منابع فردوسی برای تدوین شاهنامه:
***
خداینامه،خدای در پهلوی به معنای پادشاه است. فردوسی به درستی این عنوان را به نامه خدایان ترجمه کرده است. ولی هیچ جا از اسم اصلی " خداینامه "، یاد نمی کند.
شاهنامه ی منثور امیر ابو منصور عبدالرزاق* والی طوس،
تئودور نولدکه: "در سال ۳۴۶ هجری، امیر ابو منصور عبدالرزاق که در آن زمان فرمانروای توسط بود، دستور خویش ابو منصور العمری را بفرمود تا شاهنامه ای تدوین کند. این امر به دست چهار نفری که در زیر اسم آنها برده می شود، انجام گرفت. ۱ - ساح، پسر خراسان از اهل هرات، ۲ - یزدان داد، پسر شاپور از سیستان، ۳ - ماهوی خورشید، پسر بهرام از نیشابور و ۴ - شادان پسر برزین از توس. هیچ یک از این اسم ها مسلمانی نیست. بی شک هر چهار نفر زرتشتی بوده اند. تنها آنها می توانستند کتاب های پهلوی را که می بایستی از آنها استفاده کرد بخوانند ."اسکندر نامه،
اثر : عبدالسلام بن ابراهیم کشمیری
ماخ یا مرزبان هری، پیرِ خراسان،
راوی شاهی هرمزد نوشیروان، برای فردوسی:
یکی پیر بد مرزبان هری/پسندیده و دیده از هر دری -آزاد سرو،
"آزاد سرو"، نواده نریمان، یادگاری از خانواده سام وزال، راوی مرگ رستم برای فردوسی، که از نژاد سام و فریدون بود و از مرو.یکی "پیر" بد پهلوانی سخن/به گفتار و کردار گشته کهن-
چنین گوید از "دفتر پهلوان"؟/که پرسید موبد ز نوشیروان-
.
درباره این سایت