من غمگینم".
یک‌شنبه امتحان آخر رو دادم رفتم خونه مریم یه عالمه با مهسا بازی کنم . خوشحال بودم که همه ی سوال ها رو درست جواب دادم و نمیخواستم اصلا به آسون بودن امتحان یا اینکه یک ماه دیگه هیچ کدوم از این چیزایی که خوندم یادم نیست ، فکر کنم . بعد چهار ساعت دیگه هیچ انرژی برام نموند . هم مهسا رفته بود روی اعصاب من هم من روی اعصابش . برگشتم خوابگاه . یه عالمه خوابیدم . از وقتی مثلا دانشجو شدم هیچ شبِ قدری نبوده که جایی جز خوابگاه باشم . برنامه ی مسجد دانشگاه رو نم
یادمه واسه خرید رفته بودم لباس فروشیپیرهنی رو که دوست داشتم رو پوشیده بودم و کسی نبود ازش نظر بخوام!و مجبورا از فروشنده پرسیدم که:به نظرشما بهم میاد یا نه؟تو جواب بهم گفت:"همراهی نداری"؟؟؟؟؟گفتم همیشه بود اما الآن خیلی وقته که نیست!!از مغازه بیرون اومدم را میرفتم مدام به کنارم نگاه میکردم و با خودم مرور میکردم که چقدر تنهام و خودم متوجه نیستم.!
دانلود مداحی حسین سیب سرخی غروب عاشورا تو رفتی من تنها
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیغروب عاشورا تو رفتی من تنهااز نفس افتادم تا افتادی از پاای کاش سر تو روی نیزه ها ندیده بودمای کاش بالا سرت تو قتلگاه رسیده بودمسیدنا العطشان یا اخا الامظلومیه دنیا درد و غم یه عده نامحرمنگاهت از نیزه به زخم دل مرهمای کاش سرتو کنج ویرونه ندیده بودمای کاش بالا سرت تو قتلگاه رسیده بودمای کاش تنتو زیر دست و پا ندیده بودمای کاش بالا سرت تو قتلگاه
روز خیلی خوب بود :) خیلی خیلی خیلی خوبی بود. صبح سیرخواب بلند شدم! ساعت 8 بعد فکر کردم شبه! خیلی عجیب بود کلا. بابام نبود رفته بود نرسیدم بهش خدافظی کنم. رقیه هم نبود. زینب هم نبود من و مامان بودم که مامانمم همش یا خواب بود یا من خواب بودم. یک روز ارووووووووم :) یک روز بدون هییییچ اتفاقی! مدرسه هم نداشتم! واقعا نیاز داشتم به همچین روزی.با صدیقه هم حرف زدم. این واقعا ارومم کرد. اصن اینقدر امروز خوب بود با حسای خوب که نشستم با علاقه مداد رنگیمو تموم
به نام هستی بخش احساسسلام بانو!صدایم را از شهر یزد، دارالمومنین میشنویچند ساعتی میشود که رسیده ایم و برایم جای خالی تو بیشتر از هر زمانی حس میشود.تا قم خواهر کوچکم سرش را روی شانه و یا روی پایم گذاشته و خوابیده بود.از قم به بعد، همان کفگیر خورده هم اضافه شد و من بین دو خواهر، گیر کرده بودم.آن لحظات ، از اینکه خواهرانم را اینگونه به آرامش میرساندم خوشنود بودم.اما جای سر تو ردی شانه ام، خالی تر از همیشه بود.کاش تو همسفرم بودی و تو با تکیه به من آر
یک روز پر استرس و‌پر از نگرانی داشتمبرام سخت بودبین شک و‌ شبهه بودم که فهمیدم واقعیهاسترس زیاددرست یا غلط.هنوز هم توی شوکماولش پر از دلهره بودمکم کم بهتر شدم و فهمیدم من زیادی سخت میگیرم و سعی‌کردم با خودم مهربونتر باشم.نمیدونم میتونم اسمشو بزارم نقطه عطف زندگی یا نهنمیدونم‌میتونم بزارم بهترین‌روز زندگیم یا نهخدایا شکرتخدایا شکرت.
نانا موهایش را صاف صاف کرده و با یک پاپیون نارنجی بسته. روی تختم پرت است و با ترانه‌ای که از گوشیم پخش شده لب‌خوانی می‌کند. نانا شبیه اتاقم است. آرام. با کلی رنگ خنثی و یک صورتی آرام و بی‌حال. بچه‌ی شلوغ و پرسروصدایی نیست. یادم آدم از ذهب پرسیده بودم به اتاقی که بیشتر دکورش خاکستری کم‌رنگ و سفید است چه رنگی می‌آید؟ گفته بود صورتی خیلی ملایم و آرام چیزی بین صورتی و گلبهی. من یاد نانا افتاده بودم. که همیشه توی ذهنم این رنگی است.
دیشب خواب دیدم که تو بودی. داشتیم توی یه شهر کتاب با هم میچرخیدیم. من از قبل رفته بودم و با شوق یه چیزایی پیدا کرده بودم که نشونت بدم . اومدی و کشوندم بردمت نشونت دادمشون. یه چیزای هنری طوری بود. نمیدونم کوزه بود بشقابای رنگی بود چی بود. ولی یادمه قشنگ بود. یادمه ذوق کردی. یادمه از ذوقت بقلم کردی و بقلتو احساس کردم . بودنتو احساس کردم و دلم اروم شد.یه خانومه اومد باهات راجع به یه چیز هنری حرف زد. یه ماده ای بود میزد روی دیوار و ش
تو ماشین منتظر نشستمبرای این که حوصلم سر نره آهنگ های گوشی رو بالا و پایین می کنمحواسم پرت شیشه جلو می شهقطره ها اینقدر قشنگ خودشون رو می کوبن به شیشه و بعد آروووم سر می خورن پایینیه صدای گوش نواز .یادم نیست آخرین بار کی اینجوری آروم نشستم و بارون رو تماشا کردمچشمام و می بندم، دلم می خواد فقط بشنوم .همه از دور می شنیدن بغض دریا تو صدامههمشون به هم می گفتن غم دنیا تو نگامههمه درهاشون رو بستنتنها موندم زیر بارونتنهایی گاهی یه مرزه بین آزادی و
اکنون سکوتدیروز سکوتشاید فردا هم سکوتاکنون می‌دانمکه گیاهان و نوزادانِ انسان در سکوترشد می‌کننداین که می‌گویم نه به خاطرِ غروب‌هایِ سنگین و دلتنگی استو دوری از کسیکه سالها در حافظه‌ ی پهناورت حفظش کردیو خوب می‌دانیتا لحظه‌ مرگ نخواهی دیدشدیگر هستیِ من برایِ بقا و ادامه‌یِ سکوت استهمه‌ی سازها و موسیقیِ ملت‌هاسکوت و تنهایی محض را می‌نوازندنه اینکه تو را به سکوت بیاورنددر شب‌هایِ طویل بیمارستاندر ایستگاه‌هایِ راه‌آهنکه با یک چم
**ورس یک**
قد کوتاه ، تن سوراخ ، جوش جوش ،‌ پرچ و پیچ
وسط دلم داغه ،‌ ولی تمام تنم سرد و لیز
گیریسو بمال رو ابروم ، بیا لبو چرب کن با روغندون
هرچی که صرف بکنه می‌گم ، من آخرین مدل سخنگو
برق بده ،‌ نور بدم ، داد داری ، بوق بزن
عقده‌ی قدرت داری بیا پول بده پام جون بکن
فروختیشون برسی به من ، قوچ ،‌ شیر ، اسب و گاو
عکسشونو رو تنم زدن بفهمی من از کجام
**کروس**
ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه میرم
یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم
ماشینم
رفته بودم درمانگاه نزدیک خونه تا برام ازمایش بنویسه دکترش( همونجا که یه بار سوتی دادم و دربارش پست نوشته بودم). توی آسانسورش ۳ تا اقا بودن و برای همین با پله رفتم. جا نمیشدم توی اسانسور. میچسبیدم بهشون. داخل که شدم، شک کردم طبقه رو درست اومدم یانه. همه چی عوض شده بود. از مسئول پذیرش پرسیدم ببخشید اینجا درمانگاهه؟ گفت اره، بازسازی کردیم تازگیهیجان زده شدم و خواستم بگم چقد خوشگل شده، گفتم وااای چقد خوشگل شدین :))))هردومون بلندبلند میخندیدی
Amir Tataloo-Man Az In Eshgh
دانلود آهنگ “از بچگی بوکسور بودم از بچگی تندرو بیش فعال”
دانلود آهنگ از بچگی بوکسور بودم از بچگی تندرو بیش فعال امیر تتلو

متن آهنگ از بچگی بوکسور بودم از بچگی تندرو بیش فعال امیر تتلو
من از این عشق بیدارم به همین عشق میخوابم من نه چشم میذارم نه دیگه عادتِ زشتی دارم من از این عشق سرمَستم به همین عشق دل بَستم من که خالیه دَستم که نباید بشه اینجور، سخت و خَستم من از این عشق، زاده شدم که امروز، آزاده شدم من از این عشق، امرو
 خسته رسیدم این بالا و  از خورشید گنده و پیر عکس گرفتم . یه وزنی از روی دوشم برداشته می شد. انگار نقطه جوش افکار منفی پایینه و توی ارتفاع بخار میشن و از توی کله آدم خارج میشن. همه چیزرو توی دامنه ها کم کم جا گذاشته بودم. نشستم فکر کردم. به زندگیم. به دهه بیست سالگیم. انگار بازیگر یه فیلم پر ماجرا بودم.همه چی توش داشته. از مرگ گرفته تا تولد. از عرش تا فرش. از دلتنگی. دلتنگی.و همچنان دلتنگی. دوباره شروع کردن از صفر که نه از منفی و تازه رسیدم به
خودت پلکامو میبندی و این قصه تموم میشه.-نذار اشکاتو هرکی ببینه، گل من!یه تصویر میاد، گنگ، بام شهریم ، تقریبا هیچکی نیست ،ساعت حول و هوش 3ایناستمن به اون سنگ گندهه لم دادم ، مانتو مشکی ،شال مشکی و چتری هام که دیروز زده بودم و عکس گرفته بودم.اشک میریزم ،هق هق میکنمبلند بلندنفس م قطع و وصل میشه ، از تو ماشین بهم یه لیوان آب میده ،سعی میکنه آرومم کنه بهم میگه گریه میکنی شبیه گربه شرک میشی ، میخندم و دیگه چیزی یادم نیست.
چند وقته دوباره جدی شدم تا موهامو از ته با ماشین بزنم.به یه نفر که برای اصلاح ابرو یه بار اومده بود خونمون گفتم که امروز و فردا کرد و نیومد.دیگه صبرم لبریز شد زنگ زدم نزدیک ترین آرایشگاه خونه ؛گفت ماشین نمی کنین و نداریم.از جلوی هر آرایشگاه مردونه ای که رد می شم می گم کاش می شد یه دقیقه می رفتم می نشستم و خلاصیعنی اگه از این آقایونی که میان خونه خانوما رو آرایش می کنن می شناختم تا الان بهش زنگ زده بودم و کچل کرده بودم.خودمم ماشین اصلاح ندارم که م
, دانلود mp3 آهنگ دوستت دارم خدا شاهده, دانلود mp3 اهنگ اهای دوست دارم, دانلود mp3 مستقیم اهنگ یه دل دارم که ناقابله, دانلود mp3 اهنگ شدی سلطان قلبم, اهنگ پیشواز یه دل دارم که ناقابله, آهنگ یه دل دارم که ناقابله با صدای زن, دانلود mp3 اهنگ یه دل دارم که ناقابله با صدای دختر, دانلود mp3 اهنگ یه دل دارم که ناقابله اونم میزارم مقابلت, دانلودآهنگ سلطان قلبم دورت بگردم,
1400music
"وقتی طوفان تمام شد یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی که طوفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر آنی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت."+ اولین یادداشتی بود که از "کافکا در کرانه" خوندم. و بعد تحت تاثیر تبلیغات دوستانم کتاب رو برداشتم و خوندم. امروز هیچ چیزی ازش یادم نمیاد! نمیدونم! شاید هیچ چیزی ازش نگرفته بودم! ولی یادمه توی روزهای بعدی بین بحثاشون
هفته گذشت قبل کلاس، چند تا کتاب جدید دیدم. می دونستم  دوستم مشغول نوشتن کتابش هست ولی نمی دونستم درباره چی می نویسد. حالا کتابش تکمیل و چاپ شده بود. بهش تبریک گفتم و یک جلد برداشتم. حتی اسم کتاب پروانه  و  ماه ، هم به نظرم خاص نیومد. امشب کتاب رو خوندم. یک داستان بود.  عاشقانه پروانه  و ماه . یک داستان تکراری.  با نگارش و روایت جذاب .  تکراری چون ایده را بارها شنیده ام، اما هنوز درک کاملی از آن ندارم. جذاب ، چون بسیاری از  حرف ه
همیشه عاشق کتاب بودم و همواره به کتاب الکتریکی مشکل داشتم، هزار سال هم تو گوشم بخونید که کتاب کاغذی یعنی قطع درخت، با وجود درست بودم حرفتان، ولی من باز دوست دارم کتاب دستم بگیرم نه تبلت.القصه، مشکلی بود پیدا کردن کتاب درست درمون انگیلیسی در این حجم از کتاب، راحلی پیدا کردم، میرم میبینم مترجم های خوب ایرانی چه کتاب هایی رو ترجمه کردن، با یکم سعی و خطا اسم انگلیسی کتاب رو پیدا میکنم و باقی ماجرا.
امروز مراقب کنکور آزمایشی بودمبعد از اینکه سوالات را پخش کردم یه لحظه یه نگاه کردم دیدم یکی از دانشجو ها خیره شده به من،گفتم دارم اشتباه میکنم و پا شدم بین بچه ها یه تابی خوردم و برگشتم دیدم نه آقا محو شده ،اصلا نمیدونستم چی شده و چطوری باید رفتار کنم،فقط سرما انداختم پایین و هیچی نگفتم،آخه من در سالن بودم که رو به حیاط بود و درب حیاط را باز گذاشته بودند منم ایستاده بودم درب حیاط،که ناگهان اون آقا بلند شد و اومد که پاسخنامه را تحویل بدهد و تح
بعد از اون همه فشار و فلاکت فکر میکردم دیگه تمومه ولی خب قانون بازی چیز دیگه ای هست، خوبه که فهمیدم.  بعضی وقتها باید به آدم بربخوره تا به خودش بیاد.  قبلا بهم برخورده بود و بد جور دویده بودم.  ولی ی مدت بود که هالت شده بودم.  فرق دویدن الان با قبل اینه که دیگه نمیدونم چقدر باید بدوم، تا کی تا کجا معلوم نیست. این غول اینقدر بزرگ و عجیبه که شاید بخاطر همین بوده که متوقف شده بودم. باید به این فکر کنم بدوم ب کدوم سمت که راهی باشه واسش؟ خیلی س
بنام خداوند روز جمعه تمرین رفتم در حالی که از ۲۳ شهریور که تمرین قبلی ام بود و دچار سرگیجه شده بودم ، تمرین نرفته بودم و این یعنی ۲۰روز فاصله بین دو تمرین به هرحال ۵ دور زدیم ، که یعنی ۴۰ کیلومتر که حدود یک ساعت و نیم شد و ۲۷۶ کالری هم  مصرف شد برخی از دوستان از جمله حسن فرد، مسعود نعمتی،  علی پورمهر، اسماعیل زینلی،  صمد خسرو آبادی و . هم بودند سرعت متوسط ۲۵ کیلومتربرساعت بود، تمرین خوبی بود، الحمدالله رب العالمین
کاش گفته بودمبودنت را دوست می دارمکاش گفته بودمبی تو بودنآسان نیستکاش می‌دانستیدر هر عبورم از اینجا ، برایِ تو شعری سروده امشعرها سروده ام از پیشانی بلند و از چشمهای شرقی توآیا ما ترسیده بودیم؟آیا این عشق باید سر به مهر می ماند؟کاش پرسیده بودم در انتظار چه هستیمن که طاقت رفتنم نبود، کاش مانده بودمکاش در چشمهای تو خیره می شدمکاش اسارت در دست ها تو را بر فرار ترجیح داده بودمکاش می دانستیکاش همه اینها را گفته بودم ❤️یک فنجان قهوه به طعم
دانلود مداحی مرده بودم زنده شدم حاج محمود کریمی برای دانلود روی عکس زیر کلیک کنید
مرده بودم زنده شدم عشق تورا بنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
با شهیدانت جان ما هم به قربانت با شهیدانت جان ما هم به قربانت
 
مرده بودم زنده شدم عشق تورا بنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
با شهیدانت جان
دستشویی پارک بودم یکی در زد. گفت: سلام خوبی؟ من با خجالت گفتم: خوبم مرسی!گفت: چیکا میکنی؟ گفتم: آدم اینجا چیکار میکنه؟ گفت: میتونم الان بیام اونجا؟ عصبی شدم گفتم: هنوز کار دارم. یهو گفت: بهت زنگ می‌زنم الان یه اسکل تو دستشویی داره جواب منو میده!!آفتابه که غش کردشلنگ آبم باز بود از دستم در رفت بندرى میرقصید دی تی آموز
دیشب اومدم خونتون نبودی راستشو بگو کجا رفتی یادته قول دادی قالم نظاری هی واسم عذر و بهونه نیاری راستشو بگو کجا رفته بودی به خدا رفته بودم سقا خونه دعا کنم شمعی که نذر کرده بودم واسه توادا کنم دروغ نگو ، دروغ نگو، دروغ نگوتو رو به خدا گولم نزن بهم می گن پشت سرت از مرد و زن تو رو با رقیب من دیده ان تو جاجرود که با او گرم سخن نشسته بودی لب روددانلود اهنگ نایاب - کمیاب
یادش بخیر پارسال بود حدودا،یکی از دانش آموزان حرف آخری پیام داد و گفت ما این هفته در آزمون آزمایشی قرار بود از زیست پیش دانشگاهی فصل ۸ سوال بیاد و من هیچیییی نخونده بودم،همون موقع تازه با شما آشنا شده بودم و زیست گیاهیتون رو تهیه کردم،و در یک هفته قبل آزمون آموزش فصل ۸ رو با حرف آخر دیدم و یاد گرفتم
,    دانلود ریمیکس آهنگ قول ادم آرزو سعادت,    دانلود ریمیکس اهنگ قول ادم قول ادم ک دلت پس ندم,    دانلودآهنگ قول ادم قول ادم که دلت پس ندم,    دانلود ریمیکس اهنگ ارزو سعادت تو فکر یاروم,    دانلود ریمیکس اهنگ ارزو من قصر بسازوم قصر خوشرنگ استوار,    دانلود ریمیکس ,   دانلود اهنگ و تکست آهنگ
روی تخت چوبی کنار درخت گردوی پیر دراز کشیده بودم و توپ بسکتبالم زیر سرم بود.آرام و شاد بودم و از آن صدای لعنتی خبری نبود.همیشه بسکتبال آرام و شادم می کرد،مورفینم بود.ولی امروز بیش از حد خوشحال بودم.نمی دانم شاید علت خوشحالی زیاد امروزم خیلی بیرحمانه بود،نیامدن تماشاچی همیشگی بسکتبالم،.نازی خواهر خوشگل،شیرین و مظلومم.قرار بود دیروز برای اولین بار در جشن تولدش شرکت کنم،جشن تولد پنچ ساگیش.سایه متقاعدم کرده بود که این کار را بکنم به او قول داد
دلم برای خودم تنگ شده دلم برای خودم میسوزه چقدر احمق بودم قدر فرصت هایم را ندانستم انگار که کور بودم فریادهای دوستم را نشنیدم انگار که کر بودم اما هنوز هم همینطور هستم انگار که مسخ شدم طلسم شدم چقدر بی خبر از همه جا روزها و شبها به سرعت میگذرند و من همچنان به مانند درختی خشک در بیابانی به زمین میخ شده ام حالا نفسم میگیره تمام چیزهایی که روزی برایم ناخوشایند و عذاب آور بود حالا حسرت است چرا که دست کم با تمام مشکلات آزاد بودم و تما
بیا  شیرتو  بخور  فرمانده فضایی ها در یک دیداری که با  فرمانده بادام زمینی دلشت گفت  بادام شما  خوشمزه هست ان 2 فرمانده همدیگر را بغل کردند و از گوشتهای  صورت  تپل  نهایت استفاده و لذت را بردند انها  همدیگر را  سخت  بوسیدند و  بویدند و صپس  کعاملات فرا زمینی  و  بادام  زمینی  شروع  شد صادرارات هر چه  زمینی  از  بادام زمینی  گرفته  تا  سیب زمینی  به  صورت  عمده و هزار تنی به  م
 نشسته بودم پشت کامپیوتر، گرسنه ام بود، بعد افطار نای خوردن چیزی ندارم.دلم فقط نوشیدنی میخواهد. هوس گوجه کرده بودم و نان و چایی و کاکائو و همه چی. من بودم؟ یا موجود دیگری صبح بجای من از خواب بیدار شده بود؟ من بودم که با خودم گفتم که چی؟ کیف پولم را برداشتم که بروم از سوپر مارکت سالاد اولویه نامی نو بخرم و دو تا شکلات بادامی و بوشار ذرت و حتی میتوانستم طعمشان و عطرشان را حس کنم. آسانسور آماده در طبقه پنج ایستاده بود انگار همه عمرش منتظر بوده م
می نویسم که فراموش نکنم،در این زندگی لحظه هایی وجود داشتکه ته دلم گرم بود از بابا داشتن.چون اون باباست،و بلده چُنان هنرمندانهضعف های شخصیتی تو رو به ژنتیک خودش و اینکه "منم جوون بودم همین بودم" ربط بده و قهقهه بزنه و بحث رو عوض کنه،طوری که آب از آب تو دلت ت نخوره.ممنونم پدرم.ممنونم که منِ ضعیف را می بینی ولی مثل شیر هایی که توی اکولوژی خوانده بودیم، خودت را با آن حجم یال و کوپالت زمین می زنی و در حد من پایین می آوری و کوچک می کنی که اعتم
تشخیص دادم می توانستم در را به رویش تا ابد بستهتشخیص دادم این زن زخمیاز ازدواج اولش سگ خور تشخیص دادم می توانستم او را به عنوان زنی اما من از تمام زندگی مایوساو از تمام مرد ها دلخور تشخیص دادم توی وان بودم در انتهای داستان بودم یک بسته قرص قرمز و آبی می خورد از توی گلویم سر.
امروز بدجور احساس حماقت کردم، بعد از ظهر سر و کلش پیدا شد و بازم بی محلی کرد. از بی محلیش ناراحتم اما بیشتر از این ناراحتم که به همچین اسکلی اهمیت میدادم و شده بودم منبع اعتماد به نفس خانم. چند وقتی بود اصلا به جنس مخالف فکر نمیکردم و کلا بیخیال این مسائل بودم اما شد انچه نباید میشد و به قول معروف بند رو به اب دادم و این حس حماقت هم تاوانشه. پشت دستم رو داغ میزارم که دیگه این اشتباه رو تکرار نکنم. گاهی به ادما بیشتر از حدشون نباید ت
رسایی : یکی از دلایلی که با برجام مخالف بودم این بود که وقت گذاشتم و متن کامل آن را خواندم/ خدا پدر آقای جلیلی را بیامرزد که از ابتدا اشکالات برجام را برای ن.بهین دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دیشب داخل پذیرایی سردم میشدبعد از تلفن شر-لی جمع کردم اومدم داخل اتاقدوتا پتو انداختم روی خودم و کمی تلگرام و فیلم دیدم و حالت خلسه بودم.خاب بودم ی طوراییبابا اومده بودن حرف میزدن نمیفهمیدم چی ج میدم.قرص سرماخوردگی هم خورده بودم.نمیدونم چرا تا ی کم بهتر میشم باز دوباره ابریزش بینی میگیرماینقدر سردم بود و حال ندار بودم که حاضر نشدم گلاب ب روتون برم دستشوییدر نتیجه تا صبح که خوابهای پریشون میدیدم ی پایه اون دستشویی بود:/تا صبح هم همهههه
گیم پلی از فیفا ۲۰ چمپیوتز لیگ مساوی دومین بازی حمله دقیقه نود رو نگاه کنید اگه زمینی پاس داده بودم الان ۲/۱ زده بودم یا اگه سریع تر میتونستم پاس بدم و اگه خزان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
پس کی شنبه میشه، اه!     نمی دونم کی شر این شرم و غصه ی لعنتی از این که امسال هم نمی تونم برم دانشگاه گورش روُ گم می کنه! یاد پروندَم تو مرکز مشاوره ی دانشگاه میفتم. نمی دونم وقتی دانشجوها فارغ التحصیل میشن، پروندَشونوُ نگه می دارن یا می ریزن دور؟ یاد اون برگه های پرطمطراقی که درمانگرم به پروندَم منگنه کرده بود میفتم. برگه هایی که من سال دوم کارشناسی سیاه کرده بودم. تمرکز حواسم مثل الان و مثل وقتی دانش آموز بودم ضعیف بود و یه موضوع خیلی خ
از همه حرفهای نگفته و پستهای نوشته نشده و سوژه های نیمه رها شده در ذهن که بگذریم، امروز عصر؛ بازرصدای انفجارربود و لرزش ساختان زیر پای من که باز دلم لرزید و قلبم به طپش افتاد و یادم رفت به صدا و‌موج وحشتناک انفجار سال ۹۰ که پشت میز بودم و حادثه سال ۸۴ که از دور وصفش رو شنیده بودم و ناخود آگاه، یاد " او" افتادم و بی اختیار نگران شدم صدای آژیر آتش نشانی و جهت حرکتش، من رو راهی پنجره های اون سمت ساختمان کرد و دیدن دود سفید چنددصدمتر پایی
در سمت توامدلم باران ، دستم باراندهانم باران ، چشمم بارانروزم را با بندگی تو پا گشا می کنم هر اذانی که می وزدپنجره ها باز می شوندیاد تو کوران می کند هر اسم تو را که صدا می زنمماه در دهانم هزار تکه می شود کاش من همه بودمکاش من همه بودمبا همه دهان ها تو را صدا می زدم کفش های ماه را به پا کرده امدوباره عازم توام تا بوی زلف یار در آبادی من استهر لب که خنده ای کند از شادی من استزندگی با توستزندگی همین حالاستزندگی همین حالاستمحمد صالح علاء
به چه بدبختی میانترم دادممحدوده امتحان ، فقط  دو فصل بود ولی با اون روحیاتی که من  این چند روز داشتم حتی به نرفتن سر جلسه هم فکر کرده بودم .از دو روز قبل که کتابم بدستم رسید برنامه ریزی کرده بودم ولی دریغ از یه ذره رغبت !حتی شب امتحانم که از ساعت هشت شروع کردم به روخوانی کتاب ، بازم یه حس بی میلی شدید درونم وول میخورد و جالبه که ذره ای هم استرس نداشتم  ! ( احساسمو بخوام دقیق تر توضیح بدم ، مثل کسی بودم که طی عواطف مبهمی ، دیگه هیچی خوشح
مطب پزشک اطفالی که بچه ها رو میبرم حوالی ونکه ،نزدیک بیمارستان شهید هاشمی نژاد . پارسال اسفندماه آقاشیره آبله مرغون داشت ،من باردار بودم و قبل از اون مبتلای به آبله نشده بودم ،ریسک ابتلام خیییلی بالا بود و سن بارداریم هم طوری بود که نه آمینو فایده داشت نه اصولا کاری به جز انتظار میشد انجام داد .امید ماموریت خارجی بود و من تو بدترین شرایط روحی  چند سال اخیر .ایستاده بودم سر کوچه مطب ، منتظر اسنپ که بیاد و برم پیش یه متخصص عفونی تا ببینم راه
 روزهای اول این را نوشتم  راستش قصه ی شهادت بابایم به سرانجام رسیده بود و من آنقدر ترسیده بودم که مثل شهری بی دفاع بودم دربرابر دشمن  .انگار سال شصت و پنج باشد و بابای من همان لحظه به دست دشمن شهید شده باشد. [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
روزمادر رو خونه مامان بودیم برای شام. همه اومده بودند. دورهم بودیم و خوش گذشت.نوه هامون بالا،پایین پریدن و بازی کردن و ماهم با لب  ودل خندون نیگاشون میکردیم. یه دونه کیف برامامان خریده بودم. دیشب داشتم نوشته های اسفندماه سال پیش رو میخوندم.نوشته بودم :خرمشهر منم آزاد شد.ووای خدااای من.شکرت باشه فقط .همه اسفندماه96 رو خوندم . کلی گریه کردم. بی پدریمو قشنگ حس کردم. دوباره بخاطرش اشکام ریخت .کاش بود خدااجوون. منو خیلی دوس داشت.خدابیامرزتش .نو
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها