خواب دیدم که لبم را تو شبی بوسیدی
با لبت، کل غم و غصه ی من را چیدی
کاش می شد بنویسم که چقدر تب کردم
من از آن شب، هوس بوسه و آن لب کردم
کاش می شد بنویسم که چقدر بی تابم
در خیالم، همه شب در بغلت می خوابم
کاش می شد بنویسم که تو ای مونس جان
لب و آغوش و تنت، امن ترین جای جهان
من از آن لحظه دلم را به دلت باخته ام
فرش جان، زیرقدم های تو انداخته ام
مرحمت کن که شبی باز شوی مهمانم
تشنه ی بوسه ای از آن دهن خندانم
N.h.s
نازی هرندی/صبور
درباره این سایت