محل تبلیغات شما

اینقدر حالم بده که وقتی ماه اک گازم می گیره؛ دلم میخواد پرتش کنم اونطرف. بیشتر از یک ساعته شیر میخوره و من نه بدنم میکشه نه اعصابم. اونوقت طفلکم وقتی دید روی کاناپه ولش کردم و رفتم؛ بی سر و صدا تو تاریکی خودشو رسونده به من و میگه "دَچی!" و با نگاه مهربونش بهم میخنده. وقتی با بغض بهش می گم "التماس می کنم بخواب" لبخند میزنه و با یک دنیا ناز صورتش رو به صورتم نزدیک می کنه و لباس رو میذاره رو لبام. تو دلم میگم چطور دلت میاد این فرشته بی مثال رو از خودت برونی وقتی تو این غربت و بی کسی تنها همدمت همین تکه از خداست!وقتی تو تنها پناهشی و برای بقا به تو و وجودت چنگ می زنه. آروم میکشمش تو بغلم و صورتم می کنم تو طلایی موهاش. موهاش رو بو می کشم و می بوسم. خودش رو می کشه عقب و با اشاره انگشتای کوچولوش می گه "آپ" وقتی آب خورد؛ میایم رو کاناپه و ماه انگار که با اون بوسه وظیفه اش رو به جا آورده باشه و از من بی حوصله دلجویی کرده باشه با همون چند تا مک اول به خواب میره و چشمای من سرریز میشه از این همه لطف و محبت موجودی به این کوچکی 



+ستاره جان کجا رفتی دختر بی خبر؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها