محل تبلیغات شما

بن می آید روی یه فشنگ از توی زنجیر رد مرده و توی گردن انداخته روی موهای سینه اش فشنگ زیاد دیده نمی شه روی چونه اش از اون ریشا داره که ازشون بدم می اومد . که فقط ریشند و سبیل نیست بالاشون

میاد میگه دسبندش رو ببندم یه دستبند چند رنگه. چشمک می زنم که دستبند هف رنگ می بندی پسرم .  

مثل همیشه جدی می گه نگران نباش مادر گی نیستم  

بلند می خندم و میگم همچین منظوری نداشتم پسر جان . بودی هم به خودت ربط داش

تکه آخریش البته ادای روشنفکریه وگرنه حتی فکر کردن بش حالم رو مختل می کنه. 

-به هرحال خواستم بدونی

- بن چرا از این ریشا می ذاری؟ شبیه قاتلا می شی

- خوب قاتلم دیگه

گردنم رو می چسبه  و وقتی ادای خفه شدن در میارم می گه 

_زن کوچولو بذار کله ی نرم کوچولوت رو له کنم.

بعد روی کله ام رو می بوسه و لپم که چون صورتش زبره صورتم رو می م و جای بوسه اش رو پاک می کنم.

یادم میاد وقتی بچه بود می ایستاد پشت در و هر وقت می دید جای بوسه اش رو پاک کردم می اومد باز تف تفیم می کرد با نگاه تیز روباهی بامزه دلم پر می کشه برای بچگیاش . می گم واسا واسا

می رم رو تخت و قدم بلندتر میشه ازش و می گی مش به بوسه دیگه مثل نوجوانی اش نمی گه نکن نکن . می ایسته تا سیر ببوسمش و برنامه ریزی می کنه با خودش

باشگاه

خوندن 

دیدن لاست همراه بابا

کات کردن با. 

نگام می کنه. نمی پرسم با کی. 

عمدا بلند گفته که ازش بپرسم منظورت کیه خودم رو زدن به اون راه دارم با بنفشه بنفشه  می رقصم گروه کر دختران خوندنش.

وقتی می بینه محلش نمی دم ابهت و هیبت نمایشی اش می شکنه 

_ مامان باش کات کنم؟

صورتش پر از التماس و بچگی است برای راهنمایی خواستن شانه بالا می اندازم

- بیا بحث رو عوض کنیم 

این جواب خودش است هنگام درددلهای من. 

- خیلی بدجنسی مامان. 





مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها