محل تبلیغات شما





  


دلم می خواهد یک دختر داشته باشم . 


دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان . 


اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود


 بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم 


آرام بگیرد .



حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم


 داشته باشم . 


دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند .



یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم . 


اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم 


تا حسودی موهای طلایی خواهرش  "گندم" را نکند .



آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی 


می تواند بگذارد .



معلوم است، "خورشید "! 


اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد


 و هر صبح که چشمهایش را باز می کند 


ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده


 " شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده .



دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد .



" نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد 


خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م .



دلم چقدر دختر می خواهد . روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی 


"مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن 


نیست .



تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند


 و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم .



" رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد


 و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم .



دلم میخواهد یک دختر


 داشته باشم .


 دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش 


ببینم .



هیچ اسمی توصیفش نکند . 


همه چیز باشد و هیچ نباشد .


از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود . 


رهای رها باشد !



آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها