محل تبلیغات شما

یک اشتباه رو یک بار که انجام بدی ، بار دوم راحت تر و بار سوم  خیلی راحت تر انجامش می دی.

من اشتباه کردم و دوباره اشتباه کردم و چند باره اشتباه کردم.

عجیبه مدتیه نسبت به این موضوع کاملا بی توجه شدم و اهمیتی نمی دم حتی به اشتباه هم اهمیتی نمیدم.

نمی دونم تا کجا پیش میرم اما تقریبا نباید این طور باشه ، دارم یه شباهت هایی احساس می کنم.

صفحه لبتاپ و عوض کردم دیگه یه گوشه ش خط های عمودی نیست .

امروز که بیرون از خونه بودم به خودم گفتم باید به این بیرون رفتن ها ادامه داد، اخلاق بدی دارم تا کاری نداشته باشم اصلا بیرون نمی رم. 

خوب نیست، آدمها ، خیابان ها ، مغازه ها خودشان حال آدم رو بهتر می کنند ، گرچه گاهی هم بدتر.

برنامه معلوم بشه ، کلاس ها را شروع کنم . همین بیرون رفتن ها خیلی خوبه.

خودم فکر می کنم اصلا استعداد موسیقیایی ندارم . وقتی سه تار تو دستم می گیرم فقط به این فکر می کنم که من نمی تونم.انگار تنها کاریه که دوستش دارم و فکر می کنم نمی تونم.

دوست دارم زودتر پنج شنبه اون هفته بیاد برم سر کلاس. استاد گفت این هفته کنسرت داره.

ببینم درسم و چه طور جواب می دم.

حسین تهران ، شب میره خونه بابک. 

فاط.ی و آرام و زی.نب و بچه ها چهارشنبه میان اصفهان .می خواستن ویلا بگیرن من که زیاد موافق نیستم. 

ترجیح میدم تو خونه باشیم.

البته مسافرت بهتر بود ، حسین ماشین نداره ، میگه من با ماشین تو مسافرت نمی رم. کمرم درد می گیره ، ماشین کرایه کنیم . منم گفتم نه، ومی نداره.

تصمیم: من می تونم ، پس مجبورم ترک کنم.

ایراد: باید اشتباه باشه و الان در عجبم چرا ادامه دادم به این اشتباه.

ناراحتی: این اولین بار که حسی به حسین ندارم. الکی تو روش لبخند می زنم ولی وقتی پشتش به من ، اخم می کنم و ادا در میارم.

شدم امروز.

تندخو و بدخلقم خودم می دونم.

خوش خنده و خوش رو خودم می دونم.

چند روزیه دوباره صورتم جوش زده. 

فردا باید برم آزمایش خون.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها