محل تبلیغات شما

از 5 صبح بیدارم، دلم هزار راه میره، هی میخوام به خودم امید بدم و نمیتونم، ناباورانه هر سناریویی میچینم تا واقعیت رو انکار کنم، بعد از کلی فکر زنگ زدم بهش گفتم جان ستاره یه چیزی میپرسم راستش رو بگو، گفت جانم؟ گفتم مریضیت یه شوخی بود تا منو بترسونی؟ چون ازت ناراحت بودم و گفتم دیگه نمیخوام ببینمت اینطوری گفتی؟ اینطوری گفتی که باهات بمونم؟ گفت ستاره چی میگی، مگه دیوانه ام بخوام تو رو عذاب بدم. چند لحظه سکوت کردم و بعد با خودم گفتم کاش دروغ بود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها