اقای ایکس ، فردای عید فطرا مدو با دخترم صحبت کرد و لی هیج فایده ای نداشت و دخترم قبول نکرد برای ادامه ی این رابطه
هر چی اسرار و پا فشاری کرد بازم دخترم راضی نشد
نمی دونم بینشون چه حرفهایی شد و چی گذست که دخترم دیگه اصلا تحت هیچ شرایطی قبول نکرد
ولی اسرار و پافشاری این اقای ایکس خیلی خیلی زیاد بود
و من برای دومین بار خورد شدن یه مرد رو به تمام معنا دیدم
گویا خودس فهمیده بود چه اشتباهی کرده ، چون دخترم گفت به خاطر خیانت دیگه حاضر به برگشت نیستم دیگه مثل موس شده بود ، بگذریم
اقای ایکس برای برقراری این رایطه خیلی تلاش کردو با منم خیلی صحبت کرد ، اما از دست منم کاری ساخته نبود ، و دخترم خودش باید تصمیم می گرفت
دخترم یا خیلی صبر می کنه و ندید می گیره ولی وقتی به سین اخر بزنه دیگه دلش به رحم ننیاد و راضی نمیشه
بله بلاخره این رایطه همینجا به پایان رسیدبه امید روزهای بهتر وقشنگتر
درباره این سایت