جای خالی اش در مسجدی که خودش بانی آن بوده بی سر و صدا. بی خبر و اعلام. جای خالی اش در نماز صبح مسجد که هر روز در هر شرایطی از آب و هوا یا وضع بدن هنگام درمان یا خستگی ،ترک نمی شد.
بابا تو را دیدم. آمیخته به ذرات نورسبز در محراب مسجد. تو را دیدم در سلول سلول پاکیزه و مسجد. بابای خوبم بابای پرنده ام،بابای قهرمانم. بابای رزمنده ام. بابای خوش اخلاقم. بابای مظلوم مظلوم مظلومم. در آتشم بی تو!
درباره این سایت