محل تبلیغات شما

خدا را شکر از محنت رهیدم

پس از عمری از آخر آرمیدم

کمر بستم به همت اربعینی

به اوج بینش و دانش رسیدم

نبودم کاسه لیس خوان ناکس

اگر چه طعم حرمان هم چشیدم 

و هر جا بوده ام در راس اما

بزرگ هرگز خودم را من ندیدم

نچسبیدم به میز هرگز که آن را

الاغ عاریت همواره دیدم

حکومت را ندیدم جز امانت

که از مولا علی این را شنیدم

هماره دمخور مظلوم بودم

و از گردن کش دون می بریدم

نبودم بندهء کس چون خدا گفت

تو را انسان و آزاد آفریدم

ندادم اختیار خود به جز او

به جان گر چه مذلت هم خریدم

طمع در جاه و مکنت هم نبستم

از این رو فارغ از بیم و امیدم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها