محل تبلیغات شما

نتایج جستجو برای عبارت :

بزنم نفت در بیادgo

, دانلود Remix دی جی سونامی بزنم نفت در بیاد, اهنگ بزنم نفت در بیاد بدون سانسور, دانلود آهنگ بزنم نفت در بیاد, بزنم نفت در بیاد یعنی چه, عکس اهنگ بزنم نفت در بیاد, اهنگ مسخره بازی ریمیکس, اهنگ بزنم نفت دربیاد سانسور شده, دانلود اهنگ میزنم نفت در بیاد تتلو, Remix خانم وزیری
درخواستی ریمیکس
میخواهم با تو حرف بزنم و تو را ببینم.عجیب است وقتی نگاه میکنیم میبینیم همه چیز دروغ است. همه ی کلماتی که به ما گفته اند و شنیده ایم و همه ی آنچه که می دانستیم و فکر می کردیم که میدانیم و همه آنچه که فکر می کنیم میدانیم. نمیخواهم غریب حرف بزنم یا شکلی از خودم ارایه بدهم که برای تو جذاب یا غریب یا . باشد. فقط می خواهم در مورد تو و با تو و برای تو و از تو حرف بزنم. اگر تو نبودی من هیچ وقت حرف نمی زدم به همین دلیل برایم عجیب است که چگونه حرف بزنم.
اومدم کمی قدم بزنم / تو هواتون از تو دم بزنم / اومدم مهمون تو بشمو / یه سری به حرم بزنم / کربلا روبرومو / اشک شوق توی چشمامه / کربلا رویای منه و وعده من و آ.جهان کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
خواهرم عشقه، دوره اما دوستش دارم، عاشق دخترشم هستم تازه.اما.من برادر میخوام.یه برادر بامزه و باحال و بیخیال.که هروقت بهش زنگ بزنم بیاد من رو ببره بیرون.که هروقت در مرحله پیش از پ قرار گرفتم بیاد انقدر من رو بخندونه که دیگه فرق روزهای عادی و اون روزها رو نفهممکه هروقت خواستم زنگ بزنم بهش و غرغرهام رو بزنم و دیگه پیش هیشکس دیگه ای غرغر نکنم.من برادر میخوام که نصیحتم کنه. من برادر میخوام،والسلام!
نقطه‌ی امنی نیست. دلم میخواد داد بزنم. امروز چند بار به خودم اومدم دیدم دارم جلوی خودم رو میگیرم که داد بزنم. دلم میخواست کاغذم رو خط خطی کنم. دلم می‌خواست همه چیز رو بهم بزنم. حالم خوب نیست. حوصله ندارم . من نمیتونم ادامه بدم. از ته قلبم میخوام که بری گمشی از اینجا. مرتیکه گاو شفته. میدونم هر چقدر بیشتر بخوام بیشتر دور میشم. اما کاش باشم و ببینم. آخ ببینم. آخ ببینم. آخ برای یه بار هم شده دنیا به خواست من بچرخه. آخ آخ آخ. 
یه کادوی خیلی خاص گرفتم! :)))درست توی سالگرد آشنایی!فک کنم باس یه زنگ بزنم با پدرت حرف بزنم عزیزم تا حالم خوب شه.حس میکنم توی این مورد خدا نتونه حقتو بذاره کف دستت، هوم؟!خدا فقط بلده معجزه های بی مزه کنه.مثلا وقتی که دارم توی اینستا سر از همه در چی میارم و هر لحظه خل تر میشم، اکانتمو لاگ اوت کنه! :)))پ.ن: حس میکنم دچار "جنون" شدم.
تقریبا کل شب رو بیدار بودم .هی داستان ساختم تو سرم .‌‌مثلا زنگ بزنم به معاونمون بگم حواست بهش باشه . مثلا زنگ بزنم به مشاورمون بگم میدونم سرت شلوغه و یه عالمه فرم هست که باید پر کنی ولی یه سر برو کلاسشون .مثلا زنگ بزنم به مدیرمون بگم میشه یه کارشناس مشاوره دعوت کنید بره تو کلاسشون در مورد افسردگی حرف بزنه ؟ بگم میدونم سرانه نگرفتید هنوز ولی اگه تو دفتر بگید ، هزینه اش رو مثل پارسال معلما تقبل میکنن. مثلا زنگ بزنم به خانم ر. بگم میدونم طرح درس
نصفه شب با یه خیال با یه تصور از خواب میپری.در من مردیست که عجیب حال و هوای مردن دارد.در من مردیست که شک مثل کک به تنبانش افتاده.در من مردیست که بی قرار هیچکس دیگر نیستدر من مردیست که فقط یک عالمه غم دارد و حرف هایی که به هیچ کس نمی تواند بگوید.در من مردیست که میخواهد دیگر نباشد.یه وقتایی حال ادم بده دیگه.میدونی چرا حالت بده هاومیدونی باید چیکار کنی یا میکردی یا چیکار نباید میکردی.میدونی ولی حالت بده.دلم میخواد برم یه جا اربده بزنم.زار بزنم.فر
 
صوتی آهنگ دلم میخواد داد بزنم
ریمیکس دلم میخواد داد بزنم
دلم میخواد داد بزنم اسمتو فریاد بزنم ریمیکس
آهنگ دلم میخواد داد بزنم ریمیکس
دلم میخواد داد بزنم اسمتو فریاد بزنم تو کوچه پس کوچه شهر
صوتی اهنگ نگو نه به دلم ریمیکس
صوتی آهنگ دلم میخواد داد بزنم تتلو
دلم میخواد داد بزنم هوروش بند
دلم میخواد داد بزنم اسمتو فریاد بزنم تتلو
کلیپ دلم میخواد داد بزنم اسمتو فریاد بزنم
موزیک ویدیو دلم میخواد داد بزنم
صوتی آهنگ دلم میخواد داد بزنم ا
دانلود آهنگ جدید امیر تتلو به نام بزنم نفت در بیاد به همراه متن موسیقی برای اولین بار اهنگ جدید امیر تتلو بزنم نفت در بیاد را دانلود کنید DL New Song Bezanam Naft Dar biad By Amir Tataloo With Direct Links And Text
bia2rap | بیا تو رپ | بزرگ ترین سایت رپ | جدید ترین فول آلبوم های خوانندگان ایرانی
ریمیکس شاد تریبال ناهید من دلم میخواد پنجره رو وا کنم فریاد بزنم یارمو رسوا کنم (ابرام دی جی)
دانلود ریمیکس شاد تریبال ناهید من دلم میخواد پنجره رو وا کنم فریاد بزنم یارمو رسوا کنم (ابرام دی جی)
ناجی موزیک - دانلود آهنگ شاد
دیشب هم اخرین دوست من ازدواج کرد. الان فقط علی موند و حوضش. دیگه تنهای تنهای تنها. ان شاء الله که خوشبخت بشن همه دوستانم. دیشب دیر رسیدم به خونه اما خیلی دوست داشتم بیام و حرف بزنم اما نمیتونستم ت بخورم قول دادم بیام حرف بزنم الان همش از ذهنم ریست شده. کلا مغز جلبک دریایی هم از من بیشتره.یه چیزی ذهنمو درگیر کرده ولی متاسفانه اون ته هستش و نمیتونم بکشمش جلو که ببینم دقیقا چی هست فقط خیلی داره اذیتم میکنه.
یعنی دلم می خواد انقدر داد بزنم که صدام بگیرهدلم می خواد با صدای بلند زار بزنمالان دقیقا یک ساعت و چهل دقیقه است که دارم حرف التماس تهدبد آموزش جوک کمک از همسایه و مادر بزرگکه پسر یه قرص بخورهمی دونم می خندین ولی من دارم اشکامو تند تند پاک می کنم که بتونم این صفحه ی لعنتی رو ببینم و بنویسم بلکه یکم از این فشار و بغض کم بشه.یعنی اگه پدر داشت راحت تر قرص می خورد؟دیگه اونوقت من مجبور بودم یقه شو بگیرم تا قرص بخوره؟ چند تا قرص دور ریخته باشیم خوب
یه چیزی هست تودلم انگار سنگینه خالی نمیشهانگار یه گریه نکرده دارمحرف نزدهخیلی سعی میکنم حرف بزنم نمیشهانگار دلم میخاد داد بزنمهای های گریع کنم دعوا ختیچرا تموم نمیشه خستگی؟۹۷سال قشنگی بود ب خواسته هام رسیدمدلم میخاد اخراشم با حس ناب تموم شهپ ن:چرا جواب استخدامی نمیاد؟
امروز 1399/8/6 روز سی و چهارم(34) که تونستم رکورد 13 بارفیکس به همراه 1287 طناب رو بزنم.
البته بیشتر هم میتونم طناب بزنم ولی کم کم و به مرور زیادش کنم خیلی ب.مرداد کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
صحبت های مهدی قائدی ، بازیکن تیم فوتبل استقلال پس از پیروزی این تیم مقابل نفت مسجد سلیمان در لیگ برتر ایران : امیدوارم گل دهم را مقابل پرسپولیس بزنم.تندیس دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
موهامو ریختم دورم و فکر میکنم با اینکه کلی پت و گره‌خورده شده و موخوره هم که قربونش برم، و همه هم میگن برو کوتاه کن و حتی خودمم دیشب با اینکه عزممو جذم کرده بودم شونه‌شون کنم و فقط زورم به نصفش رسید و با خودم گفته بودن میرم دیگه کوتاه میکنم و حتاااااا شانس آوردیم قیچی مناسب تو خونه نبود وگرنه کاملا اون لحظه پتانسیلشو داشتم برم تو حموم و همه‌رو بزنم، ولی این چه سرّی هست که من ته تهش میمیرم برای موی بلند و حاضر نیستم قیدشونو بزنم :(انگار این مو
دانلود آهنگ رضا یزدانی – من باید زنگ بزنم به بچه گیمDownload New Music Reza Yazdani – Man Bayad Zang Bezanam Be Bachegim   دانلود آهنگ رضا یزدانی من باید زنگ بزنم به بچه گیمدانلود آهنگ رضا یزدانی من باید زنگ بزنم به بچه گیمدانلود آهنگ - ( کیفیت خوب 128 )
بعضیا رو نباید بهشون توجه کرد. بعضیا هم نباید مثه خیک بادشون کرد. چون ییهو می ترکن. این ادما رو باید تا می تونی ازشون دوری کنی چون هوا برشون میداره. از خدا میخوام هرکسی رو به اندازه لیاقتش بهش بده.من موندم تو حکمت خدا نمیدونم چی بگم. البته عقل من کوچیکه اما بعضیا رو چرا واقعا اینقدر بهشون میده که هول میشن. یارو تا دیروز مثه امل ها بود الان از یه طریقی که هیچ تلاشی نداشته بهش رسیده هوا و هوس برش داشته و سعی میکنه اراجیفی به هم ببنده.اخه اسکل تو تا
دکلمه نعمت نعمتی.شعر حرفها دارم آیا بزنم یا نزنم قیصر امین پور.
نعمت نعمتی ،نویسنده کتاب فن بیان و آیین سخنوری. مدرس فن بیان و سخنوری ، دکلمه و گویندگی ، سخن.جانا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
اون هفته بود که ک یه دعوای اساسی کردم. خیلی بد بود تا دو روز حال جفتمون بد بوددیشبم با بابام اونم من مقصر نبودم ولی پای من این وسط‌ کشیده شد و من خیلی عصبی شدمخیلی دلم گرفت و نمیخوام چیزی بگم از حرفایی که گفتم و از حرفایی که شنیدم فقط میگم که زخم زدم و زخم خوردمخیلی حالم بدهامروز با اجبار سفره ناهار و شام پهن کردم تا بابام غذا بخوره. ولی سفره را جمع نکردم. تا بفهمه ما هم از کاراش خسته ایم ولی نمی فهمه خیلی خسته ام دلم میخواد چند هف
یه بار اومدم با سامی حرف بزنمگفتم: دایی میگم که.گفت: چی گفتی؟ چی گفتی؟گفتم: نذاشتی حرف بزنم که!با خوشحالی و شمرده شمرده گفت: نه! بهم گفتی دایی!منم بهش گفتم: جدی نگیر از دهنم پرید!فکر کنم برای اولین بار به اسم، صداش نکردم! بچه بودم مادربزرگم خیلی گیر میداد که بهش بگم دایی. منم وقتی با مادربزرگم درباره اش حرف میزدم میگفتم دایی. بعد اگر میگفت ازش فلان چیز رو بپرس. همونجا داد میزدم: ساااامییی. (مادر بزرگم :| ) یه بار دیگه هم وسط یه بحثگفتم: ببین
, دانلود Remix دیجی سونامی از تتلو, Remix اهنگ های تتلو البوم ۷۸, دانلود Remix اهنگ های تتلو, دانلود Remix بزنم نفت در بیاد دیجی سونامی, Remix البوم ۷۸ تتلو, Remix من 2 تتلو, Remix اهنگ قسم تتلو دیجی سونامی, دانلود اهنگ امیر تتلو ممنوع ریمیکس, دانلود پادکست ancient از دیجی سونامی
رمیکس درخواستی
امروز که روزه بودم اونقدر حالم بد شد که معدم نابود شد.دل درد و گرسنگی و از طرف دیگه حرص خوردن پدر معده مو دراورد و فقط میخواستم دانشگاه زودتر تموم شه برسم خونه بخوابم چون دیشب کلا نخوابیدم :/ دیگه خداروشکر بابا زنگ زد وسط راه اومد دنبالم رسیدم خونه و شیرجه رفتم برای خواب تاااا افطار :) دیگه فردا و پس فردا فک نمیکنم روزه بگیرم چون هم چنان معدم درد میکنه البته مال اعصاب خط خطیمم هستبرای فردا کلی کار برای دانشگاه انجام بدم که اگ انجام بدم خیلی خوب
دیشب شکستمبدجور شکستمحالم خیلی خرابه و نمیدونم چی کار کنم!نه حوصله دارم راه برم، نه وایسم، نه بشینم.هم دلم میخواد حرف بزنم، هم دلم نمیخواد حرف بزنم. هم حس میکنم همینجور ادامه بدم، یهو میفتم. هم اصلا چیزی از گلوم پایین نمیره.نه میخوام بخندم، نه گریه کنم، نه عصبانی باشم.نه میخوام زنده باشم و نه جرئت اینو دارم که بمیرم.خدایا، ازت شاکیم. واسه چی منو به وجود اوردی؟؟چرا گلات رو حروم من کردی؟؟!من به چه دردی میخورم آخه؟؟فقط شدم دردسر برای بقیه. 
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها شیک
Download New Music Majid Kharatha – Shik
 
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها شیک با لینک مستقیم
 (برای دریافت این ترانه زیبا به صورت کامل روی لینک زیر کلیک کنید)
متن آهنگ شیک مجید خراطها
نمیخوام آروم شه میرم حتی خالیه پاکت قرصم نذار مادرم هیچی بفهمه آخه آب میشه با غم و غصه ام یه امشب منو تحملم کن بذار امشبو نق بزنم بغلم کن بذار رو شونه ات دل سیر هق هق بزنم امشب حق بده رد بدم یا هی غر بزنم یه دم آخه چشمای نازتو دیگه نباید ببین
دستم خط خط قرمز شده، مثلا این کش پوله میخواد حواسمو جمع کنه! یعنی دلم میخواد انصراف بدم از دانشگاه، این حجم از حواس پرتیم فقط به درد خطاط شدن و نقاش شدن میخوره، چرک نویسام به جا عدد و فرمول پر خطاطیه.به قول زینب هم، ادم یه چی رو خوب یاد نگیره، میگه بعدا درست حسابی یاد میگیرم؛ ولی بعدا محاله این کارو بکنه. الان وضعیت درسام همین میشه. حیف اگه انصراف بدم دیگه بعدا نمیتونم همین رشته رو تو دانشگاه دولتی بخونم.+ حس میکنم پر احساسم. دلم میخواد اح
چهارشنبه یه چیزی حول و حوش ۲۰ دقیقه جلوی روانکاوم فقط و فقط لرزیدم بدون اینکه حتی کلمه‌ای حرف بزنم. و اون هر پنج دقیقه هی تکرار میکرد که سعی کن حرف بزنی به اضطرابت کمک میکنه اما من انگار لال شده بودم. مغزم خالی شده بود و اصلا به هیچی فکر نمیکردم و نمیدونستم چی بگم. اصلا برای خودمم عجیب بود این شدت لرزش از کجا میاد چون من که حالم خوب بود! فقط زل زده بودم به در و دیوار و هی تعجب میکردم که چه مرگم شده چرا نمیتونم حرف بزنم و چرا انقدر شدید دارم میلرزم
مدت‌ها بود با کسی حرف نزده بودم. الان ولی مطمئن نیستم که باید اینجا حرف بزنم یا نه. اینجا واسم حکم جایی رو داره که می‌تونم حرفی رو بزنم که هیچ‌کس نخونه. حرفایی رو که فقط خودم با خودم می‌زنم. ولی مگه من چقدر حرف دارم که خودم با خودم بزنم؟ دلم می‌خواد حرف بزنم و آدما بشنون. حرف باید مخاطب داشته باشه که حرف باشه. حرفایی رو که توی هوا و بدون مخاطب زده می‌شه، کی می‌شنوه؟ هیچ کی. وقتی هیچ کی نشنوه، تو برای چی حرف می‌زنی اصلاً؟ 
امروز با ب. حرف زدم
 گفت stay tuned که فلان جا زنگت بزنم و فلان. یادم افتاد ما همیشه tuned هستیم و حتی tuned af که شما اگر دلتان کشیده بود زنگمان بزنید یا هر چه، دلتان از نبودن نگیرد. بعد هم بیا به somebody ها بفهمان که تو هم زندگی داری و "چیزهایی هست که نمی دانند". حالم اما خوب است. حتی اگر خبری نشود باز هم حالم بد نمی شود. یک جورهایی با خودم در صلحم. خوشیِ کوچکم یبوست نبودن است مثلا. خوشی بزرگم رویای پیش رو. بیدار می شوم و می خواهم بزنم در گوشم که بتوانم تمایز قائل بشوم بین ر
توی خوابم یک پیرزن انگلیسی بود. صورتش سرخ بود، چشمهایش کمرنگ بودند و موهای  سفیدش را بلوند رنگ کرده بود. فارسی را لهجه دار حرف می‌زد.خوشم آمد باهاش انگلیسی حرف بزنم. رفتم جلو گفتم دوست دارم برای تمرین یک کم باهاتون انگلیسی حرف بزنم. زیاد تحویل نگرفت. من خجالت کشیده بودم و مثل بچه‌های خجالت‌زده با لحن لوسی حرف می‌زدم و دست‌هایم را توی هم قلاب می‌کردم.بعد به انگلیسی چندتا سوال چرت پرسیدم. او هم جواب داد. گفت حالا ساکن رم است و گریه کرد. پرس
چه روز عجیبی بود. بغض پا سفت کرده ته چانه ام. صورتم را  شستم ، پشت فریب مداد و ریمل ، بغض وحشی را رجزخان و قلدر دیدم. گفت همه ش با خودم می گفتم ( فلانی چرا همه ش لباس سیاه می پوشد.چرا اینقدر بی حوصله و بی انگیزه حرف می زند.) از جلسات اول کارگاه می گفت. از روزهایی که از دست خدا عصبانی بودم که  این کارگاه را مثل جایزه ای که به بچه ی کتک خورده بدهند، برایم جفت و جور کرده بود تا دو روز در هفته بزنم بیرون و حرف بزنم و حرف بزنم و حرف بزنم تا دهانم خشک شود
این ترم فقط چهار تا درس داشتم. یجوری سیلابس رو چیدن که همه ی درسا نیاز به پیش نیاز دارن و یا اینکه اگه پیش نیاز نداشتن امتحان هاشون با بقیه ی درسام توی یه روز بود. خب، این ترم‌چهار تا درس دارم. استاد سه تا از درسا یک نفره و هیچ کدوم از میان ترما مو بهم کامل نداده و خیلی عصبانی ام از دستش. می تونم بفهمم که دو تا از درسامو اونقدر خوب ندادم که بخواد بهم کامل بده ولی درس گفت و شنود رو واقعن بیست می شدم. ۹۹ درصد مطمئنم که هیچ غلطی نداشتم. ولی بهم داده 7.5
امروز پیک اومد در خونه یه پاکت آورد.برای من بود. روش اسم اون وکیلِ.نوشته بود.بازش کردم.دو تا سوئیچ ماشین توش بود.سوئیچ های اون.با یه یادداشت از اون: بهتر از اینا برازنده ته ولی فعلا با اینا تمرین کن که رانندگی یادت نره تا به وقتشقول دادم فحش ندم دیگه.به بابا نه ، بابا که فعلا نمیخواد دیگه صدامو بشنوه، صدایی که ازش فحش شنیده، اول از همه به خودم قول دادم ، حتی اینجا.وگرنهفقط میگم متاسفم برای خودممتاسفم که هنوزم نفهمیده و با جنگیدن ب
اینقدر عصبانیم که خدا رحم کرد همکار هم گوشیشو از دسترس خارج کرد و گرنه معلوم نبود چی پیش میومد.برای اولین بار در طول همکاریمون گوشی برداشتم تا باهمکار بشدت سخت و خشن حرف بزنم و حتی چهارتا حرف قلمبه سلمبه بهش بگم.البته میخاستم بگم عصر حضوری میبینمش و میگم.اما اینقدر عصبانی بودم که اگر گوشی برمیداشت شاید همونجا حرف میزدم!!خیلی خیلی شانسی امروز متوجه شدم پشت سرم چه حرفهایی هست!!وقتی میخواد خدا دست یک عده رو بشهبسیار الکی دوستی کنارم نشست و گفت
تاریک بودم و بی انرژی. سیاهی قلبم رو مملو ساخته و راه نفسم بالا نمی اومد. فقط می خواستم یه جا بیفتم و ناله کنم و زار بزنم . کر کره های دنیا رو کشیدم پایین تا برم زار بزنم و دور بشم از همه ی آدما که برای من مرهمی نداشتن. هیچ کدومشون تو دست هاشون شمعی نبود و هیچ کدومشون رو نمی خواستم. فقط می خواستم غرق بشم و بیشتر فرو برم.دلم میخواست بیشتر لوس بشم و بیشتر قهر کنم و هیچ مهم نبود که هیچ کسی هم نیست که منت کشی مو کنه و لوسی ای که کش اومده بود رو جمع و جور ک
مه تا پایین کوه اومده خیلی خط کشی شده و با مزه, اصلا نمیشه با دیدنش حتی برای یه لحظه هم شده , خوشحال نشد.ولی من از تعطیلات بیزارم.پسر از ضعف مریضی  14 ساعت دیشب خوابیده.هیچ جا نمی تونیم بریم.هیچ کس نیست که باهاش دو کلام حرف بزنم.کلافه ام.
و دشت و صحرا زیه دلم سی تو ری و هونه خدا نمیکم بی تو جیره در و گوش دلم چش و ران تا بزنم بوسه و گلمه ری تو جون دلم بی تو همه کل هیچن دنیا نیرزه و یه تال می تو عید نزیکه همه هان سر شوق شوق  همه کی یویی بمونی تو زی بیا تش افتایه د ولات سی کل عالم نامه امونی تو سوز سوار یوسف دین خدا یاور همیه بی کسونی تو
در این حد که میخواستم بهش زنگ بزنم بگم تو کجایی بیبی بیا پیشم لطفا. چون خودمو تو اینه قدی دیدم یاد اون افتادم =))))) بعد یادم افتاد خیلی تلاش کردم امتحان کردم و همه ین. یکی مث اون میخام که اون نباشه. یکی دیگه باشه مثلا دوست صمیمیش
تمامی استرسها میذارم کنار از همین ثانیه و همین لحظهمیتونم استرس داشته باشم اما با استرس هیچی درست نمیشه که خرابتر میشه.مهمتر از موضوع خود پروژه فایل پاورپوینتم هست که اطلاعات داخلش میزارم.باید زیبا و حذاب و کامل باشه.پس تغییرات باید بدم.دیدن خیلی اهمیت داره.خیلی! باید جذاب باشه.زیبا باشه.بعد از اون حرفهایی هست که باید بزنم.مهم نیست چی نوشته شده داخب داکیومنت یا حتی پاور و.مهم اینه بتونم خوب حرف بزنم.بدون استرس بدون تپق بدون درهم ریختگی ذهن
فردا دادگاه اعسار ادمه بابت پرداخت مهریه قبل ازاینکه من درخواست مهریه کنم رفته دادخواست اعسار دادهاقای وکیل برام لایحه نوشت فرستاد رو وات ساپ رفتم پیرینت گرفتم فردا میبرم میذارم روی پرونده نمیدونم چرا حس میکنم فردا ازاسترس نمیتونم از خودم دفاع کنم دعام کنین بتونم حرف بزنم وحرفام یادم نره همسایه طبقه اول با همون دوست ادم که من همش بهش میگفتم تو جای برادرمی همون که زنگ زده بود به زنیکه دوست دخترادم وبهش برگشته بود همونو میگم این دونفر
میخام عق بزنم ولی نمی دونم چجوری. چه خواب مزخرفی هم دیدم؛ همون بهتر که یادم نموند. حالت تهوعم ناشی از خلأئه. شاید اگه خیال پردازی کنم، احساس لذت جای احساس خلأ روُ بگیره، اما نمی تونم؛ نمیاد. نمی دونم چرا. اَه، یکم از جزئیات خوابم اومد تو ذهنم؛ خواب بسیار مزخرفی بود. چجوری عق بزنم؟ یا راه دیگه ای برای رفع این حالت تهوع وجود داره؟ احساس خلأِ نفرت انگیز حتی نمیذاره راحت خوابم ببره. صدای ظرف شستن مادرم میاد. صدای بارون هم. چند دقیقه پیش شعله ی بخا
از لحظه اول تا حالا یه چیزی بود که منو به سمت اون میکشیدوقتی میرفتم توی بالکن! وقتی از جلوی خونه همسایمون رد میشدچشمم همش دنبال اون میگشت ! که از یه جایی در بیاد و باهاش حرف بزنمانگار سالها بود که یه چیزی گم بود 'اون'اومد و اونو تموم کرد
+ولی اینکه من کسی رو ندارم که این وقت شب باهاش صحبت کنم و مجبور باشم فقط تو اینستا چرخ بزنم خیلی نامردیهنمی دونم چرا نمیشه، کجای کارو اشتباه می کنم.نمی دونم، واقعا نمی دونم.درکش برام سخته می دونی چرا؟چون کسایی که فکر نمی کردم و بهشون نمی اومد هم با یکی هستن. +شاید تایپ دوستی و اینا نیستماستیصالدرموندگیخستگی.+هر کی به من میرسه انگار یه جوری میشه.اون قدرم درمونده نیستم البته که هر کی از راه اومد برم مخشو بزنم و ایناتو همین مدت کم، بودن رابطه
یه همنشین بد داریم ما، بس که وویس داد و وویس داد و وویس داد منو هم به وویس معتاد کرد. الان رفتم وبلاگ یه بنده خدایِ فعلا نا معلوم الحالی (!) کامنت بدمناخودآگاه دستم رفت سمت جنوب شرقی صفحه ی گوشی که دکمه رو بزنم وویس بدم :|.خدا عاقبتمونو به خیر کنه. آمین
دیشب تونستم ساعت 1:30 بامداد بخوابم. جالب بود بعد مدتها خمیازه میکشیدم و حس میکردم خوابم میاد. چه حس خوبی بود.صبح زود ساعت 6:30 هم بیدار شدم که برم نوبت بزنم واسه دکتر پوست. تا من رسیدم نوبتها تموم شد!! یعنی حدود ساعت 7 صبح. التماس و التجاء هم فایده نداشت.رفتم یه جای دیگه اونجا خداروشکر نوبت داشت. واسه عصر گرفتم.بعدم خواستم تو بازار چرخی بزنم و اسباب سفره هفت سین رو تهیه کنم که هنوز مغازه ها بسته بودن و من دست از پا درازتر برگشتم خونه.حالا هنوز سه چها
خب ،امروز که خیلی روز گندی بود تا اینجا:/ با دوستامم دعوام شد سر کار گروهی الان سه هفتس دنبال موضوع برا لکچریم هیچی نمیگن بعد من هی میگم بیاید راجب anger (عصبانیت ) بگیم میگن تو نت مطلب هس؟ تو نت راجب خرخاکی و احمقان ایران زمین مطلب هس :/ بعد تازه طلبکارم هستن .چون موضوع دوست ندارن خب خودت یه چی بگو همش بند کرده به موصوع ازدواج انگار جلسه زوج های جوان میخوایم لکچر بدیم :/از اون طرف مجبور شدم ایمیل بزنم استاد معذرت بخوام که اینقدر موضوع دیر
توی آکواریوم نشستم و سالی که گذشت رو برای خودم مرور میکنم.اگه اوضاع ی اقتصادی ریده نمیشد توش و تصمیمای تخمی حضرات اجازه میداد میتونست سال بهتری باشه برام.حالا که سی سالگی از رگ گردن بهم نزدیک تره تصمیم دارم که یه سری کارها رو که هی عقب میندازم یا هنوز شروع نکردمو شروع کنم که خب خدارو شکر تونستم استارت یکیشو بزنم،یه خورده باید اوضاع کار و درآمدمو بهتر کنم،به وضعیت  برهوت پس اندازم باید برسم که خب این رو هم استارتش توی همین امسال خورده
یه فکتیم وجود داره ک من هربار نوشته های بلاگمو بعد هر پست میخونم و هر دفه هم میگم به به ماشالله عجب ادم خفنیه این یارو و طول میکشه تا هضم کنم این خودممدر این حد خودشیفتگیهشتگ بزنم "عالردی دد"م یاد فلانیِ کوفتی میفتم و دایرکتای اینستامامیدوارم"فاک اف سوییتی"حق مطلبو ادا کنه!!
امشب همسر جان با ارزاق شب عید اومد خونه  نسبت به پارسال همه چیز کمتر شده بود رفت تو تخت و منم تو  اشپزخونه کارای روز مره انجام میدادم صدام کرد و گفت که برم پیشش باهاش حرف بزنمو درباره اعتصابشون باهام حرف زد .  خدا همه همکاراشو پشت و پناه باشه امیدوارم هیچکسی ضربه نخوره  . 
بهم میگن این همه تفاوت بین وبلاگ و پیج اینستاگرامت از کجاس؟! بزارین بگم از کجاس.از اونجایی که من آدم برون گرایی بودم همیشه دلم میخواست حرف بزنم دلم میخواست اون روزی رو نبینم که با خودم فکر کنم چاره ای ندارم جز اینکه برای گوش های نا آشنا حرف بزنم . اما دیدم. اما تنها شدم نه از اون تنها ها که فقط کسی نیست خیلی خوب بفهمتت. واقعا کسی نیست واقعا کسی نبودمو حس نمیکنه واقعا وقتی اینترنتو روشن میکنم میدونم کسی نیست که چیزی گفته باشه کاری داشته باشه ی
در پنجره قلب من این تنهایی ستنفرین به من اما که دم از عشق بزنممن تیشه به عشق و غم ایام زدم،لعنت من به دلی که دم از غم بزند.مرگ بر عشق و غم تنهاییکه تبر را به زمانه، غم این دل بزندهیچ وقت در احساسات تند نروید جز سایه شب در اوج تنهایی چیزی نصیبتون نمیشه 
این مدت به حدی فیلمای خشن و جنگی و اکشن دیدم که حس می کنم که قرار گرفتن تو شرایط مشابه شخصیت های فیلم برام سخت نیست، می تونم لبخند بزنم و آدم بکشم و بعد باز هم حس کنم که چقدر انسان خوبی هستم، حتی گاهی تو صحنه هایی که طرف قدری رحم و شفقت از خودش نشون میده یه صدایی تو سرم میگه اوه من اگه تو یه همچین شرایطی بودم محال بود بهش رحم کنم.
یک ماهی هست که نه به تلگرام سر زده ام نه به اینستاگرام و راستش هیچ کمبودی از این بابت حس نمی کنم.آدم بنده ی عادته، کافیه کاری رو سه روز انجام بدی یا انجام ندی و روز چهارم بهش عادت کرده ای. عادت این روزهای من کتاب خوندن و سریال دیدن و خوردن بی وقفه ی شاهدونه و گوجه فرنگی و هویج خورد شده است.یه دوست عزیز اومد ایران و من ندیدمش. خیلی غمگینم. دلم میخواست برم بشینم نگاش کنم. برام حرف بزنه و من کیف کنم. براش حرف بزنم و حرف بزنم و حرف بزنم. نشد. گاهی زندگ
یه مدلی شدم عجیب!!فکر کن انقد فشار زیاده از همه ور که حتی حوصله اینکه بخوام فکر کنم دلم گرفته رو هم ندارمنمیدونم چجوری حس الانمو بنویسم؟؟!!اصلا خیلی حال وهوای عجیبی پیدا کردم حوصله حرف زدن با احد و الناسی رو ندارم دوست دارم فقط سکوت باشه نه حرفی بزنم نه حرفی بشنوم 
کاش لااقل بتونم ادای آدمای خوشبخت رو در بیارمفقط بتونم یه عکس مسخره با خونواده م یا چند تا دوست بگیرم و بقیه تو دلشون بگن خخ چه خونواده باحالی چه دوستای باحالی . چه خوشبختبه این نتیجه رسیدم که درد و بدبختی آفریده شده واسه اینکه فقط تو دل آدم بمونه و آدمو کم کم بکشهنباید هیچوقت صدات در بیاد . نباید ناله کنی .نباید آهی بکشی که بقیه بشنون . هیچوقت سعی نکن دردتو واسه کسی توضیح بدی حتا کسی که باهات زندگی میکنه و باهات بزرگ شده مثل خواهر و براد
از همه چی خسته شدمحوصله ندارمبه همه چی مشکوکممیخوام بزنم زیر همه چی شرایط بهتر نمیشه چطوری میخواد تو این اوضاع مملکت شرایطم رو انجام بدهنمیشه. شاید پارسال میشد امسال دیگه نمیشهپول خودمم که خرج کرد.  ینی میخواد خرج کنه 
خدایا شکرت بابت باز شدن چشمهایم روز دیگر چون میتوانم تلاش کنم برای زندگی بهتر.خدایا شکرت بابت سرامیک بودن کف اتاقم.چون راحتتر میشه تمیز کرد.خدایا شکرت بابت بیدار شدن صبحم که بتونم کمی بانو حرف بزنم.خدایا شکرت بابت داشتن پتو چون میتونم گرم بشم.خدایا شکرت بابت داشتن عکسهای روی دیوار چون میتونم مرور خاطرات کنم.خدایا شکرت بابت آشنایی با تو.چون میتونم بهت چنگ بزنم.خدایا شکرت بابت اختراع سشوار چون میتونم موهام خشک کنم.خدایا شکرت بابت بدن سالم چو
سی و هشت سالمه. دیگه شانسی برای ازدواج ندارم هیچ وقت کسی عاشقم نشده فقط یه بار خواستگار داشتم که نخواستن یه عینک گنده به چشم دارم پوستم خیلی خرابه تو خانوادمون سابقه بیماری روانی هست پولی تو بساطم نیست هنری ندارم فقط یه مدرک دارم . بلد نیستم با مردم حرف بزنم . تا دلت بخواد عاشق شدم .زندگی کوفته
یه چیز دردناک اینجا وجود داره. قبلاً وقتی مشکلی پیش میومد که ناراحت میشدم ازش، واقعا تحمل و حرف نزدن برام سخت بود. با اینکه خودمو چس میکردم و بد جواب میدادم اما همش میخواستم ادامه داشته باشه و حرف بزنم تا خالی شم یا حل بشه.امشب اینجور نبود.کاملاً متفاوت فکر میکردیم و اصلاً زیر بار حرف اون یکی نمیرفتیم.و من حتی نمیخوام بحث ادامه پیدا کنه.عجیبه
متاسفانه وقتی از دست نارنج دلخور میشم اصلا دوست ندارم هیچ کسی که به اون مربوط میشه رو ببینم و باهاش حتی حرف بزنم.میدونم که نباید این دوتا مسئله رو باهم قاطی کنم ولی الان اصلا دلم نمیخواد برم خونه ی مامانش.بیرون یه کاری دارم برم انجام بدم شاید هوا خورد به مغزم سر عقل اومدم یه سر هم رفتم خونشون.
دلم‌ میخواست میتونستم برم‌ پیش یکی و درباره تو بهش میگفتمدلم میخواد تورو تعریف کنم برای بقیه و بگم چه روزها و لحظه هایی داشتیم با هم و بهم بگن که حق دارم این همه بیقرار و دلتنگت باشم. دوس دارم فقط درباره تو حرف بزنم.انقدر بگم و بگم و بگم تا شاید اروم و سبک بشم و کمتر بهت فکر کنم!کاش میتونستم از تو حرف بزنم رازِ شیرین من!.# جان جان.حالا دیگه حرف من هم هست#فرک
احساس میکنم هیشکی حرفمو‌نمیفهمهنمیدونم با گی حرف بزنمخدایا چرا کاری نمیکنی برامخسته شدم از این حالمخدایا به معجزه نیاز دارمنمیتونمنمیکشمخسته شدم از این وضعیت .از این‌حس یطرفه.دلم میخواد یکی بیاد درکم کنه.بسه دیگه هر چی همه رو درک کردم و بهشون کمگ کنمحالا یکی بیاد به داد خودم برسه
از دوستای خوبی که کامنتای انرژی مثبت یا هر چیز دیگه یا پیغامای خوب و دوستانه میدن ممنونم نمی دونم چرا واسه تنهایی ماه ( هانیه ) نمی تونم کامنت بذارم ؟ اگه کسی میشناستش بهش بگه .آقا محمد شما هم اگه وبلاگ دارین و دوست دارین آدرس بدین بهتون سر بزنم
قفل گل سرم با یه صدای تق ظریف باز می شه و موهام آشفته و وحشی تو دست باد رها می شهسرش آرووم ما بین موهام قرار می گیرهمی خوام غر بزنم اما پشیمون می شممن به آرامش آغوشش احتیاج دارم و اون به آرامش میون عطر موهای من .هر دو پی یه آرامشیم پس بی خیال مرزها نفس بکش عزیزم بذار هوات عوض شهاز من کسی به چشمات وابسته تر نمی شهنفس بکش عزیزم عمیق و عاشقونهفقط خدا می دونه چه حسی بینمونه( مارال جهانبخش)
باید یه اخطاریه بزنم بچسبونم رو پیشونیمو و تموم سوشال میدیا هاماگه ته اسم خودتون/هنرتون/توخونه ایتون/شناسنامه ایتون به "ان"ختم میشه ازم فاصله بگیرینعلاوه براینکه قریب به ۹۰ درصد ممکنه خیلی دوستون بدارم ، هیچ تضمینی برای سلامتیتون وجود نداره ممکنه *_*
تا حالا صد بار هدفهام رو نوشتم و هر صد بارش بعد از چند روز جدی گرفتن ناتموم مونده، مشکل همت دارم، تا یه جایی می رم و بعد دلسرد می شم، خیلییییی خیلییییی زود ، نمی خوام تقصیر خودم رو بندازم گردن کسی اما به نظرم به خاطر تربیت هست ، روشهایی که باهاشون بزرگ شدیم، اصلا مثل گنجشکم یه چند روز یه سرشاخه ام ، نقاشییییی وای نمایشگاه بزنم ، چند ماه طراحی،بعد می گم کار بیهوده ای هست زمانبره، برم دفتر بزنم ،بعد می پرم شاخه بعدی ، چند ماه پروسه خرید کتاب 
خب امسال نمیتونم برم احیا ! البته میتونستم تایم بازکنم براش ولی چون تا دیروقت طول میکشه و منم فردا باید آزمون بزنم منتفیه :) ولی جایگزین دارم به چه شیک و مجلسی ای :دی تست زیست با طعم جوشن کبیر !و خب تا الان خیلی بهم چسبیده:)امیدوارم خداوند بهترین هارو برای من و دوستانم بخواد*_* دعام کنید ؛ مرسی^_^
امــروز شروع خـوبی بود یعنی فردا :)))دوتا از امتحانات داخـــلی فــرداست ☺امـشب باید یکم از کارامـو تیک بزنم قطعا میتونمم :))اهوم چه حس خوبیه تمـام کارام داره ردیف میشه وای چه خوب از فردا میرم مسجد :)) هــورا از اون هووراهایی که به دل میشینه!!پاک شـــد نصف حرفام!
درگیر روزمرگی ها شدم و کمتر فرصت نوشتن پیدا میکنم .چند وقت دیگه یه آزمون دارم .راستی با دوستام روابطم رو متعادل کردم .یه سری دوست قدیمی هستند که هنوز حس میکنم وقتش نرسیده که باهاشون حرف بزنم . بعضیاشون رو میدونم حسود هستن .دوست دارم یه شغل موقت بتونم تا یه ماه و نیم دیگه گیرم بیاد
بس رنجورم و کس نیست که با او دمی بزنم. چه توان کرد و چه شاید کرد؟. اگر نه آنستی که ضعفِ بشریّت طاقتِ انتقام ندارد، تمام کردمی! لیکن مانع این است.»نامه‌های عین‌القضاتعینی جان، کاش الان اینجا بودی و با بغض برام درددل می‌کردی از خواص بی‌بصیرت و منم با غر برات چس‌ناله می‌کردم از تکلیفای گلستان. تموم نمی‌شه عینی. و منم حوصله‌شو ندارم؛ فقط حوصلهٔ تو رو دارم و تفسیر عشر. چه کنم؟ تو بگو.
باید یک روز صبح بلند بشوم، بی اینکه به کسی چیزی بگویم ، بزنم بیرون. یک پارک پر از درخت و گل و بوته پیدا کنم، بنشینم روی زمین. زل بزنم به حرکت گیاهان. ببینم بهاری در کار هست یا نه؟آنقدر لای ازدحام چمن و آسمان و زمین غرق بشوم که نفهمم مثلا چهارساعت گذشته.بعد برگردم خانه.بایستم جلوی اجاق و ناهار درست کنم. کسی نخواهد دانست چه بر من رفته و گذشته.  من هم به کسی چیزی نخواهم گفت.چندروز است بدجوری دچار این طغیانم.
دانلود آهنگ بسیار زیبای افشین آذری به نام رفت با بالا ترین کیفیت
Download New Music Afshin Azari Raft
دانلود آهنگ غمگین افشین آذری به نام رفت
دانلود آهنگ رفت با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰
دانلود آهنگ رفت با صدای افشین آذری
ترانه: مصطفی ربیعی, موزیک: افشین آذری , تنظیم:مجید الماسی
متن آهنگ + پخش آنلاین
متن آهنگ رفت افشین آذری
چی سرت آوردن دل دیوونه بسته گریه نکن آخه بی اقبال
باورم نکردی تو کشیدی منو به هوای مریض این جنجال
رفت که دلم بکنه دق رفت که مونده گریه و هق هق
رفت بش
دانلود آهنگ بسیار زیبای افشین آذری به نام رفت با بالا ترین کیفیت
Download New Music Afshin Azari Raft
دانلود آهنگ غمگین افشین آذری به نام رفت
دانلود آهنگ رفت با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰
دانلود آهنگ رفت با صدای افشین آذری
ترانه: مصطفی ربیعی, موزیک: افشین آذری , تنظیم:مجید الماسی
متن آهنگ + پخش آنلاین
متن آهنگ رفت افشین آذری
چی سرت آوردن دل دیوونه بسته گریه نکن آخه بی اقبال
باورم نکردی تو کشیدی منو به هوای مریض این جنجال
رفت که دلم بکنه دق رفت که مونده گریه و هق هق
رفت بش
دانلود آهنگ بسیار زیبای افشین آذری به نام رفت با بالا ترین کیفیت
Download New Music Afshin Azari Raft
دانلود آهنگ غمگین افشین آذری به نام رفت
دانلود آهنگ رفت با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰
دانلود آهنگ رفت با صدای افشین آذری
ترانه: مصطفی ربیعی, موزیک: افشین آذری , تنظیم:مجید الماسی
متن آهنگ + پخش آنلاین
متن آهنگ رفت افشین آذری
چی سرت آوردن دل دیوونه بسته گریه نکن آخه بی اقبال
باورم نکردی تو کشیدی منو به هوای مریض این جنجال
رفت که دلم بکنه دق رفت که مونده گریه و هق هق
رفت بش
در مورد یه شرکت هرمی با چند تا کارشناس مصاحبه کردم و یه مقاله تحویل خبرگزاری دادم. سردبیر تماس گرفت کلی اصلاحات زد روش، که لازمه برای انجام‌شون با چند تا کارشناس دیگه هم حرف بزنم. بُعد بی‌اعصاب و بی‌حوصله‌ی مینا میگه مقاله و اصلاحات‌شو ول کن. فدای سرم! بذار ملت برن سرمایه‌هاشونو به باد بدن اصلا! به درک!».
الان قد یه تپه ایمیل جواب نداده دارم که سین خورده -اگه ایمیل همچین آپشنی داره اصن-قد یه تپه کنکور عمومی جواب نداد دارم که به خاطر اینکه سئوالاشو از پارسال یادمه هی پشت گوش انداختمقد یه رشته کوه ازینور دنیا به اونورش دلم برا چن نفر تنگ شدهاوپسی ووپسی دوپسقد یه عالمه فیلم دیدم که دلم میخواد بقیه هم دیده باشن و باهاشون درباره اش حرف بزنم
داره تلاش می کنه قفل در رو با کلید باز کنه اما چون زبونه قفل رنگ خورده کارش پیش نمی رهچاقوی روی میز رو بر می دارم و می رم سر وقت قفلکار سختی نیست فقط باید تلاش کنم رنگ رو بتراشم تا زبونه آزاد بشهصورتش رو نمی بینم اما سنگینی نگاهش رو حس می کنم که صداش رو می شنوم تو همیشه کارهات رو خودت انجام می دی؟سرم رو ت می دم می گه معلومه آدم مستقلی هستیدلم می خواد داد بزنم و بگم باور کن خیلی هم خوب نیست
سلااام چند روزی نبودم  دلم بسی براتون تنگ شده بود نمیشه باهات حرف بزنم نمیتونم قربون صدقه ی خنده هات برم ولی از دور میتونم فقط نگات کنم و حالم خوب شهبعضیا فرق دارن هر چقدم بدتونو بگن اذیتت بکنن بازم عزیزن بازم حالتو خوب میکنننمیدونم اسمشو چی میشه گذاشت .
واقعا تبریک میگم به این قبیله عزیز خودم. یعنی یکجور دعا کردین و انرژی مثبت فرستادین که بدتر از این نمیشد. قشنگ باید دسته جمعی امام زاده بزنیم و مراد بدیم. در راستای گیرایش دعای جمعی اینم بگم که سفر نروژ هم رفت قاطی باقالیا. اخه چرا باید اینجوری باشین هم قبیله ای های من؟ بشر این همه بی انرژی؟ این همه بی دعا و اجابت؟ واقعا جای شما بودم امروز از خدا گله می کردم! آبرو براتون نذاشت. یعنی فکر کنم خود داغونم برای خودم دعا کرده بودم بیشتر جواب مید
یکی امروز بی دلیل زده زیر گوش خواهرم! سیلی زدتش و نمیشناختتش اصن دختره رو، فقط یه کتابخونه میرفتن. میگفت من شوکه فقط دستم رو صورتم بود که این چرا اینکارو کرد؟یاد دیشب افتادم تو بحث مثلا من میگفتم نمیخام حرف بزنم باز با پرخاش جوابمو میداد و مونده بودم که چرا؟کلا هار شدن بی دلیل بحث میکنن و خواهر منو یکی زده این واقعا از درک من خارجه دیگه. گفت میتونم برم شکایت کنم؟ گفتم عزیزم اونجا ایرانه ها لابد بعد میاد میگه چون داشت غذا میخورد زدمش
میگه: تعطیلات رو نمیخوای بیای اینجا.میگم: نه!میگه: کجا میخوای بری!میگم: هیچ کجا! میگه: چهار روز تعطیلی رو میخوای بشینی توی خونه؟گفتم: آره!گفت: چرا؟گفتم: به قول خودت نمیخوام مثل بابام هی مسیر تهران شمال رو گز کنم.گفت: به خاطر حرف من نمیای؟گفتم: نه! نمیخوام آرامش شما رو هم بهم بزنم.
تو خوشگلترین دختری هستی که من شناختم و باهاش حرف زدم،حتی میتونم بگم یکی از خوشگلترین ادمای دنیایی که من عکسشو دیدم،حرف مفت و تعریف الکی نمیکنم بذار برات مثال بزنم،اسکارلت یوهانسون رو میشناسی؟اگه نمیشناسی میتونی سرچ کنی،3 سال اینا از تو بزرگتره،در حال حاضر تو سطح دنیا بعنوان یکی از بازیگرای زن خیلی پر طرفدار و بفروشه اصطلاحا،کاری به توانایی بازیگریش یا اینا ندارم ولی به راحتی میگم تو یه سر و گردن از اسکارلت یوهانسون خوشگلتر و جذاب تری،می
 
منم مثل خیلی از بچه های دیگه از کرونا میترسم ولی همیشه سعی میکنم به حرف بزرگ تر خودم گوش کنم و ماسک بزنم و همینطور دست های خودم رو مرتب بشورم.
امروز داشتم درباره کووید 19 جستجو میکردم که به مقاله زیر برخوردم گفتم برای شما هم قرار بدم.کووید 19 در ایران
‏سلام ابجی جونم.صبحت بخیر باشه.خوبی؟  دو روزه میخوام باهات حرف‌بزنم و‌کلی حرف دارم برات. ولی نمیتونم جمله درست و‌حسابی برای حرفام پیدا کنم. واسه همین خلاصه شو میگم. نساء آبجی لطفا لطفا مراقب خودت و دلت و زندگی و درس و سلامتیت باش.  لطفا مراقب باش.داداش دوستت داره.
دیشب خیلی خسته بودم وسط شلوغیا نشستمراستش دیگه محلش نمیدم چون حس میکنم سر و گوشش میجنبه کسی که جان و عزیزم دیگران شد بدن تو پنهانی یه سرو سری دارن وگرنه کسی که متعهد هست نباید انقدر با دیگران گرم بگیرهترجیح میدم تنها باشم تا خودمو گول بزنمتنهایی هم عالمی داره خداروشکر باید بیشتر حواسم به مسائل روزانه‌ام باشه
اومدم که بنویسم بعد از مدت ها قرار نیست غر بزنم چون دیگه نمی‌خوام غر بزنم میخوام دنبال راه حل باشم دنبال چاره دیشب یه حرکتی زدم نصف فالوور های اینستا رو ریموو کردم چون بودن شون اذیتم می کرد چون باعث شدن بود اونجا جای من نباشه . خیلی از هم کلاسی هایی که ترم یک اکسپت شدن چون همکلاسی بودن :(مرتضا حتی ( تا حدی ازش میترسم )یه جورایی انگار به تاییدش نیاز داشتم تصمیم گرفتم دیگه به تایید هیچ کسی احتیاج نداشته باشم خودم باشم و خودم خب در
بر خلاف برف، بارون رو خیلی دوست دارم و یکی از علاقه‌هام هم رانندگی کردن تو بارونه .تو شهر ما معمولا بارون بیشتر از یک ساعت نداریم؛ ولی دو روزه مثل سیل بارون میاد. دارم می‌رم یه دوری تو شهر بزنم و ببینم شهر بارونی قم چه شکلیه .
پریشب خوابتو دیدم.خواب عجیبی بود. کل دیروز و امروز رو با خودم کلنجار رفتم که بهت ایمیل بزنم، بهت بگم از بعضی اتفاقات و از کینه، اما جلوی خودم رو گرفتم و مثل همیشه دندون رو جگر گذاشتم تا تو از آرامشی که از  فرو کردن سرت مثل کبک توی  زمین به دست آوردی، دور نشی.دلیلش هم که خب معلومه، دلیل نگفتنم، دلیل بر هم نزدن اون آرامش الکیت!فقط بدون، با یه متاسفم گفتن، چیزی عوض نمیشه.دعا کن، دعا میکنم، حلالت کنه!
یه برنامه ی درست و حسابی باید بریزم که اول از همه خونه رو مرتب کنم و بعدم کتاب "دنیای سوفی" رو که شروع کردم و تازه اولش هستم رو ادامه بدم، یه سرچی بزنم برای موضوع پایان نامه که به خودم قول دادم بهش رسیدگی کنم، دفترها رو تکمیل کنم که هران ممکن بگن بهمون برسون. امیدوارم به زودی زود به تک تکشون جامه ی عمل بپوشونم و یه نفس راحت بکشم. 
دیروز کلی رانندگی کردم تازه فهمیدم ترافیک ترافیک که میگن یعنی چی!! یه جاهایی دلم میخواست بزنم کنار فرار کنم. نمیتونم درک کنم چرا همه نمیتونن پشت سر هم آروم حرکت کنن چرا هی میپیچن جلوی هم!صبح اول رفتم دنبال دوستم بعد با هم رفتیم سر کار عصر هم رفتم دکتر و بعد برگشتم خونه. فکر کنم سه ساعت و نیم رانندگی کردم. خوب بود خدا رو شکر.دیروز خدا چند جا حواسش بهم بود حسه خوبی بود.کلی باید گیتار تمرین کنم. فعلا .
من نزدیک مه ،و کلا بی اعصابم .یکی دو ساعت دیگه باید زنگ بزنم و ببینم پاسپورتمو آماده س برم تحویل بگیرم،تا ان شالله فردا قراره منو دوستم مرضیه دوتایی بریم کربلا .اول نجف . هم قراره کربلا باشیم ++دیروز ،دوشنبه ،خاکسپاری عموم بود .یکی از عزیزترین عموهام .امروز ساعت پنج عصر هم باید بریم مراسم ختمش.روحت شاد عموی عزیز++کلی حرف داشتم ولی حسش پرید .
تا رفتم گفتن پودمان اامات داریم. خوش خندون رفتم زدن تو ذوقم:/ نمیدونم حالا کلاسای دیگه دادن یا نه ولی ما ندادیم اگه میدادن هم به عنوان اعتراض پا میشدم میرفتم همون لحظه. چون به ما اطلاع نداده بودن و امتحانی هم نباید گرفته میشد برگه رم ریز ریز میکردم. واقعا میکردم.زنگ اول نپرسید درس دادزنگ دوم امتحان شنوایی زنگ سوم پرسید زنگ اول ایدا گفت برم پیششون بشینم ترسیدم. بقیه دوست نداشته باشن. زنگ خورد گفت چرا نیومدی زنگ بعدی رفتم پیششون نشستم.هم
راست میگی مرد واسه رسیدن به خواسته هاش میجنگه تلاش میکنه من اگه واقعا تو را دوست داشته باشم باید زمین و زمان را بهم برسونم تا اتفاق بیوفته نه اینکه یه گوشه منتظر بمونم و به خودم غر بزنم همه آدما میخوان تغییر کنن اما فقط عده ی کمی هستن که اون درد و رنج تغییر را به جون میخرن + از این به بعد حق ندارم بهت بگم دوستت دارم تا به اون جایگاهیی برسم که بتونی دوستم داشته باشی :))
 و روزها می روند و مطالب بر روی هم انباشته شده و از حافظه ی روزانه بیرون رانده می شوند !! امروز بعد از چند روز توفیقی شد تا سری به وبلاگ بزنم و ببینم آخرین مطلبی که نوشته بودم چه بود و برای کدام روز بود !!  [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]
فردا اخرین امتحاته.تموممیرم خونه عزیزو در نهایت به اغوش خانواده:))یه دور دیگه باید بزنم تا یادم بیاداتی اهنگ گذاشتهو با هر جملش یاد تو میفتمدلم قیلی ویلی میرهیاد خیلی چیزا میفتمیاد پارسال این موقع ها.یاد سالها قبل این موقع هایاد اتفاقایی که میشد بیفته و نیفتادن.دلم میخواد زودتر فردا بشه.استرس دارم.اشوبم.نمیدونمخدا جون شکرت
تا رفتم گفتن پودمان اامات داریم. خوش خندون رفتم زدن تو ذوقم:/ نمیدونم حالا کلاسای دیگه دادن یا نه ولی ما ندادیم اگه میدادن هم به عنوان اعتراض پا میشدم میرفتم همون لحظه. چون به ما اطلاع نداده بودن و امتحانی هم نباید گرفته میشد برگه رم ریز ریز میکردم. واقعا میکردم.زنگ اول نپرسید درس دادزنگ دوم امتحان شنوایی زنگ سوم پرسید زنگ اول ایدا گفت برم پیششون بشینم ترسیدم. بقیه دوست نداشته باشن. زنگ خورد گفت چرا نیومدی زنگ بعدی رفتم پیششون نشستم.هم
چند ماهی مقداری پول کنار گذاشتم تا روی هم رفته سی‌صد هزار تومن بشود. سی‌صد هزار تومن را با عکسی از او به نقاشی دادم و بعد از چند رو نقاشی را تحویل گرفتم. تولدش که شد، نقاشی را به عنوان هدیه تولدش برایش فرستادم.با تاخیر جوابم را داد، تشکری ساده کرد. مکالمهٔ مان از چند خط حرف بیشتر نشد. گفت که همدم جدیدش چه کادوای داده و بعد خداحافظی کرد.اگر کسی یک سال قبل را می‌دید باورش نمی‌شد به این زودی در قلبش یخ بزنم و محو بشوم. آن‌ قدر محو که مکاملهٔ روز ت
بخشی از نوشته ی ز - منصفحالا فهمیده ام که دیگر اهلی رویا ها نیستم و دست کشیده ام . خودم را از لای کتابفروشی کنج خیابان آفخرا برداشته ام و گذاشته ام همانجایی که هستم . وسط بلاتکلیفی های زندگی . می دانم که من جوانی و دیوانگی زیر باران راه رفتن را دیگر ندارم ، آنقدر در رویا تصویرش کرده ام که بس شده است برایم . گذاشتمش کنار . می دانم که چپ بروم ، راست بیایم ، پناهم کتاب است . پناهم خزیدن در غار تنهایی ست و حرف زدن با خودم . می دانم که نمی توانم شاد بی سبب
کاش میشد واسه یه بار هم که شدهبرگردم به دوسال پیشاون وقتا همه چی فرق میکرد.حتی تو هم خیلی فرق میکردی با الانت.منم شاید.خیلی فرق داشتمسعی میکنم عادی باشمخوب باشمخودمو بزنم به بیخیالیعین تو باشمکه هیچی واست اهمیت نداره.دارم سعیمو میکنمولی میدونی.جیگرم داره اتیش میگیرهبه خاطر حسایی که داشتمبخاطر رفتارامبخاطر همه اذیتایی که شدم ولی دم نزدم.بیخیال این حرفامیگذره.عین همیشه
زدم از خونه بیرون . هرچند از خرید کردن متنفرم و اصلا حس و حالشو نداشتم ولی رفتم به مامان گفتم چیزی نمی خوای میخوام برم قدم بزنم اونم گفت چرا نونم بگیراولش خوب بود ولی کم کم خسته شدم دیگه این آخرا پاهام داغ کرده بود از بس راه رفتم ولی همین که نزدیک خونه شدم همین که کلید رو توی قفل در چرخوندم همین که درو باز کردم و وارد شدم بهم حس بدی دست داد به خودم گفتم هرجا هم که بری آخرش باید برگردی توی این خونه . به خودم گفتم کاش بیشتر قدم میزدم و الان که ن
دلم میخواهد گریه کنمآنچنان که دل آسمان برایم بسوزدآنچنان که جهنمیان برای تمنا کنندآنچنان که دیوار آسمان فرو بریزددلم میخواهد فریاد بزنمآنچنان که کل مردم خبردارشوندآنچنان که زمین از حرکت بایستدآنچنان که آتش خورشید را خاموش کنددلم میخواهد فرار کنماز تمام دنیا به جایی دور تر از رویاجایی که صدایم را هیچ کس نشنود جز خداآنقدر دور که درد ها و غصه هایم دلشان برایم تنگ شوددلم میخواهد کسی کمکم کندچ از زمینیان چ از آدمیانچ از حوریان چ از پریانچ
دلم میخواهد گریه کنمآنچنان که دل آسمان برایم بسوزدآنچنان که جهنمیان برای تمنا کنندآنچنان که دیوار آسمان فرو بریزددلم میخواهد فریاد بزنمآنچنان که کل مردم خبردارشوندآنچنان که زمین از حرکت بایستدآنچنان که آتش خورشید را خاموش کنددلم میخواهد فرار کنماز تمام دنیا به جایی دور تر از رویاجایی که صدایم را هیچ کس نشنود جز خداآنقدر دور که درد ها و غصه هایم دلشان برایم تنگ شوددلم میخواهد کسی کمکم کندچ از زمینیان چ از آدمیانچ از حوریان چ از پریانچ
دانلود مداحی مجید بنی فاطمه منو رسوایی منو تنهایی
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحیمن و رسوایی من و تنهایی اومدم آه بکشممن و این درد ام میشه برگردم نزار شرمنده بشمتصمیم ام رو گرفتم با این که خیلی دیرهجز دست های کریم ات دست ام رو کی بگیرهعمر من تباه شد دریای گناه شد تا گفتم حسین جان گفتی سر به راه شوببخش آقا ببخش آقا ببخش آقا ببخش آقا ببخش آقا مهمون های خوبی برات نبودیممن بی چاره من بی چاره من آواره اومدم زار بزنماز غم دوری ات شده ه
9
فردا وقت مشاوره دارم. قبل این که وقت بگیرم همش به این فکر می کردم که جلسه ی اول چی بگم، ولی بعدش دیگه بهش فکر نکردم. راستش یکم دچار اضطراب شدم. نمی دونم چجوری باید شروع کنم؟ طبیعتن تو یه جلسه نمی تونم اونقدری حرف بزنم که درمانگر گذشته و وضعیت فعلی منوُ به طور کامل بفهمه. کاش میشد همه ی تجربیاتم، همه ی گذشتَم، همه ی احساسات و افکارم روُ بریزم تو ذهن درمانگر، بدون این که جمله ای به زبون بیارم! می ترسم منوُ اون طوری که هستم نبینه. می ترسم از اون سی ب
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها