محل تبلیغات شما

  

از اول ماه رمضون یهو کارم چند برابر شد. اینکه حالا مجبورم حتما یه غذای درست و حسابی بپزم یه مسئله بود، اینکه مدرسه پسرک هم این دو هفته ناهارش رو تعطیل کرده و باید یه غذای ساندویچی براش درست می کردم مسئله دیگه ای بود، و اینکه اصولا فریزرم خالیه و هر غذایی بخوام بپزم باید سر راه که میام خونه موادش رو بخرم هم مسئله بعدی بود.

  

ولی راستش مسئله اصلی هیچ کدوم اینها نبود. مسئله اصلی خوابهای تکه پاره بود. اینکه تا متین بیاد خونه و شام بخوره و بخوایم بخوابیم ساعت حداقل 12 است. بعد یه دور ساعت چهار باید بیدار شم برای سحری. یه دور ساعت 5 و نیم بیدار شم صبحانه پسرک رو آماده کنم و بفرستمش بره. بعدش هم دیگه باید ساعت 8 بیدار شم و برم سرکار و زندگیم.

  

خلاصه هفته پیش به جای من یه اژدهای وحشتناک داشت توی خونه زندگی می کرد که کافی بود کسی یه ذره سربه سرش بذاره تا دهنش رو باز کنه و آتیش از دهنش بزنه بیرون.

  

امروز ولی اژدها از صبح آرومتره. انگار کم کم به اوضاع عادت کرده و شاید هم روزه تاثیر گذاشته و آرومترش کرده.

        


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها