محل تبلیغات شما

تصویر مرتبط

کاش جایی بود می رفتی وخستگی هایت را میتکاندی 

کاش جایی بود ومی رفتی بغضهای فرو خورده ات را فریاد میزدی 

باید کمی بیشتر بروی 

هنوز انگار سنگینی یک بار بزرگ بر روی دوشهای نحیفت سنگینی می کند!

نمی دانی ونمیفهمی چرا گاهی بازهم برمیگردی به راهی که برایت آشنا میزند 

گاهی میمانی مستاصل ودل نگران که چرا دعاهایت مستجاب نمی شود 

نگرانی هایت رامگر می توانی پشت در بگذاری؟تا در مسیر برگشت دوباره بازهم آنها را به دوش بکشی؟

کسی آن سو استخوانی در گلویش گیر کرده 

این سو بازهم بیماری که زخمهایش هنوز تازه است 

این طرف آدمی که به تو مدام گله میکند ولحظات مقدست را می د

وتو به کدامین آیه باید قسم بخوری که دست ازسرت بردارد 

شعله دلت گرم می شود بایک نخ سبز  تسبیح بایک دوآیه از مصحف شریف ویک لبخند از آدمیزادی که نحیف است وضعیییف.

همیشه در کوچه های خلوت دلم با معبود فریاه ام که برمن ضعیف ببخشا این همه گردنکشی را

 برمن ببخشا که تو کنارمن هستی وبازهم مثل همیشه نمیبینمت 

خدایا تو که میدانی هزارها هزار هزار آسمان به تو عذرخواهی بدهکارم

 تو که میدانی تاچه اندازه قلبم ومغزم وجوارحم نفسی بر پیکرشان نیست 

پس این دلهره های بیخود را از دلم بشور وببر .دلم را روشن کن

روح وریحان را برمن بباران وبگذار شادباشم 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها